Atyabi Weblog/وب نگاری اطیابی

این وب نگاری درمورد موضوعات گوناگون می باشد.

Atyabi Weblog/وب نگاری اطیابی

این وب نگاری درمورد موضوعات گوناگون می باشد.

شب قدر

شب قدر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ

وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ

لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ

سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ

"سوره قدرآیات 1تا5"

شب قدر(عربی:لیلة القدر) شبی‌است که بر اساس باور مسلمانان، قرآن بطور کامل (جدا از نزول تدریجی به پیامبر) در آن نازل شده‌است.[۱] مسلمانان باور دارند که در این شب هر امر محکمی جدا می‌شود.[۲] شب قدر در ماه رمضان واقع است[۳] بر طبق روایات اسلامی خوابیدن در شب قدر مذموم و شب‌زنده‌داری در آن مستحب است.بنا بر همان روایات، روز قدر هم به اندازه شبش ارجمند است.[۴]بر طبق احکام اسلامی دعا و استغفار در شب قدر، وظیفه دانسته شده‌است و )حضرت )محمد، پیامبر اسلام بر دعا و طلب عافیت از خداوند در شب قدر تأکید کرده‌است.[۵]

معنی واژه

شب قدر را به معنی منزلت دانسته‌اند و بعضی دیگر آن را به معنی تنگی و گرفتاری دانسته‌اند. برخی نیز قدر را اندازه‌گیری و تقدیر امور معنی کرده‌اند.

در نظر اهل سنت

اهل سنت اعتقاد دارند که طبق حدیث نبوی شب قدر در یکی از ده شب آخر ماه رمضان واقع شده است .اغلب شب بیست و هفتم را شب قدر می‌دانند و در آن شب به دعا و شب‌زنده‌داری می‌پردازند. مسلمانان سلفی اعتقاد دارند که در شب قدر در تمام روزگار همان شبی بود که قرآن در آن نازل گردید و دیگر تکرار نمی‌شود.[۶] برخی نیز اظهار داشته‌اند که تا زمان زندگی محمد شب قدر در هر سال تکرار می‌شد اما پس از مرگ محمد، شب قدر از بین رفته‌است.[۷] برخی نیز معتقد بوده‌اند که شب قدر شبی‌است در تمام سال ولی در هر سال شب نامعلومی‌است، در سال بعثت در ماه رمضان بوده اما در سال‌های دیگر ممکن است در دیگر ماه‌ها باشد.

در روایات شیعه

بر اساس حدیث شیعه که از حماد بن عثمان از حسان بن علی از (امام )جعفر صادق نقل شده‌است؛ شب قدر تا قیامت باقی‌است و در ماه رمضان واقع است.[۸] در روایات شیعه آمده‌است که شب قدر یکی از سه شب نوزدهم، بیست و یکم یا بیست و سوم ماه رمضان است که احتمال شب بیست و سوم بیش‌تر است. در اصول کافی نیز آمده‌است که تقدیر در شب نوزدهم و ابرام در شب بیست و یکم و امضا در شب بیست و سوم است.[۹]

در قرآن

در قرآن درباره شب قدر چنین آمده‌است:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ

وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ

لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ

سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ

·         به راستی که ما قرآن را در شب قدر فروفرستادیم.و چه تو را به شب قدر آگاه تواند کرد. شب قدر از هزار ماه برتر است.در این شب فرشتگان و روح به دستور پروردگارشان از هر فرمان فرود می‌آیند. این شب تا صبحگاه تهنیت است.(سوره قدر آیات ۱ تا ۵)[۱۰]

و نیز در سوره دخان آمده‌است:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

حم

وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُبَارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ

فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ

أَمْرًا مِنْ عِنْدِنَا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ

رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ

·         حم .سوگند به کتاب روشنگر. به راستی ما آن را در شبی مبارک فروفرستادیم زیرا که به حقیقت ترساننده بودیم. در آن شبی که هر امری با حکمت معین و ممتاز و جدا می‌گردد. تعیین آن امر البته از سوی ما خواهد بود، که ما رسولانان را فرستنده بودیم. و این البته از رحمت و مهربانی پروردگار توست، به راستی او شنونده داناست.(سوره دخان آیات ۱ تا ۶)[۱۱]

در ادبیات فارسی

           ترا  قـــــــــدر اگر  کس  نداند  چه غــــــــم

شب  قــــــدر را می‌ندانند هـــــــــم

     شب قدر

           دوش   وقت  سحر  از  غصه  نجاتم   دادند        واندر آن  ظلمت  شب  آب  حیاتم دادند

   بیخود از  شعشعه ء  پرتو  ذاتـــــم  کردند    

    باده   از  جــــــــام   تجلــى  صفاتم دادند

چه  مبارک سحرى بود و چه فرخنده شبى    

    آن  شب  قـدر  که  این  تازه  براتم دادند

من  اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب    

    مستحق  بودم  و این هـا  به  زکاتم دادند

هاتف آن  روز به من مژده ء این دولت داد    

    که  بدان  جور  و جفا  صبر و ثباتم دادند

بعد ازین  روى من و  آینه ء  وصف جمال    

    که  در  آن  جا  خبر از جلوه ء ذاتم دادند

این همه  شهد  و شکر کز سخنم مى ریزد    

    اجر  صبریست  کز  آن  شاخ  نباتم دادند

همت حافظ و انفاس سحر خیزان بود

که  ز  بند  غــــــم  ایام  نجاتم  دادند

پانویس

1.       قرآن ۹۷:۱

2.       قرآن ۴۴:۴

3.       قرآن ۲:۱۸۵

4.       شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان

5.       شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان

6.       حصن‌التوحید ص ۳۸

7.       اسرارالصیام ص ۴۴۱

8.       مجمع‌البیان ۳۴:۲ ص ۹۵

9.       کافی ج ۲ ص ۱۶۹

10.   إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَمَا أَدْرَئکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ

11.   حم وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُّبَارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنذِرِینَ فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ أَمْرًا مِّنْ عِندِنَا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ رَحْمَةً مِّن رَّبِّکَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ حم.

منابع

·         جایگاه متفاوت شب قدر در میان شیعه و سنی (از بازتاب)

·         کتاب مفاتیج الجنان نوشته شیخ عباس قمی

·         عبدالرحمن بن ناصر السعدی. حصن‌التوحید. ترجمهٔ اسحاق بن عبدالله دبیری عوضی. عبدالله حکمی. چاپ هشتم، مکه: دارالقاسم،

·         ابوحامد محمد غزالی. اسرارالصیام. چاپ اول، بیروت: مشکوة،

·         حسن‌بن فضل طبرسی. مجمع‌البیان. ترجمهٔ احمد بهشتی. چاپ اول، تهران: فراهانی، ۱۳۴۸.

·         محمد بن یعقوب کلینی. اصول الکافی. چاپ اول، دارالأضواء، ۱۴۱۳ق.

برگرفته ازسایت ویکی پدیا دانشنامه آزاد به نشانی:

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%A8_%D9%82%D8%AF%D8%B1 با اندکی اضافات وحذف برخی قسمتها وپیوندها

شب قدر

«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازه‏گیرى است.(1) «تقدیر» نیز به معناى اندازه‏گیرى و تعیین است.(2) اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن(‏3) به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد. (4)

بنابر دیدگاه حکمت الهى، در نظام آفرینش، هر چیزى اندازه‏اى خاص دارد و هیچ چیزى بى‏حساب و کتاب نیست. جهان حساب و کتاب دارد و بر اساس نظم ریاضى تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند.

استاد مطهرى در تعریف قدر مى‏فرماید: « ... قدر به معناى اندازه و تعیین است... حوادث جهان ... از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت مکانى و زمانى آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهى است.»(5) پس در یک کلام، «قدر» به معناى ویژگى‏هاى طبیعى و جسمانى چیزهاست که شامل شکل، حدود، طول، عرض و موقعیت‏هاى مکانى و زمانى آنها مى‏گردد و تمام موجودات مادى و طبیعى را در برمى‏گیرد.

این معنا از روایات استفاده مى‏شود؛ چنان که در روایتى از امام رضا علیه السلام پرسیده شد: معناى قدر چیست؟ امام فرمود: «تقدیر الشى‏ء، طوله و عرضه»؛ «اندازه‏گیرى هر چیز اعم از طول و عرض آن است.» (6) و در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معناى قدر فرمود: «اندازه هر چیز اعم از طول و عرض و بقاى آن است.»(7)

در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مى‏شود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مى‏گردد. امام باقر علیه السلام مى‏فرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بکذا و کذا و فى امر الناس بکذا و کذا؛ در شب قدر به‏ ولى امر (امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل مى‏شود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مى‏شود.»

بنابراین، معناى تقدیر الهى این است که در جهان مادى، آفریده‏ها از حیث هستى و آثار و ویژگى‏هایشان محدوده‏اى خاص دارند. این محدوده با امورى خاص مرتبط است؛ امورى که علت‏ها و شرایط آنها هستند و به دلیل اختلاف علل و شرایط، هستى، آثار و ویژگى‏هاى موجودات مادى نیز متفاوت است. هر موجود مادى به وسیله قالب‏هایى از داخل و خارج، اندازه‏گیرى و قالب‏گیرى مى‏شود. این قالب، حدود، یعنى طول، عرض، شکل، رنگ، موقعیت مکانى و زمانى و سایر عوارض و ویژگى‏هاى مادى آن به شمار مى‏آید. پس معناى تقدیر الهى در موجودات مادى، یعنى هدایت آنها به سوى مسیر هستى‏شان است که براى آنها مقدر گردیده است و در آن قالب‏گیرى شده‏اند. (8)

اما تعبیر فلسفى قدر، اصل علیت است. «اصل علیت همان پیوند ضرورى و قطعى حوادث با یکدیگر و این که هر حادثه‏اى تحتّم و قطعیت ضرورى و قطعى خود و نیز تقدّر و خصوصیات وجودى خود را از امرى یا امورى مقدم بر خود گرفته است.

(9) اصل علیت عمومى و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حکمفرماست و هر حادثى، ضرورت و قطعیت وجود خود و نیز شکل و خصوصیت زمانى و مکانى و سایر خصوصیات وجودى‏اش را از علل متقدمه خود کسب کرده است و یک پیوند ناگسستى میان گذشته و حال و استقبال میان هر موجودى و علل متقدمه او هست.»(10)

اما علل موجودات مادى ترکیبى، فاعل و ماده و شرایط و عدم مانع است که هر یک تأثیر خاص بر آن دارند و مجموع این تأثیرها، قالب وجودى خاصى را شکل مى‏دهند. اگر تمام این علل و شرایط و عدم مانع، کنار هم گرد آیند، علت تامه ساخته مى‏شود و معلول خود را ضرورت و وجود مى‏دهد که از آن در متون دینى به «قضاى الهى» تعبیر مى‏شود. اما هر موجودى با توجه به علل و شرایط خود قالبى خاص دارد که عوارض و ویژگى‏هاى وجودى‏اش را مى‏سازد و در متون دینى از آن به «قدر الهى» تعبیر مى‏شود.

با روشن شدن معناى قدر، امکان فهم حقیقت شب قدر نیز میسر مى‏شود. شب قدر شبى است که همه مقدرات تقدیر مى‏گردد و قالب معین و اندازه خاص هر پدیده، روشن و اندازه‏گیرى مى‏شود.

به عبارت روشن‏تر، شب قدر یکى از شب‏هاى دهه آخر ماه رمضان است. طبق روایات ما، یکى از شب‏هاى نوزدهم یا بیست و یکم و به احتمال زیادتر، بیست و سوم ماه مبارک رمضان است.(11) در این شب - که شب نزول قرآن به شمار مى‏آید - امور خیر و شر مردم و ولادت، مرگ، روزى، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثه‏اى که در طول سال واقع مى‏شود، تقدیر مى‏گردد.(12) شب قدر همیشه و هر سال تکرار مى‏شود. عبادت در آن شب، فضیلت فراوان دارد و در نیکویى سرنوشت یک ساله بسیار مؤثر است.(13) در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مى‏شود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مى‏گردد. امام باقر علیه السلام مى‏فرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بکذا و کذا و فى امر الناس بکذا و کذا؛ در شب قدر به‏ ولى امر (امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل مى‏شود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مى‏شود.»(14)

پس شب قدر شبى است که:

1. قرآن در آن نازل شده است.

2. حوادث سال آینده در آن تقدیر مى‏شود.

3. این حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه و آن حضرت مامور به کارهایى مى‏گردد.

بنابراین، مى‏توان گفت شب قدر، شب تقدیر و شب اندازه‏گیرى و شب تعیین حوادث جهان ماده است.

این مطلب مطابق آیات قرآنى نیز مى‏باشد؛ زیرا در آیه 185 سوره مبارکه «بقره» مى‏فرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»؛ ماه رمضان که در آن قرآن ‏نازل شده است.» طبق این آیه، نزول قرآن (نزول دفعى) در ماه رمضان بوده است. و در آیات 3 - 5 سوره مبارکه دخان مى‏فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ* فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ* أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ.» این آیه نیز تصریح دارد که نزول [دفعى‏] قرآن در یک شب بوده است که از آن به شب مبارک تعبیر شده است. همچنین در سوره مبارکه قدر تصریح شده است که قرآن در شب قدر نازل شده است.

«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازه‏گیرى است. «تقدیر» نیز به معناى اندازه‏گیرى و تعیین است. اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد.

پس با جمع آیات سه گانه بالا روشن مى‏شود:

1. قرآن در ماه رمضان نازل شده است.

2. قرآن در شبى مبارک از شب‏هاى ماه مبارک رمضان نازل شده است.

3. این شب، در قرآن شب قدر نام دارد.

4. ویژگى خاص این شب بر حسب آیات سوره مبارکه دخان دو امر است:

الف. نزول قرآن.

ب. هر امر حکیمى در آن شب مبارک جدا مى‏گردد.

اما سوره مبارکه قدر که به منزله شرح و تفسیر آیات سوره مبارکه «دخان» است، شش ویژگى براى شب قدر مى‏شمارد:

الف. شب نزول قرآن است (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ).

ب. این شب، شبى ناشناخته است و این ناشناختگى به دلیل عظمت آن شب است ( وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ).

ج. شب قدر از هزار ماه بهتر است. (لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ).

د. در این شب مبارک، ملائکه و روح با اجازه پروردگار عالمیان نازل مى‏شوند (تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ)  و روایات تصریح دارند که آنها بر قلب امام هر زمان نازل مى‏شوند.

ه. این نزول براى تحقق هر امرى است که در سوره «دخان» بدان اشاره رفت (مِنْ کُلِّ أَمْرٍ) و این نزول - که مساوى با رحمت خاصه الهى ‏بر مومنان شب زنده‌دار است - تا طلوع فجر ادامه دارد (سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ).

و. شب قدر، شب تقدیر و اندازه‏گیرى است؛ زیرا در این سوره - که تنها پنج آیه دارد - سه بار «لیلة القدر» تکرار شده است و این نشانه اهتمام ویژه قرآن به مسئله اندازه‏گیرى در آن شب خاص است.

مرحوم کلینى در کافى از امام باقر علیه السلام نقل مى‏کند که آن حضرت در جواب معناى آیه «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ» فرمودند: «آرى شب قدر، شبى است که همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجدید مى‏شود. شبى که قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبى است که خداى تعالى درباره‏اش فرموده است: «فیها یفرق کل امر حکیم؛ در آن شب هر، امرى با حکمت، متعین و ممتاز مى‏گردد.» آنگاه فرمود: «در شب قدر، هر حادثه‏اى که باید در طول آن سال واقع گردد، تقدیر مى‏شود؛ خیر و شر، طاعت و معصیت و فرزندى که قرار است متولد شود یا اجلى که قرار است فرارسد یا رزقى که قرار است برسد و ... .»(15)

پى‏نوشت‌ها:

1- قاموس قرآن، سید على اکبر قرشى، ج ‏5، ص 246 و 247 .

2- همان، ص 248.

3- المیزان، سید محمد حسین طباطبایى، ج‏12 ص 150 و 151.

4- همان، ج‏ 19، ص 101.

5- انسان و سرنوشت، شهید مطهرى، ص 52.

6- المحاسن البرقى، ج‏1، ص 244.

7- بحار الانوار، ج ‏5، ص 122.

8- المیزان، ج ‏19، ص 101 - 103

9- انسان و سرنوشت، ص 53

10- همان، ص 55 و 56

11- اقبال الاعمال، سید بن طاووس، تحقیق و تصحیح جواد قیومى اصفهانى، ج‏1، ص 312 و 313 و 374 و 375 .

12- الکافى، کلینى، ج ‏4، ص 157 .

13- المراقبات، ملکى تبریزى، ص، 237 - 252

14- الکافى، ج‏1، ص 248

15- المیزان فى تفسیر القرآن، ج 20، ص، 382/ بحث روایى ذیل سوره مبارکه قدر.

برگرفته ازسایت تبیان به نشانی:

http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=46949

شب قدرچیست؟

شب تلاوت تفکر

شب قدر، شب عروج روح انسان از ملک زمین تا ملکوت آسمان هاست.

شب قدر، شب نزول زندگی بر قلب‏های کویر زده از ذکر خداست.

شب قدر، همه لحظه‏ها با نسیم نفخه‏های خداوندی معطر شده است.

شب قدر، بهترین مهلت بر خانه‏تکانی دل‏های آلوده از زنگار گناه است.

شب قدر، بیداری می‏آموزند و غفلت می‏زدایند تا شهد شیرین بخشش ببخشند.

شب قدر، شکوفایی نهال ایمان در بوستان جان انسان تماشایی است.

شب قدر، گران‏قدرترین لحظه‏های نور گرفته را در خود پرورده است.

شب قدر، شب خداخواستن و حق‏جستن و خودزدودن و حق‏یاوری است.

شب قدر، شب شوق و شیدایی انسان برای رسیدن به عرش عشق خدایی است.

شب قدر، شب ضیافت خداست با سفره حلاوت لطف، با اطعام بخشش به هر که میهمان باشد.

شب قدر، برترین هنگامه تلاوت تفکر و بهترین زمان برای تدبر در عظمت هستی است.

شب قدر، با فرق خونین بزرگ قافله‏سالار قبیله ایمان قیمت گرفته است.

شب قدر در قرآن

تمامی آیات سوره 97 قرآن، یعنی سوره قدر و آیات سوم تا پنجم سوره دخان درباره شب قدر نازل شده است. در سوره قدر می‏خوانیم: «ما آن را در شب قدر نازل کردیم، و تو چه دانی که شب قدر چیست؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است. در آن شب فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، برای هر کاری که مقدر شده است فرود می‏آیند؛ آن شب تا سپیده‏دم، سلام و سلامت است».

به  نام  خداوند  کـــــــــــــون  و مکان

که بخشنده  است و  دگر مهربان

به  تحقیقش  اندر   شب  قـــدر  ما

نمـــــــودیم  نازل ز راه عطـــــــــــا

تو هم بی‏گمان اندر این ملک زیست

چه  دانی  شب   قدر البته  چیست

ملایک بگـــــــردند نازل تمــــــــــــــام

به  همــــــــــراهی  روح  والامقام

در  آن  شب  برای  هر  آن ‏گونه  کار

به   دستور  رب  خود  آن  کردگار

چنان  شب  که  تا  مطلع  فجر عام

بگردید  مشحون  بسی  از سلام

و در سوره دخان می‏خوانیم: «ما آن را در شبی فرخنده فرو فرستادیم؛ چرا که ما بیم دهنده بودیم. در آن شب هر کاری به نحوی سنجیده فیصله می‏یابد. کاری است از جانب ما؛ چرا که ما فرستنده پیامبران بودیم».

که اندر شبی بس مبارک یقین

نمودیم ما  نازلش  همچنین

چو ما  بوده‏ایم  اندر این  رهگذر

به   تحقیق  همواره  انذارگر

در آن شب که تنظیم هر امر نیز

به حکمت شود از خدای عزیز

چو  فرمانی  از نزد ما  بود  و ما

نمودیش ارسال در این سرا

حضرت زهرا علیهاالسلام و شب قدر

در پاره‏ای از روایات، حضرت زهرا علیهاالسلام به شب قدر تشبیه شده است. در این تشبیه شگرف، نکاتی درس‏آموز وجود دارد:

1. شب قدر، بهترین و باارزش‏ترین شب در میان شب‏هاست و به فرموده قرآن کریم، از هزار ماه برتر است. حضرت زهرا علیهاالسلام نیز از همه زنان عالم برتر است. پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «فاطمه، سرور زنان گیتی از اولین و آخرین است».

2. شب قدر ناشناخته است و خداوند در قرآن می‏فرماید: «و توچه می‏دانی شب قدر چیست؟»(قدر:2) ابعاد گسترده وجودی حضرت زهرا علیهاالسلام نیز ناشناخته است و بدین روی، نام ایشان را فاطمه گفته‏اند؛ یعنی مردم نمی‏توانند او را بشناسند.

3. شب قدر مخفی است. زمان شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام و قبر او نیز مخفی است.

4. عبادت در شب قدر، سرچشمه فیوضات الهی است ؛ توسل به حضرت زهرا نیز سرچشمه برکات گسترده است.

5. شب قدر در قرآن به عنوان «لَیْلَةٍ مُبارَکَه» یا شب برکت نام‏گذاری شده است. لقب حضرت زهرا علیهاالسلام نیز مبارکه است.

6. شب قدر، شب امن و امان الهی و هنگامه رهایی از آتش دوزخ است. دوستی و توسل به حضرت زهرا علیهاالسلام نیز آن‏سان که پیامبر نور و ورحمت فرمود، اسباب گریز از آتش دوزخ است.

راز پنهان بودن شب قدر

چه هر گوشه تیر نیاز افکنی

امید است ناگه که صیدی زنی

در اینکه شب قدر فقط یک شب از شمار شب‏های سال است و آن هم از حلقه شب‏های رمضان، تردیدی وجود ندارد. درباره این پرسش که چرا التهاب روح‏افزا و شیرین شب قدر در میان چند شب تقسیم شده است، عالمان و عارفان نکته‏سنج، اشارت‏های بسیار دارند. برخی بر این باروند همان سان که اسم اعظم خداوند متعالی در میان اسم‏های الهی پنهان است تا پارسایان، همه نام‏های خدا را باعظمت بشمارند؛ همان‏گونه که ساعت استجابت دعا در روز جمعه مشخص نیست تا مردمان، روز جمعه را بیشتر به دعا همت گمارند؛ همان‏طور که ولیّ خدا در بین بندگان پنهان است تا مؤمنان به همه بندگان احترام کنند؛ اگر هنگامه مرگ مشخص نیست تا اهل معصیت آن را وسیله نیل به مقاصد خود قرار ندهند و از آن سوی مؤمنان بیشتر مراقب اعمال خود باشند؛ اگر قیام قیامت مخفی است تا مردم از وقوع ناگهانی ان بهراسند؛ شب قدر نیز پنهان است تا مردم همه شب‏های رمضان را قدر بدانند و فرصت‏ها را غنیمت شمارند. مولانا در این باره گرفته است:

حق شب قدر است در شب‏ها نهان

تا کند جان هر شبی را امتحان

که  همه  شب‏ها  بُوَد قدر  ای جوان

نه همه شب‏ها بود خالی از آن

شب قدر حافظ

حافظ چهارده روایت از قرآن، شاعر غزل‏های آیات و سراینده سوره‏های معنا؛ حافظ، الفتی دیرینه با آیه‏های زلال وحی داشته است و بدین روی، سراسر اشعارش با تضمین و تلمیح آیات قرآن نورانی است. حافظ با الهام از قرآن، شب نور گرفته قدر را، شب دل‏افروز وصل می‏شمارد و نامه هجران را در آن شب طی شده و پایان یافته می‏خواند. او با ناله از مهجوری یار، به شیوه‏ای رازناک به ارتباط شب قدر و غیبت نرگس پنهان از نظر اشاره می‏کند و اینکه باید در عاشقی ثابت‏قدم ماند و تاریکی شب هجر را به امید صبح وصال نوشید.

شب وصل است وطی شد نامه هجر       سلام   فیه   حتی   مطلع   الفجر

دلا در عاشقــــی ثابت قـــــــدم باش       که  دراین  ره  نباشد کار بی ‏اجر

برآ  ای  صبـح  روشن‏دل خــــدا را        که بس  تاریک می‏بینم شب هجر

دلــــم  رفت  و ندیدم  روی دلــــدار       فغان از این  تطاول،آه از این زجر

شب خضوع دل‏ها

شب قدر، شب ارج قلب‏های شکسته و چشم‏های به اشک نشسته است. در این شب که لطف و رحمت خداوندی بارشی بی‏کران دارد، اظهار خضوع و خاکساری دل که با نمناکی دیده‏ها همراه می‏شود، خروش دریای رأفت رحمانی را پاداش می‏گیرد. مولوی، شاعر حکمت و تمثیل، در توصیه به زاری و تضرع به درگاه دادار سروده است:

بر امیـــــــد  راه  بالا  کن  قیــــــام

همچو شمعی پیش محراب ای غلام

اشک می‏بار و همی‏سوز از طلب

همچو شمع سر  بریده  جمله  شب

دم  به  دم  بر آسمان می‏دار امید

درهـــــوای آسمان  رقصان  چو  بید

مولوی در داستان عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور نیز آن هنگام که طبیبان از معالجه کنیزک بر نیامدند، راز برآورده شدن حاجت پادشاه را خضوع و خروش او می‏داند:

شه چو  عجز آن حکیمان  را بدید

پا برهنـــــــه  جانب  مسجد  دوید

رفت در مسجد سوی محراب شد

سجده‏گاه از اشک  شه  پر آب شد

چون به  خویش  آمد ز غرقاب فنا

خوش زبان بگشاد در مدح و دعا

ای  همیشه  حاجت  مـــا را پناه

بار دیگر مــــــا غلط کردیــــــم راه

چون  بر آورد  از میان جان خروش

اندر آمد بحر بخشایش  به  جوش

شب مغفرت

یا رب ز گناه خویش شرمنده منم

بر هر چه عقوبت است زیبنده منم

غفار تویی،غنی تویی، شاه تویی

بدکار  منم،  گــــدا منم،  بنده منم

زنگار گرفتن از روح و مغفرت‏طلبی، عطش همیشه جاری جان آدمی است برای طهارت یافتن و کمال گرفتن. در شب قدر که لحظه‏ها از نور قیمتی بی‏مرز دارند و دعاها با لطف اجابت آراسته شده‏اند، بر آمرزش‏خواهی تأکید ویژه‏ای شده است. ذکرها و دعاهای سفارش شده در شب قدر و توصیه به تکرار آنها و همچنین توجه دادن مردمان به مغفرت‏جویی قلبی، همه نشان از این معناست. این شیوه پالایش باطن، آداب و شرایطی دارد. سید بن طاووس، از عالمان بزرگ شیعه در این باره آورده است: «باید در حال استغفار، حالت ظاهری و صورت و قلب و باطن بنده بسان گناه‏کارانی باشد که از محضر خداوند بزرگ ـ که به تمام اسرار آگاه است ـ طلب آمرزش و مغفرت می‏کنند؛ زیرا اگر در حالی که قلبش به غفلت و عقلش به نسیان و فراموشی مبتلاست یا با حالت کسالت و سستی از خداوند ـ جلّ جلاله ـ طلب آمرزش کند، این‏گونه استغفار، خود از جمله گناهان است».

بازگشت

در شباهنگام قدر، آن‏گاه که سپیدی اجابت به فصل باران‏های موسمی دیدگان پیوند می‏خورد، باید که دامان اندیشه را فراچینی و نگاهت را به میهمانی حساب یک بند از گذشت زمان و یک جمله از کتاب زندگی‏ات ببری. چهار عمل اصلی را که می‏دانی؟ مگر نه؟! پس آنچه را لباس انجام بر آنها دوخته‏ای، با هم جمع کن. کاری را که فراخور هر ساعت در کارنامه آخرتت ثبت کرده‏ای، در ساعات یک شبانه‏روز ضرب کن. هر هفته را بر همین منوال، هر ماه را چنین و سال را نیز.

از آن پس، اوراق سبز و سپید آن نامه را باز بنگر و محاسبه کن. دفتر کار خود را ورق بزن. آوخ! چه برگ‏های سیاهی، تن سپید دفترت را آلوده ساخته است. هم‏اینک بی‏هیچ درنگ، تیغ تیز توبه را بردار و بر هر چه صفحه سیاه و تیره است، برکش. همه سیاهی‏ها را مچاله کن. قلم را بردار و بر اولین برگ سپید دفترت بنویس: «... و اتوبُ الیه.» از این پس، سنگر یاد خدا را ترک مکن. بگذار بال بالِ نور، هماره در سرای تو روشنی بیافریند.

نیایش

از هر کرانه تیر دعا کرده‏ام روان

باشد کز آن میانه یکی کارگر شود

در شب سلام و فرود فرشتگان تا مطلع الفجرِ امید و رحمت، خدا را با خواهش هزار نامِ عظمت ناله می‏کنیم:

یا غافرَ الخطایا: عمری به گرداب گناه، ذلت اندوختیم ما را به لطف چشم‏پوشی عزت ببخش.

یا خیرَ الناصرین: غافل از سرچشمه حقیقت، چشم یاری ز اغیار داشتیم. غفلتمان را ببخش دستگیرمان باش ای بهترین یاوران.

یا راحم: بر ما بی چشم و رویان نمک‏ناشناس رحم کن! در این خانه جهان که میهمانیم، چشم از صاحب خانه گرفته‏ایم و به سفره و غذا دوخته‏ایم.

یا من یُعطی الکثیرَ باالقلیل: از تو حق‏شناس‏تر کیست؟ از تو سپاس‏گزارتر کجاست؟ از ما جز کمی و کاستی نیاید و از تو جز اکرام و اکمال نشاید.

یا هادی: ره گم کرده‏ایم و دل به دامان دیگران داده‏ایم. راهنمایمان باش و چراغی روشن فرا رویمان بگیر.

یا مالک: به قناعت ما در حلالت، بازار شیطان را کساد کن و ما را مالک برترین ثروت، یعنی همه نخواستن‏ها قرار ده.

یا حاکم: به عنایت نظری کن که من دل‏شده را

نرود بی مدد لطف تو کاری از پیش

برگرفته ازسایت حوزه به نشانی:

http://www.hawzah.net/hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=4956&id=42549

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد