محمد زکریای رازی
محمد زَکَریای رازی (۲۵۱ ه.ق. – ۳۱۳ ه.ق.)[۱] پزشک، فیلسوف و شیمیدان ایرانی که آثار ماندگاری در زمینهٔ پزشکی و شیمی و فلسفه نوشته است و به عنوان کاشف الکل و جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) مشهور است.
به گفته جرج سارتن، پدر تاریخ علم، رازی «بزرگترین پزشک اسلام و قرون وسطی بود.» این دانشمند ایرانی از آنجا که کتابهای خود را به زبان عربی مینوشت، نزد غربیان به جالینوس عرب[۲] نیز مشهور بودهاست.
زندگی
نام وی محمد و نام پدرش زکریا و کنیهاش ابوبکر است. مورخان شرقی در کتابهایشان او را محمد بن زکریای رازی خواندهاند، اما اروپائیان و مورخان غربی از او به نامهای رازس Rhazes=razes و رازی Al-Razi در کتابهای خود یاد کردهاند. به گفته ابوریحان بیرونی وی در شعبان سال ۲۵۱ هجری (۸۶۵ میلادی) در ری متولد شده و دوران کودکی و نوجوانی و جوانیاش دراین شهر گذشت. چنین شهرت دارد که در جوانی عود مینواخته و گاهی شعر میسرودهاست. بعدها به کار زرگری مشغول شد و پس از آن به کیمیاگری روی آورد، وی در سنین بالا علم طب را آموخت. بیرونی معتقد است او در ابتدا به کیمیا اشتغال داشته و پس از آنکه در این راه چشمش در اثر کار زیاد با مواد تند و تیزبو آسیب دید، برای درمان چشم به پزشکی روی آورد. . [۳] در کتابهای مورخان اسلامی آمدهاست که رازی طب را در بیمارستان بغداد آموختهاست، در آن زمان بغداد مرکز بزرگ علمی دوران و جانشین دانشگاه جندی شاپور بودهاست و رازی برای آموختن علم به بغداد سفر کرد و مدتی نامعلوم در آنجا اقامت گزید و به تحصیل علم پرداخت و سپس ریاست بیمارستان معتضدی را برعهده گرفت. پس از مرگ معتضد خلیفه عباسی به ری بازگشت و عهدهدار ریاست بیمارستان ری شد و تا پایان عمر در این شهر به درمان بیماران مشغول بود. رازی در آخر عمرش نابینا شد، درباره علت نابینا شدن او روایتهای مختلفی وجود دارد، بیرونی سبب کوری رازی را کار مداوم با مواد شیمیایی چون بخار جیوه میداند.
رازی در تاریخی بین ۵ شعبان ۳۱۳ ه.ق.*[۴] الی ۳۱۳ ه.ق. در ری وفات یافتهاست. مکان اصلی آرامگاه رازی نامعلوم است.
در مورد تاریخ تولد و مرگ رازی
مهمترین سند تاریخی دربارهٔ تولد و مرگ رازی کتاب «فهرست کتب رازی» نوشتهٔ ابوریحان بیرونی است. در این کتاب تولد رازی در غرهٔ شعبان ۲۵۱ (قمری) ه.ق و درگذشت او در پنجم شعبان ۳۱۳ ه.ق. ثبت شدهاست. ضمنا «در این رساله ابوریحان علاوه بر آن که صریحاً تاریخ تولد و وفات رازی را متذکر شده، مدت عمر او را به سال قمری شصت و دو سال و پنج روز و به شمسی شصت سال و دو ماه و یک روز بطور دقیق آوردهاست.»[۵] اما در منابع مختلف تاریخهای متفاوتی در مورد تولد و مرگ رازی آمدهاست.
تولد:
· حدود ۲۴۰ (قمری) ه.ق.[۶]
· ۲۵۱ (قمری) ه.ق.[۷]
· ۲۵۰ (قمری) ه.ق.[۸]
· ۲۴۹ (قمری) ه.ق.، فرهنگ تاریخ و جغرافیا تالیف بویه[۹] و در لاروس بزرگ[۱۰] تاریخ تولد رازی ۸۵۰ میلادی آورده شدهاست.[۱۱]
مرگ:
در مورد تاریخ درگذشت رازی نیز اختلاف زیادی وجود دارد در فرهنگ معین پس از ذکر ۳۱۳ ه.ق نوشته شدهاست:«و به قولی ۳۲۳ ه.ق.»[۱۲] و در لغتنامهٔ دهخدا نیز پس از ذکر همان ۳۱۳ ه.ق در مورد درگذشت رازی آمدهاست:«زرکلی از ابنالندیم و مولف نکت الهمیان و وفیات مرگ او را در ۳۱۱ ه.ق. نوشتهاست»[۲]
«در این باب نیز بین مورخان اختلاف نظر است، مثلاً قفطی و ابنصاعد اندلسی و ابوالفرج ملطی در مختصر الدول و جرجی زیدان در کتاب تاریخ آداب اللغه العربیه وفات رازی را سال ۳۲۰ هجری ذکر کردهاند. ابن ابی اصیبه از قول ابوالخیر حسن بن سوار بن بابا (که تقریباً همزمان با رازی بودهاست) وفات رازی را سال ۲۹۰ و اندی و یا ۳۰۰ و کسری و به اعتبار دیگر ۳۲۰ آوردهاست.»[۱۳]
استادان و شاگردان
درباره استادان و پیشکسوتهای رازی میان کارشناسان و تاریخنویسان اتفاق نظر وجود ندارد. گروهی او را شاگرد علیبن ربن طبری و ابوزید بلخی میدانند اما عدهای دیگر بنا بر شواهد و دلایلی این موضوع را رد میکنند. ناصرخسرو در زادالمسافرین صفحهٔ ۹۸ از شخصی بهنام ایرانشهری بهعنوان «استاد و مقدم» محمد زکریا نام میبرد اما هیچ نشانی از این شخص بهدست نیامدهاست. از این نامها به عنوان شاگردان رازی یاد شدهاست: یحیی بن عدی، ابوالقاسم مقانعی، ابن قارن رازی، ابوغانم طبیب، یوسفبن یعقوب، محمدبن یونس و ابوالحسن طبری.
اخلاق و صفات رازی
رازی مردی خوشخو و در تحصیل کوشا بود. وی به بیماران توجه خاصی داشت و تا زمان تشخیص بیماری دست از آنها برنمیداشت و نسبت به فقرا و بینوایان بسیار رئوف بود. رازی برخلاف بسیاری از پزشکان که بیشتر مایل به درمان پادشاهان و امراء و بزرگان بودند، با مردم عادی بیشتر سروکار داشتهاست. ابنالندیم در کتاب الفهرست خود میگوید: «تفقد و مهربانی به همه کس، به ویژه فقراء و بیماران داشته، از حالشان جویا، و به عیادتشان میرفت و مقرریهای کلانی برای آنها گذاشته بود.»[۱۴]. رازی در کتابی به نام صفات بیمارستان این عقیده را ابراز میدارد که هر کس لایق طبابت نیست و طبیب باید دارای صفات و مشخصههای ویژهای باشد. [۱۵]. رازی درباره جاهل عالمنما افشاگریهای متعددی صورت دادهاست و با افراد کمسواد که خود را طبیب مینامیدند و اطرافیان بیمار که در طبابت دخالت میکردند به شدت مخالفت میکرد و به همین سبب مخالفانی داشت*[۱۶].
پزشکی
رازی طبیبی حاذق و پزشکی عالیقدر بود و در زمان خود شهرت بهسزایی داشت. رازی از زمرهٔ پزشکانی است که بعضی از عقاید وی در درمان طب امروزی نیز بهکار میرود، مخصوصا در درمان بیماران با مایعات و غذا. پزشکان و محققین از کتابها و رسالات رازی در سدههای متمادی بهره بردهاند. ابنسینا رازی را در طب بسیار عالیمقام میداند و میتوان گفت برای تالیف قانون از حاوی رازی استفاده فراوان کردهاست.
آبله و سرخک
رازی اولین کسی است که تشخیص تفکیکی بین آبله و سرخک را بیان داشتهاست. وی در کتاب آبله و سرخک خود به علت بروز آبله پرداخته و سبب انتقال آن را عامل مخمر از راه خون دانستهاست و ضمن معرفی آبله و سرخک بهعنوان بیماریهای حاد، نشانههایی از بیخطر یا کشنده بودن آنها را بیان میدارد و برای مراقبت از بیمار مبتلا به این بیماریها روشهایی را توصیه میکند از جمله به عنوان اولین طبیب استفاده از پنبه را در طب آورده و به منظور زخم نشدن بدن بیماران آبلهای از آن بهره میبرده و در مراقبت از چشمها و پلک و گلو و بینی این بیماران توصیه فراوان کردهاست. در کتاب آبله و سرخک رازی در مورد آبله و سرخک چه قبل از ظهور بیماری و چه بعد از آن و جلوگیری از عوارض بیماری به اندامهای بدن تدابیری آورده شدهاست.
تشریح
در دوران رازی تشریح جسد انسان رواج نداشت و این کار را ناپسند و خلاف آموزههای دینی میدانستند و عموماً به تشریح میمون میپرداختند. رازی در کتابهای خود از جمله کتاب الکناش المنصوری از تشریح استخوانهای و عضلات ، مغز، چشم، گوش، ریه، قلب، معده و کیسه صفرا و... سخن گفتهاست و طرز قرار گرفتن ستون فقرات و سوراخها و زائدههای آن و نخاع شوکی را به خوبی شرح دادهاست. رازی اولین پزشکی است که بعضی از شعب اعصاب را در سر و گردن شناخته و راجع به آنها توضیحاتی دادهاست.
درمان بیماریهای داخلی
رازی اسراف در دارو را بسیار مضر میداند، وی معتقد بودهاست تا ممکن است مداوا با غذا و در غیر اینصورت با داروی منفرد و ساده وگرنه با داروی مرکب به عمل آید. رازی میگوید: «هرگاه طبیب موفق شود بیماریها را با غذا درمان کند، به سعادت رسیدهاست»[۱۷] وی بسیاری از داروها را روی حیوانات امتحان کرده و اثرات آنها را ثبت و تشریح کردهاست و سپس برای بیماران تجویز میکردهاست.
جراحی
گرچه رازی به عنوان پزشک مشهور است اما بعضی از مورخان او را به نام جراح میشناسند. از مطالعهٔ آثار وی چنین برمیآید که در جراحی صاحبنظر بودهاست. وی درباره «سنگ کلیهها و مثانه» کتابی نگاشته و درآن تاکید کردهاست در صورتی که درمان سنگ مثانه با راههای طبی مقدور نباشد، باید به عمل جراحی پرداخت و در این کتاب از اسبابی که با آن عمل سنگ مثانه را انجام میداده، نام میبرد. رازی اولین طبیبی است که در عالم طب از سل مفصلی انگشتان صحبت کردهاست. در شکستهبندی و دررفتگیها قدمهایی برداشته و آثاری از خود به جا گذاشتهاست.
تغذیه
رازی از اولین افرادی است که بر نقش تغذیه در سلامتی و درمان تاکید بسیار دارد. رازی کتابی درباره تغذیه دارد به نام «منافعالاغذیه و مضارها» که یک دوره کامل بهداشت غذایی است و در آن از خواص گندم و سایر حبوبات و خواص و ضررهای انواع آبها و شرابها و مشروبات غیرالکلی و گوشتهای تازه و خشک و ماهیها و... سخن گفتهاست و فصلی در باب علل و جهات اشتها و هضم غذا و ورزش و غذاهای گوارا و پرهیزهای غذایی و مسمومیتها دارد.
شیمی و داروسازی
رازی تحصیل شیمی را قبل از پزشکی شروع کردهاست و در آن آثاری چشمگیر از خود برجا گذاشتهاست.عمدهٔ تأثیر رازی در شیمی طبقهبندی او از مواد است. او نخستین کسی بود که اجسام را به سه گروه جمادی، نباتی و حیوانی تقسیم کرد. وی پایهگذار شیمی نوین است، با وجود آنکه کیمیاگری را باور دارد.«هر چند که بعضی از کیمیاگران معاصر در ایران نوعی از تبدل ناقص فلزات را به طلا «تبدل رازی» مینامند. ولی چون رازی از دیدگاه مراحل بعدی علم در نظر گرفته شود، باید او را یکی از بنیانگذاران علم شیمی بدانیم.»[۱۸] در کتاب «سرالاسرار» او میخوانیم که مواد را به دو دسته فلز و شبه فلز (به گفته او جسد و روح) تقسیم میکند و اگر در این زمینه اشتباهاتی میکند، چندان گریزی از آن ندارد. برای نمونه جیوه را شبه فلز میخواند در صورتی که فلز بودن جیوه اکنون آشکار است.
کشفهای بسیار به رازی نسبت داده میشود از جمله:
· رازی کاشف الکل است.
· از تأثیر محیط قلیایی بر کانه پیلیت، اسید سولفوریک فراهم کرد و با داشتن اسید سولفوریک بدست آوردن دیگر اسیدها آسان بود
· از تأثیر آبآهک بر نوشادور (کلرید آمونیوم)، اسید کلریدریک بدست آورد.
· با اثر دادن سرکه با مس، استات مس یا زنگار تهیه کرد که با آنها را زخم را شستشو میدادند
· از سوزاندن زرنیخ، اکسید آرسنیک یا مرگ موش فراهم کرد
· برای نخستین بار از نارنج اسید سیتریک تهیه کرد.
او نخستین پزشکی است که داروهای سمی آلکالوئیدی ساخت و از آنها برای درمان بیمارانش بهره گرفت.
فلسفه
رازی از تفکرات فلسفی رایج عصر خود که فلسفه ارسطویی- افلاطونی بود، پیروی نمیکرد و عقاید خاص خود را داشت که در نتیجه مورد بدگویی اهل فلسفه همعصر و پس از خود قرار گرفت. همچنین عقایدی که درباره ادیان ابراز داشت سبب شد موجب تکفیر اهل مذهب واقع شود و از اینرو بیشتر آثار وی در این زمینه از بین رفتهاست. رازی را میتوان برجستهترین چهره خردگرایی و تجربهگرایی در فرهنگ ایرانی و اسلامی نامید. وی در فلسفه به سقراط و افلاطون متمایل بود و تأثیراتی از افکار هندی و مانوی در فلسفه وی به چشم میخورد. با این وجود هرگز تسلیم افکار مشاهیر نمیشد بلکه اطلاعاتی را که از پیشینیان بدست آورده بود مورد مشاهده و تجربه قرار میداد و سپس نظر و قضاوت خود را بیان میدارد و این را حق خود میداند که نظرات دیگران را تغییر دهد و یا تکمیل کند. از آراء رازی اطلاع دقیقی در دست نیست جز در مواردی که در نوشتههای مخالفان آمدهاست. در نظر رازی جهان جایگاه شر و رنج است اما تنها راه نجات، عقل و فلسفهاست و روانها از تیرگی این عالم پاک نمیشود و نفسها از این رنج رها نمیشوند مگر از طریق فلسفه... در فلسفه اخلاق رازی مساله لذت و رنج اهمیت زیادی دارد. از دید وی لذت امری وجودی نیست، یعنی راحتی از رنج است و رنج یعنی خروج از حالت طبیعی بهوسیله امری اثرگذار و اگر امری ضد آن تأثیر کند و سبب خلاص شدن از رنج و بازگشت به حالت طبیعی شود، ایجاد لذت میکند. رازی فلسفه را چنین تعریف میکند که چون «فلسفه تشبه به خداوند عزوجل است به قدر طاقت انسانی» و چون آفریدگار بزرگ در نهایت علم و عدل و رحمت است پس نزدیکترین کسان به خالق، داناترین و عادلترین و رحیمترین ایشان است. رازی با وجود آنکه به خدا و ماوراء الطبیعه اعتقاد داشت، نبوت و وحی را نفی میکرد و ضرورت آن را نمیپذیرفت و در دو کتاب «فیالنبوات» و «فی حیل المتنبین» به نفی نبوت پرداختهاست.[۱۹] «از تعلیمات او این بود که همه آدمیان سهمی ا ز خرد دارند که بتوانند نظرهای صحیح درباره مطالب عملی و نظری بهدست آورند، آدمیان برای هدایت شدن به رهبران دینی نیاز ندارند، در حقیقت دین زیانآورد است و مسبب کینه و جنگ. نسبت به همه مقامات همه سرزمینها شک داشت.»[۲۰] این تفکرات رازی موجب خشم علمای اسلامی بر علیه او شد و او را ملحد و نادان و غافل خواندند و آثار او را رد کردند.
ویژگی رازی در این بود که بنای فلسفه اش را نه بر مبنای دو فرهنگ مسلط یونانی و اسلامی، که بر مبنای فلسفه ایرانی و بابلی و هندی پایه گذاری کرده بود. مهم ترین سؤال فلسفی او این بود: «اگر خداوند خالق جهان است، چرا پیش از خلق جهان جهان را خلق نکرد؟».[۲۱] در ماوراءالطبیعه رازی پنج اصل وجود دارند که قدیم هستند و همین موجب شد که مسلمانان او را «دهری» بدانند: خالق، نفس کلی، هیولی اولی (ماده اولیه)، مکان مطلق، و زمان مطلق یا دهر.[۲۲]
آثار رازی
در مورد آثار رازی در لغتنامهٔ دهخدا آمدهاست:«ابنالندیم در کتاب «الفهرست» خود تعداد آثار رازی را یکصد و شصت و هفت و ابوریحان بیرونی در کتاب «فهرست کتب رازی» یکصد و هشتاد و چهار دانستهاند. «کتابهای رازی برحسب فهرست بیرونی بدین ترتیب تقسیم موضوعی میشود: ۵۶ کتاب در طب، ۳۳ کتاب در طبیعیات، ۷ کتاب در منطق، ۱۰ کتاب در ریاضیات و نجوم، ۷ کتاب در تفسیر و تلخیص و اختصار کتب فلسفی یا طبی دیگران، ۱۷ کتاب در علوم فلسفی و تخمینی، ۶ کتاب در در مافوق الطبیعه، ۱۴ کتاب در الهیات، ۲۲ کتاب در کیمیا، ۲ کتاب در کفریات، ۱۰ کتاب در فنون مختلف که جمعا بالغ بر یکصد و هشتاد و چهار مجلد میشود و ابن اصیبعه در عیون الانباء فی طبقات الاطباء دویست و سی و هشت کتاب از برای رازی برمیشمارد.[۲] محمود نجمآبادی استاد دانشگاه تهران کتابی به عنوان: مولفات و مصنفات ابوبکر محمدبن زکریای رازی نوشته است. که در سال ۱۳۳۹ بهوسیله انتشارات دانشگاه تهران چاپ شده است در این کتاب فهرستهای ارائه شده توسط ابن الندیم و ابوریحان بیرونی و قفطی و ابن اصیبعه با یکدیگر تطبیق داده شدهاست و در مجموع دویست و هفتاد و یک کتاب و رساله و مقاله فهرست شدهاست.
فهرست آثار محمد زکریای رازی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
محمد زکریای رازی،پزشک، فیلسوف و شیمیدان ایرانی در قرن سوم و اوایل چهارم هجری بود. در مورد آثار رازی در لغتنامهٔ دهخدا آمدهاست:«ابنالندیم در کتاب «الفهرست» خود تعداد آثار رازی را یکصد و شصت و هفت و ابوریحان بیرونی در کتاب «فهرست کتب رازی» یکصد و هشتاد و چهار دانستهاند. «کتابهای رازی برحسب فهرست بیرونی بدین ترتیب تقسیم موضوعی میشود: ۵۶ کتاب در طب، ۳۳ کتاب در طبیعیات، ۷ کتاب در منطق، ۱۰ کتاب در ریاضیات و نجوم، ۷ کتاب در تفسیر و تلخیص و اختصار کتب فلسفی یا طبی دیگران،۱۷ کتاب در علوم فلسفی و تخمینی، ۶ کتاب در در مافوق الطبیعه، ۱۴ کتاب در الهیات، ۲۲ کتاب در کیمیا، ۲ کتاب در کفریات، ۱۰ کتاب در فنون مختلف که جمعا بالغ بر یکصدوهشتادوچهار مجلد میشود و ابن اصیبعه در عیون الانباء فی طبقات الاطباء دویست و سی و هشت کتاب از برای رازی برمیشمارد. [۱]
محمود نجمآبادی استاد دانشگاه تهران کتابی به عنوان: مولفات و مصنفات ابوبکر محمدبن زکریای رازی نوشته است. که در سال ۱۳۳۹ بهوسیله انتشارات دانشگاه تهران چاپ شده است در این کتاب فهرستهای ارائه شده توسط ابن الندیم و ابوریحان بیرونی و قفطی و ابن اصیبعه با یکدیگر تطبیق داده شدهاست و در مجموع دویست وهفتادویک کتاب و رساله و مقاله فهرست شدهاست.
در این مقاله علاوه بر لغتنامه دهخدا از کتاب محمد زکریای رازی طبیب، فیلسوف، شیمیدان ایرانی [۲] نیز استفاده شدهاست.
پزشکی
1. الحاوی، یک دوره کامل علم طب تا دوران رازی است.
2. الکناش المنصوری، که الطب المنصوری نیز خوانده میشود.
3. المرشد، که الفصول فی الطب نیز نامیده میشود.
4. من لایحضره الطبیب، نام دیگر کتاب طب الفقراء است.
5. المدخل الی الطب، پیشدرآمد و مقدمه علم طب
6. الرد علی الجاحظ فی مناقضةالطب، که در آن رازی نظر جاحظ معروف را که نقض علم طب را رد میکرده، را رد کردهاست..
7. الطب الملوکی، این کتاب یک دوره بیماریشناسی است.
8. القراباذین الکبیر
9. القراباذین الصغیر
10. کتاب الجدری و الحصبه که برجستهترین اثر خدمت فرهنگ اسلامی به علم پزشکی بشمار میرود.
11. التقسیم و التشجیر، که رازی در این کتاب تقسیمات امراض و علتهای آنها را با شرح و بیان به طریق طبقهبندی آوردهاست.
12. الحصی فی الکلی و المثانه، در باب سنگ کلیهها و مثانهاست.
13. القولنج، در این کتاب از اقسام و انواع قولنجها بحث میشود.
14. اوجاع المفاصل (دردبندها)
15. سکنجبین، در باب خواص سکنجبین و موارد مصرف و تجویز آن است.
16. دفع مضار الاغذیه، درباره پیشگیری از ضررهای غذاها است.
17. تقدیم الفاکهه قبل الطعام و تاخیر هامنه، درمورد خوردن میوه قبل و بعد از غذا است.
18. الابدال، کتابی است مختصر درباب بدل و جانشین داروها.
19. الادویه الموجوده بکل مکان، درباره داروهایی که آسان درهرجا یافت میشود، است.
20. الابنه و علاجها
21. فی هیئه القلب (تشریح قلب)
22. فی هیئه الانثین (تشریح خصیهها یا خایهها)
23. فی هیئه الصماخ (تشریح پرده گوش)
24. فی هیئه العین (تشریح چشم)
25. فی هیئه الکبد (تشریح کبد)
26. الرد علی الناشی فی نقضه الطب، در باب رد رازی بر نقض ناشی است که علم طب را نقض کردهاست.
27. فی المحنه الطبیب و کیف ینبغی ان یکون حاله فی نفسه و بدنه و شربه، درباره امتحان طبیب و اینکه باید چگونه باشد.
28. فیماجری بینه و بین جری الطبیب فی التوت عقیب البطیخ، مباحثه و گفتگو بین رازی و جریر در باب خوردن توت پس از خربزه
29. فی العله التی تحدث الورم و ازکام فی روس بعض الناس وقت الورد، در سبب آنکه ورم و زکام در سر بعضی از مردمان وقت گل سرخ عارض میشود.
30. فی الستفراغ المحمومین قبل النضج، در اینکه استفراغ قبل از بهبود لازم است.
31. فی تبرید الماء عیل الثلج و تبرید الماء یقع الثلج فیه،درباره آبی که با برف سرد شده باشد و آبی که بر برف گذارده و سرد شده باشد.
32. فی العله التی لها بزعم بعض الجهال الاطباء ان الثلج یعطش، در علت آنکه بعضی از پزشکان نادان تصور میکنند که برف تشنگی میآورد.
33. العلل القاتله، درباره بیماریهای کشندهاست
34. فی علة الموت الحوی من السموم، درباره علت مرگ سریع ز سموم است
35. اطمعه المرضی، درباب غذای بیماران است.
36. الفالج
37. اللقوه، عبارت است از فالج عصب صورت و نتیجه حاصل از آن کجی دهان میباشد
38. فی ان الحمیه المفرطه تضر بالا بدان، در اینکه پرهیز مفرط برای بدن انسان مضر است.
39. فی ان الطین المتنقل
40. فی علة تعیش السمک، درآنکه ماهی تشنگی آورد.
41. فی العله التی لها صار الخریف ممرضا، در سبب آنکه پائیز بیماریزا است.
42. فی ان الطبیب الحاذق لبیس هومن قدر علی ابراء جمیع العلل و ان ذلک لیس فی الوسع، در اینکه طبیب حاذق قادر به درمان همه بیماریها نیست و این امر در وسع انسان نمیباشد
43. فی التلطف فی ایصال العلیل الی بعض شهواته، در لطف ورزیدن طبیب برای برخی بیماران دربعضی ازامیال آنها
44. فی العلع التی یذم لها بعض الناس و عوامها الطبیب و ان کان حاذقا، در سبب آنکه بعضی از مردم و عوامالناس طبیب را رها میکنند هر قدر هم که حاذق باشد.
45. فی العله التی لها ینجح جهال الاطباء و العوام و النساء اکثر من العلماء، در علت آنکه پزشکان نادان و عوام و زنان بیش از پزشکان دانشمند توفیق مییابند.
46. خطاء غرض الطبیب، درباره خطا و اشتباهات طبیب
47. اختصار کتاب النبض الکبیر لجالینوس
48. اختصار کتاب حیله البرءلجالینوس
49. تلخیصه لکتاب العلل و الاعراض لجالینوس
50. تلخیصه لکتاب العلل المواضع الالمه لجالینوس
51. تلخیص کتاب فصول بقراط
52. فیما لایلصق مما یقطع من البدن، درکتاب آمدهاست که بعضی از قسمتهای بدن انسان ولو آنکه کوچک باشد نمیتوان آنها را پیوند زد.
53. فی العله التی لها لا یوجد شراب یفعل فعل الشراب الصحیح بالبدن، اثری را که مشروب سکر و غیر سکر در بدن میگذارد که بیان میدارد.
54. کیفیه الاغتذاء، در باب کیفیت تغذیهاست
55. فی الاغراض الممیله لقلوب کثیر من الناس عن افاضل الاطباء الی اخسائهم، از عنوان کتاب بر میآید که نظرهای مردم از طبیب حاذق به پزشکان پائینتر متمایل میگردد.
56. فی الجبر، درباره شکستهبندی است
57. فی ان العله الیسیره بعضها اعسر تعرفا و علاجا من الغلیظه، در آنکه بعضی از بیماریهای آسان و پیشپا افتاده علاجشان مشکلتر از بیماریهای شدید است
58. تقسیم الامرض و اسبابها و علاجاتها علی الشرح، در طبقهبندی مشروح و علتها و درمانهای بیماریها
59. المشجر فی الطب علی طریق کناش
60. فی العلل المشکله،در بیماریهای صعب و مشکل
61. کتاب الباه، از ضررها و اسراف وموقع و نافع امر باه و مواد مولد منی و تکثیر و رقت آن و غذاها و داروهای مولد و رفعکننده باه بحث میکند.
62. فی السکر
63. فی التعری و التدثر، در علت آنکه حرارت گاهی با برهنهشدن و زمانی با پوشیده شدن برطرف میگردد.
64. مایعرض فی صناغه الطب
65. کتاب النقرس و عرق المدینی،درباره بیماری نقرس و پیوک
66. کتاب الصدینه، درباره داروسازی است
67. فی معرفه تطریف الاجفان، در شناسایی بههم زدن پلکهای چشم
68. فی شرف العین، در فضیلت و برتری چشم بر سایر حواس
69. فی العمل بالحدید و الجبر، در اعمال جراحی با چاقو و شکستهبندی
70. کتابه الکبیر فی العطر و الانجبات و الادهان، کتاب بزرگ رازی در عطر و انبهها
71. اثبات الطب، در اثبات علم طب
72. کتابان فی التجارب
73. فی الفصد، درباره رگ زدن و خون گرفتن
74. فی النقرس
75. فی العله التی صار النائم یعرق اکثر من الیقظان، در علت آنکه افراد در خواب بیشتر از بیداران عرق میکنند.
76. کتاب الفاخر
77. فی صناعه الطب و وضعها و تمییزها
78. برء الساء (درمان فوری)
79. فی علاج العین بالحدید، در درمان چشم با چاقو
80. فی الادویه العین و علاجها و مداواتها و ترکیب الادویه لما یحتاج الیه من ذلک، در داروها و درمان بیماریهای چشم و ترکیب داروهای محتاج الیه
81. کتاب سر الطب
82. منافع الاعضاء (فیزیولوژی)
83. کتاب صفات البیمارستان، در باب صفات بیمارستان
84. فی الثقال الادویه المرکبه، درباب سنگینی داروهای مرکب
85. کلام الفروق بین الامراض، در صفات و فرق بین بیماریها
86. کتاب الکافی فی الطب
87. الاغذیه المختصره
88. مقاله فیما سئل عنه فی انه لم صارمن قل جماعه من الانسان طال عمره
89. تذکره مفیده
90. فی اختلاف الدم، درباب اختلاف خون آدمی است
91. اتخاذ ماء الجبن، درباره خواص آبپنیر است
92. من کتاب الالبان فی منافع ماء الجبن، درباره خواص آب پنیر و شیر است
93. مفید الخاص
94. الخواص
95. رساله لابیبکر محمد بن زکریا الرازی الیبعض تلامذته و قداختصه بعض الملوک
96. الاکلیل (کتاب تاج)
کیمیا (شیمی)
در مورد کتابهای کیمیاوی رازی منابع مختلف آثار گوناگونی را نقل کردهاند فهرستی که در اینجا آمدهاست از رسالهٔ فهرست کتابهای تالیفی رازی اثر ابوریحان بیرونی در بخش کیمیائیات نقل میشود. [۳]
1. المدخل التعلیمی
2. علل المعادن و هوالمدخل البرهانی
3. اثبات الصناعه
4. کتاب الحجر
5. کتاب التدبیر
6. کتاب الاکسیر و یوجد علی نسختین
7. کتاب شرف الصناعه
8. کتاب الترتیب و هو الراحه
9. کتاب التدابیر
10. کتاب الشواهد
11. کتاب محن الذهب و الفضه
12. کتاب سرالحکماء
13. کتاب سر
14. کتاب سرالسر
15. کتابان فی التجارب
16. رساله الی فاین
17. منیه المتمنی
18. رساله الی الوزیر القاسم بی عبیدالله
19. کتاب التبویب
20. الرد علی الکندی فی رده علی الکیمیاء
21. فی الرد علی محمد بن اللیث الرسائلی فی رده علی الکیمیائیین
فیزیک
1. سمع الکیان (سماع طبیعی)الهیولی الصغیر.
2. الهیولی الکبیر.
3. فی الزمان و المکان.
4. فی الفرق بین ابتداء المدة و بین ابتداء الحرکات.
5. فی اللذة.
6. فی البحث عن الارض اهی حجریه اوطینیة.
7. فی علة جذب المغناطیس الحدید.
منطق
1. المدخل الی المنطق.
2. فی المنطق بالفاظ متکلمی الاسلام.
3. کتاب البرهان.
4. کیفیة الاستدلال.
ریاضیات
1. فی الهیئة.
2. فی علة قیام الارض وسط الفلک.
3. فی مقدار مایمکن ان یستدرک من النجوم.
4. فی کیفیة الابصار.
5. فی ان الکواکب علی غایة الاستدارة لیس فیها نتوء واعوار
فلسفه
1. میدان العقل .
2. العلم الالهی الصغیر علی رای سقراط.
3. العلم الالهی الکبیر.
4. فی الفلسفة القدیمة.
5. نقض کتاب فرفوریوس الی انابو المصری
6. السیره الفلسفیه.(این کتاب توسط عباس اقبال آشتیانی ترجمه شده و یک بار به همین نام در سال ۱۳۴۳ و بار دیگر با نام سیرت فلسفی ۱۳۱۵ خورشیدی به چاپ رسیده است.
7. طب روحانی، در اخلاق و فلسفه.(این کتاب توسط پرویز اذکایی ترجمه شده و در سال ۱۳۸۲، در تهران به چاپ رسیده است.)
متافیزیک
1. النفس الصغیر.
2. النفس الکبیر.
3. فی ان جواهرالاجسام .
4. فی ان الحرکة معلومة غیر مرئیه
پانویس
1. ↑ علیاکبر دهخدا، صفحة۵۷۷
2. ↑ محمود نجمآبادی، صفحة ۴۷ تا ۱۱۷
3. ↑ محمود نجمآبادی، صفحة ۱۸۷ و ۱۸۸
منابع
· نجمآبادی، محمود. محمد زکریای رازی طبیب، فیلسوف، شیمیدان ایرانی. تهران: انتشارات دانشگاه رازی، ۲۵۳۵شاهنشاهی.
· دهخدا، علیاکبر. لغتنامه دهخدا، جلد۴۳ شماره مسلسل۱۹۵. زیر نظر دکتر محمد معین. تهران: دانشگاه تهران، سازمان لغتنامه، ۱۳۳۴، ۵۷۷.
منبع :سایت ویکی پدیا به نشانی:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA_%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B2%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C_%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C
فهرست شاگردان محمد زکریای رازی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
شاگردان محمد زکریای رازی، پزشک، فیلسوف و شیمیدان ایرانی:
یکی از خدمات ارزندهٔ رازی روش تدریس او در زمینهٔ پزشکی است. روش رازی از بسیاری جهات انطباق غیر قابل انکاری با روشهای مدرن دارد. ابنالندیم در کتاب الفهرست در بارهٔ روش تدریس رازی مینویسد:«رازی هنگامیکه به مجلس درس درآید، شاگردانش زیر دست او مینشینند و شاگردان شاگردانش پایینتر ازآنها جای گیرند، سپس سائر شاگردان قرار دارند. هرگاه حاجتمندی به آن مجلس آید، به اولین نفری که برخورد کند حاجتش را در میان گذارد، اگر شنونده در آن زمینه چیزی بداند. و اگر معلوماتی نداشت، به دیگران روی آورد و اگر از آنها نیز جوابی به دست نیاورد، خود رازی به سخن درآید و جوابش را میدهد.»[۱] با این حال در کتابهای تاریخی فقط از چند نفر به عنوان شاگرد رازی نام برده شدهاست:
1. یحیی بن عدی
2. ابوالقاسم مقانعی
3. ابن قارن رازی
4. ابوغانم طبیب
5. یوسف بن یعقوب
6. محمدبن یونس
7. ابوالحسن طبری
پانویس
1. ↑ ابن الندیم،۵۳۱
منابع
· محمدبن اسحاقبن ندیم. الفهرست. ترجمهٔ محمدرضا تجدد. تهران: اساطیر، ۱۳۸۱، ISBN 964-331-118-X.
· دهخدا، علیاکبر. لغتنامه دهخدا، جلد۴۳ شماره مسلسل ۱۹۵. زیر نظر دکتر محمد معین. تهران: دانشگاه تهران، سازمان لغتنامه، ۱۳۳۴، ۵۷۷.
· نجمآبادی، محمود. محمد زکریا رازی. تهران: انتشارات دانشگاه رازی، ۲۵۳۵شاهنشاهی.
منبع :سایت ویکی پدیا به نشانی:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA_%D8%B4%D8%A7%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B2%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C_%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C
یادبود
به پاس زحمات فراوان رازی در امر داروسازی روز پنجم شهریورماه (۲۷ اوت)، روز بزرگداشت زکریای رازی شیمیدان بزرگ ایرانی و روز داروسازی نامگذاری شده است.
دربارهٔ رازی
· زکریای رازی (نمایشنامه)،عبدالحی شماسی، نشر قطره، ۱۳۸۵، شابک: 0-627-341-964-978:ISBN.
گفتارهایی از رازی
· «اگر همه میتوانستند از استعدادهای خود درست بهره بگیرند، دنیا همان بهشت موعود میشد که همه میخواهند.»
· «ادیان و مذاهب علت اساسی جنگها و مخالفت با اندیشههای فلسفی و تحقیقات علمی هستند. کتابهایی که بنام مقدس آسمانی معروفاند، کتب خالی از ارزش و اعتباراند و آثار کسانی از قدما مانند افلاطون وارسطو و سقراط خدمت مهمتر و مفیدتری به بشر کردهاست.»
· «تجربه بهتر از علم طب است.»
مطالعه بیشتر
مطالب این بخش براساس منابع و ماخذ کتابهای «محمد زکریای رازی»[۲۳] و «حکیم رازی»[۲۴] تنظیم شدهاست.
فارسی
· الفهرست، ابنالندیم، تهران، ۱۳۵۰.
· ایران بعد از اسلام، عباس خلیلی، جلد۱و۲، تهران، ۱۳۳۵.
· تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، تا اواسط قرن پنجم هجری، دکتر ذبیحالله صفا، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۳۶.
· فرهنگ نفیسی، دکتر ناظمالاطباء، پنج جلد، تهران، ۱۳۴۳.
· فیلسوف ری، دکتر مهدی محقق، تهران، ۱۳۵۰.
· یک نابغه بزرگ ایرانی (رازی طبیب ایرانی)، دکتر محمود نجم آبادی، ۱۳۴۱.
· اساطیر ایرانی، مهرداد بهار، تهران، بنیاد فرهنگ، ۱۳۵۲.
· ری باستان، حسین کریمان، دو جلد، انجمن آثار ملی،.۱۳۴۶
· مولفات و موصنفات رازی، محمود نجم آبادی، دانشگاه تهران، ۱۳۳۹.
· ترجمه تاریخ علم، جرج سارتن، احمد آرام، تهران، ۱۳۳۶.
· ترجمه میراث ایران، به قلم سیزده تن از خاورشناسان، تهران، ۱۳۶۳.
· میراث باستانی ایران، ریچارد فرای، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران، ۱۳۴۴.
· الانیه عن حقایق الادویه، موفقالدین ابومنصور علیالهروی، ترجمه توسط عبدالخالق آخوندوف بادکوبهای – انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
· تاریخ ادبیات ایران، انگلیسی، پرفسور ادوارد براون، ترجمه رشید یاسمی، تهران ۱۳۱۶
· حکیم رازی، پرویز اذکایی، تهران، ۱۳۸۲.
عربی
· فهرست کتب محمدبن زکریای رازی، ابوریحان بیرونی، به کوشش پاول کراس، پاریس، ۱۹۳۶ میلادی.
· تاریخ آداب اللغه العربیه، جرجی زیدان، پنج جلد، مصر ۱۹۱۲ میلادی.
· تاریخ تمدن اسلام، جرجی زیدان، ترجمه علی جواهر کلام، تهران، ۱۳۳۶.
· تاریخ البیمارستانات فی الاسلام، دکتر احمد عیسی بیک، دمشق، ۱۳۳۷.
زبانهای اروپایی
· پزشکان بزرگ، انگلیسی، (به انگلیسی: The great Doctors )، هنری ا. سیجریست (به انگلیسی: Henry E. Sigerist )، نیویورک،۱۹۵۸ میلادی
· تاریخ طب، انگلیسی، (به انگلیسی: History of Medicine )، دکتر راف. ه. میجر (به انگلیسی: Ralph H. Major )، ۱۹۵۴ میلادی.
· تاریخ طب در ایران، انگلیسی، (به انگلیسی: A Medicine History of Persia) ، دکتر سیریل الگود (به انگلیسی: Dr. C. Elgood)، کمبریج (انگلستان)، ۱۹۵۱ میلادی.
· زندگی و کارهای رازی، انگلیسی، (به انگلیسی: Life and work of Rhazes) ، س. ا. رنکینکس انگلیسی، (به انگلیسی: S.A. Rankings)) ، لندن، ۱۹۱۳ میلادی.
· تاریخ طب و داروسازی و دندانپزشکی و دامپزشکی، فرانسوی، (به فرانسوی: Histoire générale de la médicine et de la pharmacie et de I'art dentaire et de I'art vétérinaire) )، با شرکت عدهای از دانشمندان تاریخ طب به سرپرستی پرفسور لینیل لاواستین (به انگلیسی: Prof. Laignel Lavastine) ، سه جلد، پاریس، ۱۹۳۶ میلادی.
· اطباء مشهور، فرانسوی، رنه دومینان (به فرانسوی: Réné Dumenil ) ، ژنو، ۱۹۷۴ میلادی.
· تاریخ ادبیات عرب، آلمانی، (به آلمانی: Geschichte der Arabichen Litteratur)، کارل برکلمان (به آلمانی: Karl Brockelman)، لیدن (هلند)، ۱۹۳۷ میلادی.
· تاریخ اطباء و علماء علوم طبیعی، آلمانی، (به آلمانی: Geschichtte der Arabichen Aerzte und Naturforscher)، فردینالدو وستنفلد، گوتینگن (آلمان)، ۱۸۹۰ میلادی.
پانویس
1. ↑ ۲۵۱ه.ق برابر با ۲۴۴ خورشیدی و ۸۶۵ - ۳۱۳ ه.ق. برابر با ۳۰۴ خورشیدی، ۹۲۵
2. ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ علیاکبر دهخدا، ۵۷۷
3. ↑ محمود نجمآبادی، 6
4. ↑ *برابر با ۱۵ اکتبر ۹۲۵
5. ↑ محمود نجمآبادی، ۲
6. ↑ احمد بیرشک، ۴۶۳
7. ↑ علیاکبر دهخدا، ۵۷۷
8. ↑ ایزاک آسیموف، صفحهٔ ۱۲۷
9. ↑ M. N. Bouillet, paris ۱۸۹۵
10. ↑ Grand Larousse, Paris, ۱۹۲۲.
11. ↑ محمود نجمآبادی، ۲
12. ↑ محمد معین، ۵۷۰
13. ↑ محمود نجمآبادی، ۲۷
14. ↑ ابن الندیم،۵۳۱
15. ↑ محمود نجمآبادی، ۳۵
16. ↑ *نقل قول: فی العله التی لها ینجح جهال الاطباء و العوام و النساء اکثر من العلماء
17. ↑ محمود نجمآبادی، ۱۶۲
18. ↑ احمد آرام، ۲۰۸
19. ↑ وبگاه فلاسفه، کیاوش ماسالی
20. ↑ احمد بیرشک، ۴۶۳
21. ↑ محمدرضا فشاهی، ارسطوی بغداد، از عقل یونانی به وحی قرآنی،] انتشارات کاروان، ۱۳۸۰، ص ۴۱
22. ↑ محمدرضا فشاهی، ارسطوی بغداد، از عقل یونانی به وحی قرآنی، انتشارات کاروان، ۱۳۸۰، ص ۴۱
23. ↑ محمود نجم آبادی، ۲۶۰- ۲۴۵
24. ↑ پرویز اذکائی، ۸۵۴- ۸۳۳
منابع
· آسیموف،آیزاک. دایرةالمعارف دانشمندان علم و صنعت، جلد اول. ترجمهٔ محمود مصاحب. چاپ دوم، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۲۶۶، ۱۲۷.
· ابن الندیم، محمدبن اسحاق. الفهرست. ترجمهٔ محمدرضا تجدد. تهران: اساطیر، ۱۳۸۱، ISBN 964-331-118-X.
· دهخدا، علیاکبر. لغتنامه دهخدا، جلد۴۳ شماره مسلسل۱۹۵. زیر نظر دکتر محمد معین. تهران: دانشگاه تهران، سازمان لغتنامه، ۱۳۳۴، ۵۷۷.
· «رازی، ابوبکر محمدبن زکریا». خلاصهٔ زندگینامهٔ علمی دانشمندان. ترجمهٔ محبوبین، صادق. زیر نظر احمد بیرشک. ویراستار فریبرز مجیدی. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی، ۱۳۷۴، ISBN 964-5515-01-7، ۴۶۳.
· «علوم کاربردی،کیمیا و دیگر علوم خفّیه». علم در اسلام. احمد آرام. تهران: سروش، ۱۳۶۶، ۲۷۲.
· معین، محمد. فرهنگنامه فارسی جلد پنجم. چاپ نهم، تهران: موسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۵، ۳-۰۱۶۴-۰۰-۹۶۴، ۵۷۰.
· نجمآبادی، محمود. محمد زکریای رازی. تهران: انتشارات دانشگاه رازی، ۲۵۳۵شاهنشاهی.
· وبگاه پارس بازبینیشده در تاریخ ۲۰ فروردینماه
· وبگاه فلاسفه، کیاوش ماسالی، بازبینی شده در تاریخ ۱ اسفند ۱۳۸۵
منبع: سایت ویکی پدیا به نشانی:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B2%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C_%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C