Atyabi Weblog/وب نگاری اطیابی

این وب نگاری درمورد موضوعات گوناگون می باشد.

Atyabi Weblog/وب نگاری اطیابی

این وب نگاری درمورد موضوعات گوناگون می باشد.

شهادت امام جعفرصادق(ع)

22مهرماه 1388 برابر با25شوال 1430 قمری سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع) ششمین پیشوای شیعیان جهان است. به همین مناسبت شهادت آن بزرگوار را به همه مسلمانان جهان وپیروان اهل بیت پیامبر(ص) تسلیت می گوییم.

شهادت امام جعفر صادق(ع) تسلیت باد

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام رئیس مذهب جعفری ( شیعه ) در روز 17 ربیع الاول سال 83هجری  قمری چشم به جهان گشود .

پدرش امام محمد باقر ( ع ) و مادرش "اُمّ فروه " دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر می باشد. کنیه آن حضرت : "ابو عبدالله " و لقبش "صادق " است .

امام صادق(ع) پایه گذار فقه جعفری است. فقه جعفری همان فقه محمدی یا دستورهای دینی است که از سوی خدا به پیغمبر بزرگوارش از طریق قرآن و وحی رسیده است .

پس از درگذشت پدر بزرگوارش 34سال  دوره امامت او بود که در این مدت "مکتب جعفری " را پایه ریزی فرمود و موجب بازسازی و زنده نگهداشتن شریعت محمدی ( ص ) گردید . زندگی پر بار امام جعفر صادق ( ع ) مصادف بود با خلافت پنج نفر از بنی امیه (هشام بن عبدالملک - ولید بن یزید - یزید بن ولید - ابراهیم بن ولید - مروان حمار) که هر یک به نحوی موجب تألم و تأثر و کدورت روح بلند امام معصوم ( ع ) را فراهم می کرده اند ، و دو نفر از خلفای عباسی ( سفاح و منصور ) نیز در زمان امام ( ع )مسند خلافت را تصاحب کردند و نشان دادند که در بیداد و ستم بر امویان پیشی گرفته اند ، چنانکه امام صادق ( ع )  در 10سال آخر عمر شریفش در ناامنی و ناراحتی بیشتری بسر می برد .

سرانجام امام صادق(ع) توسط منصور دوانیقی، خلیفه عباسی مسموم شد و در ۲۵ شوال ۱۴۸ هجری قمری در سن ۶۵ سالگی در مدینه درگذشت. محل دفن وی در قبرستان بقیع است.

قبرستان بقیع محل دفن چهار امام بزرگوار

روز بزرگداشت حافظ شیرازی

 

 بیستم مهرماه١٣٨٨ روز بزرگداشت لسان الغیب خواجه شمس الدین محمد بن محمد حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷-۷۹۲ هجری قمری)، شاعر بزرگ قرن هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان است. اغلب اشعار حافظ غزل می‌باشد. او سرآمد غزلسرایان ایران است.درباره زندگی حافظ  هیچ اطلاعات دقیقی در دست نیست. حتی به مقدار یک خط منبعی که هم عصر او باشد و خاطره ای از حافظ نقل کرده باشد وجود ندارد . اولین شرح حال های مکتوب در مورد حافظ  مربوط به بیش از 100 سال بعد از وفات او است . تمام شرح حال هایی که در حال حاضر در مورد حافظ  نوشته می شود بر اساس برداشت شخصی نویسنده از اشعار او و بعضی نشانه های تاریخیست که مستقیم ربطی به حافظ  ندارد (مثل شرح حال شاهان هم عصر او و احوالات عمومی شیراز در آن دوران ).

آرامگاه حافظ شیرازی

حافظ به دلالت شعر خود او قرآن را حفظ بوده وبه همین دلیل تخلّص خودرا هم حافظ قرار داده است.او می گودید:

ندیم خوشتر از شعر تو حافظ                  به قرآنی که اندر سینه داری

یا می گوید:

عشقت رسد به فریاد گرخود بسان حافظ           قرآن  ز بــــر  بخوانی در  چارده  روایت

حافظ یکی ازشعرای بزرگ وزبردستی است که بهترین نکات عرفانی وظریف رادرقالب غزلیاتی نغز ریخته است بطوریکه کمتر شاعری ازعهده سرودن چنین غزلیاتی بر می آید.دیوان شعراوعمدتا" شامل غزل وتعدادی رباعی و تعدادکمی قصیده است. دو غزل زیر ازجمله سروده های نغز اوست:

 

سرو چمان  من  چرا  میل  چمن نمی کند            همـــــــدم  گل  نمی  شود  یاد سمـــن نمی کند

دی گله ای ز طره اش کردم وازسرفسوس            گفت  که   این  سیاه   کج  گوش  به  من نمی کند

تا دل  هرزه  گرد  من رفت به چین زلف  او             زان   سفــــر  دراز  خود   عــــــزم  وطن  نمی کند

پیش کمان  ابرویش  لابه  همی  کنم  ولی            گوش  کشیده   است  از  آن  گوش  بمن  نمی کند

با همه عطـــــــردامنت آیدم از صبــــا عجب            کز گـــــــــذر تو خاک را مشــــــک ختن نمی کند

چون زنسیم می شود زلف بنفشه پرشکن             وه   که  دلم  چه  یاد  از  آن  عهد شکن  نمی کند

دل  به  امید روی  او همدم  جان نمی شود            جان   به   هوای   کـــوی   او   خدمت  تن نمی کند

ساقی سیم ساق من گرهمه درد می دهد            کیست  که  تن چو جام  می جمله دهن نمی کند

 دستخوش  جفا مکن آب رخم  که  فیض ابر            بی  مـــــدد  سرشک   من   دُرّ   عـــدن  نمی کند  

کشته  غمزۀ   تو شد  حافظ  ناشنیده  پنـــد

                          تیغ سزاست هر که  را درک سخن نمی کند                           

 

 

سمن بویان  غبار غم  چو بنشینند بنشانند                 پری رویان  قرار از دل چو بستیزند بستانند

به  فتراک  جفـــا  دلها  چو بر بندند بر بندند                 ز زلف  عنبرین جانها  چو بگشایند بفشانند

به عمری یک نفس باما چو بنشینندبرخیزند                 نهال  شوق  در خاطر چو  برخیزند بنشانند

سرشک  گوشه گیران را چو دَریابند دُر یابند                 رخ  مهر  از  سحرخیزان  نگردانند  اگر دانند

زچشمم لعل رُمّانی چو می خندندمی بارند                 ز رویم راز پنهانی چو می بینند می خوانند

 دوای  درد عاشق را کسی کو سهل پندارد                 ز فکر  آنان  که در  تدبیر  درمانند ، درمانند

     چو منصور  از مراد آنان  که  بَر دارند ،  بردارند                بدین درگاه حافظ را چومی خوانندمی رانند     

 در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند

که با این  درد  اگر  دربند  درمانند ، درمانند

از زمان حافظ تا کنون مردم ایران با دیوان او  فال می گیرند واورا لسان الغیب می دانند.حافظ درسال 792هجری قمری دارفانی را وداع گفت و درشیراز درمحلی که هم اکنون به حافظیه معروف است مدفون گردید که آرامگاه او زیارتگاه اهل دل وعاشقان شعر وعرفان  وبقول خود او "رندان جهان " است.

برسرتربت ما چون گذری همت خواه             که زیارتگه رندان جهان خواهد بود

یادش گرامی باد.  

ضرب المثل ؛ماستها را کیسه کرد؛

اصطلاح "ماستها را کیسه کرد"کنایه از: جا خوردن، ترسیدن، از تهدید کسی غلاف کردن و دم در کشیدن و یا دست از کار خود برداشتن است.

فی المثل گفته می شود:«فلانی چون سنبه را پر زور دید "ماستها را کیسه کرد" » یا به عبارت دیگر به محض اینکه صدای مدیر یا ناظم بلند شد بچه ها "ماستها را کیسه کردند "و غیره...

اکنون ببینیم وقتی که ماست داخل کیسه می شود چه ارتباطی با ترس و تسلیم و جا خوردگی پیدا می کند. توضیح بیشتر را از پیوند"ماستها را کیسه کرد" بخوانید.

روز بزرگداشت جلال الدین محمدبلخی(مولوی)

هشتم مهرماه روز بزرگداشت جلال الدین محمد بلخی یکی از نام آوران شعروادب وعرفان ایرانی است.

مولانا

جلال‌الدین محمد بلخی در ۶ ربیع الاول سال ۶۰۴ هجری قمری در شهر بلخ یکی ازشهرهای خراسان بزرگ ایران(ولایتی در افغانستان امروزی) زاده شد. پدر او مولانا محمدبن حسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده‌است.و نیز او را با لقب سلطان العلماء یاد کرده‌اند.

زادگاه مولانا دربلخ

نام مولوی محمد و لقبش در دوران حیات خود «جلال‌الدین» و گاهی «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» بوده و لقب «مولوی» در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن نهم) برای وی به کار رفته است.و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند.

آرامگاه مولانادرقونیه

پدر مولانا جلال الدین ، بلخ را ترک کردوپس از ملاقات با عطارنیشابوری رهسپارقونیه درترکیه فعلی شد.درحدودسن 25 سالگی جلال الدین، پدرش ازدنیا رفت و مریدان جلال الدین گرد او ازدحام کردند و از او خواستند که برمسند پدر تکیه زند و بساط وعظ و ارشاد بگسترد.

آرامگاه مولانا درقونیه

مولانا در آستانهٔ چهل سالگی مردی به تمام معنی عارف و دانشمند دوران خود بود و مریدان و عامه مردم از وجود او بهره‌ها می‌بردند تا اینکه قلندری گمنام و ژنده پوش به نام شمس‌الدین محمد بن ملک داد تبریزی روز شنبه ۲۶ جمادی‌الاخر سال ۶۴۲ هجری قمری به قونیه آمد و با مولانا برخورد کرد و آفتاب دیدارش قلب و روح مولانا را بگداخت و شیدایش کرد. (در این ملاقات کوتاه وی دوره پرشوری را آغاز کرد. در این دوره که سی سال از حیات او را شامل می‌شود، مولانا آثاری برجای گذاشته‌است که جزو عالی ترین نتایج اندیشه بشری است.) و این سجاده نشین با وقار و مفتی بزرگوار را سرگشته کوی و برزن کرد تا بدانجا که خود، حال خود را چنین وصف می‌کند:

زاهد بودم ترانه  گویم  کردی

 

سر حلقهٔ بزم  و باده جویم کردی

سجاده نشین با وقاری بودم

 

بازیچهٔ  کودکان  کویـــــــم  کردی

رفته رفته آتش حسادت مریدان خام طمع زبانه کشید و خود نشان داد. آنها می‌دیدند که مولانا مرید ژنده پوشی گمنام گشته و هیچ توجهی به آنان نمی‌کند از این رو فتنه جویی را آغاز کردند و در عیان و نهان به شمس ناسزا می‌گفتند و همگی به خون شمس تشنه بودند.

تندیس شمس تبریزی درمحوطه آرامگاه وی درخوی

شمس از گفتار و رفتار گزندهٔ مریدان خودبین و تعصّب کور و آتشین قونویان رنجیده شد و

چاره‌ای جز کوچ ندید. از این رو در روز پنجشنبه ۲۱ شوال سال ۶۴۳ شهر قونیه را به مقصد دمشق ترک گفت.

آرامگاه شمس تبریزی در خوی

شمس در حجاب غیبت ابتدا بصورت موقت وسپس بطور دائم فرو شد و مولانا نیز در آتش هجران او بی قرار و ناآرام گشت.پس از بازگشت شمس تبریزی ازسفراولش به دمشق مولانا چنان به وجدآمد که این غزل راسرود:

شـمـس و قـمـرم آمـد، سمـع و بـصـرم آمــد                                 و آن  سیـمـبـرم  آمـد، آن کـان زرم آمـد

امــروز بــه از دیـنـه، ای مــونــس دیــــریـنـه                                دی  مست  بدان  بودم، کز وی خبرم آمد

آن کس که همی  جستم دی من بچراغ او را                                 امـروز چـو تـنـگ گــل، در  رهگـذرم آمـد

از مــرگ  چــرا  تـرسـم، کــاو  آب حـیـات آمـد                                وز طعنه  چرا  ترسـم، چون او سپرم آمد

امـروز  سـلـیـمـانــم،  کــانـگـشـتـریـم دادی                                 زان  تـاج مـلـوکـانـه، بر فرق سرم آمـــد

 

مولانا درفراغ شمس  پس ازسفردومش ناآرام شد و یکباره دل از دست بداد و روز و شب به سماع و رقص پرداخت و حال زارو آشفتهٔ او در شهر بر سر زبانها افتاد.

روز و شب د رسماع رقصان شد

 

بر زمین  همچو چرخ گردان  شد

مولوی چنان شیفته وتحت تأثیر شمس تبریزی قرارگرفت که کتاب دیوان شمس اوکه مجموعه اشعار وغزلیات آهنگین وعاشقانه وعارفانه است رامدیون اثرپذیری از شمس است.کتاب مثنوی معنوی شاهکار مولانا است که داستانها ومضامین بلندعرفانی را درقالب شعر مثنوی سروده است. کتابهای فیه مافیه ، مجالس سبعه ومکاتیب ازدیگرکتابهای این بزرگواراست.

مولوی

مدتها بود جسم نحیف و خستهٔ مولانا در کمند بیماری گرفتار شده بود تا اینکه سرانجام این آفتاب معنا درپی تبی سوزان در روز یکشنبه پنجم جمادی الآخر سال ۶۷۲ هجری قمری رحلت فرمود. یادش گرامی باد.

 

 

ضرب المثلها

ازاین پس سعی می شود درمورد برخی از ضرب المثلهای فارسی وسابقه آنها وموارد کاربردشان ومنشاء آنها توضیح داده شود.اینک یکی از ضرب المثلهای فارسی بنام اشک تمساح شرح می گردد:

اشک تمساح ریختن

گریه دروغین را به اشک تمساح تعبیر کرده اند. خاصه گریه و اشکی که نه از باب دلسوزی، بلکه از رهگذر ریا و تدلیس باشد، تا بدان وسیله مقصود حاصل آید و سوءنیت گریه کننده جامه عمل بپوشد. فی المثل مرد ثروتمندی بمیرد و صغیر یا صغاری از خود باقی گذارد. مفتخوران و شیادان که همه جا و همه وقت چون علف هرز سبز میشوند، در ماتم متوفی اشک حسرت می ریزند تا اعتماد بازماندگان را جلب کرده و ماترک متوفی را یکسره تصاحب و تملک نمایند. این اشکهای مزورانه را در عرف اصطلاح عامه اشک تمساح گویند؛ که مخوفترین اشکهای روی زمین شناخته شده است. اگر چه اشک تمساح ریشه تاریخی ندارد ولی چون علت تسمیه آن از نظر علوم طبیعی قابل توجه به نظر می رسید لازم است در این زمینه اشارتی رود.

تمساح سوسمار عظیم الجثه دریایی است که چون در شط نیل و بعضی از رودخانه های پر آب آفریقا نیز زندگی میکند آنرا "نهنگ مصری و نهنگ آفریقایی" نیز می گویند. سابقاً معتقد بودند که غذا و خوراک تمساح به وسیله اشک چشم تأمین می شود. بدین طریق که هنگام گرسنگی به ساحل می رود و مانند جسد بی جانی ساعتهای متمادی بر روی شکم دراز می کشد. در این موقع اشک لزج و مسموم کننده ای از چشمانش خارج می شود که حیوانات و حشرات هوایی به طمع تغذیه بر روی آن می نشینند.

پیداست که سموم اشک تمساح آنها را از پای در می آورد. فرضاً نیمه جان هم بشوند و قصد فرار کنند به علت لزج بودن "اشک تمساح" نمی توانند از آن دام گسترده نجات یابند.

خلاصه هر بار که مقدار کافی حیوان و حشره در دام اشک تمساح افتند، تمساح پوزه ای جنبانیده به یک حمله آنها را بلع می کند و مجدداً برای شکار کردن طعمه های دیگر اشک می ریزد. به همین جهت تا چند سال قبل که راجع به اشک تمساح تحقیقات کافی نشده بود، خاصیت اشک مزبور را در این می دانستند که تمساح از آن برای صید طعمه و تغذیه استفاده می کند؛ ولی در مجله رادیو ایران راجع به این اشک چنین آمده است:

«در تاریخ "اشک تمساح" شهرت پیدا کرده است. در سال 1400 میلادی سر جان ماندویل سیاح انگلیسی گفت تمساح قبل از بلعیدن طعمه اش اشک دروغی می ریزد. لیندزی جانسون در سال 1924 در چشم چهار نوع تمساح پیاز و نمک ریخت، ولی اثری از غم و اندوه و گریه در آنها نیافت. پس ملاحضه می فرمایید این اشک تمساح که این قدر مشهور شده مبنای واقعی ندارد و صحیح نیست.... و کالینز در سال 1932 میلادی پس از تحقیقات و تجسسات به این نتیجه رسید که: هیچ حیوانی - جز انسان - بر اثر اندوه گریه نمی کند.»

به عقیده علما و دانشمندان: «انسان تنها موجودی است که گریه می کند. ریزش اشک در فشارهای هیجانی و یا خوشحالی زیاد، در هیچ آفریده دیگری به غیر از انسان به عنوان یک کار و عمل طبیعی شناخته نشده است.»

این نکته هم ناگفته نماند که اخیراً یکی از دانشمندان ضمن آزمایش به این نتیجه رسید که اشک تمساح و لاک پشت یکی از نیازهای طبیعی این دو حیوان است. توضیح آنکه در کنار چشم تمساح و لاک پشت غددی وجود دارد که مازاد آب نمک بدنشان از آن غدد به خارج ترشح می کند. به همین ملاحضه تا کنون آب نمک مترشحه را با اشک تمساح اشتباه می کرده اند.

در پایان چون در این قسمت بحث در پیرامون اشک و گریه بوده است، از لحاظ حسن ختام بی مناسبت نیست یادآوری شود که بر اثر آخرین تحقیقات دانشمندان ثابت گردیده که: گریه کردن عمر را طولانی می کند. به عقیده این دانشمندان گریستن خاص اشخاص رقیق القلب نیست، بلکه کسانی که در طول زندگی خود به مناسبتهای مختلف گریه می کنند حداقل پنجسال بیشتر از کسانی که گریه نمی کنند عمر می کنند.

به اعتقاد دانشمندان طولانی تر بودن عمر خانمها نسبت به آقایان به این خاطر است که زنان توانایی بیشتری برای گریه کردن دارند.

برگرفته ازسایت فرهنگسرا به نشانی :

http://www.farhangsara.com/fzarbolmasal_ashktemsah.htm

 

عیدسعیدفطربرهمه مسلمانان مبارک باد

عیدرمضان آمد وماه رمضان رفت             صدشکر که این آمد وصد حیف که آن رفت 

عیدسعید فطر مبارک

 

                                      

عیدسعیدفطرمبارک باد

ای عید عاشقان به حقیقت جمال تو        هر  لحظه  عیدیی  رسدم  از  وصال  تو

عید کسان، غُرّه  شوّال  و  عید  من         آن  ساعتی  بود  که  ببینم  جمـــال تو 

عید سعیدفطر مبارکباد 

 عیدفطر، عید عبادت و عید مغفرت است، عید پایان یک دوره فشرده ریاضت برای مسلمانان مؤمنی است که می خواهند از این ریاضت، برای ساختن و برای تقویت روحیات و ملکات نیک در خود استفاده کنند و در طول سال و در همه عمر از آن بهره بگیرند.  

عید سعید فطر مبارک باد 

  عیدسعیدفطر عید جشن پیروزی اراده بر خواسته های نفسانی وعید بندگی وعبودیت پروردگار یکتا برهمه مسلمانان مبارک باد.انشاءالله خداونددعای همه ماراکه درقنوتهای نماز عیدسعیدفطر می خوانیم مستجاب گرداند. دعای قنوتهای نماز:

 

 

(اللّهُمَّ أَهْلَ الْکِبْریاءِ وَالْعَظَمةِ وَ أهْلَ الجُودِ وَالجَبَرُوتِ وَ أهْلَ العَفْوِِ وَالرَّحْمَةِ وَ أهْلَ التَقّوىٰ وَالمَغْفِرَة، أسْئَلُکَ بَحَقّّ هذا الْیوَمِ الّذی جَعَلْتَهُ لِلمُسْلِمینَ عیداً وَ لِمُحَمّدٍ صَلّىٰ اللهُ عَلیْه وَ آلِهِ ذُخْراً وَ شَرَفاَ وَ مَزیداً، أن تُصَلّی عَلىٰ مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أنْ تُدْخِلنی فی کُلِّ خَیْرٍ أدْخَلْتَ فیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد وَ أنْ تُخْرِجَنی مِنْ کُلِّ سُوءٍ أخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آل مُحَمَّدٍ، صَلَوٰاتُکَ عَلَیُهِ وَ عَلَیْهِمْ، اللّهُمَّ إنی أسْئَلُکَ خَیرَ مٰا سَئَلَکَ مِنْهُ عِبادُکَ الصّٰالِحُونَ وَاعُوذُ بِکَ مِمّا اسْتَعاذَ مِنهُ عِبادُکَ الْمُخْلَصوُنَ).

 

بگذشت  مه  روزه ،  عید  آمد  و عید آمد

بگذشت  شب  هجران  معشوق   پدید  آمد


آن صبح چو صادق شد عذرای تو وامق شد  

معشوق  تو عاشق  شد شیخ  تو مرید آمد


شد جنگ  و نظر آمد شد زهر و شکر آمد

شد  سنگ  و گهر آمد  شد قفل  و کلید آمد

 

جان  از تن آلوده  هم  پاک  به پاکی رفت

هرچند چو  خورشیدی بر پاک  و  پلید آمد

 

اَللهُ اَکْبَرُ اَللهُ اَکْبَرُ لاٰ إلٰهَ إلاَّالله واللهُ اَکْبَرُ وَلِلّٰهِ الْحَمْدُ، الْحَمْدُ لِلّٰهِ عَلىٰ مٰا هَدٰینٰا وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلىٰ مٰا أوْلٰینٰا 

عید فطر مبارکباد

 

روزبزرگداشت شهریار

روز 27 شهریورماه روز بزرگداشت سید محمد حسین شهریار شاعر معاص ایران است. سید محمدحسین بهجت تبریزی (۱۲۸۵-۱۳۶۷ه.ش) متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت) شاعر ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبان‌های فارسی و ترکی آذربایجانی شعر سروده‌است. وی در تبریز به‌دنیا آمد و بنا به وصیتش در مقبرة‌الشعرای همین شهر به خاک سپرده شد. مهم‌ترین اثر شهریار منظومهٔ حیدربابایه سلام (سلام به حیدربابا) است که از شاهکارهای ادبیات ترکی آذربایجانی به‌شمار می‌رود و شاعر در آن از اصالت و زیبایی‌های روستا یاد کرده‌است.

شهریار

شهریار در سرودن انواع گونه‌های شعر فارسی -مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی- نیز تبحر داشته‌است. از جملهٔ غزل‌های معروف او می‌توان" به علی ای همای رحمت" و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد. شهریار نسبت به

 علی(ع) ارادتی ویژه داشت و همچنین شیفتگی بسیاری نسبت به حافظ داشته‌است.

دو بیت شعر زیر ازاشعار زیبای اوست:

آمدی  جانم  به  قربانت  ولی  حالا   چـــــرا؟

 

بی‌ وفا حالا  که  من  افتاده‌ام  از  پا چرا؟

نوشدارویی  و   بعد  از   مرگ   سهراب  آمدی

 

سنگدل این زودتر می‌خواستی حالا چرا؟

نازنینا  ما  به  نـــــاز  تو  جوانــــــی  داده‌ایم

 

دیگر  اکنون  با جوانان  ناز کن  با  ما چرا؟

آسمان چون  جمع  مشتاقان  پریشان می‌کند

 

در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیا چرا؟

در خزان هجـــــر گل، ای بلبل طبـــــــع حزین

 

خامشی  شرط  وفاداری  بود  غوغا چرا؟

شهریارا  بی‌حبیب   خود   نمــی ‌کردی  سفر

 

این  سفر  راه  قیامت  می‌روی تنها چرا؟

تندیس شهریار

شهادت حضرت علی(ع) وشبهای قدر

شهادت حضرت امام علی(ع) تسلیت باد.

 

روز بیستم شهریورماه 1388 برابربا بیست ویکم رمضان سالروز شهادت امیرمؤمنان حضرت علی(ع) امام اول شیعیان جهان است.آن حضرت درسحرگاه روز نوزدهم رمضان درحال سجده درمحراب نمازدرمسجد بدست یکی ازبدبختان مسلمان مقدس نمای احمق بنام ابن ملجم مرادی که بعدا"طرفداران تفکراو بنام "خوارج" خوانده شدند.  به ضرب شمشیر برفرق سرش مجروح و سه روز بعددر بیست ویکم رمضان به شهادت رسید.

علی ولی الله

علی علیه السلام در خانه خدا دیده به جهان گشود و در کودکی به خانه پیامبر (ص) رفت تا پرورده تربیت محمدی گردد، پیوسته با پیامبر بود و قبل از دیگران به او ایمان آورد، در یوم الانذار تنها او بود که دعوت پیامبر را پذیرفت. از هفده تا بیست سالگی  همراه سایر بنی‏هاشم در شعب ابوطالب و در محاصره اقتصادی به سر برد... و بسا پدرش ابوطالب که بر جان پیغمبر می‏ترسید. شب هنگام نزد بستر پیامبر می‏رفت و او را بر می‏خیزانید و علی(ع) را به جای وی می‏خواباند.

علی ولی الله

علی(ع) تنها کسی است که درخانه خدا متولد ودرخانه خدا به شهادت رسید.عدالت علی(ع) موضوعی است که زبانزد خاص وعام است.و او را شهید عدالتش می خوانند.او در شجاعت،ایمان،علم،عدالت،یتیم نوازی و سایر صفات پسندیده الهی و انسانی بی مانند است.علی(ع) بقول شهریار  ، همای رحمت است. 

امام علی(ع)

 حضرت علی(ع) درمحل غدیر خم با ایراد خطبه غدیریه توسط رسول الله(ص) به جانشینی ایشان تعیین گردید.ولی پس ازرحلت پیامبر(ص) این جانشینی صورت نگرفت و دنیاپرستان و ریاست طلبان با زیرپانهادن خطبه پیامبر ابوبکر را خلیفه  ایشان نمودندوپس ازآن درخلافت پیامبر انحراف ایجادشد.

لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار

"هیچ جوانمردی همچون علی(ع) وهیچ شمشیری همچون ذوالفقارنیست."

سلام براو که ولی الله ، حجت الله برخلق او  و امین الله بود.

شب نوزدهم،شب بیست ویکم،شب بیست وسوم و بنا برنظر اهل سنت شب بیست وهفتم ماه مبارک رمضان بیشتر احتمال داده می شود که شب قدر باشد.مردم دراین شبها با حضوردرمساجدبا برسر گرفتن قرآن واحیا(شب زنده داری) دراین شبها به راز ونیاز با خدای یکتا می پردازند.شب قدر شبی بسیار باعظمت است .شبی است که قرآن درآن شب نازل شده است.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ

وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ

لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ

سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ

"سوره قدرآیات 1تا5"

 شب قدر بهترین شبها برای راز ونیاز با خداوند وطلب بخشش گناهان است وگفته شده که دراین شب با استغفار بدرگاه الهی گناهان بخشوده می شود.

لسان الغیب حافظ شیرازی درباره شب قدر اشعار زیبایی دارد:

 دوش   وقت  سحر  از  غصه  نجاتم   دادند        واندر آن  ظلمت  شب  آب  حیاتم دادند

بیخود  از  شعشعه ء  پرتو  ذاتــــــم  کردند    

    باده   از  جــــــــام   تجلى  صفاتم دادند

چه  مبارک سحرى بود و چه فرخنده شبى    

    آن  شب  قدر  که  این  تازه  براتم دادند

من  اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب    

    مستحق بودم  و این ها به  زکاتم دادند

هاتف  آن  روز  به من مژده ء این دولت داد    

    که  بدان  جور  و جفا  صبر و ثباتم دادند

بعد  ازین  روى  من  و  آینه ء  وصف جمال    

    که  در  آن  جا  خبر از جلوه ء ذاتم دادند

این همه شهد و شکر کز سخنم مى ریزد    

    اجر  صبریست  کز  آن  شاخ نباتم دادند

 

                                                                        همت حافظ و انفاس سحر خیزان بود

که  ز  بند  غــــــم  ایام  نجاتم  دادند

              شب وصل است وطی شد نامه هجر       سلام   فیه   حتـــی   مطلع   الفجر

دلا در عاشقــــی ثابت قـــــــدم  باش       که  در  این  ره   نباشد  کار  بی ‏اجر

  برآ  ای  صبــــح  روشن‏دل خـــــــدا را        که بس  تاریک  می‏بینم  شب  هجر

  دلــــــم  رفت  و ندیدم  روی دلــــــدار         فغان  از این  تطاول،  آه  از این  زجر

ولادت حضرت امام حسن مجتبی(ع)

میلاد امام حسن مجتبی(ع) مبارکباد

روز چهاردهم شهریورماه 1388 برابربا 15 رمضان سالروز ولادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) امام دوم شیعیان جهان است. امام ابومحمدحسن بن علی بن ابیطالب علیه السلام؛ دومین پیشوا از امامان معصوم اهل بیت، یکی از پنج تن آل عبا و نخستین سبط رسول خدا (ص) است که پیامبر بزرگوار اسلام او و برادرش(امام حسین علیه السلام) را دو سرور جوانان بهشت و دو گل خوشبوی خویش نامید .
 مادرش
فاطمه زهرا(س) دخت گرامی رسول الله و بانوی بانوان جهان می باشد .
 زادگاه شریفش مدینه و زمان تولد این مولود مبارک، بنابر مشهور عامه و خاصه پانزدهم رمضان سال سوم و یا دوم هجرت بوده است. البته در این مورد اقوال دیگری نیز نقل گردیده است. مثلا بعضی بجای رمضان، ماه شعبان را ذکر نموده اند که گویا با تولد حضرت حسین بن علی (ع) اشتباه کرده اند. در هر صورت نظر قطعی تر همان است که بیان گردید .

میلاد امام حسن مجتبی(ع) مبارک باد.


 
امام حسن(ع) نخستین فرزند امام علی بن ابیطالب و حضرت فاطمه (ع) است. شیخ مفید در « ارشاد » چنین می نویسد که حسن (ع)  از نظر آفرینش ، هیأت جسمانی ، روش و منش شبیه ترین کس به رسول خدا بود .

امام حسن مجتبی را کریم اهل بیت لقب داده اند.بهمین دلیل روز ولادت آن حضرت بنام روز اکرام نامگذاری شده است.

میلاد این امام همام برهمه مسلمانان وپیروان اهل بیت پیامبر مبارک باد.

امام حسن بن علی(ع) بدست همسرش جعده دختر اشعث بن قیس مسموم وبه شهادت رسیدوبدن مبارک آن حضرت درقبرستان بقیع درمدینه منوره مدفون است.

مزارمطهرحضرت امام حسن مجتبی(ع) درقبرستان بقیع درمدینه منوره

بزرگداشت ابو ریحان بیرونی

سیزدهم شهریورماه روز بزرگداشت ابوریحان محمد بن احمد بیرونی (زادهٔ ۲۹ شهریور ۳۵۲، کاث، خوارزم - درگذشتهٔ ۲۸ آذر ۴۲۷، غزنین)، دانشمند ،ریاضی‌دان، ستاره‌شناس و تاریخ‌نگاربزرگ ایرانی سده چهارم و پنجم هجری است و بعضی از پژوهندگان او را از بزرگ‌ترین فیلسوفان مشرق‌زمین می‌دانند.

بیرونی در ۲۹ شهریور ۳۵۲ خورشیدی (۳ ذیحجه ۳۶۲ قمری) در خوارزم که در قلمرو سامانیان بود به دنیا آمد، و زادگاه او که در آن زمان روستای کوچکی بود بعدها به «بیرون» تجدید نام داده شد. مرگش در غزنه در اوان انقلاب سلجوقیان و پادشاهی مسعود بن محمود غزنوی بوده‌است و برخی درگذشت او را در ۲۸ آذر ۴۲۷ خورشیدی (۴۲۷ قمری) می‌دانند.

 

تصویر ابوریحان بیرونی روی تمبر روسی

 

تألیفات بیرونی به زبان عربی، یعنی زبان علمی اسلام بوده است، مگر التفهیم که آن را به فارسی کرد. دانشنامه علوم چاپ مسکو، ابوریحان را دانشمند همه قرون و اعصار خوانده است. در بسیاری از کشورها نام بیرونی  را بر دانشگاه‌ها، دانشکده‌ها و تالار کتابخانه‌ها نهاده و لقب «استاد جاوید» به او داده‌اند.

بیرونی گردش خورشید، گردش محوری زمین و جهات شمال و جنوب را دقیقا محاسبه و تعریف کرده است. خورشیدگرفتگی هشتم آوریل سال ۱۰۱۹ میلادی را در کوههای لغمان (افغانستان کنونی) رصد و بررسی کرد و ماه‌گرفتگی سپتامبر همین سال را در غزنه به زیر مطالعه برد.اپیکتوگرام یعنی آلت چگال سنج برای سنجش وزن مخصوص در فیزیک را اختراع نمود که با آن وزن مخصوص چیزها تعیین می‌شود از اختراعات اوست.

 

 

 

تندیس ابوریحان بیرونی درپارک لاله تهران