جهان سرسبز و خرم گشت از میلاد پیغمبر منور قلب عالم گشت از میلاد پیغمبر
بده ساقى مى باقى که غرق عشرت و شادى دل اولاد آدم گشت از میلاد پیغمبر
تعالى الله از این نعمت کز او اسباب آسایش براى ما فراهم گشت از میلاد پیغمبر
۲۷بهمن ماه برابربا ۱۲ ربیعالاول بنابرنظراهل تسنن سالروز میلادپیامبربزرگ اسلام حضرت محمد(ص)وآغازهفته وحدت است. براساس نظربزرگان شیعه میلادآن حضرت ۱۷ ربیعالاول است .لذابرای حفظ وحدت مسلمانان ازدوازدهم تاهفدهم ربیع الاول هفته وحدت نامیده شده وجشن گرفته می شود. این میلادخجسته وهفته وحدت برهمه مسلمانان مبارکباد.
ابوالقاسم محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بنیانگذار و پیامبردین اسلام آخرین و بزرگترین پیامبر در سلسله پیامبران خدا میباشد. حضرت محمد(ص) آورنده کتاب آسمانی قرآن و بازگرداننده آیین اصلی و تحریف نشده یکتاپرستی (یا همان دین آدم، ابراهیم، موسی، نوح، عیسی علیهم السلام) است. به تصریح قرآن کریم ، حضرت محمد(ص) قبل از دریافت وحی یا بعثت همچون پدرانش به دین حنیف یعنی آیین حضرت ابراهیم(ع) - یکتاپرستی - بودهاست.
حضرت محمد(ص) در سال ۵۲ قبل از هجرت در مکه در عربستان به دنیا آمد. همانطورکه اشاره شددرموردتاریخ دقیق تولد آن حضرت بین سنیان و شیعیان اختلاف نظر وجود دارد، اهل تسنن تولد او را ۱۲ ربیعالاول و شیعیان تولد وی را ۱۷ ربیعالاول میدانند. پدر او «عبدالله» و همچنین مادرش آمنه از خاندان بنیهاشم از قبیله قریش بودند. بنی ها شم یکی از خاندانهای برجسته مکه بشمار میآمد.آن بزرگوارهنگام کودکی یتیم شد و تحت سرپرستی عمویش ابوطالب به سن رشد رسید. در دوران جوانی به شغل بازرگانی مشغول بود، و نخستین بار در سن ۲۵ سالگی ازدواج کرد. ناخشنود از روش زندگی مردم مکه، حضرت محمد(ص) هر از گاهی مدتی را درغارحراء در یکی از کوههای اطراف مکه بنام جبل النور به تعمق، اندیشه و عبادت سپری میکرد. آن حضرت در همین مکان و در سن ۴۰ سالگی از طرف خداوند به پیامبری برگزیده شد و شروع به دریافت وحی یا آیات الهی نمود.
نام عربی «محمد» به معنای «ستوده شده»، که چهار بار در قرآن کریم تکرار شدهاست، رایجترین نام پیامبرعظیم الشأن اسلام است. حضرت محمد(ص) اسامی بسیار دیگری دارد. از بین این نامها، «احمد» (ستوده تر) به عنوان نام آسمانی و باطنی پیامبر(ص)، بیشتر مورد توجه بوده و باور دانشمندان اسلامی طی قرون متمادی بر این بوده است که وقتی حضرت عیسی(ع) از فرمانروایی فارقلیط (پاراکلتوس) در آینده سخن میراند، به احمد اشاره دارد. همچنین قران برای خطاب قرار دادن پیامبر(ص) ، از برخی دیگر از اسامی چون: نبی (پیامبر)، رسول (فرستاده)، طاها (تطهیرکننده پاک و راهنما)، یاسین (مرد کمال)، مصطفی (برگزیده)، عبدالله (بنده عالی خدا)، حبیبالله (محبوب خدا)، ذکرالله (یادآور خدا)، امین (مورد اعتماد)، سراج (روشنگر راه راست)، منیر (روشنگر جهان)، هدی (رهنمای حقیقت)، غیاث (یاری کننده)، بشیر (هشدار دهنده)، نذیر (یادآور)، مذکّر (تذکردهنده)، شهید (گواه) و مبشر (حامل خبر خوش)، بهره میجوید. آن حضرت در قرآن «خاتم النبیین» یعنی آخرین پیامبران خوانده شده است.
۲۲بهمن سالگردپیروزی انقلاب اسلامی ایران است. ملت ایران دراین روزباشرکت درراهپیمایی یادوخاطره این روزبزرگ را گرامی می دارند.این سالگرد برملت ایران مبارکباد.
بدنبال اعتراضات مردم ،روحانیت و دانشجویان برضداستبدادوفسادحکومت پادشاهی که از زمان پس ازمشروطیت ادامه پیداکردقیام واعتراض طیفهای یادشده درزمانهای مختلف شکلهای گوناگونی بخودگرفت. ازآن جمله قیام 15خردادسال42 امام خمینی ومردم که منجربه تبعید امام توسط رژیم شاه به ترکیه وبعد نجف شد،اعتراض مردم تهران وقم علیه مقاله توهین آمیزروزنامه اطلاعات به امام خمینی در19دی 1356،سرکوب وکشتارمردم توسط رژیم شاه وبرگزاری هفتم وچهلم برای شهدا بطور روز افزون اعتراض ملت علیه نظام شاهی گسترش پیداکردتامنجربه خروج شاه ازایران در26دیماه1357گردید.
باادامه تظاهرات واوج گرفتن اعتصابات ملت در12بهمن 1357 امام خمینی ازپاریس به وطن بازگشت وبا ادامه مبارزات ونادیده گرفتن حکومت نظامی بدستورامام سرانجام در22بهمن 57نظام شاهنشاهی سقوط کردو انقلاب اسلامی مردم به رهبری امام خمینی به پیروزی رسید که این فاصله ده روز از ورود امام به ایران وپیروزی انقلاب اسلامی به دهه فجر مشهورگردید.
مطالب بیشتردرموردمقدمات شروع وپیروزی انقلاب اسلامی از اینجا قابل مطالعه است.
دهه فجر وسالگردپیروزی انقلاب اسلامی برملت ایران مبارکباد.
16بهمن ماه 89برابربااول ربیع الاول سالروز هجرت پیامبرعظیم الشأن اسلام(ص) ازمکه به مدینه و سالی که هجرت آنحضرت درآن سال صورت گرفت یعنی اول محرم سال هجرت مبدأ تاریخ مسلمانان است.
"هجرت" در لغت به معنای جدا شدن ودورشدن از چیزی است. به ترک وطن و کاشانه نیز به این جهت "هجرت" گویند که جدا شدن از خانه و سرزمین است. عوامل مختلفی می تواند موجب "هجرت "شود. امّا قرآن کریم از هجرتی به نیکی یاد می کند که برای رضایت خداوند و به سوی سرزمینی باشد که بتوان در آن، دین خویش را حفظ و آموزه های آن را اجرا کرد.
مهم ترین نتیجه هجرت، دست یابی به مکانی است که بتوان در آن، خداوند را بندگی نمود و به وظایف خویش عمل کرد. از دیگر نتایج «هجرت» تحوّل، پیشرفت و باز شدن دروازه های تمدّن و اصلاحات و نیز رشد مادی در جوامع بشری است. هجرت در سرنوشت جوامع چنان جایگاهی دارد که درباره آن گفته اند: «در پسِ چهره هر مدنیّتی، مهاجرتی پنهان است و به سخن هر جامعه بزرگی که گوش می دهیم، به زبان تاریخ یا اساطیرش، از هجرتی حکایت می کند».
با پیشرفت سریع اسلام در شهر یثرب، مقدمات هجرت رسول خدا(ص)و مسلمانان مکه بدان شهر فراهم شد. زیرا مشرکین مکه روز به روز دایره فشار و شکنجه را به مسلمانان تنگتر کرده و آنها را بیشتر مىآزردند تا جایى که به گفته مورخین بعضى را از دین خارج کردند.
رسول خدا(ص) نیز در مشکل عجیبى گرفتار شده بود از طرفى ابیطالب و خدیجه(س) دو پشتیبان و حامى داخلى و خارجى خود را از دست داده و این دو حادثه دشمنان را نسبتبدان حضرت بى باکتر و جسورتر ساخته بود و از طرف دیگر دیدن و شنیدن این مناظر رقت بارى را که مشرکین نسبتبه پیروانش انجام مىدادند طاقتش را کم کرده و از جانب خداى تعالى نیز مأمور به تحمل و صبر مىبود.
نفوذ اسلام در شهر یثرب فرج و گشایش بزرگى براى رسول خدا(ص) و مسلمانان بود و پیغمبرخدا(ص) به مسلمانان دستور داد که هر کدام ازآنهاکه تحمل آزار مشرکان را ندارد به نزد برادران خود که در شهر یثرب هستند، برود.
سپس رسول خدا(ص) وقتی دشمنان قصدکشتن اورا کردندازحضرت علی(ع) خواست شب رادربستربجای ایشان بخوابدوخودشبانه باهمراهان به سوی یثرب رهسپارشدنددرسرراه چون دشمنان ازخروج ایشان ازمکه آگاه شدندودرپی اوبه جستجوپرداختندرسول خدا(ص) همراه ابوبکردرکوهی نزدیک مکه واردغاری بنام غارثورشدندوپس ازاینکه دشمنان دور شدندبسوی یثرب حرکت کردند.درمسیرحرکت ازمکه به یثرب به محلی بنام قباءرسیدندودرآنجاتوقف نمودند. روزی که حضرت از غار ثور حرکت کردند بر طبق گفتار بسیاری از مورخین روز اول ماه ربیع الاول بود. و روز ورود به«قباء»روز دوازدهم همان ماه بود - که فاصله مکه تا قباء را دوازده روز طی کرده بودند - و در اینکه چند روز در قباء توقف کردند اختلافی در روایات هست و بسیاری گفتهاند سه روز در قباء بودند تا علی(ع) و زنهایی که همراهش بودند به آن حضرت ملحق شده و روز چهارم به سوی خود شهر یثرب حرکت کردند و در پارهای از روایات دوازده روز و پانزده روز توقف درقباءرانوشتهاند.
یثرب نام شهری بود که پس از هجرت رسول خدا به آن شهر به مدینة النبی یعنی شهر پیامبر مشهورشدوبعدها بطورخلاصه مدینه یا مدینه منوره نام گرفت.
مردم یثرب با خواندن سرود :طَلَعَ البَدرُ عَلَینا وَجَبَ الشُّکرُ عَلَینا مِن ثَنیاتِ الوِداع ما دعا لِّله داع/span>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>/span>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>
ازآنحضرت وهمراهانش استقبال نمودند.
با هجرت پیامبر(ص) از مکّه به یثرب(مدینه)، فصل نوی از تاریخ اسلام آغاز شد. قبل از هجرت پیامبر(ص) مسلمانان فاقد قدرت اجتماعی و سیاسی بودند، امّا پس از هجرت پیامبر(ص) بلافاصله دولت اسلامی تشکیل شد و با سرعت فراوانی در تمام بخش ها پیش رفت کرد. هجرت پیامبر(ص) و دیگر مسلمانان به مدینه، موجب شد که اسلام از خطرِ نابودی در محیط خفقان آور مکّه نجات یابد.
از جمله دلایلی که موجب شد تا پیامبر(ص) یثرب(مدینه) را بعنوان هجرتگاه خویش برگزیند به این موارد می توان اشاره کرد:
الف. پیوند خانوادگی پیامبر(ص) با برخی از قبیله های مدینه (زیرا مادرعبدالمطلّب (جدّ پیامبر) اهل مدینه بود).
ب. موقعیّت جغرافیایی مدینه (؛ زیرا راه مکّه از مدینه می گذشت).
ج. آبادانی و ثروت مدینه (؛ زیرا مدینه، شهری با زراعت و رونقدار بود).
د. آمادگی ذهنی مردم مدینه برای پذیرش رسالت ایشان .( زیرا یهودیان مدینه به آمدن پیامبر اسلام بشارت داده بودند).
ه. نیاز مردم آن روز مدینه به آرامش و مردی صلح جو (زیرا آنان از جنگ های پی درپی دو قبیله اوس و خزرج خسته شده بودند).
و. متمدّن و با فرهنگ بودن مردم مدینه (زیرا آنان ریشه یمنی داشتند).
هر قوم و ملیّتی، یک مبدأ تاریخ خاص را برای خود انتخاب می کنند. مبدأ تاریخ مسلمانان نیز در زمان حکومت خلیفه دوم، تعیین شد. هرچند در اسلام، حوادث مهمی چون ولادت پیامبر(ص) ، مبعث پیامبر(ص) ، فتح مکّه و رحلت پیامبر(ص) وجود داشت، ولی با پیشنهاد حضرت علی(ع) به دلیل اهمیّت فراوان هجرت پیامبر(ص) از مکّه به مدینه، سالی که این رویدادمهم درآن اتفاق افتاد، یعنی اول محرم سال هجرت به عنوان مبدأ تاریخ یا گاهشماری مسلمانان برگزیده شد.
البته سال هجری قمری ازاول محرّم آغازمی شودولی مبدأتاریخ هجری اعم ازقمری یاخورشیدی همان سالی است که هجرت رسول خدا(ص) درآن واقع شد.
13بهمن ماه برابربا۲۸صفرسالروز رحلت پیامبربزرگ اسلام حضرت محمدابن عبدالله (ص) وشهادت نوه عزیزش حضرت امام حسن مجتبی(ع) است. رحلت وشهادت آن دو بزرگوار برهمه مسلمانان تسلیت باد. مورخین نوشتهاند ولادت آن حضرت 6163 سال بعد از هبوط حضرت آدم(ع) ودر سال 570 بعد از میلاد مسیح در 17 ربیع الاول سال عام الفیل (یعنی سالی که ابرهه پادشاه حبشه همراه باسپاهیان فیل سوارش برای خراب کردن کعبه به مکه حمله کرد)بوده است.پیامبر اکرم(ص) ،در چهل سالگی، به مقام نبوت مبعوث گشت. آن حضرت، سیزده سال در مکه مردم را به اسلام دعوت نمود ودر این مدت، سختی های بسیاری در راه دین خدا به جان خود و نزدیکانش خرید. پس از آن، به مدینه هجرت نمود و در آن جا، حکومت اسلامی راتأسیس کرد ومدت ده سال ازعمرشریف آن حضرت در شهر مدینه گذشت .پیامبربزرگ اسلام(ص) باآوردن دین اسلام مردم شبه جزیره عربستان را از ظلمت وجهل وخونریزی وزنده به گورکردن دختران بیگناه رهایی بخشیدوبتدریج درهرجا که اسلام پیشرفت کردجامعه اسلامی رابصورت یک جامعه نمونه انسانی ومتعالی درآورد.آن بزرگواربنابر آیه مبارکه 107سوره انبیاء رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ بود."وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ ". طبق سیره ابن هشام (تاریخنگاری سنتی) تاریخ رحلت حضرت محمد(ص) را روز دوشنبه بیست و هشتم صفر برابر با هشتم ماه ژوئن سال ۶۳۲ میلادی (درخردادماه سال 11هجری قمری )دانستهاند. آن بزرگواردرزمان رحلت63سال ازعمرمبارکشان می گذشت.حرم مبارک آنحضرت درمدینه منوره زیارتگاه حاجیان جهان می باشد.
امام حسن مجتبی(ع) امام دوم شیعیان جهان نیزدر۲۸ صفر سال ۵۰ هجری قمری (به روایت شیعه) یا۷ صفر سال ۵۰ هجری قمری (به روایتی دیگر) .براثر مسموم شدن به دست همسرش جعده ، دختر اشعث بن قیس به تحریک معاویه به شهادت رسید.سلام خدا برآن دو بزرگوارباد.
5 بهمن ماه 89برابربا بیستم ماه صفر است. بیستم ماه صفر در تاریخ، به عنوان اربعین حسینی مشهور شده است. اربعین درلغت بمعنای چهلم است. منظور از چهلم ، گذشت چهل روز از شهادت حضرت امام حسین (ع) هفتاد و دونفرازیاران باوفای ایشان است.
در برخی از روایات به بزرگداشت این روز اشاره شده است. در حدیثی از امام حسن عسکری زیارت اربعین به عنوان یکی از نشانههای مؤمن شمرده شده است. اربعین در منابع اسلامی، بیشتر به دو رویداد اشاره دارد:
1- روز مراجعت اسرای کربلا از شام به مدینه؛
2- روزی که جابر بن عبدالله انصاری به زیارت قبر امام حسین(ع) مشرف شد.
اما در اینکه در این روز اسرای کربلا به کربلا رسیده باشند، تردیدی جدی وجود دارد.
شیخ مفید در «مسار الشیعه» آورده است:
"روز اربعین ، روزی است که اهل بیت امام حسین(ع) ، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند و نیز روزی است که جابر بن عبدالله برای زیارت امام حسین(ع) وارد کربلا شد".
اربعین و زیارت امام حسین (ع) با نام دو تن عجین است. یکی از این دو تن «عطیة بن عوف کوفی» است که در نخستین اربعین سیدالشهداء ، به کربلا رفت و مرقد پاک آن حضرت را زیارت نمود. عطیه، اهل کوفه بود و در زمان خلافت امیرمؤمنان علی(ع) دیده به جهان گشود.ودیگری جابرابن عبدالله انصاری صحابی رسول خدا(ص) .
جابرابن عبدالله انصاری صحابی رسول خدا(ص) بیستم ماه صفر، درست چهل روز بعد از شهادت امام حسین(ع) وارد کربلا شد و سنت زیارت اربعین امام به دست او جاری گردید.
"به نظر میرسد روز اربعین روزی است که اهل بیت امام حسین(ع) از شام به قصد مدینه حرکت کردهاند. به جز سیدابن طاووس در"لهوف" که جریان ورود اهل بیت امام حسین(ع) را در این روز به کربلا نقل کرده، و البته در کتابهای دیگرش هم آن را تائید نکرده است، در منابع دست اول مطلبی در خصوص ورود اسرای کربلا در روز اربعین به کربلا وجود ندارد".
گرامی داشت اربعین ، تعظیم شعایر دینی و رمز پویایی همیشگی نهضت پربار حسینی و اعلام پایبندی به مکتب سرخ عاشورا ست. اگر پیشوایان معصوم ما به برگزاری مراسم عزاداری، نوحه خوانی و مرثیهسرایی تأکید بسیار داشتهاند و اگر برای گریاندن و گریستن، زیارت کردن و نماز خواندن بر تربت امام حسین (ع) ثواب و فضیلتهای فراوانی بیان کردهاند، به دلیل همین آثار بالنده معنوی و عاطفی است که در روح مسلمانان آزاده بر جای میگذارد
۲۵آذرماه 89 برابربا دهم محرم روز عاشورا است. منظور از عاشورا روز دهم ماه محرم سال ۶۱ هجری قمری است. با گاهشماری هجری خورشیدی این روز مطابق است با ۲۱ مهر سال ۵۹ هجری خورشیدی. شهرت این روز به خاطر آن است که امام حسین(ع) - امام سوم شیعیان - و یاران وی در واقعه کربلا به فرمان یزید ابن معاویه وعبیدالله ابن زیاد شهید شدند و مسلمانان در آن روز برای آنحضرت ویاران باوفایش سوگواری میکنند. در مناطق شیعه نشین مراسم عزاداری برگزار میشود. روزقبل از عاشورا یعنی نهم محرم-تاسوعا-خوانده می شود.روزتاسوعا/span>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/> .یکی ازجلوه های ایثاروفداکاری حضرت اباالفضل العباس در رد امان نامه شمرودیگری درخودداری ازنوشیدن آب علیرغم تشنگی وحضوراوبرلب شریعه فرات بدلیل تشنگی اهل حرم امام حسین(ع)نمایان شد. درزبان عرب به معنای روز نهم است.و منظور روزنهم محرم سال 61 هجری قمری است.این روز بدلیل ایثارها،فداکاریها وازخودگذشتگیهای حضرت اباالفضل العباس برادرباوفای حضرت امام حسین(ع)با نام آن حضرت همراه شده است ودراین روز به نام آن بزرگوار سوگواری میشود امام حسین(ع) بعد از امتناع از بیعت با یزید ابن معاویه،که (بعد از مرگ پدرش معاویه پسر ابی سفیان خودراخلیفه مسلمانان می دانست وحاکمی لاابالی وشرابخوار ومیمون باز بود) مدینه را به قصد مکه ترک و در روز سوم شعبان به همراه خانواده وارد مکه شدند. در مکه نامه هایی از کوفیان عراق به امام حسین(ع) رسید که ازاودعوت نموده بودند تا به کوفه برود وعلیه یزید قیام کند. امام حسین(ع) مسلم بن عقیل پسرعموی خود را به عنوان نماینده خود در نیمه رمضان جهت اطلاع ازوضعیت کوفه وطرفدارانش راهی کوفه نمودند. در روز هشتم ذی الحجه، امام حسین(ع) حج خود را تبدیل به عمره کرده و راهی کوفه شدند،(امام حسین(ع) درتوجیه حرکت وقیام خود علیه یزیدابن معاویه فرمودند"من به قصد اصلاح دربین امت جدم قیام کرده ام.) اما در بین راه خبر شهادت مسلم و بیوفایی مردم کوفه به امام حسین(ع) رسید. قبل از اینکه امام حسین(ع) به کوفه برسند، حُرِّ بن یزید ریاحی ازطرف عبیدالله ابن زیاد باسپاه خود مانع حرکت امام حسین(ع)به سوی کوفه شدند و نهایتا توافق شد که کاروان حسینی به راهی برود که نه راه مدینه باشد نه راه کوفه. حضرت ابا عبدالله(ع) روز دوم محرم به کربلا رسید، و روز سوم محرم عمر ابن سعد با چهار هزار نفر در کربلا اردو زد، بعد از این هر روز بر تعداد لشکر دشمن افزوده میشد. روز هفتم محرم آب رود فرات را بر امام حسین(ع) و اهل بیت او بستند. روز نهم شِمر با چهار هزار نفر و نامهای از عُبید الله بن زیاد وارد کربلا شد، او در این نامه به عمر ابن سعد گفته بود، کار حسین(ع) را یکسره کند و با او بجنگد و اگر این کار را نمیتواند انجام دهد، فرماندهی را به شمر واگذار کند. روز دهم امام حسین(ع) با 32 نفرسواره نظام و 40نفر پیاده و دشمن با هزاران نفر، در مقابل هم قرار گرفتند، جنگی نا برابر و ناجوانمردانه آغاز شد و امام حسین(ع) و یارانش رابه طرز فجیعی به شهادت رساندند. یاران امام حسین(ع) در راه پیشوای خود از هرگونه فداکاری و جانبازی دریغ نکردند. تا اینک همگی جان خود را فدا کردند. دشمن، اجساد مطهر شهدای کربلا را در بیابان رها کرد و این اجساد بعد از سه روز توسط قوم بنیاسد دفن شدند. عصر روز یازدهم محرم اسرای کربلا را که در بین آنان امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) قافله سالار بودند، بر مرکبهای با پالان چوبین و بیپارچه، سوار کردند و آنها را از کنار قتلگاه عبور داده به سمت کوفه بردند. (اَلا لَعنَةُ الله عَلَی القَومِ الظّالِمین وَسَیَعلَمُ الّذینَ ظَلَموُا اَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبوُن.) شیعیان و آزادگان همه ساله در سالگرد عاشورا با پوشیدن لباس سیاه و با به راه انداختن دسته های سینه زنی و زنجیرزنی و عَلَم وکُتل برای آنحضرت ویارانش عزاداری میکنند.خواندن زیارت عاشورا و زیارت وارث در این روز ثواب زیادی دارد.دعای عرفه از جمله دعاهای معروف امام حسین(ع) است که آنحضرت در صحرای عرفات و برسر کوه معروف به جبل الرحمه با خواندن آن با خدای خود راز ونیاز می نموده است. از سال 61 هجری تا قیامت حرم مطهر آنحضرت و برادر با وفایش حضرت اباالفضل العباس(ع) در کربلا زیارتگاه مسلمانان جهان وبویژه شیعیان است. |
شیخ فریدالدّین ابوحامِد محمّد عطّار نِیشابوری (۵۴۰ - ۶۱۸ قمری) یکی از عارفان و شاعران بلندآوازه ادبیات فارسی ایرانی در پایان سدهٔ ششم و آغاز سدهٔ هفتم هجری قمری است. او در سال ۵۴۰ هجری برابر با ۱۱۴۶ میلادی در نیشابور زاده شد.
نام او «محمّد»، لقبش «فرید الدّین» و کنیهاش «ابوحامد» بود و در شعرهایش بیشتر عطّار و گاهی نیز فرید تخلص کردهاست. نام پدرش ابراهیم (با کنیهٔ ابوبکر) و نام مادرش رابعه بود.
شیخ عطار به کار عطاری و درمان بیماران میپرداخت. او را از اهل سنت دانستهاند اما در دوران معاصر، شیعیان با استناد به برخی شعرهایش بر این باورند که وی پس از چندی به تشیع گرویده یا دوستدار اهل بیت بوده است. او بی توجه به اموال دنیوی و اهل زهد، گوشهگیری و تقوا بوده است.
گفته اند وی بیش از ۱۸۰ اثر مختلف به جای گذاشته که حدود ۴۰ اثر از آنان به شعر و بقیه به نثر است.ازجمله مهمترین آثار او منطقالطیر، تذکرة الاولیا ، الهی نامه،اسرارنامه، مصیبتنامه وغیره است.داستانهای زیبای سیمرغ ، شیخ صنعان و هفت شهرعشق ازموضوعات پرمعنای کتاب منطق الطیر است.
ابیات زیرنمونه ای از اشعار عرفانی اوست:
جانا، حدیث حسنت ، در داستان نگنجد رمزی ز راز عشقت ، در صد زبان نگنجد
سودای زلف و خالت ، در هر خیال ناید اندیشهٔ وصالت ، جز در گـــمان نگنجد
هرگز نشان ندادند، از کوی تو کسی را زیرا که راه کــویت ، اندر نشان نگنجد
آهی که عاشقانت ، از عمق جان برآرند هم در زمان نیاید ، هم در مکان نگنجد
آنجا که عاشقانت ، یک دم حضور یابند دل در حساب ناید ، جان در میان نگنجد
اندر ضمیر دلها ، گنجـــی نهان نهادی کــز دل اگــــر بر آید، در آسمان نگنجد
عطّار وصف عشقت ، چون در عبارت آرد زیرا که وصف عشقت ، اندر بیان نگنجد
چندغزل دیگر عطار از اینجا قابل مطالعه است.
عطار در سال ۶۱۸ یا ۶۱۹ و یا ۶۲۶ هجری قمری در حملهٔ مغولان، به شهادت رسید.آرامگاه او هم اکنون درمحله شادیاخ نیشابورزیارتگاه عاشقان علم وادب وعرفان درنزدیکی آرامگاه خیام قراردارد. مجسمه هلموت ریتر خاورشناس وعطارشناس آلمانی هم درهمین محل واقع است.
چهارم آذرماه برابرباهجدهم ذی الحجه روز عیدغدیرخم است.این عیدبه نظربسیاری بزرگترین عیداسلامی است.این عیدبزرگ که بنام عیدولایت نیزنامیده می شودبرهمه مسلمانان بویژه شیعیان علی(ع) مبارک باد.
درسال دهم هجرت ودر بازگشت ازآخرین حج پیامبربزرگ اسلام(ص) که معروف به حجةالوداع است ، رسول اکرم(ص) تمام مسلمانانی که در حج شرکت داشتند را در محلی به نام غدیرخم جمع کرده و علی بن ابی طالب را به عنوان وصی ، برادر و جانشین خود از جانب خدا معرفی کرد. عبارت معروف «مَن کُنتُ مَولاهُ فَهذاعَلِِّیٍ مَولاهُ - هر آنکس که من مولای او هستم، پس علی مولای اوست» قسمتی از خطابه بلند غدیر است که حدیث آن مورد تایید شیعیان و اهل تسنن است. گرچه در تفسیر «ولی» بین شیعه و سنی اختلاف وجود دارد. در فرهنگ لغت عرب ولی به دو معنی آمده: ۱- دوست ۲- صاحب اختیار وسرپرست به معنای جانشین و امام پس از پیامبر(ص) .
از آغاز ذی القعده سال دهم هجری که مقارن با آخرین سال زندگانی پیامبر(ص) بود، به تمام مناطق مسلمان نشین و طوائف و قبائل مسلمان عربستان خبر داد که وی در این ماه به مکه معظمه خواهد رفت و مراسم عمره و حج را به جای خواهد آورد و بدین ترتیب بزرگترین اجتماع مسلمانان شکل گرفت، که معروف به حَجةالوداع است.
با پایان حج حضرت محمد(ص) به سرعت دستور حرکت جهت اجتماع در غدیر خم را دادند. حتی دوازده هزارنفر از اهل یمن - که برای رفتن به وطن خود باید مسیر دیگری را میرفتند - به دستور او با کاروان مسلمانان همراه شدند. در میان راه مکه و مدینه در غدیر خم، آیه 67 سوره مائده قرآن نازل گردید:" یَاایّهَا الرَّسولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْک مِن رَّبِّک وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یهْدِى الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ"یعنی:«ای پیامبر! آن چه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده (به مردم) برسان. اگر این کار را نکنی، رسالت الهی را به انجام نرساندهای و خداوند از مردم نگاهت خواهد داشت. در پی نزول این آیه، رسول خدا(ص) بااجرای مراسم غدیر در همان جا خطابه ای طولانی که به نام خطبه غدیر معروف است ایراد فرمودند.یکی ازمفاداصلی واساسی خطابه بلندغدیر معرفی حضرت علی(ع) به عنوان جانشین وخلیفه رسول خدا(ص) بود.
بدین ترتیب با نزول آیه فوق وآیه ۳سوره مائده وایراد خطابه بلندغدیر جانشینی حضرت علی(ع) قطعی شد.اگرچه پس از رحلت پیامبرعظیم الشأن(ص) وبااجرای توطَِِِئه سقیفه بنی ساعده دنیاپرستان وریاست طلبان باناجوانمردی روزغدیر و متن خطبه غدیرپیامبر(ص) رابه فراموشی سپردندومسیرخلافت رسول الله(ص)رامنحرف کرده باعث اختلاف وفتنه بین مسلمانان گردیدندکه تاکنون نیزادامه دارد.
غدیر خم نام ناحیهای است در میان مکه و مدینه که بر سر راه حجاج قرار دارد. غدیر خم نام محلی است که به خاطر وجود برکهای در این محل، که در آن آب باران جمع میشدهاست، به این نام شهرت یافتهاست. غدیر در ۳ - ۴ کیلومتری جُحفه واقع شده و جُحفه در ۶۴ کیلومتری مکه قرار دارد که یکی از میقاتهای پنجگانه میباشد. در جُحفه راه اهالی مصر، مدینه، عراق و شام از یکدیگر جدا میشود. غدیر خم به علت وجود مقداری آب و چندین درخت کهنسال، محل توقف و استراحت کاروانیان واقع میشد اما دارای گرمایی طاقت فرسا و شدید بود.
در روز عیدغدیر خواندن نمازعیدغدیر مستحب است. نماز روز عیدغدیر دو رکعت و وقت آن حدودنیم ساعت به زوال خورشید (ظهرشرعی ) است... و چنانچه قبل از نماز در خطبهاى از حمد و ثناى الهى، درود بر پیامبر(ص)، دوستى اهل بیت علیهم السلام ،فضیلت آن روز و آنچه خدا به ولیش اختصاص داده مانند امامت و تشرف به ولایتى که همه امت به پذیرش آن سفارش شدهاند یاد کند، از فضیلتى والا و پاداشى بزرگ برخوردار است. دراین روز انجام آداب عیدغدیر نیز مستحب است.
بعد از پایان خطابه غدیر ، این آیه بر پیامبراکرم(ص) فروفرستاده شد:" الْیَوْمَ یَئِسَ الََّذِینَ کَفَرُوا مِن دِینِکُمْ فَلا تخْشوْهُمْ وَ اخْشوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْت لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتى وَ رَضِیتُ لَکُمُ الاسلَامَ دِیناً "(سوره مائده آیه3) یعنی :امروز کافران از دین شما مأیوس شدند. پس از آنان نهراسید و از من (پروردگار) بترسید. امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام داشتم و اسلام را به عنوان دینتان پسندیدم.
۲۶ آبان برابربادهم ذی الحجه روز عیدقربان است.این عیدسعیدبرهمه مسلمانان مبارکباد.
عید قُربان (در عربی: عید الأضحی) یکی از روزهای فرخنده در تقویم اسلامی است.روز دهم ماه قمری ذی الحجه، مصادف با عید قربان از گرامیترین عیدهای مسلمانان است که به یاد حضرت ابراهیم(ع) که به امرخدا آماده ذبح فرزندش اسماعیل شد، توسط بسیاری از مسلمانان جشن گرفته میشود.
عید قربان که از جمله تعطیلات رسمی مسلمانان است، از یک تا چهار روز جشن گرفته میشود و در طی آن مردم با پوشیدن بهترین پوشاک خود، پس از انجام عبادات، به دید و بازدید و جشن و سرور میپردازند.
البته برگزار کردن مراسم قربانی در این عید بر همه واجب نیست و تنها بر زائران کعبه در مراسم حج واجب است، اما بسیاری از مسلمانان در سراسر جهان در این روز، گوسفند، گاو یا شتری را قربانی کرده و گوشت آنرا بین همسایگان و مستمندان تقسیم میکنند.
در روز عید قربان مستحب است که مسلمانان با تشکیل مجامع عمومی و برگزاری نماز عید و انشای خطبه شرکت عظیم و آسمانی خود را در این عید مبارک به گوش جهانیان برسانند.
حج بزرگ ترین کنگره عبادی، سیاسی و اجتماعی مسلمین است بالاترین هدف و باارزش ترین مفهومی که از حج برداشت می شود جنبه های عبادی، سیاسی و اجتماعی این فریضه الهی است در حج صدها هزار مسلمان گرد هم میآیند تا ضمن انجام یک فریضه الهی یک نیایش دسته جمعی جهانی و یک حرکت توفنده اعتقادی را علیه کلیه عقاید شرک و کفر نشان داده و وحدت و انسجام جهانی خود را علیه مظاهر حاکمیت های غیرتوحیدی فراهم و علیه استضعاف و بی عدالتی به نمایش بگذارند. هیچ عملی در حج بی مفهوم نیست و هریک از اعمال اشاره ای به گوشه ای از تاریخ و حقیقتی در اسلام دارند.
درمراسم حج و در زمانی که حاجیان درحال احرام هستندانجام 24عمل برآنان حرام است که نوزده مورد آن ها مشترک بین مرد و زن است ، یکى مختص به زنان و چهار امر مخصوص به مردان است .ودراین مدت برای نشان دادن سرسپردگی به دستورات خداوندمتعال برحجاج واجب است که ضمن خودداری ازانجام محرمات اعمال وشعایری را بجا آورند. روز دهم ماه قمری ذی الحجه روزی است که حاجیان پس ازانجام مناسک حج وعمل قربانی کردن گوسفند ، گاو یا شتر وتراشیدن موی سربه شکرانه موفقیت درانجام فرامین الهی این روز را جشن می گیرندو عیدقربان می نامند.
دهم ذیحجه عید قربان عید پیروزی وظیفه و شکوفایی روح ایثار است .عید قربان عیدی که همواره از آن به عنوان عید پیروزی وظیفه بر غریزه و اوج تجلی شکوفایی روح ایثار یاد می شود .
هرگاه انسان بر سر دو راهی غریزه و وظیفه قرار گرفت و غریزه را انتخاب کرد، به سوی حیوانات گرویده بلکه از حیوانات هم پست تر شده است، چون از عقل و فکر و رهنمودهای انبیا استفاده نکرده است . اما همین که انسان در این دو راهی خطرناک وظیفه را انتخاب کرد و در خط ملائکه و پاکان قرار گرفت آنرا عید می گیرد، مثلا" غریزه گرسنگی و تشنگی انسان را به استفاده از آب و نان می کشاند، ولی وظیفه دستور می دهد که در ماه رمضان خودداری کند، کسانی که سی روز وظیفه را انتخاب کرده اند، روز عید فطر را باید عید بگیرند، زیرا وظیفه را بر غریزه ترجیح داده اند.
قربان از ریشه قُرب (نزدیک شدن)است.وقربانی عبارت از کارهای نیکی است که انسان بوسیله آن بخواهد خود را به رحمت خداوند نزدیک کند، بنابراین عمل نیکی که انسان انجام دهد تا بدان وسیله خویشتن را به رحمت حق تعالی نزدیک سازد آن کار را قربان گویند؛ مانند فرمایش رسول اکرم(ص) که فرمود: نماز موجب تقرب و نزدیکی هر پرهیزکار به رحمت پروردگار است.
بدیهی است که مراد از تقرب به خدای تعالی، تقرب زمانی و مکانی نیست چرا که بین خالق و مخلوق هیچگونه خویشاوندی وجود ندارد بلکه منظور آن است که از راه طاعت و انجام کارهای شایسته می تواند مشمول الطاف الهی قرار گرفته و به رحمت او نزدیک شود.
همانطورکه گفته شداز جمله اعمالی که حجاج در روز دهم ذیحجه در سرزمین منی انجام می دهند کشتن شتر، گاو و یا گوسفند و انفاق آن به مستحقین است تا به وسیله این عمل نیک به رحمت پروردگار نزدیک شوند که آنرا قربانی گویند.
فدا کردن مال وآنجه انسان دوست دارد و دل به او می بندد و انفاق آن در راه خدا از جمله اسرار و حکمتهای قربانی است. کشتن حیوان در مراسم قربانی اشاره به کشتن نفس اماره است. یعنی انسان ازآنچه دوست دارد درراه رضای خدا می گذرد. و مرد خداشناس با شمشیر برنده عقل و ایمان، حیوان نفس را که به طور دائم وی را به کارهای زشت وا می دارد مقتول سازد و خانه دل را از لوث نفس لئیم پاک گردانده، آنرا در راه حق و پیشگاه محبوب قربانی کند و حج اکبر نماید که اگر نفس اماره و خواهش های او کشته نشوند و آرام نگیرند هرگاه تمام نعمتها و ثروتهای دنیوی در اختیارش باشد و زمین و آسمان را دراختیاربگیرد باز هم سیر نمی شود.
روزقبل از عیدقربان یعنی نهم ذی الحجه روزعرفه نامیده میشود .دراین روزحاجیان بایستی درسرزمین عرفات توقف نموده به دعا ،استغفارورازونیازبپردازند.حضرت امام حسین(ع) در روزعرفه بربالای جبل الرحمه درسرزمین عرفات دعای عرفه راخواندند.بعدازرازونیازو وقوف درعرفات و وقوف یک شب درمشعرالحرام حاجیان واردسرزمین منی میشوندوپس ازانجام عمل قربانی وتراشیدن سر ازاحرام خارج شده واین روز را عید می گیرند.
ذوالقَرنَین یا ذِی الْقَرْنَیْنِ واژهای است عربی به معنی دارنده دو شاخ ، دو سَده یا صاحب دویست سال . ذوالقرنین یکی از شخصیتهای قرآن کریم و کتاب مقدس است. بر اساس آیات قرآن، ذوالقرنین ، سه لشکرکشی مهم داشت نخست به باختر ، سپس به خاور ، و سرانجام منطقه ای که در آن یک تنگه کوهستانی وجود داشت، او انسان یکتا پرست و مهربانی بود واز طریق دادگری منحرف نمی شد و به همین جهت مشمول لطف خدا بود، او یار نیکوکاران و دشمن ستمگران و ظالمان بود و به مال و ثروت دنیا علاقه ای نداشت، او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز، او سازنده سدّی بود، که در آن به جای آجر و سنگ از آهن و مس استفاده شده است و هدف او از ساختن این سدّ کمک به گروهی مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یأجوج و مأجوج بوده است.
داستان ذوالقرنین در قرآن در آیات 83 تا 98 سوره کهف به این شرح آمده است:
وَیَسْأَلُونَکَ عَن ذِی الْقَرْنَیْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیْکُم مِّنْهُ ذِکْرًا ﴿83﴾
واز تو در باره ذوالقرنین مىپرسند بگو به زودى چیزى از او براى شما خواهم خواند (83)
إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَآتَیْنَاهُ مِن کُلِّ شَیْءٍ سَبَبًا ﴿84﴾
ما در زمین به او امکاناتى دادیم و از هر چیزى وسیلهاى بدو بخشیدیم (84)
فَأَتْبَعَ سَبَبًا ﴿85﴾
تا راهى را دنبال کرد (85)
حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِی عَیْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا یَا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْنًا ﴿86﴾
تا آنگاه که به غروبگاه خورشید رسید به نظرش آمد که [خورشید] در چشمهاى گلآلود و سیاه غروب مىکند و نزدیک آن طایفهاى را یافت. گفتیم اى ذوالقرنین [اختیار با توست] یا عذاب مىکنى یا در میانشان [روش] نیکویى پیش مىگیرى (86)
قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ یُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَیُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُّکْرًا ﴿87﴾
گفت اما هر که ستم ورزد عذابش خواهیم کرد سپس به سوى پروردگارش بازگردانیده مىشود آنگاه او را عذابى سختخواهد کرد (87)
وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاء الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا یُسْرًا ﴿88﴾
و اما هر که ایمان آورد و کار شایسته کند پاداشى [هر چه] نیکوتر خواهد داشت و به فرمان خود او را به کارى آسان واخواهیم داشت (88)
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿89﴾
سپس راهى [دیگر] را دنبال کرد (89)
حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا ﴿90﴾
تا آنگاه که به جایگاه برآمدن خورشید رسید [خورشید] را [چنین] یافت که بر قومى طلوع مىکرد که براى ایشان در برابر آن پوششى قرار نداده بودیم (90)
کَذَلِکَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَیْهِ خُبْرًا ﴿91﴾
این چنین [مىرفت] و قطعا به خبرى که پیش او بود احاطه داشتیم (91)
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿92﴾
باز راهى را دنبال نمود (92)
حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلًا ﴿93﴾
تا وقتى به میان دو سد رسید در برابر آن دو [سد] طایفهاى را یافت که نمىتوانستند هیچ زبانى را بفهمند (93)
قَالُوا یَا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ سَدًّا ﴿94﴾
گفتند اى ذوالقرنین یأجوج و مأجوج سخت در زمین فساد مىکنند آیا [ممکن است] مالى در اختیار تو قرار دهیم تا میان ما و آنان سدى قرار دهى (94)
قَالَ مَا مَکَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیْرٌ فَأَعِینُونِی بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمْ رَدْمًا ﴿95﴾
گفت آنچه پروردگارم به من در آن تمکن داده [از کمک مالى شما] بهتر است مرا با نیرویى [انسانى] یارى کنید [تا] میان شما و آنها سدى استوار قرار دهم (95)
آتُونِی زُبَرَ الْحَدِیدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِی أُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْرًا ﴿96﴾
براى من قطعات آهن بیاورید تا آنگاه که میان دو کوه برابر شد گفت بدمید تا وقتى که آن [قطعات] را آتش گردانید گفت مس گداخته برایم بیاورید تا روى آن بریزم (96)
فَمَا اسْتطَاعُوا أَن یَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا ﴿97﴾
[در نتیجه اقوام وحشى] نتوانستند از آن [مانع] بالا روند و نتوانستند آن را سوراخ کنند (97)
قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّی فَإِذَا جَاء وَعْدُ رَبِّی جَعَلَهُ دَکَّاء وَکَانَ وَعْدُ رَبِّی حَقًّا ﴿98﴾
گفت این رحمتى از جانب پروردگار من است [ولى] چون وعده پروردگارم فرا رسد آن [سد] را درهم کوبد و وعده پروردگارم حق است (98)
ذوالقرنین دارای مشخصاتی بود، از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
درمورداینکه ذوالقرنین کیست گمانه زنیهای زیادی صورت گرفته است. برخی از مفسران و تاریخدانان از آن میان ابوالکلام آزاد متفکر هندوستانی در کتاب ذو القرنین یا کوروش کبیر و شماری از مفسرین معاصر مانند مودودی، علامه طباطبایی صاحب المیزان و آیة الله العظمی مکارم شیرازی و سلطان حسین و نورعلی تابنده گنابادی حکایت از آن دارد که مشخصاتی که از این فرد در قران و تاریخها و داستانها آمدهاست با منش تاریخی کوروش بزرگ همسویی دارد.
بعضی دیگر گفتهاند: ذوالقرنین همان اسکندر مقدونی است که در زبانها نامی است، و سد اسکندر هم همانند یک مثلی شده، که همیشه بر سر زبانها هست. ابوعلی سینا هم وقتی اسکندر مقدونی را وصف میکند او را به نام اسکندر ذوالقرنین مینامد، فخر رازی هم در برداشت بزرگ خود بر این دیدگاه پافشاری دارد.ولی به نظر می رسدتمام صفاتی که برای ذوالقرنین گفته اندبا اسکندرمقدونی تطابق ندارد.
برخی منابع دیگر ذوالقرنین را از ملوک یمن ذکر کردهاند. در کتاب روح المعانی چنین آمدهاست که ذوالقرنین ، همان فریدون پسر اثفیان پسر جمشید پنجمین پادشاه پیشدادی ایران زمین بوده، و پادشاهی دادگر و فرمانبردار خدا بوده. از سوی دیگر در کتاب صور الاقالیم نوشته ابی زید بلخی آمده که او مؤیّد به وحی بوده و در عموم تواریخ آمده که او همه زمین را به تصرف در آورده میان فرزندانش بخش کرد، قسمتی را به ایرج داد و آن عراق و هند و حجاز بود، و همو او را صاحب تاج سلطنت کرد، قسمت دیگر زمین یعنی روم و دیار مصر و باختر را به پسر دیگرش سَلم داد، و چین و ترک و خاور را به پسر سومش تور بخشید، و برای هر یک قانونی وضع کرد که با آن دستور براند، و این قوانین سه گانه را به زبان عربی سیاست نامیدند.
جمعی از تاریخدانان از قبیل اصمعی در «تاریخ عرب پیش از اسلام» و ابن هشام در کتاب «سیره» و «تیجان» و ابو ریحان بیرونی در کتاب «آثار الباقیه» و نشوان بن سعید در کتاب «شمس العلوم» و دیگران، گفتهاند که ذوالقرنین یکی از شاهان حمیر بوده که در یمن سلطنت میکرده. آنگاه در نام او اختلاف کردهاند، یکی گفته: مصعب بن عبدالله بوده، و یکی گفته صعب بن ذی المرائد نخست تبابعه اش دانسته، و این همان کسی بوده که در محلی به نام بئر سبع به سود ابراهیم دستور کرد. یکی دیگر گفته: تبع الاقرن و اسمش حسان بوده. اصمعی گفته وی اسعد الکامل چهارمین تبابعه و فرزند حسان الاقرن ، ملقب به ملکی کرب دوم بوده، و او فرزند ملک تبع نخست بودهاست. بعضی هم گفتهاند نامش «شمر یرعش» بودهاست.