Atyabi Weblog/وب نگاری اطیابی

این وب نگاری درمورد موضوعات گوناگون می باشد.

Atyabi Weblog/وب نگاری اطیابی

این وب نگاری درمورد موضوعات گوناگون می باشد.

مکان غدیرخم

تاریخ و جغرافیای غدیر

معنای غدیر

المعجم الوسیط. مجمع البحرین: ج 2. المصباح المنیر. معجم البلدان. مجله تراثنا: ش 25. فصلنامه‏ی علوم حدیث: ویژه‏ی غدیر. قبل از پرداختن به جزئیات تاریخی غدیر جا دارد نگاهی به کلمه‏ی «غدیر» داشته باشیم، و معنای دقیق این لغت را مورد بررسی قرار دهیم.

معنای لغوی غدیر

غدیر از نظر لغوی چند معنی دارد: برکه، آبگیر، نهر کوچک، محل تجمع آب که از سیلابها به وجود می‏آید.

معنای اصطلاحی غدیر

«غدیر» در اسلام معنای معروفی دارد که برای دوست و دشمن روشن است. «غدیر» واقعه‏ای است که در حجة الوداع روز هیجدهم ذی الحجه در محلی به نام غدیر خم در نزدیکی جحفه بوقوع پیوست و طی آن پیامبر صلی الله علیه و آله، امیرالمؤمنین علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام را به جانشینی خود منصوب فرمود.

جغرافیای غدیر

منطقه‏ی غدیر خم در مسیر سیلابهای سالیانه واقع شده که نوعاً بعد از عبور از غدیر به جحفه می‏رسد و از آنجا به دریای سرخ می‏ریزد. این غدیر معمولاً خشک نمی‏شود و حتی در سالهای کم آب و خشک از بین نمی‏رود. چشمه‏ی آبی در آن نزدیکی است که بر اثر سیلابها در بعضی سالها مسیر آن به طرف آبگیر تغییر می‏کند. نام این چشمه «عین الغدیر» است. از کتب موجود و کلمات محققین و بقایای بناهای قدیمی که سه قلعه‏ی مخروبه در اطراف است، استفاده می‏شود که بعد از شهادت حضرت امیر علیه‏السلام فرزندان و شیعیان و اصحاب آن حضرت در مکانهای مختلف متفرق شدند. از جمله جاهایی که ساکن شدند این مکان بود که نقل و انتقال کردند و تشکیل زندگی دادند و بخصوص با وجود مسجد غدیر و آب چشمه و سرسبزی و وجود درختان مختلف، مخصوصاً نخلها این احتمال در گذشته بسیار قوی است. در زمان فعلی هم اثری از نخلها و درختان در آن صحرا موجود است که احتمالاً در اثر هسته‏های خرمایی است که مسافرین در مسیل آن وادی انداخته‏اند و رشد نموده است، ولی به مرور با نبودن آب و آمدن سیل به صورت فعلی تبدیل شده است. محل فعلی غدیر خم همان محل قبلی آن است، و در اطراف آن غدیرهای دیگری هست که اسمهای مختلفی دارند و یا بدون اسم است. این غدیر معروف به «خم» است و گاهی اوقات به اسامی دیگر شناخته شده و گفته می‏شود.

اسامی محل غدیر

المعجم الوسیط. مجمع البحرین: ج 2. المصباح المنیر. معجم البلدان. مجله تراثنا: ش 25. فصلنامه‏ی علوم حدیث: ویژه‏ی غدیر. غدیر در طول زمانها اسامی مختلفی به خود گرفته است:
1.
گاهی به عنوان «جحفه» از آن یاد می‏شود، که غدیر خم در آن است.
2.
گاهی به عنوان «خرّار» از آن نام می‏برند که نام مسیر سیل از غدیر تا جحفه است.
3.
گاهی به عنوان «غُرَبَة» از آن یاد می‏شود که جحفه و غربه هر دو در یک منطقه قرار دارند.

مکان فعلی غدیر

المعجم الوسیط. مجمع البحرین: ج 2. المصباح المنیر. معجم البلدان. مجله تراثنا: ش 25. فصلنامه‏ی علوم حدیث: ویژه‏ی غدیر. غدیر هم اکنون در مسیر مکه تا مدینه قرار دارد و جهات آن چنین است:
1.
در سمت شرقیِ آبگیر دشت «خانق» است.
2.
در سمت جنوب آبگیر صحرای «وبریة» است، و کنار «عویرضة» قرار دارد.
3.
در سمت غربی و شمال غربی «خم» آثار سه قلعه است که خراب شده است.
4.
در سمت شمال شرقی بیابان سیاه رنگی است که «ذویبانة» نام دارد.
5.
در سمت غربی، بیابان «رمحه» است که درختانی به نام «سَمُر» تقریباً شبیه به چنار دارد.
6.
در سمت شمال دشت وسیعی است که «وادی ظهر» نام دارد.
7.
فاصله‏ی غدیر نسبت به میقات جحفه از سمت طلوع آفتاب 11 کیلومتر است.
8.
در محل فعلی چشمه‏ای هست و غدیر با مقداری فاصله از آن قرار دارد.

مسجد غدیر

در غدیر مسجدی بوده و طبق نقلهای تاریخی به دستور عمر این مسجد خراب شده، و در زمان حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السلام تجدید بنا شده است. چند نفر از معصومین علیهم‏السلام به این مکان تشریف آورده‏اند و اعمال آن را انجام داده‏اند و امر به نماز در این مسجد فرموده‏اند. شایان ذکر است که این مسجد در دوران عثمانی بر اثر سیل خراب شده ولی بخشی از آن بر جا مانده است، " 1 " که ساختمان آن را تعدادی از پادشاهان شیعی هند بازسازی کرده‏اند. " 2 ". در زمان ما، در جاده‏ی قدیم مکه تا مدینه، 17 کیلومتر بعد از دو راهی جحفه به مسجد غدیر می‏رسیم. اکنون مسجد غدیر در خیابان اصلی انتهای شهر رابغ قرار دارد در حالی که از جنوب به شمال، یعنی از مکه به مدینه برویم. در تقاطع یک خیابان فرعی مسجدی است با بنای حدود 600 متر که با سیمان و بتون ساخته شده و دارای یک گلدسته کوتاه است. حدود 40 سال از تاریخ بنای فعلی آن می‏گذرد و اسم بخصوصی روی آن نیست و در آن محل هم آن را به نام مسجد غدیر نمی‏شناسند. درهای مسجد در اوقات نماز بسته است و اگر زوار بخواهند خادم در را باز می‏کند.

داخل مسجد به رنگ سفید و ساده است بدون هیچ نقشی و آیه‏ای و مطلبی که دال بر حدیث غدیر یا خطبه‏ی حضرت رسول صلی الله علیه و آله باشد. از شواهد و قرائن معلوم می‏شود که مسجد غدیر است. در ده متری مسجد برج سنگی شش ضلعی به ارتفاع تقریبی 4 متر با مساحت تقریبی 10 متر قرار دارد که دارای چند پنجره و روزنه‏های کوچک است و به گفته‏ی اهل اطلاع این برج محل توقف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هنگام معرفی حضرت علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام است. سقف برج فرو ریخته ولی دیوارهای سنگی که لایه‏ای از سیمان بر آنها کشیده شده سالم است. در کنار برج تابلویی است که زنگ زده و به مرور زمان از بین رفته که ظاهراً سابقه‏ی تاریخی برج روی آن نگاشته بوده است. چندین متر پس از مسجد غدیر، در انتهای شهر رابغ در ادامه‏ی خیابان اصلی شهر، وادی غدیر است. رودخانه‏ای است کم عمق و عریض که چندین پل کم ارتفاع برای عبور عابرین روی آن احداث شده است. این وادی دارای نخلستان و درختان کُنار و زمینهای زراعتی سبزی کاری شده است و بارانهای موسمی را به دریای سرخ هدایت می‏کند. " 1 " سمت چپ این مسجد به سمت قبله، مکان ایستادن پیامبر صلی الله علیه و آله برای انتخاب علی علیه‏السلام به جانشینی است که از سایر نقاط مسجد برای نمازگزاران افضل است. درباره‏ی اهمیت برج سنگی فعلی که به محل ایستادن پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت داده شده و افضلیت سمت چپ مسجد که برای نماز خواندن مقدم است، دو احتمال دارد: 1-  همین مکان مسجد بوده ولی مسجد بزرگتر بوده کما اینکه گفته شد مسجد بارها خراب شده و بر اثر این خرابی به جای مسجد قدیم مسجد کوچکتری ساخته شده و بین این دو مکان فاصله افتاده است. 2- قسمتی از مسجد یا آن برج سنگی محل خیمه‏ی رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه‏السلام بوده که مردم برای بیعت به آنجا می‏آمدند. تصویر مسجد و برج سنگی پشت جلد همین کتاب آمده است.

منبع : سایت راسخون به نشانی : http://www.rasekhoon.net/Library/Content-2601-11.aspx

جغرافیای غدیر

نگاهی به تاریخچه مسجد غدیر

ائمه علیهم السلام به اصحابشان سفارش اکید می فرمودند که از زیارت مسجد غدیر غفلت نکنند. امام حسین علیه السلام در مسیر مکه به کربلا توقفی در غدیر داشتند. امام باقر و امام صادق علیهماالسلام به مسجد غدیر آمدند و جای جایِ مراسم غدیر را برای اصحابشان تشریح کردند.

محدثان و علمای بزرگ نیز در غدیر حضور می یافتند و ادای احترام می کردند. علی بن مَهْزِیار اهوازی (قرن سوم) در سفر حج خود به مسجد غدیر آمده است.

در کلام شیخ طوسی (قرن ششم) و ابن حَمزه (قرن هفتم) و شهید اول و علامه حلی (قرن هشتم) از مسجد غدیر یاد شده که بر باقی بودن آثار آن در زمانشان دلالت دارد.

سید حیدر کاظمی در سال 1250 ق از وجود آن خبر داده. در آن روز مسیر رفت و آمد از غدیر فاصله داشته ولی مسجد آن مشهور بوده است. محدث نوری نیز از وجود آن در سال 1300 ق خبر داده و شخصا در آن حضور یافته و اعمال آن را به جا آورده است.

موقعیت جغرافیایی غدیر خم

منطقه غدیرخم در مسیر سیلاب هایی واقع شده که پس از عبور از غدیر به «جُحْفه» می رسد و سپس تا دریای سُرخ ادامه پیدا می کند و آب سیل ها را به دریا می ریزد. چنین مسیرهایی را به زبان عربی «وادی» می گویند. وادی جُحْفِه مسیر سیلی است که به دریا می ریزد. در این مسیر آبگیری طبیعی به وجود آمده که پس از عبور سیل، آب های باقیمانده در آن جمع می شود. به چنین گودال ها و آبگیرهایی در عربی غدیر می گویند. در مناطق مختلف غدیرهای زیادی در مسیر سیل ها وجود دارد که با نام گذاری از یکدیگر شناخته می شوند. این غدیر هم برای شناخته شدن از غدیرهای دیگر، به نام «خم» نامگذاری شده است.

نام غدیر خم در طول چهارده قرن تغییر نیافته و در کتاب های جغرافیایی و تاریخی و لغتِ مربوط به قرون مختلف همین نام را برای این مکان معین می بینیم که موقعیت دقیق آن را تعیین کرده اند و فواصل آن را از چهار جهت مشخص کرده اند.

نام های مختلف منطقه غدیر

گاه از یک منطقه جغرافیایی به مناسبت های مختلف با نام های متفاوت یاد می کنند. از غدیرخم هم در تاریخ با نام های مختلفی یاد شده است. در مواردی با نام «جُحْفه» از آن یاد شده؛ بدان مناسبت که غدیر خم در وادی جحفه قرار دارد. در مواردی «خَرّار» گفته شده که نام مسیل غدیر تا جحفه است که سیل را به آن جا می ریزد.

گاه با نام «غُرَبَة» از آن یاد می شود و این به مناسبت هم جواری غدیر با این منطقه است؛ چرا که هر دو در یک وادی قرار دارند.

در موقعیت غدیر و جحفه هرچه از شرق به غرب به سمت دریا پیش می رود، مسیر سیل وسیع تر می شود و کسانی که در صدد تعیین فاصله جحفه تا غدیر بوده اند از زاویه های مختلفی مسافت را اندازه گرفته اند و فاصله آن تا جحفه را گاهی سه مایل و گاهی دو مایل تعیین کرده اند.

تغییرات جغرافیایی غدیر

وضعیت جغرافیایی منطقه غدیر در طول تاریخ تغییراتی داشته است، به خصوص آن که در مسیر سیل بوده و شکل آن به راحتی تغییر یافته است. جنبه های طبیعی منطقه از زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم تا کنون تغییراتی به این شرح داشته است:

ـ در نزدیک آبگیر غدیر چشمه آبی است که پس از جاری شدن به سمت غدیر آمده و در آن می ریخته است. این چشمه گاهی کم آب یا خشک می شده و گاهی بر اثر عوامل طبیعی مسیرش از غدیر عوض می شده و به سمت دیگری می رفته است.

ـ در اطراف چشمه درختانی سرسبز و انبوه وجود داشته است. گاهی بر اثر سیلاب ها این درختان از بین می رفته و در سال هایی که آبِ چشمه کم بوده یا خشک می شده، درختان نیز سرسبزی خود را از دست می دادند و می خشکیدند.

ـ کنار آبگیر درختان صحرایی کهنسالی بوده که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در سایه آنها سخنرانی فرموده است. این درختان نیز بر اثر عمر زیاد خشکیده اند و سیل نیز در از بین رفتن آنها مؤثر بوده است.

ـ خود آبگیر از نظر عمق و طول و عرض در سالیان متمادی که سیل از روی آن عبور کرده دگرگونی های بسیاری کرده، ولی محل اصلی آن تغییری نکرده است.

محل کنونی مسجد غدیر

هم اکنون غدیر بیابانی است که در آن آبگیری قرار دارد و محل مسجد ـ که اکنون اثری از آن نیست ـ بین چشمه و آبگیر بوده است. این منطقه در حدود دویست کیلومتری مکه، در نزدیکی شهر «رابِغ»، در کنار روستای جحفه ـ که میقات حجاج است ـ قرار دارد و هم اکنون به نام «غدیر» شناخته می شود و مردم منطقه به خوبی از محل دقیق و نام آن آگاهند و می دانند که شیعیان هر از چند گاهی برای زیارت آن به منطقه می آیند و پرس وجو می کنند.

گزارش سفرهای تحقیقاتیِ دو تن از اهل خبره به منطقه غدیر از بهترین تحقیقات جغرافیایی درباره غدیر به حساب می آید. این دو نفر «عاتِقِ بنِ غَیْثِ بِلادی» از جغرافی دانان کنونی اهل تسنن عربستان و دیگری «دکتر شیخ عبدالهادی فَضْلی» از علمای شیعه عربستان است.

توصیف وضعیت جغوافیایی کنونی غدیر خم

عاتق بن غیث بلادی از علمای اهل سنت، سفر خود را به منطقه غدیر خم در سال 1393 ق و مشاهدات جغرافیایی خود را چنین توصیف می کند:

از «جُحفه» به «قَصر عُلْیا» آمدم. در آن جا شخصی از اهل منطقه را دیدم و درباره «چشمه غدیر خم» سؤال کردم. او به درختان خرمایی در سمت مشرق اشاره کرد و گفت: آنجا «غُرَبَه» است و منظورش همان غدیرخم بود که امروزه گاهی به این نام خوانده می شود. هشت کیلومتر پس از قصر عُلیا به غدیرخم رسیدم که از شرق رابِـغ 26 کلیومتر است. آبگیری در سمت غربی دشت هست که حدود 150 درخت خرما کنار آن است. این دشت قبلاً «خَرّار» نام داشته و سیل در آن جاری می شده، ولی هم اکنون تپه هایی در آن ایجاد شده که مانع سیل است. در سمت شرقی این آبگیر دشت «خانِق» است که آب کوه های «شِراء» از 25 کیلومتری در آن جاری می شود و به این آبگیر می ریزد که باعث بقای این آبگیر تاریخی شده است. این آبگیر همیشه پرآب است و هر قدر خشک سالی باشد خشک نمی شود.

سمت جنوب این آبگیر، صحرای «وَبَریّه» و کنار آن «عُوَیْرِضَة» است. در سمت غربی و شمال غربی غدیر خم آثار شهری باستانی دیده می شود که حصاری داشته و به وضوح قابل رؤیت است. از جمله این آثار، سه ساختمان بلند یا قلعه که خراب شده است.

در سمت شمال شرقی، بیابان سیاه رنگی است که «ذُوَیْبان» نام دارد. در سمت شمال غربی بیابان «رُمْحَه» است که جنگل های درخت «سَمُر» آن را فرا گرفته است. درخت «سَمُر» نوعی درخت مخصوصِ بیابان ها و شنزارها است که در حد فوق العاده ای رشد می کند و شاخ و برگ های پرپشت پیدا می کند و شباهت زیادی به درخت چنار دارد و سایه مناسبی در صحراهای خشک ایجاد می کند.

در سمت شمال، دشت وسیعی است که همان «وادی ظَهْر» است و سراسر آن را جنگل های درخت سَمُر به گونه ای پوشانده که عبور از آن را مشکل ساخته است.

آبادی غدیر در طول قرنها

سه دلیل می توان بر این مطلب ذکر کرد که در گذشته در محل غدیر خم جمعی از مردم به صورت شهر یا روستای بزرگی سکونت داشته اند.

1 . وجود چشمه غدیر؛ زیرا در حجاز، بودنِ یک چشمه مساوی با وجود روستاست.

2 . بعد از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام فرزندان صحابه و انصار و قریش در دشت های حجاز متفرق شدند و برای خود باغ ها و آبادی هایی ساختند که به صراحت تاریخ مناطق اطراف غدیر خم از آن مناطق بوده است. بنابراین بعید نیست که در غدیر هم وطن کرده باشند و اطراف آن را آباد ساخته باشند، به خصوص آن که سابقه حضور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نیز در آن جا ثابت بوده است.

3 . زمین های اطراف غدیر همه کوهپایه ای و دشت مانند هستند و اهل منطقه نقل می کنند که در گذشته سراسر آن را نخلستان پوشانده بوده است.

این سه دلیل ثابت می کند که سرزمین غدیرخم که امروزه فقط چند چادرنشین در این سو و آن سویش خیمه زده اند، روزگاری مکان آبادی بوده است.

منبع : سایت حوزه به نشانی : http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?id=46164

موقعیت جغرافیایی غدیرخم

بکری اندلسی جغرافی دان (متوفّای 487 هجری، در معجم ما استعجم، جلد1، صفحه 492) به گفته سکونی استناد کرده که: «مَوضِع غدیر خم یقال له الخرّار».

وادی «الخرّار» که امروزه به «الظهر» شهرت دارد، در امتداد «وادی الخانق» است. پس، از خود پرسیدم چگونه می توان موقعیت جُحفه را در این وادی شناخت؟ تا براساس چنین موقعیّتی، مکان تاریخیِ غدیر خم را پیدا کرد؟!

مدّت ها به پژوهش پرداختم و در عبارات متناقض و نامفهوم سرگردان شدم، هرچه بیشتر می رفتم از زبان علمیِ جغرافیا دور می شدم و در واژه های راویان و سیاق عبارات مورّخان به دور می افتادم.

هیچ محقّقی را نیافتم که در پژوهش های خود در باره سخنان پیامبر در غدیر خم، با دید جغرافیایی، این واقعه تاریخیِ اسلام را بررسی کرده باشد. راهی نداشتم جز آن که خود بار سفر بر دوش کشم، بیابان های حجاز را طی کنم تا تاریخ را در مکانش بخوانم... راهی نداشتم جز آن که در منطقه جغرافیایی رابُغ فرود آیم و در پیِ منزلگاه غدیر، این سوی و آن سوی بگردم و بجویم، ببینم و بخوانم تا با دل، جای پای پیامبر را بیابم و بر آن بوسه زنم.

چون در عرض جغرافیایی 47 . /22 و طول 58 ./038 بیابان های رابغ را طی کردم تا به سوی میقات جحفه در عرض 42 ./ 022 و طول 8 ./ 039 جغرافیایی ره سپارم. نخستین پرسشی که به ذهنم رسید، این بود که: آیا مکان فعلیِ میقات در همان مکانی است که در تاریخ به جُحفه شهرت دارد؟ اگر آری است، دلیل آن چیست؟ و اگر نیست، فاصله میان آن دو مکان چقدر است؟

برای رسیدن به پاسخ، مسجدِ میقات جُحفه را به سوی شمال شرقی طی کردم تا بر تلّی که در برقاء القطیعا قرار داشت رفته، به مشاهده بیابان های اطراف پردازم. وقتی بر فراز این تلّ نیمه سنگی رسیدم و به اطراف نگریستم، در شمال غربی، آثار بنای تاریخی عظیمی را دیدم که در میان رمل ها فرو رفته بود.

در آن لحظه، هم بنا را بقایای قصری دیدم و هم شبیه قلعه ای مرتفع که دقیقا در آغاز وادی الحلق قرار دارد و هر بیننده ای را در شکوه خاموش خود مبهوت می سازد.

موقعیت چنین بنایی را حدّ میان حرّه شرقی که آن را «ابوبره» می گویند و حرّه جنوبی که به «العزوریه» شهرت داشت، دیدم. دقیقا در مسیری که به الخرّار می رود.

چون خواستم موقعیت جغرافیایی این حصن یا به گفته مردمِ آن حوالی، قصر عُلیا را مشخص کنم، به نزدیک ترین مقیاس ها در عرض جغرافیایی 44 . / 22 و طول 7 ./ 39 رسیدم. دقیقا 16 کیلومتریِ شهر رابغ، در کنار بحر احمر و 9 کیلومتریِ شرق جاده ساحلیِ مدینه، جده و مکه.

با توجه به این که مسیر «وادی مر» و «وادی الخانق» به «وادی الخرار» و از آنجا به طرف «وادی الحلق» تغییر مسیر داده و به «وادی الغائضه» متصل می شود، وجود چنین بنای برافراشته ای از قرون گذشته نشانگر مرکزیت کدام وادی در جحفه است؟ آیا غیر از این است که دقیقا محلّ تجمع مردم جحفه را در تقاطع این وادی ها مشخص می کند؟ اگر چنین است پس باید محل میقات دورتر از مرکز شهرک جحفه بوده باشد.

اجازه دهید با حوصله و رعایتِ امانتِ تمام در استناد و منابع، موضوع پژوهش را بکاویم تا بتوانیم درباره موقعیت محل غدیر خم ابهام های تاریخی را بشناسیم و پاسخ های تاریخی را بجوییم.

بقایای بنای تاریخی با دیوارهایی به ارتفاع هشت متر و طول سی و سه متر، مجموعا دارای 1089 متر مساحت است و در یک مجتمع کم سکنه ای مانند جُحفه در قرن 3 و 4 نمی تواند صرفا یک دژ نظامی بوده باشد. باید قسمتی از یک حصاری به نظر آید که اهل جحفه درآن به سر می بردند و در آن از مصریان و مغربیانِ راهیان حج و عمره پذیرایی می شده تا تدارکات سفر آنان را از میقات جحفه تا مکه فراهم سازند.

چنین برداشتی از جغرافیای تاریخی جُحفه، مطابق است با سخن امام حربی که در اواخر قرن سوم می زیسته و نوشته است: «جُحفة... عَلیها حِصْن و بابان، و المنازل فی السّوق داخل الحصن» .(1) از خود پرسیدم چرا محدوده چنین حصاری در فاصله 4/5 کیلومتری مسجد میقات جحفه ساخته شده است؟! به بررسی پرداختم تا به یک سند معتبر تاریخی و جغرافیایی رسیدم و آن گفته البکری اندلسی است که نوشت: «و فی أوّل الجُحفة مسجدالنّبی صلی الله علیه و سلم به موضع یُقال لَهُ عَزوَر».(2)

این چه مسجدی است که به نام پیامبر ساخته شده و در مجاورت سمت شمال شرقیِ همین محدوده حصارهای فعلیِ جحفه قرار داشته است؟

آنچه مسلّم است، دو موقعیت مهم تاریخی اسلام به جحفه اهمیت خاصی بخشید،یکی انتخاب محلّ به عنوان میقات و دوم واقعه ای که در جریان بازگشت پیامبر از حجّة الوداع به وقوع پیوست.

درباره این واقعه معنوی، در سیره، از میان چند مأخذ اصیل، تنها به گفته یک تاریخ نگار بزرگ بسنده می کنیم:

ابن واضح یعقوبی می نویسد: پیامبر اسلام، «خرج لیلاً منصرفا الی المدینة، فصار الی موضع بالقرب من الجُحفة یقال له: غدیر خم، لثمانی عشرة لیلة خلت من ذیالحجّة، و قام خطیب، فَمَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ...».(3)

به اعتبار چنین واقعه تاریخی، از توقّف پیامبر و ایراد خطبه، مسجدی بنا شد که در نظر تابعین و دیگر مسلمانانِ قرون نخستینِ اسلام، از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. وقتی البکری اندلسی می گوید: «... غدیر خمّ علی ثلاثة أمیال من الجحفة ... و هی الغیضة الّتی تسمّی خمّ» معلوم می گردد که محلّ غدیر دورتر از محلّ میقات (جحفه) بوده است. اسدی هم بنا به تصریح سمهودی در «وفاء الوفا» (صفحه 1204)، همان فاصله 3 میل را نوشته اند، نباید ما را به اشتباه اندازد؛ زیرا تعیین محدوده جنوبی جُحفه در هر قرنی تفاوت داشته است. بدین لحاظ ، اگر فاصله 3 میل را از کانون میقات جحفه محاسبه کنیم، حدودا محلّ بنای تاریخی، در محدوده مسجد غدیر خم بوده است؛ زیرا وقتی فاصله میان مسجد میقات تا بقایای بنای تاریخی را اندازه گرفتند، حدود 4000 ـ 5000 متر است، با توجه به این که هر میل عربی حدود 1700 متر است، با نشانی امام حربی، البکری و زمخشری و نووی تطبیق اصولی دارد.

پس از اطمینان از حصول این نتایج، پژوهشی بر نظریاتی که مغایر این دستاوردها بود تعمّق کردم، پس از جمع بندی با دو نظر در خور توجه روبرو شدم:

نخست بر نظریه عرام، مبنی بر یک میلی فاصله جحفه و غدیر، تأمّلی داشتم، یافتم که این نظریه بدان جهت که معلوم نکرده مبدأ اندازه گیری از حصن جحفه بوده یا از محلّ میقات، نمی تواند یک نظریه مغایر با نظریه ما باشد، به خصوص آن که اگر فاصله یک میل را از مرکز حصن جحفه در نظر آوریم، همان نتیجه 3 میل بین محدوده میقات تا غدیر خم به دست می آید.

نظر دیگر، احتمالی است که عاتق بن غیث بلادی، پژوهشگر مکّی دورانِ ما داده است. او می نویسد: در اثنای بررسی موقعیت جغرافیایی جحفه، مردی را در بیابان دیده و از او محلّ غدیر خم را پرسیده است. آن بادیه نشین: «أشار الی نخلات مطلع الشمس فقال: هذیک الغُربة، و یقع شرق رابغ بما یقرب من 26 کیلا»(4)

اولاً: در هیچ مأخذی نیافتم که مورّخ یا سیّاح و جغرافی دان و ادیبی، غدیر خم را در غربه دانسته باشد. آن چه ما از مسیر کاروان ها میان مکه و مدینه دانسته ایم و بانقشه های تاریخی آن ها آشناییم، هیچ جا مسیر قوافل، شرق وادی مر نبوده است، آن چه که وجود دارد و می توان به آن اطمینان داشت، مسیرجحفه رو به شمال از طریق العزرویه بوده است و نه از کنار حره ذویبان و در همین مسیر، بنای مسجد غدیر محلّ عبادت راهیان حج بوده است.

ثانیا:اگرحصن جحفه را مرکز جحفه بدانیم، محل غدیر خم به زعم عاتق بلادی، در 8 کیلومتری؛ یعنی 17 میلی شمال شرقی جحفه است و این فاصله را در هیچ مدرک تاریخی نمی توانیم بیابیم، هر چه هست سخن از 1 تا 3 میل، یعنی حدّ اکثر 2 تا 5 کیلومتر است.

ثالثا: اگر محلّ میقات را مرکز جحفه بگیریم، فاصله غدیر خم تا میقات، 14 کیلومترمی شود و این در راه های کاروانی کاروان های حجاج راه کمی نیست که جغرافی دانان ومورّخان را به اشتباه اندازد تا بنگارند: «غدیر خم، عند جحفة...»

رابعا: چگونه می توان به گفته فردی اعتماد کرد که نشانی غدیرخم را بعد از قرن ها به عنوان چاهی در نظر می آورد که چند نخل در اطراف آن روییده شده است! حال آن که همه محقّقان از محل غدیر خم به عنوان بنای مسجدی به نام غدیر خم یاد کرده اند که لا اقل 5 قرن در معرض دید جغرافی دانان و محل عبادت راهیان مکه و مدینه بوده است.

اکنون اجازه دهید سند تاریخیِ ذیل را مورد مطالعه قرار دهیم:

کلینی در «الفروع من الکافی»(5) تحت عنوان «کتاب الحج»، بابی را به مسجد غدیرخم اختصاص داده. این سند تاریخی قرن 2/4 را ذیل آن ثبت کرده است:

عَنْ أَبان عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «یُسْتَحَبُّ الصَّلاةُ فِی مَسْجِدِ الْغَدِیرِ لاِءَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله أَقَامَ فِیهِ».(6)

و از عبدالرحمن الحجاج آورده است که گفت: «سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِیمَ علیه السلام عَنِ الصَّلاةِ فِی مَسْجِدِ غَدِیرِ خُمٍّ بِالنَّهَارِ وَ أَنَا مُسَافِرٌ فَقَالَ صَلِّ فِیهِ فَإِنَّ فِیهِ فَضْلاً...»(7) و 7 قرن بعد، سمهودی در وفاء الوفا(8) محل غدیر خم را مسجدی به نام غدیرخم دانسته، می گوید: «وَ أخبرنی مُخبر أنّه رأی هذا المسجد علی نحو هذه المسافة من الجحفة، و قد هدم السیل بعضه».

به شک دیگری افتادم که شاید کسانی که خطبه پیامبر را در غدیرخم روایت کرده اند، مکان دیگری غیر از جحفه را نشان داده اند. به بررسی پرداختم، در مجموعه چنین اسنادی، همه نظرها به غدیری است که در جحفه وجود داشته و از زمان های دور به آن «مَهْیَعَه» می گفتند.

تأکید می کنم: جحفه یا مهیعه ای که در منابع متعدّد به آبگیرهای آن در مسیر ارتباطی میان مکه و مصر و عراق و شام اشاره شده، در مسیر بازگشت پیامبر از مکه به سوی مدینه قرار داشته است. برای این منظور به ذکر چند مدرک تاریخی مورد اعتماد بسنده می کنیم:

در حدیث جابربن عبداللّه از واقعه ای که ابن عقده آن را در «حدیث الولایه» آورده می خوانیم: «کُنّا مَعَ النَّبِیّ فی حَجّةِ الْوداع فَلَمّا رَجَعَ اِلیَ الُْجْحَفة نَزَلَ ثُمَّ خَطب النّاس...» و به سند حذیقة بن اُسید در «الفصول المهمه» ابن الطباغ المالکی می خوانیم: «لَمّا صَدَرَ رَسُولُ اللّه ِ مِنْ حَجَّةِ الْوَداعِ وَ لَمْ یَحُجَّ غَیرها أَقْبَل حَتّی اِذا کان بالجُحفةِ...» و در گفته زیدبن ارقم که ابن طلحه شافعی آن را در کتاب «مطالب السئول» (ص 16) ثبت کرده، عبارت: «نَزَلَ رَسُولُ اللّه الجُحفة ثُمَّ أقْبل عَلَی النّاسِ...» را می خوانیم و... جز تصریح راویان از صحابه پیامبر، به: اذا کان بالجحفة و ذلک یوم غدیر خم من الجحفة و له بها مسجد معروف»... «لمّا خرج النّبیّ الی حَجّة الوَداعَ نَزل بالجحفة»...اشاره به مکانی دیگر نیافتم و هیچ مدرکی در اسناد تاریخی سفر الهی حجة الوداع ندیدم که به جز جحفه به خرار و یا وادی مر و یا... تصریح کرده باشد.

پس به خود گفتم: چرا باید مانند عاتق بلادی به دنبال سخن فردی ناشناخته، حدود 18 میل از جحفه دور شویم؟!وآن هم به جای بررسی محدوده آثار مخروبه، بنای مسجدی مشهور در تاریخ، دنبال چاه و چشمه غدیر در مکان ناشناخته ای به نام «الغُرُبة» بگردیم؟!

عاتق که برای من دانشمندی دوست داشتنی است، از چنین احتمالی نامطمئن بوده که در کتاب «معجم معالم الحجاز»(9) اصلاً به جایگاه این غدیر در الغربه اشاره ای نکرده و به همان اقوال قدما بسنده کرده که زمخشری گفته است: «بالجحفة، و قیل: هو علی ثلاثة امیال من الجحفة... و قال عرام و دون الجحفة علی میل» و «قال الحازمی خمّ واد... عند الجحفة بغدیر» (صفحه های 156 ـ 158) در حالی که عاتق کتاب «علی طریق الهجره» خود را در سال 1393 هجری برابر 1973 م . بوده، چرا از چنین کشف و نتیجه ای ذیل واژه خمّ در کتاب «معجم معالم الحجاز» یادی نکرده است؟ با آن که چاپ اول آن را پنج سال بعد، از کتاب «علی طریق الهجره»درسال 1979م. برابر 1399 هجری ارائه داده است؟!

فکر می کنم که در زمان هجرت پیامبر اسلام، جحفه جز به عنوان محلّ تلاقی کاروان ها شهرکی نبوده و الاّ در مسیر هجرت، از موقعیت آن نام برده می شد و بعدها در قرن دو که به صورت شهرکی درآمد؛ چرا آبادی های آن را در محدوده محل مسجد غدیر خم ندانیم که هم در قرن های دوم تا پنجم مورد توجه حکومت های علوی در مدینه و مغرب بوده و هم خلفای فاطمی مصر.

قبول این نظر مستلزم آن است که بتوانیم یک دلیل تاریخی موثقی، مبنی بر دور بودنِ محلّ مسجد غدیر خم، در 3 میلی مسجد میقات، ارائه دهیم که بعدها به مرکز جحفه، در محل بقایای تاریخی دژ مسکونی یاد شده تبدیل شده است و عمران و آبادانی آن منطقه هم به انگیزه حفظ خاطره غدیر در مسیر بازگشت از حجّة الوداع و هم به دلیل اهمیت به اهتمام سفر حج مصریان و مغربیان، مورد توجه خاص ادارسه مراکش در فاصله 172 تا 310 هجری و خلفای فاطمی قرار گرفته است.

نباید فراموش کرد که منطقه حرمین مکه و مدینه جزء لاینفک حکومت مصر بود و پس از سقوط فاطمی هاست که ضمیمه متصرفات صلاح الدین گردید و نباید فراموش کرد که بنای تاریخی به جای مانده در جحفه، به لحاظ هنر معماری متعلّق به قرن 3 ـ 4 هجری است و در این دوران گرچه خلفای عباسی بر اریکه حکومت جای داشتند ولی نمی توان اسنادی ارائه داد که بنای آن را مربوط به همت خلفای عباسی دانست.

همه این نظریه ها بر می گردد به ارائه شواهد تاریخی جغرافیایی که اثبات کند محل مسجد میقات از مرکز جحفه به دور بوده است.

ماه ها در خلال پژوهش های خود، این موضوع را مد نظر داشتم، به هر کتابی که در تاریخ، جغرافیا، حدیث و... مراجعه می کردم، با حوصله با مفاد آن تعمق و دقت می کردم، شاید پاسخ ابهام خود را بیابم، لیکن نیافتم تا این که در دیار غربت، بر حسب اتفاق به سندی برخوردم که فکر می کنم می تواند دلیل تاریخی موثّقی محسوب شود:

این سند را محمدبن عمر واقدی (متوفای 207 هجری) در کتاب «المغازی» (ج3، ص839 ) ترجمه فارسی از افلح بن حُمَید، از پدرش، از ابن عمر نقل کرده که: «پیامبر در مسجدی که پایین گردنه اراک در راه جحفه است نماز گزارد و روز جمعه در جحفه فرود آمد و هنگام عصر حرکت کرد و در مسجدی که بیرون جحفه است و از آن محرم می شوند نماز گزارد.» پس مسجد میقات، بنایی بیرون جحفه بوده است. متن عربی؛ «فَحَدَّثنی أفلح بن حُمَید، عن أبیه، قال: «... وَ نَزَل یَوم الجُحفة، ثمّ راح منها فصلّی فیالمسجد الَّذی یحرم منه مشرفا خارجا من الجحفة...». دلیل تاریخی تأکید این سند بر جمله «خارجا من الجحفة» می باشد.(10)

مفهوم جغرافیایی «خارجا من الجحفة»؛ یعنی خارج از محدوده مسکونی جحفه است که بعدها دارای حصاری شد و بقایای آخرین بنای آن تاکنون باقی است.ازاین روی،چاه غدیر به دوراز مکان میقات و در کنار بناهای مرکز جحفه قرون دوم و سوم جای داشته است.

اکنون اجازه دهید این موضوع را بیشتر مورد پژوهش قرار دهیم و به جای برهم نهادن اسناد و اقوال تاریخی، بر مفهوم جغرافیای واژه ها در مستندات تاریخی، عمیق شویم و آن را با موقعیت جغرافیای فعلی منطقه جحفه تطبیق دهیم:

الحربی می نویسد: «و بین مسجد و العین، الغیضة، و هی غدیر خم»(11)

سمهودی نیز همین عبارت را به نقل از اسدی در صفحه 1204 «وفاء الوفا» ثبت کرده است. ولی از اسدی نپرسیده که مفهوم عین در این عبارت چیست؟ وقتی بررسی کردم دیدم حربی درباره آن گفته است: «عین فی بطن الوادی علیها حصن و بابان و المنازل فیالسوق داخل الحصن»، (ص457). پس اگر میان مسجد میقات وچشمه (= عین) الغیضه قراردارد و بنا به دلایل و مستندات ارائه شده، در فاصله 4 ـ 5 کیلومتری مسجد میقات، تردیدی نیست که محل الغیضه که به تصریح امام حربی در قرن 3 هجری: «و هی غدیر خم» در همین مجموعه بقایای بناهایی است که در کنار جحفه است. پس این که البکری در «معجم ما استعجم» (ص492) می نویسد: «موضع غدیر خمّ یقال له الخرار» اشاره به یک فاصله دوری از این بناها نیست؛ زیرا البکری در همان منبع ولی در صفحه 368 نوشته است که: «و هی الغیضة التی تسمّی خمّ». و این گفته صاحب المشارق که:«انّ خمّا اسم غیضة هناک و بها غدیر» مورد استناد عاتق بلادی در صفحه156 «معجم معالم الحجاز» قرار گرفته ولی از اهمیت و استناد به سندیت آن در تعیین محل غدیر غافل مانده است. لذا می توان گفت محلی که به نام الخرار در منطقه جحفه آمده، همان محل غدیر است و الاّ سمهودی در «وفاء الوفا» (ص 1200) تصریح نمی کرد: «الخرار: انّه بالجحفة» در اینجا یک ابهام اساسی وجود دارد و آن اشاره الحربی به دو مسجد در جحفه است؛ بی آن که نامی از مسجد غدیر خم برده باشد: ذیل الجحفه نوشته است: «و فی اوّلها مسجد للنبی و یقال له عزور و فی آخرها عند العلمین مسجد للنبیّ، یقال له مسجد الائمة» (ص 457).

أوّلاً: این نشانی مربوط به قرن سوّم هجری است و به درک حقیر دلیل آن نمی شود که در قرن 4 و 5 هجری همین نام ها باقی مانده باشد.

ثانیا: جحفه تا قرن 5 آباد مانده و در قرن ششم هجری به ویرانه ای تبدیل شده است و آن چه جغرافی دانان قرن ششم به بعد گفته اند، اوصاف جحفه قرن 1 تا 3 می باشد و نه اوصاف جحفه عصر فاطمی ها و سلطه آن ها بر حجاز در قرن 4 تا اواخر قرن 5 هجری قمری است.

برای اطمینان بیشتر تلاش کردم تا دقیقا منابع تاریخی جغرافیایی را مورد بازنگری قرار دهم و آن ها را با پژوهش های نوین مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی عربستان سعودی مقایسه کنم:

نام عَزوَر با نام حرّه عزور (امروزه با نام العزوریة) که دقیقا در شمال بنای تاریخی جحفه قرار درد، مطابق است. دقیقا منطقه آبادی که پس از ویرانی آثار حصارها در برابر دیدگانم قرار داشت. بنابراین، بنای این مسجد که در زمان الحربی به عزور شهرت داشته دیگر وجود ندارد، ولی مسجدی به نام «الائمه» بوده که از نظر جغرافی دانان دانشگاه ملک عبدالعزیز جده، همان مسجد جنوبی است و در رساله «امارة رابغ» به صراحت نوشته اند: «مسجد الائمة هو فی موضع میقات» ص17.

با توجه به این که به تصریح همه محقّقان قدیم، دو مسجد در جحفه به نام پیامبر ساخته شده بود، یکی میقات برای احرام و دیگری غدیر، به یاد خطبه غدیر، تردیدی نیست که مسجد عزور که الحربی آن را «مسجد للنبی» دانسته، نمی تواند غیر از مسجد غدیر خم باشد.

بنای این مسجد را سمهودی در فاصله نیمه آْر قرن نهم هجری، خود ندیده است ولی گفته است که: فردی به او اطلاع داده که «أنّه رأی هذا المسجد علی نحو هذه المسافة من الجحفة، قد هدم السیل بعضه»، «وفاء الوفا» (ص1018). این نظر با دلیل تاریخی دیگری روشن تر می شود. توجه کنید:

سمهودی ذیل فصل سوّم «فیما ینسب الیه صلی الله علیه و آله من المساجد التی بین مکّة و المدینة» (ص 1001) از همه مساجد میان این راه چهارصد کیلومتری نام برده، ولی چون به منطقه جحفه رسیده، فقط نامی ازمسجدالجحفه برده و موقعیت آن را بسیار اجمال وصف و سپس دنباله آن مسجد غدیر خم را نام برده است و بعد از آن مسجد قدید که همین خیمه امّ معبد است. پس مسجد الائمه و عزور کجاست، اگر «الائمه» را میقات ندانیم و عزور را غدیر خم نخوانیم؟... مسلّما نام عزور در زمان الحربی همان مسجد غدیر خم در منابع تاریخی جغرافیایی قرن های سه تا اوایل ششم است که از همان قرن ویران شده و سمهودی از ویرانی آن خبری یافته و تا به امروز در کنار ویرانه های جحفه نام و نشانی ندارد. اهم مدارکی که در این خصوص یافته ام نظر نصر است که گفته است:

«عَزوَر ثنیة الجحفة علیها الطریق بین مکة و المدینة».(12)

به عنوان یک محقّق در بیابان های حجاز، از خود پرسیدم: چرا جحفه آباد ویران شد و امروزه جز یک صحرای خشک، نشانی از آن آبادانی ها نیست؟! جحفه ای که در اقوال بزرگان تحقیق، اشارات صریحی به آبادانی آن شده است. از آن جمله: این رسته صاحب اثر جغرافیایی «الاعلاق النفیسه» در قرن سوم هجری که نوشته بود: «و آن قریه بزرگی است که در آن بازاری است و آب مشروبش از چاه است». و مقدسی جغرافی دانی دگر در «احسن التقاسیم» (ص 11) آن را «شهریست آباد» وصف کرده است و استخری که در نیمه اول قرن 4 هجری از آن به عنوان: «منزل عامر» یاد کرده و ابن خلدون در «تاریخ العبر» (ج3، ص52) نوشت: «عامرة فی عهد المأمون» و حمیری در «الروض المعطار» به عنوان: «قریة جامعة، لها منبر» یاد کرده است. و البکری در قرن 5 با همین مضمون و... ولی چطور شد که جحفه به سرنوشتی دچار شدکه یاقوت حموی (متوفای 616 ق .) در کتاب «معجم البلدان» از آن همه اهمیت در یک عبارت کوتاه نوشت: «و هی الآن خراب» (ج 2، ص111)، این ویرانی با ویرانی مسجد غدیر خم همدوره بوده و محققان جغرافیا در دانشگاه ملک عبدالعزیز جده قبول دارند که: «و لقد دثر المسجد الشمالی مع اندثار الجحفة» (ص 17). و در صفحه 33 قبول دارند که از عوامل این ویرانی، هجرت قبایلی از بنو سلیم بوده؛ «اضطراب ظروف المنطقة فیالعصر العباسی الثانی ... الی بلاد المغرب العربی».

در نتیجه اگر این ویرانی را بدان جهت بدانیم که عباسیان تمرکز مردمی را حول مکان غدیرخم پراکنده کردند؟ درک صحیحی از منابع تاریخی ارائه نداده ایم؟ آیا طرح کردن عوامل جغرافیایی مانند تغییر مسیر وادی مر عُنیب می تواند آن اهمیتی را داشته باشد که تغییر مسیر قوافل حج از جحفه به رابغ داشت؟

هجرت قبایل در منازعات مذهبی فاطمی ها و عباسیان؟!

مراجعه شود به کتاب «بنو سلیم»، تألیف: عبدالقدوسی الأنصاری، چاپ عربستان و کتاب «صبح الأعشی» اثر: القلقشندی در نیمه قرن پنجم هجری، که نوشته است در زمان او: «و من الجحفة و حولها الی ثنیة المعروفة بعقبة السویس لسلیم» (ج4، ص385).

وقتی تحقیق کردم که مصریان و مغربیان کشتی نشین چگون می توانستند در سفر حج محرم شوند، بی آن که در میقات جحفه توقف کنند؟ توقّفی که به هرحال می توانست موجب رونق و بازسازی خرابی ها شود، پی بردم که آنان هنگام رسیدن کشتی به رابغ، در ساحل شرقی بحر احمر توقّفی برای این منظور به جای می آوردند، بی آن که عازم جحفه شوند معیار را بر حد حرم می نهادند. حتی در بسیاری از موارد بی آن که در ساحل رابغ پیاده شوند، چون کشتی مقابل رابغ می رسیده مسافران رسم احرام را به جای می آوردند.

ابراهیم رفعت پاشا در «مرآة الحرمین» (ج1، ص15)، ضمن شرح سفر حج مصریان در سال 1318 هجری برابر با مارس 1901 م . به آن اشاره کوتاهی کرده است.

پس به عنوان یک محقق از خودم پرسیدم: چرا باید قرن ها این میقات ویرانه بماند تا رخداد توقف پیامبر در مکانی به نام غدیر خم، مزاحم جمعی و وسیله جمعی دیگر نشود؟!

سقوط فاطمی ها در سال 567 هجری به دست صلاح الدین ایّوبی و روی کار آمدن ایّوبیان مصر 564 ـ 648 هجری برابر با 1169 ـ 1250 م . است که متأسفانه باعث شد تا رونق دادن به بندر جده، جحفه رو به ویرانی نهد و خوشحال باشند از این که به جای فهم درست تاریخ، توانسته اند تاریخ را حذف کنند!

اکنون که بنای مسجد میقات نوسازی شده و امکانات رفاهی برای مردمی که می خواهند از این میقات، ترک خود کنند تا خود را در برابر او نهند، فرصتی است که با احیای بنای مسجد غدیر در سمت شمال شرقی بقایای بنای تاریخی، تاریخ مهمترین مکان در مسیر بازگشت پیامبر از حجّة الوداع را زنده نگهدارند. به همان اعتبار تاریخی و شرعی که به همت نوسازان مسجد میقات، بنای مسجد بدر را در بدر و بنای مسجدالعقبه را در منا و مسجد عمر و مسجد علی علیه السلام را در مدینه بازسازی و مرمّت کردند.

شاید جحفه بار دیگر موقعیت تاریخی ـ فرهنگی خود را در کنار این دو مسجد تاریخی اسلام باز یابد.

کلن،آلمان،دسامبر1999 ـ بهمن 1378

پی نوشت ها:

___________________________________________________________________________

1 . المناسک و اماکن طرق الحج و معالم الجزیره، ص457

2 . معجم مااستعجم، ج1، ص368

3 . الکافی، ج1، ص293

4 . عاتق بلادی، طریق الهجره، ص61

5 . ج4، ص566

6 . الکافی، ج4، ص567

7 . الکافی، ج4، ص566

8 . ج2، ص1018

9 . ج3، چاپ اول 1979 م . ذیل واژه خمّ.

10 . کتاب المغازی، تحقیق: مارسدن جونس، جزء ثالث، ص 1096، چاپ 1966 م . مصر: دارالمعارف.

11 . المناسک و اماکن طرق الحج و معالم الجزیرة، ص458

12 . حمد الجاسر، پاورقی ص457 ؛ کتاب المناسک، امام حربی.

پدیدآورنده: سید محمد باقر نجفی

منبع : سایت حوزه به نشانی : http://www.hawzah.net/hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=4816&id=40097

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد