توضیح:
نظربه اینکه مطالب این صفحه درمورد حضرت محمد صل الله علیه واله پیامبربزرگواراسلام ازسایت ویکی پدیا(دانشنامه آزاد) به نشانی : http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF
گرفته شده لذاچنانچه قبل ازنام ایشان کلمه حضرت وپس ازآن جمله صل الله علیه وآله قیدنگردیده یا مطالب بگونه ای درج شده که گاهی عنوان گردیده فلان مطلب ازنظر"مسلمانان" چنین وچنان است بدین علت است که مطالب باحفظ امانت ازسایت مذکورارائه شده وممکن است برخی مطالب ویا نحوه بیان مطابق دیدگاه ونظر نگارنده این توضیح نباشد.ضمنا" یادآوری میگرددکه تصاویرو پیوندهای کلمات یا عبارات برای رعایت اختصارحذف شده است.
حضرت محمّد(ص)
ابوالقاسم محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم (۵۷۰ - ۶۳۲) بنیانگذار و پیامبر دین اسلام و در نظر مسلمانان، آخرین و بزرگترین پیامبر در سلسله پیامبران خدا میباشد. مسلمانان محمد را تحویل دهنده کتاب آسمانی قرآن و بازگرداننده آیین اصلی و تحریف نشده یکتاپرستی (یا همان دین آدم، ابراهیم، موسی، نوح، عیسی و سایر پیامبران پذیرفته شده در اسلام) میدانند. او همچنین به عنوان یک سیاستمدار، بازرگان، فیلسوف، خطیب، قانونگذار، اصلاحطلب، فرمانده جنگی، و برای مسلمانان و پیروان برخی مذاهب دیگر مأمور تعلیم فرامین الهی محسوب میشود. [۱] بهعقیده مسلمانان و به تصریح قرآن، محمد قبل از دریافت وحی یا بعثت همچون پدرانش به دین حنیف که آنرا آیین ابراهیم و برمبنای یکتاپرستی میدانند، بودهاست.[۲]
محمد در سال ۵۲ قبل از هجرت در مکه در عربستان به دنیا آمد. او هنگام کودکی یتیم شد و تحت سرپرستی عمویش به سن رشد رسید. در دوران جوانی به شغل بازرگانی مشغول بود، و نخستین بار در سن ۲۵ سالگی ازدواج کرد. ناخشنود از روش زندگی مردم مکه، محمد هر از گاهی مدتی را در یک غار در یکی از کوههای اطراف آن دیار به تعمق، اندیشه و عبادت سپری میکرد. بر اساس اعتقاد مسلمانان، محمد در همین مکان و در سن ۴۰ سالگی از طرف خداوند به پیامبری برگزیده شد و شروع به دریافت وحی یا آیات الهی نمود. پس از سه سال، تبلیغ مخفیانه آیین جدید، او به صورت علنی و عمومی به تبلیغ دعوت خود مبنی بر اینکه «خداوند (الله) یکتاست» و اینکه اسلام، تسلیم کامل به الله، تنها راه (دین)[۳] قابل قبول نزد خداوند است، پرداخت. او همچنین خود را همچون دیگر پیامبران کیش یکتاپرستی، فرستاده خدا معرفی نمود.
در ابتدا، تعداد اندکی از او پیروی نمودند که با مخالفت برخی قبیلههای مکه روبرو شده و با آنان با خشونت رفتار میشد. محمد جهت رهایی از آزار و اذیت او و پیروانش به شهر یثرب (که بعدها مدینهالنبی نامیده شد) در سالی که بعدها مبدا تقویم هجری شمسی و قمری در نظر گرفته شد، مهاجرت کرد. در مدینه محمد موفق شد که قبایل در حال جنگ را متحد کرده، و پس از هشت سال جنگ با مکه، به همراه پیروانش که تا آن زمان ده هزار نفر شده بودند مکه را فتح کند. ده سال پس از هجرت و چند ماه پس از بازگشت او از حج وداعش با پیروان، محمد به بستر بیماری افتاد و درگذشت در حالیکه هنگام مرگ او اکثر شبهجزیره عربستان به اسلام گرویده بودند. آیات یا نشانههای خداوند که به باور مسلمانان، به صورت وحی به محمد رسیده و تا هنگام مرگش توسط او اعلام میشد، قرآن را تشکیل داده و تا به امروز توسط آنان به عنوان «کلام خدا» گرامی داشته میشود. بهجز قرآن، زندگی محمد (سیره) و روایات گردآوری شده از او (سنت) نیز برای مسلمانان از اهمیت خاصی برخوردار است. آنان از محمد و دیگر پیامبران اسلام به احترام یاد کرده و همواره با شنیدن یا ادای نام محمد، بر او درود میفرستند.
به عقیده محققان، درکنار درک اسلامی از محمد، لازم است برداشت عقلانی اندیشمندان و خاورشناسان غربی مخصوصا در قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی نیز مورد توجه قرار گیرد. همچنین ضمن بررسی شواهد تاریخی و باور و درک مسلمانان از محمد بعنوان پیامبر، درعین حال میبایست نظری هم به نوشتههای مجادلهانگیز مسیحیان داشت و پاسخی برای آن یافت، که محمد را بعنوان مرتد یا ضد مسیح[۴] توصیف میکنند. تاریخ این نوشتهها به اوایل قرون وسطی باز میگردد و هنوز هم تا حدودی تصور عمومی غرب را از پیامبر مسلمانان تشکیل میدهد،[۵] با اینحال چنین برداشتی در دوران مدرن افت کردهاست.[۶][۷] راجع به زندگانی محمد به عنوان بنیانگذار یک دین جهانی، گزارشهای فراوان و روشنی در متون تاریخ آمدهاست، با این وجود مانند هر شخصیت تاریخی پیش از دنیای مدرن تمام جزییات زندگی او مشخص نیست. از اینروی که محمد یکی از تاثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ است، زندگانی، اعمال و افکار او طی قرنها، بین موافقان و مخالفانش، محل اختلاف و منازعه بودهاست و این مسئله سبب گشته تا نگاشتن زندگینامه مشخصی از او دشوار باشد.[۵]
قرآن قرن نهم میلادی، میراث اصلی محمد، پیامآور اسلام. قرآن گرچه اشارات بسیاری به زندگی محمد ندارد، اما نزد پژوهشوران، نخستین و بهترین منبع برای شناخت محمد و ابعاد زندگی او محسوب میشود.
قابل اطمینان ترین منبع برای بازسازی زندگی محمد قرآن میباشد.[۶] قرآن با اینکه اشاراتی، هر چند اندک به زندگی محمد دارد،[۸] لیکن در مواجهه با رخدادهای تاریخی متغیر روزگار محمد، تصویری با ثبات و صریح از او بهدست داده و دربرگیرنده اطلاعات نهان وافری از زندگانی محمد است.[۶] قرآنی که امروزه در دسترس میباشد، عموماً در محافل آکادمیک غربی به عنوان کلامی خارج شده از زبان محمد، در نظر گرفته میشود زیرا تلاشها برای یافتن آنچه متن دست نخورده و اولیه قرآن، متنی که تفاوتی پراهمیت نسبت به متن امروزی قرآن داشته باشد، ناموفق بودهاست.[۹] برای دوبارهسازی تاریخی رویدادهای زندگی محمد، در درجه دوم، آثار تاریخی مورخین در قرن سوم و چهارم هجری در دنیای اسلام میباشد.[۱۰] که شامل زندگینامههای سنتی نوشته شده توسط مسلمانان و اقوالی است که به او نسبت داده شدهاست. (سیره و حدیث).[۱۱] قدیمیترین سیره به جای مانده نوشته ابن اسحاق و با عنوان «زندگی رسول خدا»، حدود ۱۲۰ تا ۱۳۰ سال پس از مرگ محمد نوشته شدهاست. اگر چه نسخه اصلی این کتاب اکنون در دست نیست ولی بخشهایی از آن در آثار نوشته شده توسط تاریخنگاران بعدی، ابن هشام و طبری به جای ماندهاست.[۱۲][۸] یک منبع قدیمی دیگر تاریخ جنگهای محمد (المغازی) اثر واقدی (مرگ: ۲۰۷ سال پس از هجرت)، و نوشته کاتب و دستیارش، ابن سعد (مرگ: ۲۳۰ سال پس از هجرت) میباشد.[۱۰] بسیاری اگر چه نه همه محققین درستی و صحت این زندگینامههای قدیمی را پذیرفتهاند، با این وجود میزان صحت آنها قابل تعیین نمیباشد.[۸] در درجه آخر اهمیت مجموعه احادیث (که شامل گزارشهایی از اقوال و رفتار محمد میباشند) بوده که چندین قرن پس از مرگ محمد نگاشته شده و اکنون در دسترس میباشد.[۱۳] که میتوان به آنها به عنوان آنچه که در حافظه طولانی-مدت جامعه مسلمانان با انگیزه تقلید و پیروی از محمد باقی مانده، نگریست.[۱۴] محققین غربی به احادیث بهعنوان منابع دقیق تاریخی، با احتیاط مینگرند. [۱۵] تعداد اندکی منابع نوشته شده توسط غیر مسلمانان نیز موجود است که به گفته محقق نیگوسیان وجود تاریخی محمد را تایید کرده و جهت تقویت صحت آنچه توسط مورخین مسلمان نوشته شده مفید میباشند.[۸]
نامها و عناوین محمد(ص)
نام عربی «محمد» به معنای «قابل ستایش» یا «ستوده»، که چهار بار در قرآن تکرار شدهاست، [۱۶] رایجترین نام پیامبر اسلام است. محمد اسامی بسیار دیگری دارد، از جمله «اسامی مقدس» که به باور مسلمانان توسط خداوند به او بخشیده شده و در موقعیتهای متفاوت به آن نامها خوانده شدهاست. از بین این نامها، «احمد» (مورد ستایشترین) به عنوان نام آسمانی و باطنی پیامبر، بیشتر مورد توجه بوده و باور دانشمندان اسلامی طی قرون متمادی بر این بوده است که وقتی عیسی از فرمانروایی فارقلیط (پاراکلتوس) در آینده سخن میراند، به احمد اشاره دارد.[۵] همچنین قران برای خطاب قرار دادن پیامبر، از برخی دیگر از اسامی چون: نبی (پیامبر)، رسول (فرستاده)، طاها (تطهیرکننده پاک و راهنما)، یاسین (مرد کمال)، مصطفی (برگزیده)، عبدالله (بنده عالی خدا)، حبیبالله (محبوب خدا)، ذکرالله (یادآور خدا)، امین (مورد اعتماد)، سراج (روشنگر راه راست)، منیر (روشنگر جهان)، هدی (رهنمای حقیقت)، غیاث (یاری کننده)، بشیر (هشدار دهنده)، نذیر (یادآور)، مذکّر (تذکردهنده)، شهید (گواه) و مبشر (حامل خبر خوش)، بهره میجوید. گاهی محمد، با توجه به موقعیت او در هنگام وحی، با نامهایی مورد خطاب قرار گرفتهاست: بهطور مثال او در قرآن در آیات ۷۳:۱ و ۷۴:۱، مزمل و مدثر خوانده شده که به معنی «جامه بهخود پیچیده» میباشد.[۵][۱۷] گر چه قرآن در برخی جاها تفاوت قائل شدن بین پیامبران را منع میکند، ولی در آیه ۴۰ سوره ۳۳، محمد را «خاتم النبیین» میخواند.[۱۸]
محمد در اروپا، به طور گستردهای با قالبهای گوناگونی از این نام، شناخته شدهاست. مانند Mahumet، Mahon، Mahomés، Mahun، Mahum (همگی در فرانسه)، Machmet (آلمانی) ، Maúmet (ایسلندی قدیم) و Μουάμεδ/Mouámed ، Μωάμετ/Mōámet (همگی در یونانی).[۶] [۱۹]
زندگی
خاستگاه (عربستان پیش از اسلام)
شبهجزیره عربستان عموماً بایر و آتش فشانی بوده و این امر زراعت و کشاورزی را جز در جوار واحهها و چشمهسارها، دشوار مینمود. بنابراین شهرها و دیارها در عربستان موقعیتی پراکنده و دور از هم داشتند و در بین آنها دو شهر مکه و مدینه جزو شهرهای مهم عربستان محسوب میشدند.[۲۰] اجتماعی زندگی کردن برای زنده ماندن در شرایط صحرایی لازم بوده؛ بدون یاری یکدیگر و تشکیل قبیله، محیط ناملایم و شرایط سخت زندگی در صحرا حیات انسانی را غیر ممکن میساخت. نیاز به همبستگی و اتحاد افراد به عنوان یک گروه، موجبات تشکیل قبیله را فراهم میساخت و این گروههای قبیلهای بر اساس وابستگیهای خونی و قوم و خویشی تشکیل میشد.[۲۱] مردم عربستان یا کوچ نشین و یا ساکن یک ناحیه بودند. گروه اول به صورت مداوم در تلاش برای یافتن آب و چراگاه برای حیواناتشان بوده، در حالی که گروه دوم با تکیه بر تجارت و یا کشاورزی امرار معاش و گذران زندگی مینمودند. بهدلیل شرایط سخت زندگی، کوچ نشینان برای ادامه زندگی تا حدی مجبور به یورش به کاروانها و واحههای اطراف بوده و بنابراین از منظر آنان اینگونه غارتها و چپاولگریها، تبهکاری بهحساب نمیآمد.[۲۲][۲۳] مدینه به صورت عمده یک مرکز کشاورزی بود، در حالی که مکه یک مرکز مهم تجاری برای بسیاری از قبایل اطراف محسوب میگشت.[۲۰]
در عربستان پیش از اسلام خدایان (مذکر یا مؤنث) به عنوان محافظین قبایل مختلف در نظر گرفته میشدند. اعتقاد بر این بود که روح این خدایان ارتباطی با درختان، سنگها، چشمهها و چاههای مقدس دارد. آنچه امروزه کعبه خوانده میشود پیش از اسلام یک صحن مهم در عربستان در شهر مکه بود که شامل بتهای مربوط به ۳۶۰ خدای محافظ قبایل مختلف میشد و هر سال اعراب برای بهجا آوردن حج به مکه میآمدند. به غیر از خدایان قبیلهای، همه اعراب اعتقاد به یک خدای مشترک برتر به نام «الله» داشتند. بر اساس اعتقاد آنها، «الله» توجهی به زندگی روزمره آنها نداشت و در نتیجه خدای یک گروه خاص نبوده و هم چنین تشریفات مذهبی برای آن انجام نمیشد. اعراب اعتقاد داشتند که الله سه دختر دارد که آنها نیز به نوبه خود خدا هستند. نام این سه لات، منات و عُزّی بود. برخی از قومهای یکتاپرست چون مسیحیان و یهودیان و همچنین پیروان آیین حنیف (حنفا) نیز در عربستان وجود داشتند، لیکن در صحت تاریخی مورد آخر بین محققان اختلاف نظر وجود دارد.[۲۴] در نخستین زندگینامه نگاشته شده به قلم ابن اسحاق از چهار جوان قریش به نامهای ورقة بن نوفل (پسرعموی خدیجه)، عبیدالله بن جحش (پسر عمه محمد)، عثمان بن الحویرث و زید بن عمرو بن نفیل، نام برده شده و نقل شدهاست که قبل از رسالت محمد به آیین حنیف، یا دین ابراهیم بودهاند.
قبیله قریش، قبیله بسیار مهم و حاکم در مکه بود که پردهداری و کلیدداری کعبه را بهعهده داشت. مکه و کعبه در آن زمان نیز مکانی مقدس در نزد اعراب بود. اگرچه جایگاه بتها و بت پرستانی بود که مسلمانان معتقدند یکتاپرستی و آیین حنیف ابراهیم را نادیده گرفته بودند، اما همه ساله یکتاپرستان (حنفا) و بت پرستان برای مراسم حج یا تقدیم قربانی، از دور و نزدیک به زیارت کعبه میآمدند.
محمد در مکه
محمد در مکه به دنیا آمد و پنجاه و دو سال اول زندگی اش را در آنجا گذراند. این مدت به دو دوره تقسیم میشود: قبل و بعد از اعلام پیامبری.
آغاز زندگی
محمد در مکه از مادری بنام آمنه به دنیا آمد. در تاریخ دقیق تولد محمد در آن سال بین سنیان و شیعیان اختلاف نظر وجود دارد، چنانکه اهل تسنن تولد او را ۱۲ ربیعالاول و شیعیان تولد وی را ۱۷ ربیعالاول میدانند. پدر او «عبدالله» و همچنین مادرش از خاندان بنیهاشم از قبیله قریش بودند. بنی هاشم یکی از خاندانهای برجسته مکه بشمار میآمد، هر چند به نظر میآید که در دوران کودکی محمد، اعضای این قبیله از نظر اقتصادی شکوفا نبودند.[۶][۲۵] شش ماه پیش از تولد محمد، عبدالله پدرش درگذشت.[۲۶] پس از تولد، سرپرستی کودک را پدربزرگش عبدالمطلب، که بزرگ خاندان قریش بود، به عهده گرفت و عبدالمطلب او را طبق عادت مرسوم، به دایهای به نام حلیمه بنی سعد سپرد زیرا محیط صحرا برای رشد کودکان خُرد مفیدتر در نظر گرفته میشد. برخی از محققین غربی صحت تاریخی این روایت را رد کردهاند. او دو سال در قبیله سعدابن بکر، شاخهای از قبیله هوازن، نزد حلیمه بود. [۲۷] هر چند محمد تحت سرپرستی عبدالمطلب، که شخصی بانفوذ و عهدهدار رهبری جامعه مکه بود، قرار داشت اما دوران یتیمی و بدون پدر را با سختیهای فراوان سپری نمود. در قرآن این نکته با تاکید و وضوح بیان شده است که «ما تو را یتیم نیافتیم؟ پس آنگاه پناهت دادیم... بنابراین، یتیم را ترک نکن.»[۲۸] آمنه برای زیارت قبر شوهر و دیدار از خویشاوندانش راهی یثرب شد و محمد شش ساله را نیز همراه برد اما هنگام بازگشت در محلی به نام «ابواء» از دنیا رفت.[۲۹] دو سال پس از آن عبدالمطلب پدربزرگش نیز درگذشت و او از آن پس در خانه عمویش ابوطالب سُکنی گزید. خاورشناسی با نام ویلیام مونتگمری وات معتقد است که بهخاطر کم توجهی قیمها در مراقبت از اعضای ضعیف طوایف که در قرن ششم میلادی در عربستان معمول بود، قیمهای محمد بیشتر مراقب آن بودند تا او از گرسنگی نمیرد و انجام کاری فرای آن برای آنها مشکل بود، خصوصاً به دلیل اینکه بخت در آن هنگام با قبیله بنی هاشم یاری نکرده و اوضاع اقتصادی آنها رو به افول بود.[۳۰]
پیش از اعلام پیامبری
محمد در دوران نوجوانی همراه عموهای خود در چهارمین جنگ از جنگهای فجار شرکت کرد. وقتی محمد هنوز در دوران نوجوانی اش بود، جهت کسب تجربه، محمد شروع به همراهی عمویش در مسافرتهای به شام کرد؛ تجارت تنها شغلی بود که به روی محمد که یک یتیم بود باز بود.[۳۰] بر اساس روایت اسلامی، وقتی محمد نه یا دوازده سالش بود در یکی از سفرهای تجاری به شام، یک راهب یا زاهد مسیحی به نام بحیرا را دید که گفته شده نشانههای پیامبری را در محمد دیدهاست.[۳۱] محمد در ۲۵ سالگی پیشنهاد ازدواجی از «خدیجه بنت خویلد بن اسد بن عبدالعزی»، یک بیوه پنجاه ساله، دریافت کرد. محمد با ازدواج موافقت نمود که بر اساس تمامی گزارشها ازدواج موفقی بود.[۳۲][۳۳]
اعلام پیامبری
آنچنانکه از منابع اسلامی بدست میآید، محمد پیش از بعثت معمولا شهر را ترک نموده، برای عبادت و تفکر به صحرا یا کوه پناه میبردهاست. بر اساس روایات اسلامی در یکی از همین دورههای عزلت و در سن چهل سالگی، هنگامی که در غار حراء در جبلالنور نزدیک مکه، مشغول تفکر و عبادت بودهاست، جبرئیل بر او ظاهر میشود و چند آیه اول سوره علق بر محمد نازل میشود:[۳۴] با چند آیه اول سوره علق بر محمد آغاز میگردد.[۳۵]
بخوان به نام پروردگارت که آفرید. او که انسان را از خون بسته(علق) آفرید. بخوان که پروردگار بسیار کریم است، آنکه تعلیم داد نوشتن با قلم را. به انسان آموخت آنچه را که نمیدانست. |
محتوای آیات اولیه قرآن
بر اساس قرآن، هشدار دادن به ناباوران (کفار) از عذابی که در روز قیامت انتظار آنها را میکشد، یکی از نقشهای اصلی محمد میباشد.[۳۶] گاهی قرآن، صراحتاً به روز قیامت اشاره نمیکند اما مثالهایی از داستان قومهای محو و نابود شده آورده و همعصران محمد را از عذابهای مشابه برحذر میدارد. (آیه ۴۱:۱۳ تا ۴۱:۱۶).[۳۷] محمد نه تنها به کسانی که وحی خدا را انکار میکنند هشدار میدهد، بلکه وعدههای نیکویی به کسانی که از شیطان دوری میورزند، به کلام خدا گوش فراداده و از خدا اطاعت میکنند، میدهد.[۳۸] ماموریت محمد همچنین شامل تبلیغ یکتاپرستی میباشد: قرآن از محمد میخواهد که به اظهار و تمجید نام پروردگارش بپردازد و به او دستور میدهد که از پرستش بتها و یا نسبت دادن الوهیت به هر چیزی بجز خدا دوری بورزد.[۳۷]
موضوع آیات اولیه قرآن وظیفه انسان نسبت به خالق خویش، رستاخیز مردگان، داوری نهایی خدا به همراه توصیف روشن عذابهای جهنم و لذات و نعمات بهشت، و نشانههای خدا در تمامی عرصههای زندگی انسان میباشد. تکالیف مذهبی که در این زمان از مومنین خواسته شده بود اندک بودند: اعتقاد به خدا، درخواست برای بخشش گناهان، خواندن نمازهای مکرر، کمک به دیگران بهویژه نیازمندان، رد کردن تقلب و دوستی مال دنیا (که در زندگی تجاری مکه، امری پراهمیت به شمار میرفت)، عفت و پاکدامنی و زنده به گور نکردن فرزندان دختر.[۶] آیات اولیه قرآن با تأکید روی جنبههای اخلاقی شروع و سپس به صورت فزآیندهای به انتقاد از خدایان مکه و بت پرستی پرداخت.[۶]
دعوت علنی و مخالفتهای قریش
بر اساس روایت اسلامی، خدیجه زن محمد اولین کسی بود که به پیامبری او ایمان آورد. بزودی علی ابن ابیطالب پسرعموی ده ساله محمد، ابوبکر دوست نزدیک او و پسرخواندهاش زید بن حارث نیز به خدیجه پیوستند و اولین کسانی بودند که به محمد ایمان آوردند.[۳۹] [۴۰] محمد تا سه سال دین جدید خود را به صورت مخفیانه تبلیغ میکرد. پس از آن، قرآن به او فرمان میدهد تا دعوت و رسالت خود را آشکار نماید: «پس آنچه را بدان مأموری، آشکار کن و از مشرکان دوری جوی که ما شر مسخره کنندگان را از تو برطرف خواهیم کرد»[۴۱] [۴۲] در ابتدا اکثر اهل مکه محمد را نادیده گرفتند، تعداد اندکی او را مسخره کرده و بعضی هم پیرو او شدند. کسانی که به محمد ایمان آوردند را میتوان به سه گروه اصلی تقسیم کرد: برادران جوان و فرزندان بازرگانان بزرگ مکه، افرادی که موقعیت اجتماعی دست اولشان را در قبیله شان از دست داده بودند و نتوانسته بودند آن را مجدد به دست آورند، و نهایتاً افراد ضعیف در مکه خصوصاً خارجیها.[۴۳] [۴۴]
به گفته ابن سعد و ابن هشام، مخالفتها با محمد زمانی شروع شد که او آیاتی را بیان کرد که در آن اجداد بت پرست اهل مکه و پرستش بتها محکوم شده بودند.[۴۵] [۴۶] به گفته دیگران مخالفتها با محمد از همان اولی که او شروع به تبلیغ در بین عموم کرد شروع شد.[۴۷] بالا رفتن تعداد پیروان محمد باعث شد که او خطری برای قبایل منطقه و حاکمان شهر بشود زیرا آنها ثروتشان به کعبه، کانون زندگی مذهبی مکه وابسته بود و محمد میخواست آن را بر هم بزند. رد کردن مذهب سنتی مکه مخصوصاً برای قبیله خودش توهین آمیز بود زیر آنها خود محافظین کعبه بودند.[۴۳] تجار قدرتمند مکه خواستند که با محمد کنار آمده و به او پیشنهاد دادند که اگر دست از تبلیغ بردارد به او اجازه ورود به حلقه درونی تجار را داده، و موقعیتش را توسط یک ازدواج پرسود تثبیت کنند. محمد این پیشنهادها را نپذیرفت.[۴۳]
منابع تاریخی اسلامی مفصلاً آزار و اذیت محمد و یارانش را به ثبت رسانده میرساند.[۶] سمیه بنت خبّاب که بعنوان اولین زن شهید اسلام شهرت دارد، برده ابوجهل[۴۸] یکی از بزرگان برجسته مکه بود. او با نیزه اربابش بخاطر اینکه نمیخواست از اسلام برگردد کشته شد. بلال حبشی، یک مسلمان برده دیگر، توسط اربابش امیة بن خلف شکنجه میشد؛ امیة سنگی سنگین روی سینه بلال میگذاشت تا او را مجبور کند دست از اسلام بردارد.[۴۹][۵۰] بجز فحشها، محمد شخصاً از آزار و اذیت جسمانی در امان بود زیرا تحت حمایت خاندان بنی هاشم بود.[۵۱][۵۲]
هجرت مسلمانان به حبشه
در سال ۶۱۵ میلادی، بعضی از پیروان محمد به حبشه هجرت کرده و تحت حمایت پادشاه مسیحی حبشه آنجا ساکن شدند.[۶] بعضی از روایات قدیمی اسلامی (مانند طبری و ابن سعد و واقدی ٫ولی نه ابن هشام) وقوع واقعهای را در این زمان ذکر میکنند که در بین مسلمانان به غرانیق شناخته شده و بعضی خاورشناسان غربی آن را «آیات شیطانی» خواندهاند.[نیازمند منبع] بر اساس این روایت محمد وجود سه خدای مکه که دختران الّله خوانده میشدند را پذیرفت، آنها را ستایش کرده، و درخواست شفاعتشان را کرد. این روایات ذکر میکنند که پس از نزول جبرئیل بر محمد، او این آیات را پس گرفت. نوشتههای علمای اسلامی از قرن چهارم اسلامی به بعد بصورت شدیدی صحت تاریخی این روایت را زیر سؤال بردند.[۵۳] چه این اتفاق افتاده باشد و چه نه، روابط محمد و هم قبیلهایهای بت پرستش بشدت بدتر و بدتر شد.
سالهای آخر در مکه
در سال ۶۱۷ میلادی، رهبران مخزوم و بنو عبد-شمس، دو خاندان مهم قریش، خاندان بنی هاشم، رقیب تجاریشان، را تحت محاصره اجتماعی و اقتصادی[۵۴] قرار دادند. هدف این بود که بنی هاشم را تحت فشار قرار داده تا دست از محافظت از جان محمد بردارد. این محاصره سه سال به طول انجامید ولی نهایتاً شکست خورد زیرا هدفش را برآورده نمیکرد.[۵۵][۵۶] [۵۷]
در سال ۶۱۹ که به سال غم (عام الحزن) شهرت یافت، هم خدیجه همسر محمد و هم عمویش ابوطالب، درگذشتند. با مرگ ابوطالب (که رهبری خاندان بنی هاشم را به دست داشت)، رهبری این خاندان به ابولهب که دشمن دیرینه محمد بود، سپرده شد. بدین ترتیب محمد بزرگترین پشتیبان خود را از دست داد و جانش در خطر افتاد.
علاوه بر این اگر چه محمد در سالهای آخر هنوز پیروان اندکی بدست میآورد، ولی در کل تلاشهای او در مکه شکست خورده بودند. محمد برای یافتن یک حامی و دعوت به اسلام به طائف از شهرهای معروف عربستان در جوار مکه رفت ولی تلاش او با شکست روبرو شد و علاوه بر این، مورد حمله و آزار مردم آن شهر قرار گرفت.[۵۶][۶] بنابراین ناچار به بازگشت به مکه شد وبا کمک یکی از اهالی مکه به نام «مطعم ابن عدی» و حمایت قبیله بنی نوفل امکان ورود مجدد او به زادگاهش در شرایطی امن، فراهم آمد.[۶][۵۶]
اسراء و معراج
بر اساس روایات اسلامی (که در قرآن نیز اشارهای به آن شدهاست [۵۸]) در سال ۶۲۰ میلادی، محمد به یک سفر معجزه آمیز به نام اسراء و معراج رفت که گفته میشود در یک شب و به همراه فرشته خدا جبرئیل انجام شدهاست.
هجرت و زمینههای آن
در عربستان افراد زیادی به قصد تجارت و یا به جا آوردن حج در کعبه به مکه سفر میکردند. محمد از این موقعیت استفاده کرد و بختش را برای یافتن خانهای جدید برای خود و پیروانش آزمود. پس از چندین مذاکره ناموفق، در صحبت با تعدادی از اهالی یثرب (که بعدها مدینه خوانده شد) امیدی یافت.[۶] جمعیت عرب یثرب بدین جهت که گروهی از یهودیان در آن شهر زندگی میکردند، با یکتاپرستی تا حدی آشنا بودند.[۶] گروهی از اهل یثرب که به مکه آمده بودند با محمد پیمانی بستند که به «پیمان عقبه اول» شهرت یافت.
محمد پس از پیمان اول مصعب بن عمیر را به یثرب فرستاد تا برای آنها قرآن بخواند و اسلام را بیاموزد.[۵۹] بدین ترتیب در مدینه افرادی، تقریباً از تمامی قبایل، به آیین اسلام گرویدند تا آنجا که در سال بعد ۷۵ مسلمان از مدینه جهت حج و ملاقات محمد به مکه آمدند. آنها او را به صورت مخفیانه و در شب ملاقات کرده و با او پیمانی بستند که به «پیمان دوم عقبه»، یا «پیمان جنگ» شهرت یافت.[۶۰]
در پیمان عقبه دوم محمد پس از دعوت به اسلام، بیعتش با فرستادگان یثرب را مشروط به این کرد که آنان همانطور که از زنان و فرزندانشان حمایت کنند، از او نیز پشتیبانی به عمل آورند. آنچه محمد به آنان گفت این بود: «خون من خون شماست، حرمت من حرمت شما. از شمایم و شما نیز از من هستید. با هرکه بجنگید میجنگم و با آنکه دوستی کنید، در صلح خواهم بود.» به همین دلیل بیعت دوم به «بیعة الحرب» مشهور گردید. در این بیعت هفتاد و سه مرد و دو زن حضور داشتند که دوازده تن از آنان از بزرگان مدینه بودند، نه تن از بزرگان خزرج و سه تن از بزرگان خاندان اوس. [۵۹]پس از پیمان عقبه، محمد پیروانش در مکه را تشویق به مهاجرت به یثرب کرد. مانند قضیه هجرت به حبشه، قریش سعی کرد تا از خروج یاران محمد از مکه جلوگیری نماید ولی این تلاشها ناموفق بود و تقریباً تمامی مسلمانان موفق به ترک مکه شدند.[۶۱]
هجرت به مدینه
یک هیئت که شامل دوازده تن از بزرگان خاندانهای مهم مدینه بودند، از محمد دعوت نمودند تا به عنوان یک غریبه بیطرف، به داوری بین اهالی شهر مدینه بپردازد.[۶۲][۶۳] ساکنان یثرب (اعراب و یهودیان)، تا قبل از سال ۶۲۰ میلادی حدود صد سال درگیر جنگهای داخلی بودند[۶۲] و کشت و کشتارهای مکرر و عدم توافق در زمینه پرداخت خونبهای کشتهشدگان، خصوصاً پس از جنگ بُعاث که تمامی قبایل یثرب در آن مشارکت داشتند، این امر را برای ایشان آشکار ساخته بود که مفاهیم قبیلهای مانند «چشم برای چشم» دیگر قابل اعمال نبوده مگر اینکه شخصی صلاحیتدار در موارد مورد اختلاف داوری کند.[۶۲] نمایندگان فرستاده شده از مدینه، از طرف خود و اهالی شهر یثرب متعهد شدند تا محمد را در جامعه خویش پذیرفته و از او در مقابل خطرات جانی، مانند خود، محافظت به عمل آورند.[۶]
بر اساس روایات اسلامی، قریش از خروج مسلمانان از مکه آگاه شده و برای قتل محمد نقشهای را به اجرا گذاشتند. محمد به کمک علی بن ابیطالب، کسانی که مراقبش بودند را گمراه نموده و مخفیانه به همراه ابوبکر از شهر خارج شد.[۶۴] بدینسان در سال ۶۲۲ میلادی (برابر با سال سیزدهم پس از شروع دعوت خود) محمد به مدینه، که یک واحه زراعتی بزرگ بود، هجرت نمود و همراهان وی که با او از مکه به مدینه مهاجرت کردند به مهاجرین شهرت یافتند.[۶] و اهالی یثرب که پیامبر و مهاجرین را یاری رسانده بودند، از آن پس به انصار نام برده میشدند. این هجرت مبداء تاریخ مسلمانان شد. مدینه تا قبل هجرت محمد «یثرب» نامیده میشد و بعد از این هجرت «مدینهالنبی» خوانده شد.
محمد در مدینه
بنیان نهادن یک ساختار سیاسی جدید
جهت حل شکایتهای طولانی مدت قبایل مختلف از هم، یکی از اولین کارهای محمد در مدینه مکتوب کردن سندی بود که به «قانون اساسی مدینه» شهرت یافت. این موافقت نامه، «فرمی از اتحاد یا فدراسیون» را بین هشت قبیله مدینه و مهاجرین مسلمان از مکه برقرار میکند که در آن حقوق و وظایف هر شهروند و نوع روابط بین گروههای مختلف (که شامل گروه مسلمانان و بقیه گروهها خصوصاً یهودیان و بقیه اهل کتاب) مشخص شده بود.[۶۲][۶۳] ساختار اجتماعی که در قانون اساسی مدینه تعریف شده بود، امت، ظاهری مذهبی داشت ولی ملاحظات عملی نیز در آن لحاظ شده بود و به صورت عمدهای قانونهای قدیمی قبیلهای اعراب را حفظ میکرد.[۶] این معاهده عملاً اولین حکومت اسلامی را تشکیل داد.
پیکارها با مکه
متعاقب مهاجرت مسلمانان به مدینه، اهالی مکه اموال آنها را مصادره کردند.[۶۵] بدلیل اینکه مهاجرین در مدینه از نظر اقتصادی تحت فشار بودند و هیچ شغل خالی برای آنها نبود که مشغول به کار شوند، آنها جهت ارتزاق شروع به یورش به کاروانهای اهل مکه کردند. این باعث شروع جنگ مسلح بین اهل مکه و مدینه شد.[۶۶][۶۷] محمد آیاتی را ایراد کرد که در آنها به مسلمانان اجازه جنگیدن میداد (قرآن سوره حج آیات ۳۹-۴۰)[۶۸] این حملات به وسیله تداخل در بازرگانی آنها مکه را تحت فشار قرار داده، و به مسلمانان اجازه کسب ثروت، قدرت، و قدر و منزلت میداد در حالی که آنها به سمت هدف نهایی شان یعنی تهییج کردن مکه به تسلیم در مقابل دین جدید نزدیک میکرد.[۶۹][۷۰] جنگ های عمده مسلمانان با اهالی مکه عبارت بودند از بدر، احد و احزاب (خندق).
پیمان حدیبیه
اگر چه محمد قبلاً آیاتی که دستور انجام حج را میدادند را تحویل داده بود(سوره بقره آیات ۱۹۶-۲۱۰)، مسلمانان آن را بخاطر دشمنی قریش انجام نداده بودند. در ماه شوال ۶۲۸ میلادی، محمد به یارانش گفت که خدا در خوابی که در آن سرش را پس از تکمیل حج میتراشیده، به او قول داده که آنها میتوانند موفق به انجام حج شوند. محمد به یارانش دستور داد که جهت انجام حج عمره آماده شده و حیواناتی را جهت قربانی کردن تهیه کنند.[۷۱] با شنیدن اینکه ۱۴۰۰ مسلمان به مکه نزدیک میشوند، قریش ۲۰۰ سوار را فرستادند که آنها را متوقف کنند. محمد با طی مسیر صعب العبورتری آنها را دور زده و به حدیبیه، در حومه شهر مکه رسید.[۷۲] مذاکرات با مکه شروع شد و فرستادگانی بین دو طرف رد و بدل شد. نهایتاً پیمان صلحی به مدت ۱۰ سال بین دو طرف منعقد شد. [۷۲][۷۳] مفاد اصلی قرارداد این بود که طرفین دشمنیها را کنار گذشته، محمد سال بعد برای حج به مکه بیاید، اگر کسی از اهل مکه به مدینه رفت به مکه باز گردانده شود ولی نه بلعکس، و قبایل آزاد خواهند بود که با محمد یا با قریش در پیمان باشند.[۷۴]
سالهای پایانی
فتح مکه
صلح حدیبیه به مدت ۲ سال پایدار بود.[۷۵][۷۶] قبیله بنیخزاعه روابط دوستانهای با محمد داشت در حالی که دشمنش قبیله بنیبکر با مکیان اتحاد داشت.[۷۵][۷۶] خاندانی از بنیبکر شبانه به بنیخزاعه یورش برده و تعدادی از آنها را میکشند.[۷۵][۷۶] اهل مکه متحدینشان (بنیبکر) را با فراهم کردن اسلحه کمک کرده بودند، و بر طبق برخی از منابع تعداد کمی از اهل مکه هم در جنگ شرکت کرده بودند.[۷۵] پس از این واقعه، محمد پیغامی به مکه فرستاد. محمد در این پیغام سه شرط را مشخص کرده بود و از اهل مکه میخواست یکی را بپذیرند. شروط این بود که اهالی مکه خون بها کسانی که از قبیله بنیخزاعه کشته شدهاند را بدهد یا اتحادشان با بنیبکر را برهم بزنند یا پیمان حدیبیه را منسوخ اعلام کنند.[۷۷].
پاسخ مکه این بود که آنها فقط شرط آخر را میپذیرند.[۷۷] اما بیدرنگ به اشتباه خود پی برده و ابوسفیان را فرستادند که پیمان حدیبیه را احیا کند ولی محمد درخواستشان را نپذیرفت و نیروهای خود را برای جنگ با مکه آماده کرد.[۷۸] در سال ۶۳۰ میلادی با نیروی بسیار زیادی که گفته میشود ۱۰۰۰۰ نفر بودهاند به سمت مکه حرکت کرد و با حداقل کشته کنترل مکه را به دست گرفت.[۷۹] محمد بخشش عمومی برای تمامی رفتارهای گذشته و توهینها به اهل مکه داد، بجز ده زن و مرد که او را مورد تمسخر قرار داده و در شعرها و آواز هایشان به او ناسزا گفته بودند. او برخی از این افراد را نیز بعداً مورد عفو قرار داد.[۸۰] اکثر اهل مکه مسلمان شدند و محمد متعاقباً بدون استثنا تمامی بتهای درون و اطراف کعبه را شکست.[۸۱][۸۲]قرآن به فتح مکه در آیات ۱ تا ۳ سوره نصر اشاره میکند.
فتح عربستان
چندی پس از فتح مکه، محمد متوجه تهدید نظامی از سوی قبایل هوازن که در حال جمع آوری لشکری بزرگ بودند شد. هوازن دشمنان قدیمی قریش بودند. قبیله ثقیف که در شهر طائف زندگی میکردند نیز بدلیل نزول پرستیژ قریش، سیاستی ضدمکهای اتخاذ کرده بودند. محمد هر دو این قبایل را در غزوہ حنین شکست داد.
در همان سال، محمد به سمت تبوک، در شمال عربستان، لشکر کشی کرد. دلیل این امر شکست قبلی او در جنگ مؤتة و همچنین گزارشهایی منبی بر برخورد دشمنانه با مسلمین بود. اگر چه درگیری ای در تبوک رخ نداد، ولی برخی از شیخهای قبایل آن ناحیه خود را تابع او کردند. یک سال پس از جنگ تبوک، قبیله ثقیف نمایندگانی به مدینه فرستادند تا خود را تسلیم محمد کرده و اسلام را بپذیرند. خیلی از بادیه نشینان نیز جهت امن بودن از حملات محمد و همچنین بهره بردن از غنایم جنگی به اسلام گرویدند. البته بادیه نشینان آدابی مغایر با آداب اسلام داشتند و میخواستند که استقلال، کد اخلاقی و سنن اجدادی خود را حفظ کنند. بنابراین محمد فقط از آنها طلب پیمان نظامی و سیاسی کرد که بر اساس آن بادیه نشینان حاکمیت مدینه را پذیرفته، به مسلمانان یا متحدان آنها حمله نمیکنند، و زکات، مالیات اسلامی، را پرداخت میکنند.[۸۳]
حجةالوداع
در پایان سال دهم پس از هجرت، محمد اولین حج کامل را به انجام رسانید و از این طریق تمام جزئیات مراسم حج را به پیروانش توضیح داد.
پس از تکمیل حج محمد خطبه معروفی به نام خطبة الوداع را تحویل داد. در این خطبه، محمد به پیروانش سفارش کرد که از برخی از آداب قبل از اسلام (مانند اضافه کردن ماههای اضافی برای هماهنگ کردن تقویم شمسی و قمری) دوری بورزند. محمد بنا شدن امت جدید اسلامی را اعلان و تمامی نزاعهای خونی، و درگیریهایی که بر اساس سامانههای قبیلهای بنا شده بودند را منسوخ کرده، و درخواست کرد که پیمانهای قدیمی برگردانده شود. محمد به بیان آسیب پذیری زنان در جامعه اش پرداخته و از پیروان مردش خواست که «با زنان خوب رفتار کنید چون آنها همانند بردگان ضعیفی در خانههای شما هستند. شما آنها را در سایه اطمینان خدا گرفتید، و رابطه جنسی خود را با آنها در سایه کلام خدا قانونی کردید، پس به خودتان بیایید و حرفهای من را بشنوید...» او همچنین به آنها گفت که حق دارند زنان خود را تادیب کنند ولی این کار را باید با مهربانی انجام دهند. محمد به موضوع ارث اشاره کرده و ادعاهای غلط در مورد اصالت یا ارتباط موکلی با شخص مرحوم را ممنوع کرد، و همچنین آنها را از واگذاری ثروت خود به یک شخص از طریق وصیت نامه نهی کرد. بخشهایی از سخنانی از محمد در حجةالوداع چنین است:
ای مردم، سخنم را بشنوید و در آن بیاندیشید. بدانید که هر مسلمانی برادر مسلمان است؛ و به راستی که مسلمانان برادراند، پس چیزی از اموال برادر حلال نمیشود مگر آنچه به طیب نفس به دیگری داده باشد. پس ستم به خویشتن نکنید.[۸۴]
تفاسیر اهل سنت نزول آیه: «امروز من دین شما را کامل کردم، نعمتهایم را بر شما کامل کرده، و اسلام را برای شما به عنوان دین انتخاب کردم» (سوره ۵ آیه ۳) را به این واقعه نسبت میدهند، در حالی که تفاسیر شیعه آن را به نصب علی بن ابی طالب به عنوان جانشین محمد در غدیر خم که چند روز بعد هنگام بازگشت به مدینه از مکه رخ داد نسبت میدهند.
مرگ(رحلت)
طبق سیره ابن هشام (تاریخنگاری سنتی) محمد چند ماه پس از حجةالوداع مریض شد و چند روزی از سردرد و ضعف رنج برد. در روزهایی که محمد سخت بیمار بود و نمیتوانست از خانه بیرون رود، ابوبکر با مسلمانان نماز میخواند.[۸۵] تاریخ مرگ محمد را روز دوشنبه بیست و هشتم صفر [۸۶][۸۷][۸۸] برابر با هشتم ماه ژوئن سال ۶۳۲ میلادی دانستهاند. طبق تاریخ نگاری سنتی اسلامی (سیره ابن هشام) پس از مرگ محمد ابوبکر وارد مسجد شده ابتدا آیهای از قران را با این مضمون خواند: «محمد نیست مگر فرستادهای که پیش از او فرستادگان آمده و رفتند؛ پس آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود به سوی گذشتگانتان بازگشت خواهید کرد؟ و هر کس بازگردد به خدا آسیبی نمیزند و خدا سپاسگزاران را پاداش میدهد.»[۸۹] سپس گفت: «ای مردم، هر کس محمد را میپرستید، پس همانا محمد مردهاست و هر کس خدای محمد را میپرستید، بداند که او زندهایست که هرگز نمیمیرد.»[۹۰]
فتوحات محمد و خلفای پس از او
محمد قبایل مختلف عرب را با ایجاد امت اسلامی در سالهای آخر عمرش متحد ساخت. با مرگ او، اختلافات راجع به جانشینی او در گرفت. عمر بن خطاب، یکی از صحابه مهم محمد، ابوبکر که دوست و یار محمد بود را به عنوان جانشین او نامزد کرد. بقیه حمایت خود را افزودند و ابوبکر به عنوان اولین خلیفه مسلمین انتخاب شد. برخی از صحابه محمد با این انتخاب به مخالفت برخاستند. دلیل آنها این بود که محمد علی را در غدیرخم به عنوان جانشین خود انتخاب کردهاست.
فوری ترین کار ابوبکر رسیدگی به شورشهای قبایل عرب در جنگهایی که مورخین مسلمان بعدی نام جنگهای ارتداد (حروب الردة) بر آن نهادند، بود. کار فوری دیگر لشگرکشی به سمت امپراتوری روم شرقی، بیزانتین، بدلیل شکست پیشین مسلمانان بود. خاور میانه در دوران قبل از اسلام تحت حکمرانی امپراتوری روم شرقی و امپراتوری ساسانی بود. جنگهای ایران و روم، ساکنان این ناحیه را تحت فشار بسیار زیادی قرار داده بود و این باعث شده بود که هر دو امپراتوری محبوبیتی در بین ساکنان این نواحی نداشته باشند. به علاوه، اکثر کلیساهایی که در نواحی ای که بعدها توسط مسلمین فتح خواهند شد، بودند مانند نسطوریها، یعقوبیان و قبطیها از طرف حکومت مرکزی روم شرقی مرتد بحساب آمده و تحت فشار بودند. تنها در مدت زمان ده سال، مسلمانان آسیای غربی، ایران، سوریه و مصر را فتح کردند. [۹۱]
زنان و فرزندان محمد
زندگی محمد معمولاً به دو دوره تقسیم میشود: قبل از هجرت در مکه، و پس از هجرت. گفته میشود محمد سیزده زن یا کنیز داشتهاست (نسبت به وضعیت برخی به عنوان زن یا کنیز توافق وجود ندارد[۹۲]).[۹۳] همه ازدواجها بجز دو تا از آنها بعد از هجرت به مدینه انجام شد. در سن ۲۵ سالگی محمد با خدیجه بنت خویلد بن اسد بن عبدالعزی ازدواج کرد. این ازدواج، زندگی مشترک موفق و خوش و خرمی را به ارمغان آورد که ۲۵ سال دوام یافت.[۹۴] محمد از طرق مختلف بر خدیجه تکیه میکرد و تا زمانی که او زنده بود، همسر دیگری اختیار نکرد.[۹۵][۹۶] پس از مرگ خدیجه، خوله بنت حکیم به محمد پیشنهاد داد که یا با سودة بنت زمعة (یک بیوه مسلمان) و یا با عایشه، دختر جوان ابوبکر (که قبلاً نامزد کرده بود) ازدواج کند.[۹۷] گفته شده که محمد درخواست ازدواج با هر دو را کردهاست.[۹۸] بعدها محمد زنان دیگری اختیار نمود که در هنگام مرگش نه نفر از آنان هنوز در قید حیات بودند.[۹۳] عایشه که بر اساس روایات اهل سنت زن مورد علاقه پیامبر بود چندین دهه پس از او زنده ماند و کمک شایانی به جمع آوری سخنان پراکنده محمد کرد.[۹۸] محمد آنچه از امور خانه مربوط به خودش میشد را انجام میداد؛ در کارهای خانه مانند پختن غذا و دوختن لباس یا تعمیر کفش شرکت میکرد. او عادت داشت که با زنانش به گفت و شنود بنشیند؛ به توصیه زنانش گوش میکرد. زنانش گاهی اوقات با او به مناظره پرداخته و حتی برایش استدلال میکردند. [۹۹][۱۰۰][۱۰۱] از نظر مسلمانان هیچ مرد مسلمانی حق ندارد در یک زمان بیش از ۴ همسر دائمی داشته باشد و تنها پیامبر خود را ازین قاعده مستثنی میدانند. یکی از اشکالهای عمده تاریخی که در غرب به پیامبر اسلام گرفته میشد تعدد زوجات او بودهاست که آن را ناشی از شهوت پرستی میدانستند. البته این از یک پیامبر الهی به دور می باشد[۱۰۲] [۱۰۳] به گفته فضل الرحمن، استاد متوفی دانشگاه شیکاگو، البته اخیراً دیدگاه دانشمندان غربی نسبت به این موضوع به طرز عمدهای عوض شده است؛ در فرهنگ عربستان زمان محمد، ازدواج فقط یک تصمیم شخصی برای اهداف شخصی نبوده بلکه عموماً وابسته به نیازهای درون قبیلهای یا بین قبیلهای جهت تشکیل متحدین بود.[۱۰۴][۱۰۵] مسلمانان با نگرشی تاریخی و عقلانی ، تمام ازدواجهای او را در آن فضای تاریخی ارزیابی و توجیه میکنند[۱۰۳] و برخی از ازدواجهای وی را سیاسی و یا در جهت تقویت اسلام با توجه به نظام موجود قبیلهای و عشیرهای عرب در آن زمان و یا بعضی را مانند «ام سلمه» به صورت حمایتی و سرپرستی میدانند. بنا بر نوشتههای مورخین مسلمان و روایات اسلامی، محمد در دوران زندگی خود و پس از مرگ خدیجه، همسران دیگری برگزید که جز عایشه دختر ابوبکر همگی بیوه بودند[۱۰۶] به عقیده جان اسپوزیتو استاد دانشگاه جرج تاون، ازدواج مجدد برای بیوهها در فرهنگ عرب که بر روی باکره بودن دختر تاکید میکرد مشکل بود.[۱۰۲]
فرزندان
در تعداد فرزندان محمد اختلافاتی است. بسیاری براین باورند که محمد از خدیجه دارای سه پسر و چهار دختر شد: قاسم (که برخی کنیه محمد را به همین خاطر ابوالقاسم میدانند)، طیب، طاهر و دختران، رقیه ، زینب، امکلثوم و فاطمه. پسران همگی قبل از بعثت، از دنیا رفتهاند ولی دختران اسلام را درک نموده، همراه پدر به مدینه هجرت نمودند.[۱۰۷] محمد از دیگر همسران خود فرزندی نداشت جز از ماریه قبطیه که صاحب پسری به نام ابراهیم گردید. ابراهیم در نوجوانی از دنیا رفت. آنچه مسلمانان برآن اتفاق نظر دارند این است که فاطمه کوچکترین دختر او بودهاست. بسیاری از جمله شیعیان معتقدند که فاطمه تنها فرزند باقیمانده از محمد در زمان مرگش بودهاست.
میراث
اصلاحات
به گفته مورخ ویلیام مونتگمری وات، برای محمد مذهب موضوعی شخصی و انفرادی نبود بلکه «پاسخ کلی شخصیت او به وضعیتی بود که او خود را در آن مییافت. او نه تنها به جنبههای مذهبی و نظری شرایط موجود، بلکه به وضعیت اقتصادی، اجتماعی، و فشارهای سیاسی که بر مکه در زمان او حاکم بود، پاسخ میداد.»[۱۰۸] به گفته محقق برنارد لوئیس، دو روایت سیاسی مهم در اسلام موجود است: در اولی به محمد به عنوان زمامدار در مدینه نگاه شده، و در دیگری به او به عنوان یک شورشگر در مکه. لوئیس اسلام را نوعی انقلاب میداند که جوامعی که به آنها وارد شد را به مقدار زیادی تغییر داد.[۱۰۹]
مورخین عموماً توافق نظر دارند که اصلاحات اجتماعی اسلام جامعه عرب موجود را در حوزههایی همچون امنیت اجتماعی، ساختار خانواده، بردهداری، حقوق زنان، کودکان و اقلیتهای قومی را بهبود بخشید.[۱۰۹][۱۱۰][۱۱۱][۱۱۲][۱۱۳][۱۱۴] به عنوان مثال، به گفته لویس، اسلام «از همان ابتدا اختلافات طبقاتی و مزیتهای طبقه اشرافی را رد کرد و روشی را برگزید که در آن ورود به شغلهای مختلف برای افراد مستعد باز بود.»[۱۰۹]
سنت
سنت حاوی اعمال و گفته هایی است که به محمد نسبت داده شده و از مسائلی مانند عقاید و آداب مذهبی، بهداشت شخصی، دفن مردگان گرفته تا سؤالات فلسفی مانند عشق بین انسان ها و خدا را شامل میشود. مسلمانان به محمد به عنوان الگو نگریسته و سنت او تأثیر زیادی در فرهنگ اسلامی گذاشته است. بسیاری از آداب مذهبی مانند نماز روزانه، روزه، حج سالیانه فقط در سنت موجود بوده و در قرآن یافت نمیشوند.[۱۱۵] سنت همچنین نقش عمدهای در ایجاد و توسعه علوم اسلامی و تأثیر بسزایی در شریعت اسلامی خصوصاً از انتهای قرن اول اسلامی به بعد داشته است. مسلمانان اهل تصوف که بدنبال معنی درونی قرآن و ذات درونی محمد بودهاند، به او نه فقط به عنوان پیامبر اسلام، بلکه به عنوان قدیس کامل نگریسته اند.
دیدگاه های سنتی
محمد در فرهنگ اسلامی
محمد در کتاب مقدس
مسلمانان معتقد به ذکر نام و مشخصات محمد پیامبر اسلام در کتب پیش از خود هستند و برخی از آنها از این قرار است:[۱۱۶]
· اشاره به فارقلیط در انجیل یوحنا (یوحنا ۱۶:۱۴ و ۲۶:۱۵ و ۷:۱۶) که آن را به معنای ستوده یا گزیده که همان محمد یا احمد است تعبیر میکنند.
· ظهور درخشندگی خداوند و ظهور قدوس در تثنیه ۲:۳۳ و حیقوق ۳:۳ از صحرای فاران که هاجر و اسماعیل (نیای محمد) طبق پیدایش ۲۱:۲ به آنجا رفته بودند.
· پیامبری که در تثنیه ۱۵:۱۸ و ۱۸ از آن نام برده شدهاست که خدا سخنان خود را در دهان او میگذارد و باید از برادران بنی اسرائیل یعنی اسماعیل باشد.
· بنده دستگیر شدهای که اشعیا در اشعیا ۱۱، ۲۸ و ۴۲ از آن یاد میکند، قیدار فرزند اسماعیل و نیای محمد است.
· آن شخص الاهی قدرتمند که عدل و حق را با جهاد و شمشیر پایه گذاری میکند (مزمور ۴۵، ۷۲ و ۱۴۹).
· آن پسر انسان و ستاره صبح و صاحبخانه که در میان فتنهها با عصا از شرق طالع شود(متی ۴۲ و مرقس ۱۳ و لوقا ۱۲ و مکاشفه یوحنا ۲).
· و موارد دیگری که مسلمانان مدعی تغییراتی در کتاب مقدس هستند و مدعی هستند اصل آن را از برخی کتب قدیمی یافتهاند.
مطالبی از این دست در «انیس الاعلام» تالیف «فخرالاسلام»، کتب عالم شیعه، «شیخ جواد بلاغی» و کتاب «اظهار الحق» تالیف «شیخ رحمت الله هندی» و «رد الیهود» تالیف «میرزا محمدرضا جدید الاسلام»(عالم یهود که مسلمان شد) آمدهاست.
محققان اسلامی سبب هجرت اقوامی از یهود را به سرزمین حجاز و سکونت در دهکدهٔ گمنام و بی نشان یثرب (مدینه کنونی) و سبقت مشرکین آن سرزمین را به اسلام، همین پیش بینیها و پیشگوئیها میدانند و آیه ۸۹ سوره بقره را درباره امید و انتظار اولیه و سپس کفر اهل کتاب به محمد و دین جدید وی دانستهاند.[۱۱۷] لذا یک دشمنی بین یهودیان و محمد پدید آمد و جنگهایی نیز میان آنان و طرفداران کیش محمد رخ داد.
محمد در فرهنگ غرب
در قرون وسطا، قشر عالم مسیحی آگاه به زبان لاتین از جزئیات زندگی نامه محمد تا حد خوبی آگاه بودند. این گروه این اطلاعات را به گونه ای تفسیر میکردند که محمد را شارلاتان جاه طلب و قدرت دوستی به تصویر میکشید که شرقیین را تحت عنوان مذهب تحت تسلیم خودش در آورده بود. کتبی که برای عامه مردم نوشته میشدند بازتاب کننده همینقدر اطلاعات در دسترس علمای مسیحی، نیز نبوده، و محمد را به شکل یک بت یا یکی از معبود های بت پرستان به تصویر میکشیدند.[۶] برخی از مسیحیان سال مرگ محمد را از ۶۳۲ به ۶۶۶ میلادی تغییر داده بودند که اشاره ای به عدد وحش داشت.[۱۱۸] گروهی دیگر نام او را از محمد به محوند (که به معنی «شیطان تجسم پیدا کرده» است) تغییر داده بودند. به گفته برنارد لوئیس، «تکامل مفهوم محوند از اینجا شروع شد که محمد را نوعی دیو یا خدای باطل در نظر میگرفتند که به همراه اپولیون (به معنای نابود کننده) و ترمگانت در یک تثلیث نامقدس پرستیده میشد.»[۱۱۹] اثر دیگری در قرون وسطی به نام Liver dou Tresor محمد را راهب و کشیش مسیحی سابقی معرفی میکند. دانته در کمدی الهی اش (Canto XXVII) محمد و علی را در جهنم در میان آنان که در دین اختلاف و شعبه افکنی میکنند قرار داده، و آنها را در حال دریده شدن مکرر توسط شیاطین به تصویر کشید.[۶]
پس از اصلاحات پروتستانی تصور غرب از محمد به عنوان بت یا خدایی که توسط مسلمانان پرستیده میشود تغییر کرده، و در نگاه عمومی آنان به شخص متقلب، مکار و خودخواهی تبدیل شد.[۱۱۹] Guillaume Postel [۶]از جمله اولین کسانی بود که دید مثبت تری نسبت به محمد را ارایه کرد. پس از او Boulainvilliers محمد را رهبر سیاسی بااستعداد و قانون گذاری عادل توصیف کرد. گوتفرید لایبنیتس محمد را به دلیل عدم انحرافش از دین طبیعی ستود. توصیف Friedrich Bodenstedt از محمد، تخریبگر شوم و پیامبر آدم کشی بود.[۶] نوشته های غربی متأخرتر، از قرن ۱۸ به بعد، به تدریج فاصله خویش را از تاریخ مجادله گونه ای که توسط نویسندگان مسیحی قبل از آنها نوشته شده بود، زیاد کردند. این تحلیل های تاریخی تر از محمد، که عموماً پیامبری محمد را رد میکردند، آغشته به فلسفه غربی و تأثیر پذیرفته از الهیاتی بود که نویسندگان این اثرها به آنها اعتقاد داشتند. بسیاری از این مطالعات بر پایه تحقیقات تاریخی زیادی بنا شده، و توجه بیشتری به عوامل انسانی، تاریخی، اقتصادی و سیاسی در مقایسه با عوامل مذهبی، الهی یا روحانی داشتند.[۵]
تنها در نیمه دوم قرن بیستم میلادی، نویسندگان غربی آگاهی بیشتری از اهمیت واقعیت های مذهبی و روحی که در زندگی بنیان گذاران مذاهب عمده دنیا وجود دارد بدست آورده، و موفق به ترکیب پژوهش دقیق (آنگونه که در غرب فهمیده میشود) به همراه یکدلی با موضوعی که آن را بررسی میکنند شدند.[۵] بگفته ویلیام مونتگمری وات و ریچارد بل، نویسنده های معاصر عموماً این نظر را که محمد عمداً پیروانش را فریب داده را رد کرده، و معتقد به صداقت کامل و حسن نیت او هستند.[۱۲۰] در نظر مونتگمری وات صداقت کامل البته لزوماً درستی را ایجاب نمیکند: محمد ممکن است آنچه در ضمیر ناخودآگاهش بوده را با وحی الهی اشتباه گرفته باشد. اگر چه تصویر محمد در مقایسه با گذشته بسیار مثبت تر شده، ولی اعتقادات تبعیض آمیزانه قدیمی در بین عامه مردم باقی مانده اند. [۱۲۱]
به باور مونتگمری وات دیدن محمد بعنوان متقلبی خودپرست، درک ظهور و توسعه اسلام را ناممکن میسازد.[۱۲۲][۱۲۳] بگفته آلفورد ولش دلیل تأثیر زیاد محمد و موفقیت او اعتقاد خدشه ناپذیر او به مأموریتش بود.[۶] آمادگی او برای تحمل مشقت ها جهت رسیدن به هدفش، زمانی که هیچ توجیه عقلانی برای امیدواری وجود نداشت، صداقت او را نشان میدهد.[۱۲۴]
مسائل امروزین
مسلمانان دنیا، همواره در گفتار و نوشتار با القاب و احترام فوقالعاده از محمد یاد کرده و با نمایان شدن هرگونه تصویر مشخصی از چهره محمد مخالفت مینمایند تا مبادا آن موجب توهین و بیاحترامی گردد. این درحالی است که موج جدیدی از اعتراضات عمومی مسلمانان و واکنشهای رسمی دولتهای اسلامی ، با چاپ کاریکارتورهایی از محمد در غرب آغاز گردید. خاورشناس آرتور جفری[۱۲۵] طی مقالهای به این نکته اشاره میکند که متداولترین رنجشی که مسیحیان -بیشتر نابخردانه- در دل مسلمانان نشاندهاند از آن ناشی میشود که آنان از درک حرمت بسیار والایی که مسلمانان برای پیامبر خود قائلند، مطلقا ناتوانند . [۱۲۶] آنهماری شیمل همچنین در مقدمه کتاب خود دلیل حذف تصاویر نسخه انگلیسی نسبت به نسخه آلمانی کتاب خود را چنین شرح میدهد: با آنکه آن تصاویر مربوط به آثار دوره میانه اسلام است، اما نمایاندن شمایل پیمبر خاطر مسلمانان روزگار ما را رنجه مینماید، مگر آنکه به توصیف لفظی باشد.[۱۲۷]
پانویس
1. ↑ آلفونس دو لامارتین (۱۸۵۴)، Historie de la Turquie, Paris, p. ۲۸۰:
" | «Philosophe, orateur, apôtre, législateur, guerrier, conquérant d'idées, restaurateur de dogmes, d'un culte sans images, fondateur de vingt empires terrestres et d'un empire spirituel, voilà Mahomet!» | " |
2. ↑ *انعام:۱۶۱
o صحت تاریخی یکتاپرست بودن پیروان آیین حنیف (حنفا)، موضوع جدال آمیزی بین محققین غربی میباشد. یوری روبین، مقالهٔ حنیف، دایرةالمعارف قرآن
3. ↑ وبسایت رسمی جامعهی جهانی بهائی
4. ↑ Peter Teed, A dictionary of twentieth century history 1914-1990, Oxford University Press, 1992, p. 424
5. ↑ James A. Toronto (August 2000). A Latter-day Saint Perspective on Muhammad
6. ↑ اسلام همه جا در قرآن «دین» نامیده شدهاست و این واژه به معنای «راه» یا «مسیر» میباشد، اما در ترجمهها این کلمه معادل «آیین» یا «مذهب» در نظر گرفته میشود.
7. ↑ مسیح کاذب؛ کسی که با مسیح ضدیت کند یا مدعی باشد خود او بر جای مسیح است.
8. ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ ۸٫۴ ۸٫۵ ۸٫۶ محمد، دانشنامه بریتانیکا
9. ↑ ۹٫۰۰ ۹٫۰۱ ۹٫۰۲ ۹٫۰۳ ۹٫۰۴ ۹٫۰۵ ۹٫۰۶ ۹٫۰۷ ۹٫۰۸ ۹٫۰۹ ۹٫۱۰ ۹٫۱۱ ۹٫۱۲ ۹٫۱۳ ۹٫۱۴ ۹٫۱۵ ۹٫۱۶ ۹٫۱۷ ۹٫۱۸ ۹٫۱۹ ۹٫۲۰ آلفورد ولش، محمد، دانشنامه اسلام
10. ↑ مونتگومری وات (۱۹۷۴) ص ۲۳۱.
11. ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ ۱۱٫۳ اس. ای. نیگوسیان (۲۰۰۴)، ص ۶.
12. ↑ فرانسیس ادوارد پیترز (۱۹۹۱)، صفحات ۳۱۵-۲۹۱.
13. ↑ مونتگومری وات (۱۹۵۳)، ص ۱۴.
14. ↑ مینو ریوز (۲۰۰۳)، صفحات ۷-۶
15. ↑ دونر (۱۹۹۸)، ص ۱۳۲.
16. ↑ برنارد لوئیس (۱۹۹۳)، صفحات ۳۴-۳۳.
17. ↑ حدیث، دانشنامه بریتانیکا
18. ↑ برنارد لوئیس (۱۹۹۳)، صفحات ۳۴-۳۳
19. ↑ ژان لویس دکلیس ، مقاله نامهای پیامبر، دائرةالمعارف قرآن
20. ↑ یوری روبین، مقالهٔ محمّد، دائرةالمعارف قرآن
21. ↑ کارل ارنست (۲۰۰۴)، ص ۸۰.
22. ↑ هنی شونیگ، مقاله محمّد، brill's new pauly
23. ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ ویلیام مونتگومری وات (۱۹۵۳)، صفحات ۲-۱.
24. ↑ ویلیام مونتگومری وات (۱۹۵۳)، صفحات ۱۸-۱۶
25. ↑ لویال رو (۲۰۰۵)، صفحه ۲۲۴
26. ↑ جان اسپوزیتو، اسلام، صفحات ۵-۴.
27. ↑ ببینیید:
o جان اسپوزیتو، اسلام، صفحات ۷-۵
o آیه ۹۵ از سوره
o یوری روبین، مقاله حنیف، دائرةالمعارف قرآن
28. ↑ آیه ۳۱ از سوره ۴۳ را نیز ببینید
29. ↑ جوزف دابلیو. مری (۲۰۰۵) ص ۵۲۵.
30. ↑ ویلیام مونتگمری وات ، مقاله حلیمه بنت ابی زوعیب ،دانشنامه اسلام
31. ↑ آیه ۶-۹ سوره الضحی
32. ↑ ویلیام مونتگومری وات، مقاله آمنه،دانشنامه اسلام
33. ↑ ۳۳٫۰ ۳۳٫۱ ویلیام مونتگومری وات (۱۹۷۴)، ص ۸
34. ↑ ارمند آبل، مقاله بحیرا، دانشنامه اسلام
35. ↑ دانشنامه تاریخ دنیای برکشیر (۲۰۰۵), جلد سه, ص. ۱۰۲۵
36. ↑ جان اسپوزیتو، (۱۹۹۸)، ص ۶
37. ↑ «انا انزلناه فی لیلة القدر» ؛ سوره قدر
38. ↑ «اِقرَأ بِاسمِ رَبّکِ الّذَی خَلَقَ. خَلَقَ اِلانسانَ مِن عَلَق. اِقَرأ وَ رَبُّک الاکرَمُ، اَلَّذی عَلَمَّ بِالقَلَمِ، عَلَمَ الِانسانَ مالَم یَعلَم » سوره علق، آیات ۵-۱
39. ↑ آیه ۳۸:۷۰ و ۶:۱۹ را ببینید
40. ↑ ۴۰٫۰ ۴۰٫۱ یوری روبین، مقاله محمد، دائرةالمعارف قرآن
41. ↑ دانیل پترسون، مقاله اخبار خوب، دائرةالمعارف قرآن
42. ↑ سید جعفر شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص. ۴۱
43. ↑ Watt (۱۹۵۳), p. ۸۶
44. ↑ «فاصدع بما تؤمر و اعرض عن المشرکین انا کفیناک المستهزئین» (سوره حجر، آیه ۹۴و۹۵)
45. ↑ سید جعفر شهیدی،تاریخ تحلیلی اسلام ، ص. ۴۱-۴۲
46. ↑ ۴۶٫۰ ۴۶٫۱ ۴۶٫۲ Watt, The Cambridge History of Islam (۱۹۷۷), p. ۳۶.
47. ↑ سید جعفر شهیدی،تاریخ تحلیلی اسلام ، ص. ۴۹
48. ↑ F. E. Peters (۱۹۹۴), p.۱۶۹
49. ↑ سید جعفر شهیدی،تاریخ تحلیلی اسلام ، ص. ۴۵
50. ↑ Uri Rubin, Quraysh, Encyclopaedia of the Qur'an
51. ↑ او در میان قریش به ابوالحکم مشهور بود که مسلمانان به طعنه او را ابوجهل مینامیدند.
52. ↑ Jonathan E. Brockopp, Slaves and Slavery, Encyclopedia of the Qur'an
53. ↑ W. Arafat, Bilal b. Rabah, Encyclopedia of Islam
54. ↑ Watt (۱۹۶۴) p. ۷۶.
55. ↑ Peters (۱۹۹۹) p. ۱۷۲.
56. ↑ Shahab Ahmed, Satanic Verses, Encyclopedia of the Qur'an
57. ↑ به گفته آلفورد ولش، احتمال دارد که آن قسمت از داستان که در آن بنی هاشم مجبور شده به بخش خودشان در شهر رفته و از تجارت و ازدواج با آنها امتناع شد اغراق شده باشد. آلفورد ولش، محمد، دانشنامه اسلام
58. ↑ F. E. Peters (۲۰۰۳b), p. ۹۶
59. ↑ ۵۹٫۰ ۵۹٫۱ ۵۹٫۲ Moojan Momen (۱۹۸۷), p. ۴
60. ↑ سید جعفر شهیدی،تاریخ تحلیلی اسلام ، ص. ۵۳
61. ↑ سوره اسراء آیه یک
62. ↑ ۶۲٫۰ ۶۲٫۱ سیرةالنبویه، ابن هشام؛ ج ۲، ص ۷۲-۵۲
63. ↑ Watt (۱۹۷۴) p. ۸۳
64. ↑ Peterson (۲۰۰۶), pg. ۸۶-۹
65. ↑ ۶۵٫۰ ۶۵٫۱ ۶۵٫۲ ۶۵٫۳ Watt, The Cambridge History of Islam, p. ۳۹
66. ↑ ۶۶٫۰ ۶۶٫۱ Esposito (۱۹۹۸), p. ۱۷.
67. ↑ Moojan Momen (۱۹۸۷), p. ۵
68. ↑ Fazlur Rahman (۱۹۷۹), p. ۲۱ [ارجاع دستدوم]
69. ↑ Lewis(۲۰۰۲), p. ۴۴.
70. ↑ Watt (۱۹۶۱), p. ۱۰۵[ارجاع دستدوم].[ارجاع دستدوم]
71. ↑ John Kelsay (۱۹۹۳), p. ۲۱ [ارجاع دستدوم]
72. ↑ Watt(۱۹۶۱) p. ۱۰۵, p. ۱۰۷[ارجاع دستدوم]
73. ↑ Lewis (۱۹۹۳), p. ۴۱[ارجاع دستدوم].
74. ↑ Lings (۱۹۸۷), p. ۲۴۹[ارجاع دستدوم]
75. ↑ ۷۵٫۰ ۷۵٫۱ Watt, al- Hudaybiya or al-Hudaybiyya Encyclopedia of Islam[ارجاع دستدوم]
76. ↑ Lewis (۲۰۰۲), p. ۴۲.[ارجاع دستدوم]
77. ↑ سید جعفر شهیدی (۱۳۷۹)، ص ۹۱
78. ↑ ۷۸٫۰ ۷۸٫۱ ۷۸٫۲ ۷۸٫۳ Khan (1998), p. 274
79. ↑ ۷۹٫۰ ۷۹٫۱ ۷۹٫۲ Lings (1987), p. 291
80. ↑ ۸۰٫۰ ۸۰٫۱ Khan (1998), pp. 274–5.
81. ↑ Lings (1987), p. 292
82. ↑ Watt (۱۹۵۶), p. ۶۶.
83. ↑ Rodinson (۲۰۰۲), p. ۲۶۱.
84. ↑ Harold Wayne Ballard, Donald N. Penny, W. Glenn Jonas (۲۰۰۲), p.۱۶۳
85. ↑ F. E. Peters (۲۰۰۳), p.۲۴۰
86. ↑ Lewis(1993), pp.43–44
87. ↑ سیرت رسولالله ج۲ ص ۱۰۶۳
88. ↑ سیره ابن هشام ج ۲ ص ۱۰۶۲
89. ↑ سید علی میلانی، چگونگی نماز ابوبکر به جای رسول خدا صلی الله علیه و آله[۱]
90. ↑ شیخ مفید، ارشاد، ج 1، ص 189
91. ↑ إربلی، کشف الغمّة، ص 14
92. ↑ محمّدبن جریر طبری، تاریخ طبری، ج 3، ص 200
93. ↑ قرآن، سوره آل عمران آیه ۱۴۴
94. ↑ سیره ابن هشام ج۲ ص ۶۵۶؛ طبری ج ۳ ص ۲۰۰
95. ↑ Esposito (1998), p.35–36
96. ↑ به عنوان مثال در مورد وضعیت ریحانه نظرات مختلفی است. برای منبع مقاله بنو قریظه نوشته مرکو شلر در را دائرةالمعارف قرآن ببینید.
97. ↑ باربارا فریر ستواسر، مقاله زنان پیامبر، دائرةالمعارف قرآن
98. ↑ اسپوزیتو ۱۹۹۸ ص ۱۸
99. ↑ بولوق ۱۹۹۸، ص ۱۱۹ p. ۱۱۹
100. ↑ ریوز ۲۰۰۳، ص ۴۶
101. ↑ Cambridge History of Islam (۱۹۷۰), p.۳۰
102. ↑ ۱۰۲٫۰ ۱۰۲٫۱ ۱۰۲٫۲ Lewis, Bernard. “Islamic Revolution”. The New York Review of Books. 1998-01-21.
103. ↑ Watt (۱۹۷۴), p.۲۳۴
104. ↑ Robinson (۲۰۰۴) p.۲۱
105. ↑ Esposito (۱۹۹۸), p. ۹۸
106. ↑ «Ak̲h̲lāḳ», Encyclopaedia of Islam Online
107. ↑ Nancy Gallagher, Encyclopedia of Women & Islamic Cultures, Infanticide and Abandonment of Female Children
108. ↑ محمد، دانشنامه بریتانیکا
109. ↑ چهره پیامبر اسلام در روند تصویرگری آئینی (به قلم هلنا شین دشتگل) در وبگاه خیمه
110. ↑ مقدمه سید محمود طالقانی بر انجیل برنابا، نشر نیایش ص ۲۳۴
111. ↑ مقدمه سید محمود طالقانی بر انجیل برنابا، نشر نیایش ص ۲۳۳
112. ↑ Göran Larsson (۲۰۰۳), p. ۸۷
113. ↑ ۱۱۳٫۰ ۱۱۳٫۱ Lewis (۲۰۰۲) p. ۴۵.
114. ↑ Watt, Bell (1995) p. 18
115. ↑ Watt (1974) p. 231.
116. ↑ Watt, The Cambridge history of Islam, p. 37
117. ↑ Lewis (1993), p. 45.
118. ↑ Watt (1974), p. 232
119. ↑ Arthure Jeffery
120. ↑ پیمبر شناسی ابنعربی
121. ↑ And Muhammad Is His Messenger (محمّد، فرستاده اوست) نوشته: آنه ماری شیمل(Annemarie Schimmel) این کتاب با نام محمّد رسول خدا با ترجمه:حسن لاهوتی در انتشارات علمی و فرهنگی چاپ گردیدهاست.
منبعشناسی
· بخشی از این مقاله از مقالهٔ متناظر در ویکیپدیای انگلیسی ترجمه شدهاست. در آن مقاله از منابع زیر یاد شدهاست:
· Ahmed, Leila (Summer 1986). "Women and the Advent of Islam". Signs 11 (4): 665–91. doi:10.1086/494271.
· Ali, Wijdan. "From the Literal to the Spiritual: The Development of Prophet Muhammad's Portrayal from 13th century Ilkhanid Miniatures to 17th century Ottoman Art". In Proceedings of the 11th International Congress of Turkish Art, eds. M. Kiel, N. Landman, and H. Theunissen. No. 7, 1–24. Utrecht, The Netherlands, August 23–28, 1999.
· Armstrong, K. (1992). Muhammad: A Biography of the Prophet. Harpercollins. ISBN 0-06-250886-5.
· Awde, Nicholas (2000). Women in Islam: An Anthology from the Quran and Hadith. Routledge. ISBN 0-7007-1012-4.
· Ballard, Harold Wayne; Donald N. Penny, W. Glenn Jonas (2002). A Journey of Faith: An Introduction to Christianity. Mercer University Press. ISBN 0-86554-746-7.
· Barlas, Asma (2002). Believing Women in Islam. University of Texas Press. ISBN 0-292-70904-8.
· Bogle, Emory C. (1998). Islam: Origin and Belief. Texas University Press. ISBN 0-292-70862-9.
· Brown, Daniel (2003). A New Introduction to Islam. Blackwell Publishing Professional. ISBN 978-0-631-21604-9.
· Bullough, Vern L; Brenda Shelton, Sarah Slavin (1998). The Subordinated Sex: A History of Attitudes Toward Women. University of Georgia Press. ISBN 978-0-8203-2369-5.
· Cohen, Mark R. (1995). Under Crescent and Cross (Reissue edition ed.). Princeton University Press. ISBN 978-0-691-01082-3.
· Dakake, Maria Massi (2008). The Charismatic Community: Shi'ite Identity in Early Islam. SUNY Press. ISBN 0-7914-7033-4.
· Donner, Fred (1998). Narratives of Islamic Origins: The Beginnings of Islamic Historical Writing. Darwin Press. ISBN 0-87850-127-4.
· Endress, Gerhard (2003). Islam. New Age Books. ISBN 978-81-7822-156-4.
· Ernst, Carl (2004). Following Muhammad: Rethinking Islam in the Contemporary World. University of North Carolina Press. ISBN 0-8078-5577-4.
· Esposito, John (1998). Islam: The Straight Path. Oxford University Press. ISBN 0-19-511233-4.
· Esposito, John (1999). The Islamic Threat: Myth Or Reality?. Oxford University Press. ISBN 0-19-513076-6.
· Esposito, John (2002). What Everyone Needs to Know About Islam. Oxford University Press. ISBN 0-19-515713-3.
· Farah, Caesar (1994). Islam: Beliefs and Observances (5th ed.). Barron's Educational Series. ISBN 978-0-8120-1853-0.
· Glubb, John Bagot (1970 (reprint 2002)). The Life and Times of Muhammad. Hodder & Stoughton. ISBN 0-8154-1176-6.
· Goldman, Elizabeth (1995). Believers: spiritual leaders of the world. Oxford University Press. ISBN 0-19-508240-0.
· Goldman, Ann; Richard Hain, Stephen Liben (2006). Oxford Textbook of Palliative Care for Children. Oxford University Press. ISBN 0-19-852653-9.
· Haaren, John Henry; Addison B. Poland (1904). Famous Men of the Middle Ages. University Publishing Company.
· Al-Hibri, Azizah Y. (2003). "An Islamic Perspective on Domestic Violence". 27 Fordham International Law Journal 195.
· Holt, P. M.; Ann K. S. Lambton, Bernard Lewis (1977). The Cambridge History of Islam (Paperback). Cambridge University Press. ISBN 978-0-521-29135-4.
· Hourani, Albert; Ruthven, Malise (2003). A History of the Arab Peoples. Belknap Press; Revised edition. ISBN 978-0-674-01017-8.
· Ishaq, Ibn; Guillaume, Alfred, ed. (2002). The Life of Muhammad: A Translation of Ibn Ishaq's Sirat Rasul Allah. Oxford University Press. ISBN 978-0-19-636033-1.
· Jacobs, Louis (1995). The Jewish Religion: A Companion. Oxford University Press. ISBN 0-19-826463-1.
· Kelsay, John (1993). Islam and War: A Study in Comparative Ethics. Westminster John Knox Press. ISBN 0-664-25302-4.
· Khan, Majid Ali (1998). Muhammad The Final Messenger. Islamic Book Service, New Delhi, 110002 (India). ISBN 81-85738-25-4.
· Kochler, Hans (1982). Concept of Monotheism in Islam & Christianity. I.P.O.. ISBN 3-7003-0339-4.
· Lapidus, Ira (2002). A History of Islamic Societies (2nd ed.). Cambridge University Press. ISBN 978-0-521-77933-3.
· Larsson, Göran (2003). Ibn Garcia's Shu'Ubiyya Letter: Ethnic and Theological Tensions in Medieval Al-Andalus. Brill Academic Publishers. ISBN 90-04-12740-2.
· Lewis, Bernard (1993, 2002). The Arabs in History. Oxford University Press. ISBN 0-19-280310-7.
· Lewis, Bernard (1992). Race and Slavery in the Middle East: An History Enquiry (Reprint edition ed.). Oxford University Press, USA. ISBN 978-0-19-505326-5.
· Lewis, Bernard (January 21, 1998). "Islamic Revolution". The New York Review of Books. .
· Lings, Martin (1987). Muhammad: His Life Based on Earliest Sources. Inner Traditions International, Limited .. ISBN 0-89281-170-6.
· Madelung, Wilferd (1997). The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate. Cambridge University Press. ISBN 0-521-64696-0.
· Momen, Moojan (1987). An Introduction to Shi'i Islam: The History and Doctrines of Twelver Shiʻism. Yale University Press. ISBN 0-300-03531-4.
· Neusner, Jacob (2003). God's Rule: The Politics of World Religions. Georgetown University Press. ISBN 0-87840-910-6.
· Nigosian, S. A. (2004). Islam:Its History, Teaching, and Practices. Indiana University Press. ISBN 0-253-21627-3.
· Ordoni, Abu Muhammad; Muhammad Kazim Qazwini (1992). Fatima the Gracious. Ansariyan Publications. ISBN B000BWQ7N6.
· Peters, Francis Edward (2003). Islam: A Guide for Jews and Christians. Princeton University Press. ISBN 0-691-11553-2.
· Peters, Francis Edward (2003b). The Monotheists: Jews, Christians, and Muslims in Conflict and Competition. Princeton University Press. ASIN: B0012385Z6.
· Peters, Francis Edward (1994). Muhammad and the Origins of Islam. SUNY Press. ISBN 0-7914-1876-6.
· Peters Francis Edwards (1991), The Quest for Historical Muhammad, International Journal of Middle East Studies.
· Peterson, Daniel (2007). Muhammad, Prophet of God. Wm. B. Eerdmans Publishing Company. ISBN 0-8028-0754-2.
· Rahman, Fazlur (1979). Islam. University Of Chicago Press. ISBN 0-226-70281-2.
· Ramadan, Tariq (2007). In the Footsteps of the Prophet: Lessons from the Life of Muhammad. Oxford University Press. ISBN 0-19-530880-8.
· Razwi, Ali Asgher (1997). A Restatement of the History of Islam and Muslims. World Federation of K S I Muslim Communities Islamic Centre. ISBN 0-9509879-1-3.
· Reeves, Minou (2003). Muhammad in Europe: A Thousand Years of Western Myth-Making. NYU Press. ISBN 978-0-8147-7564-6.
· Robinson, David (2004). Muslim Societies in African History. Cambridge University Press. ISBN 0-521-53366-X.
· Rodinson, Maxime (2002). Muhammad: Prophet of Islam. Tauris Parke Paperbacks. ISBN 1-86064-827-4.
· Rue, Loyal (2005). Religion Is Not about God: How Spiritual Traditions Nurture Our Biological. Rutgers. ISBN 0-8135-3955-2.
· Serin, Muhittin (1998). Hattat Aziz Efendi. Istanbul. ISBN 975-7663-03-4, OCLC 51718704.
· Sikand, Yoginder (2004). Muslims in India since 1947: Islamic perspectives on inter-faith relations. London: RoutledgeCurzon. ISBN 0-415-31486-0.
· Tabatabae, Sayyid Mohammad Hosayn. AL-MIZAN:AN EXEGESIS OF THE QUR'AN, translation by S. Saeed Rizvi. WOFIS. ISBN 964-6521-14-2.
· Teed, Peter (1992). A Dictionary of Twentieth Century History. Oxford University Press. ISBN 0-19-211676-2.
· Turner, Colin (2005). Islam: The Basics. Routledge. ISBN 0-415-34106-X.
· Watt, W. Montgomery (1961). Muhammad: Prophet and Statesman. Oxford University Press. ISBN 0-19-881078-4. (New edition 1974)
· Watt, W. Montgomery (1956). Muhammad at Medina. Oxford University Press. ISBN 0-19-577307-1.
· Watt, W. Montgomery (1953). Muhammad at Mecca. Oxford University Press. ASIN: B000IUA52A
همچنین در نگارش این مقاله از مقاله محمّد در دانشنامه بریتانیکا و نیز ترجمه آن بسیار استفاده شدهاست.
· محمّد (انگلیسی). دانشنامه بریتانیکا (به قلم حسین نصر) (۲۰۰۸).
· ترجمه و نقد مقاله محمّد در دانشنامه بریتانیکا؛ با رویکرد تاریخی (ترجمه محمّدباقر معموری). فصلنامه نامه تاریخ پژوهان؛ش ۹-۸. بازدید در تاریخ مرداد ۱۳۸۷.
· حدیث (انگلیسی). دانشنامه بریتانیکا (به قلم آلبرت کنت کراگ) (۲۰۰۸).
· محمّد ( ترجمه مقاله). دانشنامه لیدن ؛ به قلم یوری رویین. بازدید در تاریخ ۳۰/۲/۱۳۸۷.
· انقلاب اسلام (به قلم برنارد لوئیس) (انگلیسی). The New York Review of Books (۲۱ ژانویه ۱۹۹۸).
· تاریخ تحلیلی اسلام ، سید جعفر شهیدی ، مرکز نشر دانشگاه تهران ،چاپ بیست و پنجم، ۱۳۷۹
· تاریخ سیاسی اسلام ، رسول جعفریان ، انتشارات دلیل ،چاپ ششم ،سال ۱۳۸۶
· السیرة النبویه اثر ابن اسحق (م۱۵۱ق - ۷۶۸م) این کتاب توسّط ابن هشام(م۲۱۳ق) دوباره تدوین و مطالبی به آن افزوده شد. اکنون این کتاب به سیره ابنهشام مشهور است.
· السیرة النبویه اثر ابن کثیر
· تاریخ طبری
· تاریخ ثعالبی
· کتاب المغازی از واقدی (۱۳۰-۲۰۷ق) وضعیت جامعه مسلمانان را در سالهای آغازین مشخص میکند.
· الطبقات الکبیر اثر «ابن سعد» (م۲۳۰ق)
· مناقب آل ابیطالب اثر ابن شهرآشوب
· الکامل فی التاریخ اثر ابن اثیر
· صحیح بخاری
· معجم البلدان حموی
· And Muhammad Is His Messenger (محمّد، فرستاده اوست) نوشته: آنه ماری شیمل(Annemarie Schimmel)
این کتاب با نام محمّد رسول خدا با ترجمه:حسن لاهوتی در انتشارات علمی و فرهنگی چاپ گردیدهاست.
· فروغ ابدیت نوشته: جعفر سبحانی
· محمّد(ص) در اروپا. وبگاه کتابخانهتخصصیتاریخاسلاموایران (در تاریخ ۲۱ مهر ۱۳۸۵). بازدید در تاریخ مرداد ۱۳۸۷.
منبع : سایت ویکی پدیا به نشانی:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF