قرآن مجید
قرآن (نام پارسی: نِبی[۱])، کتاب دین اسلام ،و معجزه محمد و یکی از ثقلین است. «قرآن» که از ریشهٔ «قرء» گرفته شدهاست، در واژه به معنی «جمع نمودن، فراهم آوردن، سال و همچنین خواندن» است. در سوره علق به این معنی اشاره میشود. در باور مسلمانان، این کتاب در یک دورهٔ ۲۳ ساله از جانب خدا و از طریق جبرئیل بر محمد، که او را آخرین پیامبر میخوانند، فروفرستاده شدهاست. مجموع این فروفرستادهها (وحی) به شکل کتابی گردآوری شده که قرآن نام دارد. قرآن دارای ۳۰ جزء، ۱۱۴ سوره و ۶۲۳۶(عدد کوفی)=۶۲۲۶(عدد شامی)=۶۲۱۴(عدد مدنی)=۶۲۰۴(عدد بصری) آیه است.
مسلمانان قرآن را کتاب مقدس دین خود میدانند و از آن با القابی چون «کریم» و «مجید» یاد میکنند. قرآن خود را به عنوان «لوح حفاظتشده» («اللَوح المحفوظ»[۲]) میخواند.†
ساختار
آیه
آیه در واژه به معنی نشانه است و در اصطلاح کوچکترین واحد تقسیم قرآن است. این کلمه در قرآن به همین معنای خاص نیز به کار رفتهاست. یک آیه میتواند چند حرف، چند کلمه، یک یا چند جمله و یا یک یا چند بند (پاراگراف) باشد. طبق محاسبهٔ کامپیوتری تعداد کل آیات قرآن ۶۲۳۶ تا است. (رامیار، تاریخ قرآن:۵۷۰) برخی آیات مانند آیهٔ نور (نور، ۳۵)، آیه الکرسی[۳]، آیهٔ تطهیر (احزاب، ۳۳)، آیه ولایت (مائده، ۵۵) و آیهٔ حجاب (نور، ۳۰ و ۳۱) با نامهای خاصی مشهورند.
مسلمانان باور دارند ترتیب آیات قرآن توسط محمد طبق وحی تنظیم شدهاست.[نیازمند منبع] عدهای از دانشمندان مسلمان معتقدند که برخی آیات نظیر آیهٔ «اکمال دین» (مائده، ۳) به هنگام گردآوری و تدوین از جای اصلی خود خارج شدهاند.[۴][۵][۶] متن قرآن به ظاهر بدون آغاز، میانه و پایان است. ساختار آن غیرخطی و مانند یک تار عنکبوت است.[۴] شماری از منتقدین به موارد حشو، فقدان پیشزمینه و استمرار در آیههای قرآن اشاره کردهاند.[۷][۸]
سوره
سوره در واژه به معنای «بُریده شده» است و در اصطلاح واحدی است دربرگیرندهٔ گروهی مستقل از آیات قرآن که مَطلَع «بسم الله الرحمن الرحیم» و مقطعی دارد. به اعتقاد شیعیان هر سورهٔ قرآن - جز سورهٔ توبه - با آیه «به نام خداوند بخشندهٔ مهربان» آغاز میشود. اهل سنت «بسم الله» را جزء سوره نمیدانند. در قرآن کلمهٔ «سوره» به همین معنا به کار رفتهاست؛ مانند در آیهٔ تحدی (مبازره طلبی)[۹].
قرآن ۱۱۴ سوره دارد. هر سوره یک یا دو نام دارد، که معمولاً از کلمهای از آن سوره گرفته شدهاست. برخی معتقدند ترتیب سورهها توسط پیامبر تعیین شده و برخی بر این باورند که آنها به هنگام گردآوری در زمان عثمان کما بیش به ترتیب طول مرتب شدهاند. سورههای قرآن به دو دستهٔ مکی (فروفرستاده شده در مکه) و مدنی (فروفرستاده شده در مدینه) تقسیم میشوند. سورهها لزوماً وحدت موضوعی ندارند. نام رایج و تعداد آیات هر یک در انتهای این مقاله آمدهاست. برای مشاهده فهرست نام سورهها و تعداد آیات آنها به مقاله سوره رجوع کنید.
دیگر تقسیمبندیها
قرآن به ۳۰ بخش تقریباً مساوی به نام جزء تقسیم شدهاست. هر جزء از دو قسمت مساوی به نام حزب تشکیل شدهاست و احزاب به نصف و ربع حزب تقسیم میشوند (برخی نیز هر جزء را به ۴ حزب تقسیم میکنند و در این صورت ۱۲۰ حزب داریم).
فارسیزبانان یک ربع از قرآن را هفتک و یکهفتم آن را هفتیک مینامیدند.[۱۰] در برخی مکتبهای قدیم، کودکان نخست هفتک (از ۱ تا ۷) قرآن را بدون دانستن معنی حفظ میکردند و بعد به بقیه امور حفظی و معانی میرسیدند.[۱۱]
سبک
سورههای مکی از سورههای مدنی مسجعترند. همچنین آیاتی که به حوادث قیامت و بیم و امیدِ آن میپردازند، بیشتر احساسات خواننده را منقلب میسازند و آیاتی نظیر آیات احکام به گونهای است که خرد خواننده را مخاطب قرار میدهد. مسالهٔ دیگر تفاوت آشکار سبک قرآن با سایر سخنان روایت شده از پیامبر اسلام و نیز سخنان چون علی بن ابیطالب است.
پیدایش
مسلمانان همگی قرآن را وحی و الفاظ آن را عیناً و دقیقاً از جانب خدا میدانند، که توسط روح الامین (جبرئیل) بر محمد نازل شدهاست.
برخی غیر مسلمانان قرآن را متنی میدانند، که محمد خود آن را بیان کردهاست. برخی از ایشان نیز معتقدند قرآن یک کار گروهی و نوشته شده توسط اشخاص مشخصی است که محمد تنها یکی از آنها بودهاست.[نیازمند منبع]
گردآوری
به اعتقاد برخی قرآن بوسیله خود پیامبر محمد نوشته شد. استناد آنان به آیات زیر است:
· آیه 5۵ سوره فرقان: و نیز گفتند: "افسانه هایی است از گذشته که او نوشته است. روز و شب به او دیکته شده بود."*[۱] چیزی که بر کسی دیکته میشود یعنی او دارد آن را مینویسد.
· آیه ۴۸ سوره عنکبوت: پیش از این تو نه کتابهای آسمانی پیشین را خواندی و نه آنان را با دست خود نوشتی. اگر چنین بود، تکذیب کنندگان دلیلی برای شک کردن داشتند.*[۲] یعنی اولین کتابی که میخواند و با دست خود مینویسد قرآن است.
· آیه ۴ سوره علق: او بوسیله قلم می آموزد.*[۳] و قلم مربوط به نوشتن است.[۱۲] [۱۳][۱۴]
برخی کتابها نوشتهاند متن قرآن در سه مرحله گردآوری شد، تا نهایتاً به صورت امروزین یا اصطلاحاً «مصحف» درآمد. نخست زمان محمد. سپس زمان ابوبکر و در آخر زمان عثمان. در دورههای بعدی رسمالخط آن اصلاح شد.[نیازمند منبع]
دوران محمد(ص)
در زمان حیات پیامبر، وی قرآن را بر مسلمانان میخواند. برخی آن را حفظ میکردند و برخی بر تکههای چرم، استخوانهای شانه و دنده گوسفند و شتر، چوب درخت خرما، سنگهای صاف و صیقلی و گاه کاغذ مینوشتند. از آنجا که هنوز قرآن بر پیامبر وحی میشد و متن آن ناقص بود، امکان «کتاب ساختن» آن وجود نداشت. جمع قرآن در زمان رسول خدا را اصطلاحاً تألیف گویند.[۱۵] در زمان حیات پیامبر ۳۷ نفر حافظ کل قرآن بودند. (رامیار، تاریخ قرآن:۲۵۵) و تعداد کاتبان وحی که برای خود نسخهای برمیگرفتند به بیش از پنجاه نفر میرسیدهاست.[۱۶]
دوران ابوبکر
در این زمان جنگهای ردّه بین مسلمانان و از دین برگشتگان و متنبّیان(مدعیان پیامبری) رخ داد، که در آن تعدادی از حافظان قرآن کشته شدند. به پیشنهاد عمر و به دستور ابوبکر «زید بن ثابت» که از کاتبان وحی و حافظ قرآن بود، مأمور جمعآوری قرآن شد. «زید همه نوشتههای قرآنی را ولو آنکه دهها حافظ و دهها نوشته مطابق آن بود، با حداقل دو شاهد یکی از کتابت و یکی از حفظ میپذیرفت.»† قرآن توسط زید در ۱۴ ماه و تا زمان فوت ابوبکر در سال ۱۳ هجری به صورت مجموعهای از صحیفهها جمعآوری شد و طبق وصیت ابوبکر در اختیار عمر و سپس دخترش «حَفصه» قرار گرفت[نیازمند منبع]
دوران عثمان
در زمان عثمان با توجه به گسترش سرزمین مسلمانان تا ایران، شام و مصر نیاز بود به سرعت متن واحدی از قرآن در تمام سرزمینهای مسلمان منتشر شود. همچنین به علت فوت یا کشتهشدن تعدادی از حافظان و نویسندگان وحی بیم تفرقه در متن قرآن وجود داشت. از این رو، خلیفه عثمان با جمعآوری نسخههای مختلف دست به یکسانسازی قرآن زد. وی انجمنی متشکل از «زید بن ثابت»، «سعید بن عاص»، «عبدالله بن زبیر» و «عبدالرحمن بن حارث» تشکیل داد. این گروه با همکاری دوازده نفر از قریش و انصار کار تهیه نسخه نهایی را انجام دادند. آنها تمام نوشتههای قرآن موجود را گرد آوردند و با تکیه بر شهادت شاهدان و حافظان نسخه نهایی یا «مصحف امام» را تهیه کردند، که معروف به مصحف عثمانی است و به خط کوفی ابتدایی بود. این کار در فاصله سالهای ۲۴ تا ۳۰ ه.ق. انجام شد و از روی آن ۵ یا ۶ نسخه تهیه شد. دو نسخه در مکه و مدینه نگهداری شد و دیگر نسخهها به همراه یک حافظ قرآن که نقش راهنمای درست خوانی را داشت، به بصره، کوفه، شام و بحرین ارسال شد.(ر.ک. کتاب قرآن شناخت، بهاءالدین خرمشاهی)
عثمان برای دستیابی به «توحید نص» یا یگانگی متن قرآن دستور داد، تمام نوشتههای موجود قرآن را با آب و سرکه جوشانده و محو کنند، تا ریشه نزاع و اختلاف از بین برود. نسخههایی که نابود شدند شامل قرآن عبدالله پسر مسعود -که گویا فاقد دو سوره فلق و ناس بودهاست.- ابی پسر کعب بودند و قرآن امام علی نزد وی و فرزندانش باقی ماند و گرچه وی در گردآوری قرآن مستقیما حضور نداشت، در هیچ جا و (حتی)در زمان خلافت صحت متن گردآوری شده را رد نکردهاست.[نیازمند منبع] صاحبنظران مسلمان معتقدند این نسخهها عموماً از نظر لغوی، املایی و تعداد سورهها تفاوت جزئی داشتهاند. اما به هر حال عموم مسلمانان حتی خاندان علی و سایر مخالفان خلافت، بر درستی نسخه عثمان در طول تاریخ تاکید کردهاند. (ر.ک.به کتاب قرآن شناخت، بهاءالدین خرمشاهی)
نظر مشهور جمع آوری در مورد جمع آوری قرآن همین است که ذکر شده اما محققین متاخر نظر بر جمع آوری قرآن در همان زمان محمد پیامبر دارند و روایات و نقلهای مربوط به جمع آوری قرآن بعد از محمد را متناقض یا ناظر به اموری دیگر (مانند تکثیر مصحف یا توحید مصاحف) میدانند.[۱۷]
اصلاحات بعدی
نسخه عثمان به خط عربی اولیه نوشته شده بود، که بدون علامتگذاری، اِعراب و حروف «والی» (حروفی که نوشته میشود و خوانده نمیشود) است. تا زمانی که اسلام محدود به سرزمینهای عرب زبان بود، مشکلی در خواندن قرآن نبود. اما با گسترش سرزمینهای اسلامی مردمان غیرعربزبان نمیتوانستند قرآن را درست بخوانند. برای حل مشکلات ناشی از آن و مقابله با اشتباه خواندن قرآن به دستور علی ابن ابیطالب، «ابوالاسود دوئلی» اقدام به اِعرابگذاری قرآن نمود. روش او برای این کار بر اساس شیوه رسمالخط سریانی بود. سپس در طی قرن اول به دستور خلفا و امرای اموی «یحیی بن عامر» و «نصر بن عاصم» حروف مشابه نظیر ب، ت و ث را نقطهگذاری کردند. یزید فارسی حرف «الف» را به قرآن افزود (در عربی الف و همزه دو حرف متفاوت محسوب میشود) در سده ۲ هجری «ابوعبدالرحمن خلیل بن احمد بصری» که ایرانی است، دانش نحو و عروض را ابداع کرد و علائم همزه، تشدید و ساکن را وضع کرد و روش امروزی ثبت حرکات را ایجاد کرد. در طی سده ۳ هجری رسمالخط قرآنی معیار (استاندارد) موجود بودهاست و ابوحاتم سجستانی (سیستانی) رسالهای در رسمالخط قرآن نگاشته است که امروزه بخشهایی از آن موجود است. همچنین خط عربی کمکم طی چند قرن از «کوفی اولیه» به «نسخ» که امروزه قرآن را بدان مینویسند، تحول یافت.[۱۸]
نسخهای که امروزه بیشترین استفاده را دارد در سال ۱۹۲۲ میلادی توسط دانشگاه الازهر مصر تایید شدهاست و اکثریت قریب به اتفاق دانشمندان شیعه نیز معتقدند چیزی از آن کاسته یا به آن افزوده نشدهاست.
قرائت قرآن
قاریان هفتگانه(قرّاء سبعه) و راویان چهاردهگانه
ن.ج. داود، مترجم عرب قرآن در مقدمه ترجمه خود از قرآن مینویسد: «با توجه به اینکه قرآن در اصل به خط کوفی نوشته شده بود و دارای حرکت و نقطه نبود، قرائتهای مختلفی از آن توسط مسلمانان بوجود آمدهاست که به یک اندازه دارای ارزش و رسمیت میباشند».[۱۹]
با توجه به نوشته این دانشمند دینی، نوشتارهای مختلفی از قرآن وجود دارد، اما طبیعت این نوشتارهای مختلف چیست؟ برای پاسخ به این پرسش باید در نظر داشت که قرآن توسط اشخاصی که «قاری» قرآن حساب میشوند نوشته شدهاست و با نام این افراد به یادگار ماندهاست. قرائتهای مشهوری از قرآن در قرنهای اولیه اسلام وجود داشت. این قرائتهای مختلف قرآنی در نهایت توسط افرادی که نوشتن میدانستند بصورت نوشته در آمد، به آن افراد راوی گفته میشود که قرائتهایی از قرآن را روایت کردهاند. بنابر این در واقع هر نسخه از قرآن نقل قولی است که توسط یک راوی از یک قاری قرآن انجام گرفتهاست و قرآن را نمیتوان خواند مگر اینکه به یکی از راویها و قاریها اعتماد کرد.
نوشتار زیر که توسط یک مسلمان نوشته شدهاست این مهم را با جزئیات بیشتری شرح میدهد: «قاریان بسیاری وجود داشتند و تعداد آنها به دلیل اینکه افرادی که قرآن را حفظ کرده بودند میمردند زیاد شد و کار آنها اهمیت بیشتری یافت و به دلیل اینکه قرآن با خط بسیار ابتدایی عربی نوشته شده بود و فاقد حرکت و نقطه بود باعث شد که خواندن و درک قرآن دشوار شود، بنابر این در قرن ۴ام اسلامی تصمیم بر این گرفته شد که قرائتهای مختلف قرآنی را از هفت قاری اصلی جمع آوری کنند و برای هر قاری دو راوی قرار دادند تا قرآن را با دقت و با حرکت و نقطه بنویسند. و نتیجه این کار ۷ قرآن اساسی بود که هرکدام دو راوی داشت و همگی با حرکت و نقطه بود که با یکدیگر اندکی اختلاف داشتند».[۲۰]
این کار در سال ۳۲۲ ه.ق. توسط خلیفه المقتدر سازماندهی شد و بالاخره انجام گرفت. دکتر شجاع الدین شفا در کتاب «پس از ۱۴۰۰»، سال برگ ۱۰۱ مینویسد: «در قرن چهارم هجری ابن مجاهد، یکی از فقهای بزرگ بغداد، به اتکاء حدیثی از پیامبر نظر داد که قرآن در هفت قرائت وحی شدهاست و هرچه جز آن باشد مخدوش است، و این نظر مورد تایید دستگاه خلافت نیز قرار گرفت. بدین ترتیب هفت قرائت مختلف از قرآن که هرکدام از آنها به یکی از فقهای بزرگ قرون اول و دوم هجری در شهرهای مهم جهان اسلام ارتباط داده میشد در سال ۳۲۲ هجری توسط خلیفه المقتدر به رسمیت شناخته شد. بعد از آن در دو مرحله متوالی سه و چهار قرائت دیگر بر آنها اضافه شد، بطوریکه سر انجام شمار قرائتهای مجاز قرآن به چهارده رسید (که حافظ در غزلی که انتساب آن بدو مورد تردید است، مدعی از بردانستن همه آنها شده است).
عشقت رسد به فریاد، گر خود به سان حافظ | قرآن ز بر بخوانی، در چارده روایت |
متن قرائتی برگزیده جامع دانشگاه الازهر که چاپ مصر رایج قرآن در جهان امروز بر اساس آن صورت گرفتهاست، منسوب به فقیهی بنام عاصم بن ابی النجود است. که در سال ۱۲۷ هجری در کوفه درگذشتهاست.»[نیازمند منبع]
این قرائتهای رسمی از این قرارند:
· نافع، از مدینه سال ۱۶۹/۷۸۵- ابوعبدالله نافع بن ابی نعیم مدنی، مُکنَّی به «ابی رویم» میباشد. نافع اصلاً از اصفهان بود و در مدینه میزیست و در همانجا (به سال ۱۷۶ یا ۱۶۹) درگذشت، یادآوری کردهاند که وی قرآن را نزد ابومیمونه، «مولی ام سلمه»، همسر رسول خدا (ص) قرائت نموده است. روایان وی عبارتند از: ورش و قالون.
· ابن کثیر، از مکه سال ۱۱۹/۷۳۷ - (عبدالله بن کثیر مکی) از ایرانیانی بود که کسرای ایران او را با کشتیهایی که به یمن فرستاده بود برای فتح حبشه گسیل داشت. ابن کثیر مردی فصیح و بلیغ... بود. و از جمع صحابه عبدالله زبیر و انسبنمالک را درک کرده بود. روایان وی عبارتند از: بُزِیّ و قٌنبل.
· ابو عمرو الاعلی، از دمشق سال ۱۵۳/۷۷۰ - ابوعمروبن علاء بصری وی اهل ایران بودهاست و در میان قرّأ سبعه از لحاظ کثرت اساتید و شیوخ قرائت، کسی به پایة او نمیرسد، و قرآن را در مناطق مختلفی مانند مکه و مدینه و بصره و کوفه بر استادان زیادی قرائت کرد. سیدحسن صدر، ابیعمرو را شیعی میداند. راویان قرائت وی عبارتند از: دوری و سوسی (وی ایرانی و اهل شوش بوده است).
· ابن عامر، از بصره سال ۱۱۸/۷۳۶ - وی در زمان عمربن عبدالعزیز و قبل و بعد از آن، امام مسجد دمشق (جامع اموی) و قاضی و پیشوای آن دیار بوده واز معمّرترین قرّأ سبعه به شمار میرود. ابن عامر بنا به قول صحیح به سال ۱۱۸ هجری قمری در نود و نه سالگی از دنیا رفت. راویان قرائت ابن عامر عبارتند از: هشام و ابن ذکوان.
· حمزه، از کوفه سال ۱۵۶/۷۷۲ - حمزةبنحبیب زیّات کوفی حمزه اصلاً ایرانی است و زمان صحابه را درک کردهاست و شاید برخی از آنها را دیده باشد. حمزه نیز مانند عاصم شیعی است و قرآن را بر امام صادق (ع) خوانده است. شیخ طوسی نیز حمزه را از اصحاب امام صادق (ع) معرفی کردهاست. در وجه ملقب شدن حمزه به «زیّات» مینویسند که وی با آوردن روغن از کوفه به حلوان و آوردن پنیر و گردو از حلوان به کوفه امرار معاش میکرد.
· الکسائی، از کوفه سال ۱۸۹/۸۰۴ - وی از مردم سرزمین ایران بودهاست و گویند در میهن خود در «طوس» یا «ری» وفات کرد. وی قرائت را چهار بار از حمزه اخذ کرد، به طوری که میتوان به قرائت او اعتماد نمود. کتابها و آثار زیادی به کسائی منسوب است. راویان وی عبارتند از: حفص دوری و ابوالحارث.
· ابوبکر عاصم، از کوفه سال ۱۵۸/۷۷۸ - عاصم بن ابی النجود کوفی از مردم کوفه است، عاصم از قرّأ هفتگانه و شیعی است و قرآن را بر ابی عبدالرحمن عبداللهبنحبیب سلمی شیعی - که از یاران امیرالمؤمنین علی (ع) بود... قرائت کرد. عاصم با یک واسطه راوی قرائت امیرالمؤمنین (ع) است. به همین جهت گفتهاند فصیحترین قراآت، قرائت عاصم میباشد، زیرا وی قرئت اصیل آورده است. خوانساری در کتاب روضات الجنان در شرح احوال عاصم مینویسد: «وی پارساترین و پرهیزگارترین قرّأ، و رأی او درستترین آرأ در قرائت به شمار میرود». قاطبة دانشمندان شیعی، قرائت عاصم را فصیحترین قراآت دانستهاند. روایان وی عبارتند از: حفص و ابوبکر عیاش.
آمارهایی دربارهٔ قرآن
تعداد کل آیات قرآن ۶۲۳۶ است. البته در این رقم هم اختلاف هست. مثلاً در این محاسبه، «بسم الله الرحمن الرحیم» فقط در سورهٔ فاتحه (اولین سورهٔ قرآن) شمرده شدهاست (البته بجز سوره فاتحه؛ «بسم الله الرحمن الرحیم» که در ابتدای همه سورههای قرآن جز سوره توبه که «بسم الله الرحمن الرحیم» ندارد- قرار دارد جزء آیه اول آنها محسوب میشوند.)نظراتی دیگر نیز در این باره بسیار موجود است, برای مثال اشخاصی میگویند ۶۶۶۶ و اشخاصی دیگر میگویند ۶۲۳۴.
بسته به روش شمارش و تعریف کلمه و نیز نحوهٔ رسمالخط, اعداد مختلفی برای تعداد کلمات و حروف قرآن گفته شده. مشهورترین آنها ۷۷۷۰۱ کلمه و ۳۲۳۶۷۱ حرف است.
قرآن ۱۱۴ سوره دارد. سورهٔ ۹ قرآن سوره توبه «بسم الله الرحمن الرحیم» ندارد اما سورهٔ ۲۷ قرآن یعنی سورهٔ نمل دو۲ «بسم الله الرحمن الرحیم» دارد. طولانیترین سوره قرآن سوره بقره است که شامل ۲۸۶ آیهاست. کوتاهترین سوره قرآن هم کوثر با ۳ آیهاست.
بلندترین آیه قرآن، آیه ۲۸۲ بقرهاست که در آن ۲۰ حکم الهی آمدهاست. کوتاهترین آیه قرآن نیز آیه ۶۴ سورهٔ الرحمن است که رنگ باغ بهشتی را توصیف میکند.
دیدگاهها درباره قرآن
مسلمانان
«قرآن وحی نامه اعجازآمیز الهی است، که به زبان عربی[شیوا(فصیح)] به عین الفاظ توسط فرشته وحی، جبرئیل، از جانب خداوند و از لوح محفوظ بر قلب و زبان پیامبر اسلام هم اجمالا یکباره و هم تفصیلا در طول بیست و سه سال نازل شده.»†
اعتقاد عموم مسلمانان آن است که قرآن کتاب آسمانی و مقدس اسلام است، که طبق مندرجات آن و باور مسلمانان توسط وحی الهی به محمد فروفرستاده شد و معتبرترین متن دینی نزد مسلمانان است و مسلمانان آن را معجزه و سند اثبات نبوت محمد میدانند. تمام مذاهب اسلامی جز معدودی از دانشمندان بر صحت متن آن اتفاق نظر دارند و اختلاف در نحوه خواندن متن، تفسیر و احیانا ترتیب آن است. میزان این اتفاق نظر به حدی است، که شیعیان دوازده امامی ایران و وهابیان عربستان از قرآن با رسم الخط واحدی استفاده میکنند.
مستشرقان
مستشرقان دیدگاههای متعددی درباره قرآن داشتهاند. برخی چون گلدزیهر بوده و برخی نظیر آربری به آن خوشبین بودهاند. حتی برخی نظیر ماسینیون و کربن به اسلام و قرآن ارادت داشتهاند.
ناباوران
دیگر صاحبنظران معمولاً روایت کلی مسلمانان از وقایع را میپذیرند. اما، بر این باورند که مفاهیم قرآن بیشتر ریشههای زمینی دارند و قبل از تولد پیامبر اسلام این مفاهیم در میان مذاهب مختلف اقوام عرب وجود داشتهاند. برخی اثباتگرایان((Positivists و علمباوران ((Scientisists برخی مطالب قرآن در مورد طبیعت و انسان را غیر علمی و از اشکالات این کتاب میدانند. این در حالیست که هنری مارگنو ، استاد فیزیک و علوم طبیعی در دانشگاه ییل می نویسد: دیدگاهی شایع وجود دارد که علم و دین را به طور کلی ناسازگار تلقی می کند. بنابر این اجازه دهید پیش از هر چیز به این نکته اشاره کنم که این باور شاید نیم قرن قبل صحیح بود، ولی اکنون اعتبار خود را از دست داده است. این مطلب را هر کسی که نوشتارهای فلسفی برجسته ترین و خلاق ترین فیزیکدان های پنج دهه اخیر را مطالعه کند ، می تواند دریابد. و منظور در اینجا کسانی همچون اینشتین ، بور، هایزنبرگ، شرودینگر، ویگنر و دیگران اند.[۲۱] و همچنین در سایت قرآن شناسی آیات مربوط به طبیعت و انسان را کاملا با علم روز تایید کرده است.[۲۲]
صحت تاریخی
مفسرین اهل سنت بصورت تاریخی همواره معتقد بودند که آیات قرآنی که در امروزه در دست ما است دقیقاً همان چیزی است که محمد بیان کردهاست و هیچگونه تغییری اعم از حذف یا اضافه در آن صورت نگرفتهاست.[۲۳][۲۴] البته اهل سنت بصورت سنتی سه طریق اصلاح را پذیرفتهاست: با استناد به آیاتی مانند رعد ۳۹ یا اعلی ۶-۷ تفاسیر سنتی اهل سنت پذیرفتهاند که خود خدا ممکن است باعث بشود که محمد برخی از آیات را فراموش کند و یا حتی آیاتی از قرآن را حذف کند (مقایسه کنید با تفاسیر شیعه مانند تفسیر المیزان که این موضوع را نمیپذیرند). دیگر اینکه ممکن است برخی از آیات قرآن جایگزین آیات دیگر شده باشند (ناسخ و منسوخ). اما علاوه بر اینها برخی از علمای اهل سنت هم معتقد بودند که تحت نظارت جبرئیل، محمد برخی از آیات را که به او وحی شده بود را در قرآن قرار ندادهاست.[۲۵] به عنوان مثال بگفته جان بورتان آیه شماره ۲ سوره نور در مورد مجازات زناکار با مجازات سنگسار تفاوت میدارد. برخی از فقیهان قدیمی دقیقاً به همین دلیل مجازات سنگسار را رد میکردند اما در کل توافقی بین فقیهان در مورد مجازات سنگسار برای زنا وجود داشت. برای بسیاری پذیرش اینکه رفتار و گفتار یک انسان بتواند جایگزین کلمات خدا بشوند وجود نداشت، و به همین دلیل اینگونه استدلال میکردند که حتماً میبایست آیه سنگساری بوده که در قرآن قرار داده نشده اما حجیت آن باقی ماندهاست. در تفاسیر قدیمی روایاتی منتسب به ابی ابن کعب، ابوموسی اشعری، عایشه و غیره نقل شده که مضمون آنها کنار ماندن برخی از آیات در قرآن تدوین شده میباشد.[۲۶] بدین سان برخی از علمای اهل سنت بصورت سنتی معتقد بودند که محمد تحت نظارت جبرئیل برخی از آیات را در قرآن قرار نداده اگرچه آن آیات هنوز حجیت خود را داشتند.[۲۵]
از طرف دیگر زیرشاخه میمونیه خوارج ادعا میکردند که سوره یوسف بدلیل مضامین عشقی آن به قرآن تعلق ندارد.[۲۷] شیعیان بصورت تاریخی دیدگاههای مختلفی داشتهاند. برخی از شیعیان معتقد بودند که اشارات قرآن به علی و خاندان او در هنگام جمع آوری قرآن کنار گذاشته شده و علاوه بر آن تغییرات کوچکی در برخی آیات داده شدهاست. [۲۳][۲۴] در منابع شیعه روایات متعددی در زمینه تحریف قرآن توسط صحابه محمد بدست رسیده که بسیاری از آنها در «کتاب القرائات» (یا «کتاب التنزیل و التحریف») توسط احمد بن محمد السیاری جمع آوری شدهاست. البته در منابع شیعه (مانند تفسیر عیاشی) روایاتی در رد هرگونه تحریف نیز یافت میشود. [۲۸][۲۹] در مورد اینکه چه بخشی از شیعیان قرن اول معتقد به حذف اشارات به علی و خاندان او بودند اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی آنها را زیاد و برخی تنها گروهی میشمارند.[۳۰] بارآشر در دانشنامه قرآن می گوید : مفسرین قرن چهارم شیعه مانند شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی و شیخ طبرسی معتقد بودند که هر آنچه در قرآن جمع آوری شده توسط عثمان آمده صحت دارد (یعنی تغییری در آن صورت نگرفته) اما این قرآن ناقص است (یعنی شامل تمامی وحیای که به محمد شده نمیباشد). .[۲۹] ولی حسن حسن زاده آملی با نقل اقوال اینان و برخی دیگر آنان را مخالف اعتقاد به هر گونه کم و زیاده در قرآن دانسته است. [۳۱] در دوران صفویه برخی از دانشوران شیعه (مانند ملا محسن فیض کاشانی و محمد باقر مجلسی) معتقد بودند که بر پایه برخی احادیث قدیمی شیعه، قرآن دچار تغییر گشتهاست.[۲۹] اما واقعیت داشتن تحریف قرآن را نمیپذیرفتهاند مثلاً فیض کاشانی به آیه «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون: به تحقیق ما ذکر(قرآن) را نازل کرده و قطعا آن را حفظ خواهیم نمود» استناد کرده[۳۲] و محمد باقر مجلسی در کتاب بحار الانوار در ردّ اخبار دلالت کننده بر کم شدن از قرآن میگوید: «این اخبار، اخبار آحاد هستند و قطع به صحت آنها پیدا نمی شود»[۳۳] از دانشوران معاصر شیعه برخی مانند سید ابوالقاسم خویی[۳۴] و عبدالله جوادی آملی بر علیه دیدگاه تحریف قرآن استدلال کردهاند.[نیازمند منبع]امروزه علمای شیعی ادعای تحریف قرآن را به غالیان و معتزله نسبت می دهند(نگاه کنید به کتاب افسانه ی تحریف قرآن نوشته ی رسول جعفریان)
دیدگاه مورخین غربی
فرانسیس ادوارد پیترز، مورخ و استاد دانشگاه نیویورک، میگوید که تلاشها برای بازسازی متن اولیه و دست نخورده قرآن در آکادمیای غربی چیزی که تفاوت برجستهای با متن حال حاضر قرآن داشته باشد را بدست ندادهاست. البته برخی از شیعیان معتقد بودند که بخشهایی از قرآن که به علی اشاره داشته از قرآن حذف شده اما بگفته پیترز دلایل آورده شده آنقدر ضعیف و عقیدتی است که بجز عده قلیلی، بقیه قانع شدهاند که آنچه امروز در دستان ما است چیزی است که از زبان محمد خارج شدهاست.[۳۵] بگفته ویلیام مونتگمری وات و ریچارد بل، اگر هرگونه تغییری از طریق اضافه کردن، حذف کردن، و یا تغییر متن اتفاق افتاده بود، تقریباً با قطعیت جدال در میگرفت، ولی رد و نشانی کمی از جدال مشاهده میکنیم. خیلی از افراد مذهبی تر مسلمان رفتار عثمان را توهین آمیز یافتند و او نهایتاً بسیار غیرمحبوب شد، اما عموماً اتهام تحریف قرآن در لیست اتهامات او قرار نگرفته و هیچوقت نکته اصلی نبودهاست. البته دیدگاه شیعه وجود داشته که بخشهایی از قرآن که به علی و خاندان او اشاره داشته از قرآن حذف شدهاند. اما این اتهام به همان اندازه به عثمان وارد شده که به دو خلیفه اول، که قرآن اولین بار تحت نظارت آنها فرض شدهاست که جمع شده، نیز وارد شدهاست. بگفته وات و بل، این ادعا بر پایه دلایل اعتقادی بوده و برای مورخین مدرن جذابیتی ندارد. بگفته وات و بل، مطالعات مدرن قرآن هیچ دلیل جدی ای بر وقوع تحریف برجسته در قرآن ارائه نکردهاست. اگر چه سبک قرآن تغییر میکند ولی تقریباً تردیدی از صحت آن باقی نمیگذارد. آنچنان کل قرآن بشکل واضحی حالت یکنواختی دارد که شک نسبت به خلوص آن بسختی ممکن است پیش بیاید. البته برخی از اسلام شناسان غربی صحت از آیات خاص مورد شک قرار دادهاند. مثلاً سیلوستر دی سکی آیه ۱۴۴ از سوره آل عمران را که صحبت از فانی بودن محمد میکند را مشکوک یافته و جهت استدلال به داستان عمر اشاره میکند که حاضر نبوده بپذیرد که محمد فوت کردهاست و ابوبکر او را مورد خطاب قرار میدهد. وات و بل به تحلیل این آیه پرداخته و احتمال اینکه ابوبکر این آیه را جعل کرده باشد را رد بسیار غیر محتمل مییابند.[۳۶] البته پذیرش کلی اینکه قرآنی که امروزه در دست ماست کلامی است که از زبان محمد خارج شده به معنی این نیست که بحثهایی در مورد آیات خاص در جریان نباشد. ویلیام مونتگمری وات و ریچارد بل میگویند که در قرآن شاهد تغییرات سریع ریتم، تکرار کلمات یا عبارات در آیات کنار هم، حضور ناگهانی آیهای که موضوعی متفاوت با آیات اطرافش دارد، برخورد متفاوت با یک موضوع در آیات کنار هم، شکافها در ساختار گرامری، تغییرات ناگهانی در طول آیات، تغییر ناگهانی سوم شخص به اول شخص، یا مفرد به جمع، و کنار هم آمدن آیاتی که در ظاهر معنی متفاوتی دارند هستیم. اینها عموماً مشخصه خاص متن قرآن در نظر گرفته شدهاند. اما بل و وات پیشنهاد میکنند که ممکن است دلیل این اینها تغییر، اصلاح و بازنویسی در متن آن باشد. بگفته وات و بل حتی اگر این دیدگاه نیز پذیرفته نشود، لازم است که توجیهی برای این حالت متن قرآن داده شود.[۳۷]
مورخینی هم هستند که دیدگاههایی مخالف عقیده عموم مورخین دارند. به عنوان مثال جان وانسبرو معتقد است که قرآن کنار هم گذاشته شده متون مقدس دیگر، از جمله متون مقدس مسیحی-یهودی است.[۳۸][۳۹] مایکل کووک و پاتریکا کرون نگاه سنتی نسبت به نحوه تدوین قرآن را رد کرده و میگویند که هیچ شاهد قوی ای منبی بر اینکه قرآنی قبل از دهه پایانی قرن هفتم میلادی وجود داشته نداریم.[۴۰] گرد پوین میگوید که قرآن ملغمهای از متونی است که برخی از آنها ممکن است صد سال قبل از محمد هم وجود داشتهاند.[۴۰] اگر چه بعضاً خلاقیت و تازگی برخی از این دیدگاهها ستوده شده ولی صحت این نظریات مورد حمله و یا تمسخر قرار گرفتهاند:[۴۱][۴۲] به عنوان مثال وان اس در رد نظریه کووک و کرون میگوید که «به رد کردن این نظریه احتیاجی نباشد زیرا نویسندگان تلاشی مفصل برای اثبات آن نمیکنند. آنجاهایی که تفسیر جدیدی از حقایق مشهور میدهند، تفسیر آنها قطعی نیست. اما آنجایی که آگاهانه حقایق پذیرفته شده را معکوس میکنند، روش آنها فاجعه بار است.»[۴۳]
مبارزهطلبی
مسلمانان معتقدند که قرآن معجزه پیامبر و اثبات کننده درستی ادعای پیامبری اوست.
قرآن در آیاتی منکران وحیانی بودن را به مبارزه طلبیدهاست. ازجمله در آیه ۲۳ سوره بقره میگوید «و اگر در آنچه بر بنده خویش فرو فرستادهایم شک دارید، اگر راست میگویید سورهای همانند آن بیاورید و از یاورانتان در برابر خداوند یاری بخواهید.»† در آیات متعددی از قرآن از منکران وحیانی این کتاب خواسته شدهاست، که اگر میتوانند نظیر آن را بیاورند. البته در آیهای درخواست شده که کتابی مثل آن بیاورند. در آیه دیگر ده سوره ذکر شده و آیه بالا یک سوره نیز در اثبات مدعای بشری بودن قرآن کافی دانسته شدهاست. از موارد دیگر مبارزهطلبی قرآن ادعای انسجام و عدم تناقض در متن آن است. «چرا در قرآن تدبر نمیکنند؟ که اگر از غیر خدا بود، اختلافهای زیادی در آن مییافتند»† قابل ذکر است که چنین ادعا میشود که قرآن در فصاحت و بلاغت در زبان عربی بی نظیر است و در کتابهای لغت عرب، در بسیاری موارد استشهاد به آیات قرآن میشود. به عنوان مثال فرهنگ لغت المنجد تالیف لویس معلوف که با وجود این که خود لویس معلوف مسیحی بوده و مسلمان نبوده است اما از آیات قرآن به عنوان استشهاد به کلام عرب فصیح استفاده نموده است. و همچنین بعضی از نویسندگان نامی مصر به این فصاحت و بلاغت اعتراف دارند.
از سویی، افرادی نظیر مسیلمه نیز خود را پیامبر خوانده و عباراتی نظیر (عربی:الفیل، ما الفیل، و ما ادریک ما الفیل، له ذنب و بیل، و خرطوم طویل) را گفتهاند.[۴۴]
بحث دیگری نیز مطرح میشود که در بخش ریاضیات و قرآن به آن پرداخته شدهاست.
محتوای آیات اولیه قرآن
بر اساس قرآن، هشدار دادن به ناباوران (کفار) از عذابی که در روز قیامت انتظار آنها را میکشد، یکی از نقشهای اصلی محمد میباشد.[۴۵] گاهی قرآن، صراحتاً به روز قیامت اشاره نمیکند اما مثالهایی از داستان قومهای محو و نابود شده آورده و همعصران محمد را از عذابهای مشابه برحذر میدارد. (آیه ۴۱:۱۳ تا ۴۱:۱۶).[۴۶] محمد نه تنها به کسانی که وحی خدا را انکار میکنند هشدار میدهد، بلکه وعدههای نیکویی به کسانی که از شیطان دوری میورزند، به کلام خدا گوش فراداده و از خدا اطاعت میکنند، میدهد.[۴۷] ماموریت محمد همچنین شامل تبلیغ یکتاپرستی میباشد: قرآن از محمد میخواهد که به اظهار و تمجید نام پروردگارش بپردازد و به او دستور میدهد که از پرستش بتها و یا نسبت دادن الوهیت به هر چیزی بجز خدا دوری بورزد.[۴۶]
موضوع آیات اولیه قرآن وظیفه انسان نسبت به خالق خویش، رستاخیز مردگان، داوری نهایی خدا به همراه توصیف روشن عذابهای جهنم و لذات و نعمات بهشت، و نشانههای خدا در تمامی عرصههای زندگی انسان میباشد. تکالیف مذهبی که در این زمان از مومنین خواسته شده بود اندک بودند: اعتقاد به خدا، درخواست برای بخشش گناهان، خواندن نمازهای مکرر، کمک به دیگران بهویژه نیازمندان، رد کردن تقلب و دوستی مال دنیا (که در زندگی تجاری مکه، امری پراهمیت به شمار میرفت)، عفت و پاکدامنی و زنده به گور نکردن فرزندان دختر.[۴۸] آیات اولیه قرآن با تأکید روی جنبههای اخلاقی شروع و سپس به صورت فزآیندهای به انتقاد از خدایان مکه و بت پرستی پرداخت.[۴۸]
پانویس
1. ↑ فرهنگ فارسی معین، سرواژةٔ نبی.
2. ↑ ﴿فِی لَوْحٍ مَحْفُوظٍ﴾
3. ↑ ﴿"اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا ی﴾
4. ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ Nasr, Seyyed Hossein. “Qur'an”. Encyclopedia Britannica Online. 2007. Retrieved on 2007-11-4.
5. ↑ Samuel Pepys: «One feels it difficult to see how any mortal ever could consider this Koran as a Book written in Heaven, too good for the Earth; as a well-written book, or indeed as a book at all; and not a bewildered rhapsody; written, so far as writing goes, as badly as almost any book ever was!» http://maxwellinstitute.byu.edu/display.php?table=review&id=21
6. ↑ «The final process of collection and codification of the Qur'an text was guided by one over-arching principle: God's words must not in any way be distorted or sullied by human intervention. For this reason, no serious attempt, apparently, was made to edit the numerous revelations, organize them into thematic units, or present them in chronological order.... This has given rise in the past to a great deal of criticism by European and American scholars of Islam, who find the Qur'an disorganized, repetitive, and very difficult to read.» Approaches to the Asian Classics, Irene Blomm, William Theodore De Bary, Columbia University Press,۱۹۹۰, p. ۶۵
7. ↑ Samuel Pepys: "One feels it difficult to see how any mortal ever could consider this Koran as a Book written in Heaven, too good for the Earth; as a well-written book, or indeed as a book at all; and not a bewildered rhapsody; written, so far as writing goes, as badly as almost any book ever was!" http://maxwellinstitute.byu.edu/display.php?table=review&id=21
8. ↑ "The final process of collection and codification of the Qur'an text was guided by one over-arching principle: God's words must not in any way be distorted or sullied by human intervention. For this reason, no serious attempt, apparently, was made to edit the numerous revelations, organize them into thematic units, or present them in chronological order.... This has given rise in the past to a great deal of criticism by European and American scholars of Islam, who find the Qur'an disorganized, repetitive, and very difficult to read." Approaches to the Asian Classics, Irene Blomm, William Theodore De Bary, Columbia University Press,1990, p. 65
9. ↑ ﴿"وَإِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ"﴾
10. ↑ لغتامهٔ دهخدا، سرواژهٔ هفتک
11. ↑ تورکمنصحرا مدیا
12. ↑ Islam (Submission). Your best source for Islam on the Intenet. Happiness is submission to God.-Islam-Submission-Introduction,definition, discussion, debate, laws, justice, hum...
13. ↑ Farsi Intro
14. ↑ Efarsi.org
15. ↑ رامیار، تاریخ قرآن، ص ۲۱۳.
16. ↑ رامیار، تاریخ قرآن:۲۵۵
17. ↑ ر.ک. تاریخ قرآن، عزت دروزه /البیان، خویی /کاوشی در جمع آوری قرآن، ایازی /مباحثی در علوم قرآن، صبحی صالح
18. ↑ تاریخ قرآن، محمود رامیار، صص ۵۲۷ تا ۵۴۸
19. ↑ N.J. Dawood, The Koran, Middlesex, England: Penguin Books, ۱۹۸۳, p. ۱۰, bold added
20. ↑ Cyril Glass? The Concise Encyclopedia of Islam, San Francisco: Harper & Row, ۱۹۸۹, p. ۳۲۴, bold added
21. ↑ دانشنامه رشد
22. ↑ سایت قرآن شناسی
23. ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ Newby, Gordon Darnell. «Forgery.» Encyclopaedia of the Quran
24. ↑ ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ Lazarus-Yafeh, Hava. «Taḥrīf (a.).» Encyclopaedia of Islam, Second Edition
25. ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ Lowin, Shari. "Revision and Alteration." Encyclopaedia of the Qurʾān.
26. ↑ Burton, John. "The Collection of the Qurʾān." Encyclopaedia of the Qurʾān.
27. ↑ Richard Bell, William Montgomery Watt, Bell's introduction to the Qur'ān, p. 46
28. ↑ lawlā annahu zīda fī kitāb Allāh wa-nuqiṣa minhu mā khafiya ḥaqqunā ʿalā dhī ḥijan; ʿAyyāshī, Tafsīr, i, ۲۵
29. ↑ ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ ۲۹٫۲ Bar-Asher, Meir M. «Shīʿism and the Qurʾān.» Encyclopaedia of the Qurʾān.
30. ↑ مقایسه کنید
o Lazarus-Yafeh, Hava. «Taḥrīf (a.).» Encyclopaedia of Islam
o Bar-Asher, Meir M. «Shīʿism and the Qurʾān.» Encyclopaedia of the Qurʾān
31. ↑ قرآن هرگز تحریف نشده است، ترجمه کتاب فصل الخطاب فی عدم تحریف کتاب رب الارباب ، حسن حسن زاده آملی،مترجم عبدالعلی محمدی شاهرودی،انتشارات قیام ،چاپ چهارم، قم 1381 ،ص 115 تا 120
32. ↑ فیض کاشانی ملا محسن، الأصفی فی تفسیرالقرآن، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم ۱۴۱۸ ق، ج1، ص ۶۲۶
33. ↑ بحار الانوار جلد ۸۹ صفحه ۷۵
34. ↑ البیان فی تفسیر القرآن
35. ↑ F. E. Peters, The Quest of the Historical Muhammad The Quest of the Historical Muhammad, International Journal of Middle East Studies, Vol. ۲۳, No. ۳ (Aug., ۱۹۹۱), pp. ۲۹۱-۳۱۵
36. ↑ William Montgomery Watt and Richard Bell, Bell's introduction to the Qur’an, Edinburgh University Press, 1977, p. 51
37. ↑ R. Bell & W.M. Watt, An introduction to the Quran, Edinburgh University Press, 1977, p.93
38. ↑ Wansbrough, John (۱۹۷۷). Quranic Studies: Sources and Methods of Scriptural Interpretation
39. ↑ Wansbrough, John (۱۹۷۸). The Sectarian Milieu: Content and Composition of Islamic Salvation History.
40. ↑ ۴۰٫۰ ۴۰٫۱ Patricia Crone, Michael Cook, and Gerd R. Puin as quoted in Toby Lester. “What Is the Koran?”. The Atlantic Monthly. January 1999.
41. ↑ David Waines, Introduction to Islam, Cambridge, Eng.: Cambridge University Press, ۱۹۹۵. ISBN 0-521-42929-3, pp 2۷۳-۲۷۴
42. ↑ Sergeant, Journal of the Royal Asiatic Society, ۱۹۸۱, p. ۲۱۰
43. ↑ van Ess, «The Making Of Islam», Times Literary Supplement, Sep ۸ ۱۹۷۸, p. ۹۹۸
44. ↑ طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱ ص ۱۰۸
45. ↑ آیه ۳۸:۷۰ و ۶:۱۹ را ببینید
46. ↑ ۴۶٫۰ ۴۶٫۱ یوری روبین، مقاله محمد، دائرةالمعارف قرآن
47. ↑ دانیل پترسون، مقاله اخبار خوب، دائرةالمعارف قرآن
48. ↑ ۴۸٫۰ ۴۸٫۱ آلفورد ولش، محمد، دانشنامه اسلام
1. ^ Qur'an, Encyclopedia Britannica Online.
1. ^ مدیر شانهچی، در مشکوة، شماره ۲، بهار ۱۳۶۲ش، ص ۱۵۱-۱۵۲
2. ^ سوره ابراهیم، آیه ۱: «کتابٌ انزَلناه الیکَ لتُخرجَ الناسَ من الظلماتِ الی النورِ بأذنِ ربِّهِم الی صراطِ العزیزِ الحمیدِ»
3. ^ برای نمونه مراجعه کنید به چه کسانی قرآن را نوشتهاند
4. ^ خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه از بهاءالدین خرمشاهی، ناشر:جامی و نیلوفر، ص ۶۵۲
5. ^ زرین کوب، عبدالحسین؛ ۱۳۴۳؛ تاریخ ایران بعد از اسلام؛ صفحه ۲۰؛ انتظارات امیرکبیر
6. ^ خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه از بهاءالدین خرمشاهی، ناشر:جامی و نیلوفر، ص ۶۵۷
7. ^ سوره بقره، آیه ۲۳:«و أُن کنتُم فی ریبٍ ممّا نزّلنا علی عبدنا فأتوا بسورةٍ من مثلِه و ادعوا شهداءَکم من دون الله ان کنتم صادقین»
8. ^ سوره الفرفان، آیه ۵:﴿وَقَالُوا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ اکْتَتَبَهَا فَهِیَ تُمْلَىٰ عَلَیْهِ بُکْرَةً وَأَصِیلًا﴾
9. ^ سوره العنکبوت، آیه ۴۸:﴿وَمَا کُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ ۖ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ﴾
10. ^ سوره علق، آیه ۴:﴿الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ﴾
منابع
1. جعفریان، رسول، افسانه تحریف قرآن.
2. خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن شناخت.
3. رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تهران:امیرکبیر، چاپ اول:۱۳۴۶.
4. طباطبایی، سید محمد حسین، قرآن در اسلام، ناشر: دارالکتب الاسلامیة، چاپ دوم:۱۳۵۳.
منبع : سایت ویکی پدیا به نشانی : http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86