شیخ فریدالدّین ابوحامِد محمّد عطّار نِیشابوری (۵۴۰ - ۶۱۸ قمری) یکی از عارفان و شاعران بلندآوازه ادبیات فارسی ایرانی در پایان سدهٔ ششم و آغاز سدهٔ هفتم هجری قمری است. او در سال ۵۴۰ هجری برابر با ۱۱۴۶ میلادی در نیشابور زاده شد.
نام او «محمّد»، لقبش «فرید الدّین» و کنیهاش «ابوحامد» بود و در شعرهایش بیشتر عطّار و گاهی نیز فرید تخلص کردهاست. نام پدرش ابراهیم (با کنیهٔ ابوبکر) و نام مادرش رابعه بود.
شیخ عطار به کار عطاری و درمان بیماران میپرداخت. او را از اهل سنت دانستهاند اما در دوران معاصر، شیعیان با استناد به برخی شعرهایش بر این باورند که وی پس از چندی به تشیع گرویده یا دوستدار اهل بیت بوده است. او بی توجه به اموال دنیوی و اهل زهد، گوشهگیری و تقوا بوده است.
گفته اند وی بیش از ۱۸۰ اثر مختلف به جای گذاشته که حدود ۴۰ اثر از آنان به شعر و بقیه به نثر است.ازجمله مهمترین آثار او منطقالطیر، تذکرة الاولیا ، الهی نامه،اسرارنامه، مصیبتنامه وغیره است.داستانهای زیبای سیمرغ ، شیخ صنعان و هفت شهرعشق ازموضوعات پرمعنای کتاب منطق الطیر است.
ابیات زیرنمونه ای از اشعار عرفانی اوست:
جانا، حدیث حسنت ، در داستان نگنجد رمزی ز راز عشقت ، در صد زبان نگنجد
سودای زلف و خالت ، در هر خیال ناید اندیشهٔ وصالت ، جز در گـــمان نگنجد
هرگز نشان ندادند، از کوی تو کسی را زیرا که راه کــویت ، اندر نشان نگنجد
آهی که عاشقانت ، از عمق جان برآرند هم در زمان نیاید ، هم در مکان نگنجد
آنجا که عاشقانت ، یک دم حضور یابند دل در حساب ناید ، جان در میان نگنجد
اندر ضمیر دلها ، گنجـــی نهان نهادی کــز دل اگــــر بر آید، در آسمان نگنجد
عطّار وصف عشقت ، چون در عبارت آرد زیرا که وصف عشقت ، اندر بیان نگنجد
چندغزل دیگر عطار از اینجا قابل مطالعه است.
عطار در سال ۶۱۸ یا ۶۱۹ و یا ۶۲۶ هجری قمری در حملهٔ مغولان، به شهادت رسید.آرامگاه او هم اکنون درمحله شادیاخ نیشابورزیارتگاه عاشقان علم وادب وعرفان درنزدیکی آرامگاه خیام قراردارد. مجسمه هلموت ریتر خاورشناس وعطارشناس آلمانی هم درهمین محل واقع است.
شیخ انصاری (شیخ مرتضی انصاری) با نام کامل شیخ مرتضی بن محمّد امین انصاری دزفولی یکی ازبزرگترین علماوفقهای شیعه در قرن ۱۳ هجری قمری است.
او در ۱۸ ذیحجه به سال ۱۲۱۴هجری قمری، در روز غدیر، در دزفول به دنیا آمد. والدینش به مناسبت روز تولد، او را مرتضی نامیدند. از دوران کودکی قرآن و معارف اسلامی را فراگرفت. پس از خواندن قرآن و ادبیات عرب به خواندن فقه و اصول پرداخت و در این دو رشته، در جوانی به درجه اجتهاد رسید.
نسب شیخ مرتضی انصاری به جابر بن عبدالله انصاری، از صحابه حضرت محمد صل الله علیه و آله( پیامبر اسلام) میرسد. شیخ مرتضی فرزند محمد امین بن شمس الدین بن احمد بن نورالدین بن محمد صادق شوشتری است. پدرش شیخ محمد امین (متوفی ۱۲۴۸) از مبلغین اسلام و مادرش (متوفی ۱۲۷۹) دختر یکی از علمای عصر خود بودهاست.
شیخ مرتضی انصاری ادبیات عرب و مقدمات را نزد پدرش و دانشوران دزفول گذراند و فقه و اصول و دوره سطح را نزد شیخ حسین انصاری (عمویش) آموخت. او در سال ۱۲۳۲ به همراه پدرش به عتبات (کربلا و نجف) برای تکمیل دروس سفر کرد. شیخ مرتضی چهار سال نزد دو فقیه سید مجاهد و شریف العلماء استفاده کرد. در سال چهارم، شیخ به زادگاهش دزفول بازگشت، اما پس از یک سال در سال ۱۲۳۷ بار دیگر به عتبات بازگشت.
از سال ۱۲۶۲ قمری مرجعیت عامه شیعه به آیتالله شیخ محمد حسن صاحب جواهر منتقل شد. در سال ۱۲۶۶ قمری او در لحظات آخر حیاتش در جمع بزرگان شیعه با اشاره به شیخ انصاری گفت: «هذا مرجعکم من بعدی: این مرجع شما بعد از من است» و پس از درگذشتش، شیخ مرتضی مرجعیت عام شیعه را یافت.
شیخ انصاری پس از شیخ علی کاشف الغطا و برادرش شیخ حسن کاشف الغطا و همچنین شیخ محمد حسن صاحب جواهر ریاست و اداره حوزه علمیه نجف را از سال ۱۲۶۶قمری تا ۱۲۸۱قمری به مدت ۱۵ سال به عهده داشت و شیعیان جهان از وی تقلید میکردند.
آثار قلمی این فقیه فرزانه - که به دست خود و با خطی زیبا پیرامون موضوعات مختلف تالیف شده است و بعضی از آنها در زمان حیاتش در چند نوبت به قطع رحلی چاپ سنگی شده اند به شرح ذیل است :
1. کتاب رسائل : این کتاب در علم اصول فقه است و به دلیل محتوایی تازه و بدیع به فرائد الاصول معروف شده است و در 400 صفحه به قطع رحلی چاپ سنگی و منتشر شده است .
2. کتاب المکاسب : این اثر در خصوص مسائل کسب و تجارت است . مطالب این کتاب علمی و استدلالی با تحقیقات و پژوهش میدانی و جامع در رد و ابرام نظرات دانشوران و فقهای گذشته است و هر دو اثر فوق از کتب درسی رایج در حوزه های علمیه تشیع است .
3. کتاب الصلاه : این اثر گرانسنگ - که در مورد مسائل نماز است به صورت علمی و بسیار دقیق و مستدل بحث کرده است . این کتاب 437 صفحه ای به قطع رحلی در سال 1305 ق چاپ سنگی و منتشر شده است .
4. کتاب الطهاره : این کتاب در 548 صفحه به قطع رحلی در سال 1317 ق چاپ سنگی و منتشر شده است
شیخ انصاری در سن ۶۷ سالگی در ۱۸ جمادیالثانی سال ۱۲۸۱ قمری در نجف درگذشت ودر جوار بارگاه امام علی(ع) مدفون شد.
منبع: برگرفته ازسایت ویکی پدیا به نشانی: مرتضی_انصاری/ http://fa.wikipedia.org/wiki
آلبرت اینشتین (به آلمانی: Albert Einstein) یکی ازبزرگترین ومشهورترین فیزیکدانان نظری سده نوزدهم وبیستم میلادی و زادهٔ آلمان بود. اودر ۱۴ مارس ۱۸۷۹ میلادی در یک خانواده یهودی در شهر اولم در ورتمبرگ آلمان ، واقع در ۱۰۰ کیلومتری اشتوتگارت بدنیا آمد . پدرش هرمان اینشتین یک فروشنده بود که بعدها یک کارخانه الکتروشیمیایی را تأسیس کرد. آلبرت اینشتین بیشتر به خاطر نظریه نسبیت و بویژه برای همارزی جرم و انرژی) E=M*C2 (شهرت دارد. علاوه بر این، او در بسط تئوری کوانتوم و مکانیک آماری سهم عمدهای داشت. او جایزه نوبل فیزیک را در سال ۱۹۲۱م. برای خدماتش به فیزیک نظری و به خصوص به خاطر کشف قانون اثر فوتوالکتریک دریافت کرد. او به دلیل تأثیرات چشمگیرش، به عنوان یکی از بزرگترین فیزیکدانانی شناخته میشود که به این جهان پا گذاشتهاند.
نسبیت خاص یکی از نظریاتی است که اینشتین مطرح کرده و شامل سه پدیده در سرعتهای بسیاربالا است :
1- انقباض لورنتزی که کاهش طول جسم در طی حرکت است .2- اتساع زمان که کند شدن زمان است .3- افزایش جرم .
وی در خلال جنگ جهانی دوم به آمریکا مهاجرت کرد تا در پروژهای که این کشور به منظور تحقیقات برای ساخت بمب اتمی راهاندازی کرده بود شرکت کند . پس از پایان جنگ و تأسیس رژیم اشغالگرقدس به آن کشور مهاجرت کرد و به عنوان عضو هیئت علمی و استاد در دانشگاه عبری بیت المقدس به تدرس پرداخت . سرانجام دوباره به آمریکا بازگشت و در شهر پرینستون ساکن شد و در روز ۱۸ آوریل ۱۹۵۵ م در همانجا در گذشت .
اینشتین خود را یک صلحطلب و بشردوست و در سالهای بعد ، یک سوسیال دموکرات متعهد قلمداد میکرد . او یک بار گفت ، «از نظر من نگرش گاندی روشنبینانهترین نگرش در میان تمامی سیاستمداران زمان ماست . او یکی از بنیانگذاران حزب دمکرات آلمان و یکی از اعضای اتحادیه فدراسیون معلمان آمریکا از اتحادیههای وابسته به AFL-CIO بود .
آلبرت اینشتین به تبع یهودی بودنش از حامیان صهیونیسم بود(که این موردرا ازنقاط ضعف اومی توان به حساب آورد). حمایت او از صهیونیسم باعث خشم راستگرایان آلمان شد . اینشتین در سال ۱۹۳۹م کتابی نیز به نام «درباره صهیونیسم»( About Zionism ) نوشت . او پس از سفر به آمریکا به سخنرانی هایش به نفع صهیونیسم ادامه داد. علیرغم این نگرانیها ، او در تأسیس دانشگاه عبری در بیتالمقدس ، فعالیت بسیاری کرد. بعدها ، در سال ۱۹۵۲م ، به اینشتین پیشنهاد شد که به عنوان دومین رئیسجمهور کشور جعلی اسرائیل قدرت را در اختیار بگیرد ، اما او این پیشنهاد را نپذیرفت ، و گفت که فاقد توانایی لازم برای این کار است . با این وجود ، اینشتین بقیه عمر خود را وقف رفاه اسرائیل غاصب و مردم آن کرد. اینشتین داراییها ، و نیز استفاده از تصویر خود را به دانشگاه عبری بیتالمقدس وقف کردهاست . او در طول حیات خود از دانشگاه حمایت بسیاری کرده و این حمایت از طریق حق امتیازاتی که از طریق امتیازدهی به فعالیتها دریافت میشود ادامه دارد . آژانس روجر ریچمن به عنوان کارگزار دانشگاه عبری بیتالمقدس صادرکننده پروانه استفاده تجاری از نام آلبرت اینشتین و تصاویر مربوط به وی و دیگر تصاویر شبیه به آن است.
بنابربرخی نوشته ها آلبرت اینشتین نامه نگاری های محرمانه ای با مرحوم آیتالله العظمی بروجردی داشته است ودر آخرین رساله علمی خود با عنوان « دی اِرکِلِرونگ Die Erklaerung» (به معنای بیانیه) که در سال 1954 در آمریکا و به زبان آلمانی نوشت، اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح داده و آن را کاملترین ومعقولترین دین دانسته است.
این رساله در حقیقت همان نامهنگاری محرمانه اینشتین با مرحوم آیتالله العظمی بروجردی است. اینشتین در این رساله «نظریه نسبیت» خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از کتابهای شریف نهج البلاغه و بحارالانوار تطبیق داده و نوشته است که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمیشود و تنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه ی پیچیده «نسبیت» را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان آن را نفهمیدهاند.
درمورد تابعیت اینشتین بایدگفت اگرچه اودر آلمان به دنیا آمد. ولی در ۱۷ سالگی، در ۲۸ ژانویه ۱۸۹۶م با تأیید پدرش خواستار خروج از تابعیت آلمانی خود شد و تا پنج سال یک بیتابعیت بود. در ۲۱ فوریه ۱۹۰۱م تابعیت سوئیس را به دست آورد و تا پایان عمر یک شهروند سوئیس بود. او در ۱۹۱۴م یعنی زمانی که وارد خدمات اجتماعی پروس شد به تابعیت روسیه درآمد، اما به دلیل موقعیت سیاسی و آزار و اذیت یهودیان در آلمان نازی، او خدمات اجتماعی را در مارس ۱۹۳۳م رها کرد و در نتیجه تابعیت روس را نیز از دست داد . در ۱ اکتبر ۱۹۴۰م اینشتین تابعیت ایالات متحده آمریکا را به دست آورد. او تا زمان مرگ یعنی ۱۸ آوریل ۱۹۵۵م هم تبعه ایالات متحده آمریکا و هم تبعه سوئیس بود.
اینشتین در طول حیات خود بیش از پنجاه مقاله علمی منتشر کرد. او همچنین آثار غیرعلمی متعددی نیز منتشر کردهاست، که از آن جمله میتوان به «درباره صهیونیسم» (۱۹۳۰)، «چرا جنگ؟» (۱۹۳۳، به همراه زیگموند فروید)، «دنیایی که من میبینم» (۱۹۳۴)، و «پس از سالهای پایانی من» (۱۹۵۰) اشاره کرد.برخی ازمقالات علمی اوعبارتنداز:
نظریه نسبیت خصوصی و عمومی، فیزیک و واقعیت، نسبیت و مفهوم نسبیت، تکامل فیزیک و حاصل عمر
بهاءالدین محمد بن حسین عاملی معروف به شیخ بهائی (متولد ۸ اسفند ۹۲۵ هجری خورشیدی دربعلبک لبنان ،تا ۸ شهریور ۱۰۰۰ هجری خورشیدی در اصفهان) یکی ازدانشمندان نامدار قرن دهم و یازدهم هجری است که در دانشهای فقه ،اصول ،فلسفه، منطق، هیئت ، ریاضیات وشعر و ادبیات تبحر داشت. در حدود ۹۵ کتاب و رساله از او در سیاست، حدیث، ریاضی، اخلاق، نجوم، عرفان، فقه، مهندسی و هنر و فیزیک بر جای مانده است. به پاس خدمات وی به علم ستارهشناسی، یونسکو سال ۲۰۰۹میلادی را به نام او سال «نجوم و شیخ بهایی» نامگذاری کرد.
وی در۸ اسفند ۹۲۵ خورشیدی، دربعلبک لبنان در روستایی به نام «جبع» یا «جباع»متولدشد. او از نژاد «حارث بن عبدالله اعور همدانی»( از شخصیتهای برجسته آغاز اسلام) بودهاست . پدر او از شاگردان برجسته شهید ثانی بوده است. بهاءالدین محمد ۱۳ ساله بود که پدرش عزّالدین حسین عاملی به خاطر اذیت شیعیان آن منطقه توسط دولت عثمانی از یک سو و دعوت شاه طهماسب صفوی برای حضور در ایران،ازسوی دیگر به جانب ایران رهسپار گردید. پدر شیخ بهایی پس از سه سال اقامت در اصفهان، با توجه به پیشینهٔ علمی و فقهی از سوی شاه طهماسب به سمت شیخ الاسلامی قزوین که درآن زمان پایتخت ایران بود منصوب شد.شیخالاسلامی مهمترین منصب روحانیت در آن دوره بوده و وظیفهٔ آن رفع ظلم از مظلومان، امر به معروف و نهی از منکر ،تحقیق و بیان احکام شریعت برای مردم بود.
شیخ بهایی در مدت ۷۵ سال عمر خود با چهار تن از سلاطین صفوی(شاه طهماسب ، شاه اسماعیل دوم ، سلطان محمد خدابنده و شاه عباس اول )معاصر بودهاست .شیخ بهایی در سال ۹۹۶ه.ق به دستور شاه عباس اول به شیخ الاسلامی اصفهان منصوب شد، درسال ۱۰۰۶هجری قمری با تغییر مکان پایتخت از قزوین به اصفهان این سمت به شیخالاسلامی کشور تغییر و ارتقاء یافت و شیخ بهایی تا زمان وفاتش در این منصب باقی بود.
این دانشمندبزرگ حدود۹۵کتاب ورساله درزمینه دانشهای مختلف ازخودبه یادگارگذاشته است.که برخی ازآنهاعبارتنداز: خلاصة الحساب : درباره حساب ، جبر و هندسه که تا چند دهه پیش جزو کتب درسی بود ،جامع عباسی شاخصترین اثر شیخ درفقه و به زبان فارسی ،الزبدة فی الاصول درعلم اصول، تشریح الافلاک در هیئت ، بحر الحساب در ریاضیات، مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین که ارائه فقه استدلالی شیعه بر مبنای قرآن ،آیات الاحکام وحدیث است و حبل المتین فی احکام الدّین در فقه.
اوهمچنین تعدادزیادی شاگردتربیت نمودکه هریک ازآنهاخودازبزرگان علم ودین بودندکه ازجمله آنها می توان ملاصدرای شیرازی ، ملا محسن فیض کاشانی ، فیاض لاهیجی، محمد تقی مجلسی ، پدر علامه محمد باقر مجلسی صاحب بحارالانوار ، محقق سبزواری و شیخ زین الدین عاملی ، نوهء شهید ثانی رانام برد.
شیخ بهایی در دوازدهم شوال ۱۰۳۰یا ۱۰۳۱هجری قمری در اصفهان وفات یافت. ملامحمد تقی مجلسی بر وی نماز گزارد و سپس پیکرش را به مشهد مقدس برد و بنابر وصیتش او را در خانه اش که نزدیک حرم امام رضا (ع) قرار داشت به خاک سپردند. اکنون آرامگاه شیخ بهایی در یکی از رواقهای حرم مطهر امام رضا(ع) قرار دارد.
شیخ بهایی درزمینه ادبیات وشعرنیزتسلط بسیارخوبی داشت.شعرمعروف زیرازاشعارماندگارآن بزرگ است.
تا کــــی به تمنای وصـــــال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سرآید غم هجــران تو یا نه ای تیــــــر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب زمیانه
رفتــــم به در صومعـــه عابـــد و زاهد دیدم همه را پیش رُخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد گه معتکف دِیــــرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه
روزی که برفتند حریفان پی هر کار زاهد سوی مسجدشد و من جانب خمار
من یار طلب کردم و او جلوه گه یار حاجــی به ره کعبــــه و من طالب دیدار
او خانه همی جوید و من صاحب خانه
هردر که زنم صاحب آن خانه تویی تو هــــر جا که روم پرتـــــو کاشانه تویی تو
در میکده و دیــــر که جانانه تویی تو مقصود من از کعبـــــه و بتخانه تویی تو
مقصـــود تویـی کعبــــه و بتخانه بهانه
بلبل به چمن زان گل رخسارنشان دید پـــــروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیــر و جوان دید یعنــــی همــــه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم من که روم خانه به خانه
عاقل به قوانین خرد راه تو پویــــــد دیــــــوانه برون از همــــه آئین تو جوید
تا غنچهء بشکفتهء این باغ کــــه بویــد هــــر کس به زبانی صفت حمـــد تو گوید
بلبل به غزل خوانی و قُمــری به ترانه
بیچاره بهایی که دلش زار غم توست هرچندکه عاصی است زخیل خدم توست
امید وی از عاطفت دم به دم توست تقصیر "خیالی" به امیــــد کــرم توست
یعنی که گنه را به از این نیست بهانه
علّامه حلّی یکی ازبزرگترین فقهای شیعه است که درزمینه های فقه و حدیث ، کلام و فلسفه ، اصول فقه ، منطق ، ریاضیات و هندسه تبحرزیادی داشت. پس از رحلت محقق حلی زعامت و مرجعیت شیعیان به علّامه حلّی که فقط 28 سال ازعمرش می گذشت منتقل گردید و این بار امانت الهی بر دوش با کفایت او گذاشته شد. بدین سبب به لقب شریف "آیة الله " مشهور گردید، که در آن روزگار تنها او به این لقب خوانده می شد و هر کس آیة الله می گفت منظورش علامه حلّی بود. این امر حاکی از نبوغ و شخصیت والای اوبود که در این سنین تمام دانشها و فضایل اخلاقی و کرامتهای معنوی و انسانی را به کمال رسانده و از دیگر عالمان و مجتهدان عصرخود برتری جسته و به مقام شامخ مرجعیت تقلید و فتوا در احکام شرع مقدس اسلام نایل گشته بود.
علامه حلّی در شب 29 رمضان 648 ه.ق در شهر حلّه عراق متولدشد. نامش حسن وملقب به جمال الدین ومعروف به آیة الله علامه حلّی است . پدرش شیخ یوسف سدیدالدین از دانشمندان و فقهای عصر خویش در شهر فقاهت حلّه است .
عصر علامه را باید زمان توسعه فقه و شیعه و حقانیت مذهب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و دوره پیشرفت تمدن و دانش در گوشه و کنار جهان اسلام نامید. چرا که علامه حلّی تلاش و کوشش خستگی ناپذیری در نشر علوم و فقه اسلام بر طبق مذهب اهل بیت نمود و در فقه تحول و شیوه نوی را ارائه کرد.
وی اولین فقیهی بود که ریاضیات را به عنوان دانشی در فقه وارد کرد و به فقه استدلالی تکامل بخشید. تاثیری که دیدگاه فقهی ، کلامی و آثار علامه گذارده بود محور بحث و تکیه گاه دانشمندان بر طبق نظرات فقهی فقها و دانشمندان شیعی بود.
علامه حلّی بیش از25 اثرارزنده درزمینه های فقه ،اصول،کلام ،حدیث،رجال،تفسیر،فلسفه ومنطق،ادبیات ودعا وغیره ازخودبجاگذاشته است.یکی ازکتابهای علامه حلّی کتاب "منهاج الکرامه" دراثبات امامت است که پس از انتشاراین کتاب ابن تیمیه که از دانشمندان متعصب اهل سنت سلفی و معاصر با علامه حلّی بود به علت عناد و لجاجتی که با علامه و امامان اهل بیت داشت کتابی به نام "منهاج السنه " به عنوان ردّ بر شیعه و بویژه ردّ بر کتاب "منهاج الکرامه " علامه نوشت .که بعدهااساس تفکرونظریات محمدابن عبدالوهاب و فرقه وهابیت حاکم درعربستان قرارگرفت.سرانجام این مرجع تقلید شیعه ، فقیه و عارف فرزانه در 21 محرم سال 726 ه.ق پس از78 سال عمر پر باربه دیارباقی شتافت. یادش گرامی باد.
جمشید بن مسعود بن محمود طبیب کاشانی ملقب به غیاثالدین( زادهء ۷۹۰ هجری قمری درکاشان ایران و کشته شده در ۱۹ رمضان ۸۳۲ هجری قمری برابر با ۱۴ تیر ۸۰۸ هجری خورشیدی در سمرقند که اکنون در ازبکستان قرار دارد.) زبردستترین حسابدان و آخرین ریاضیدان برجستهی دورهء اسلامی و از بزرگترین مفاخر تاریخ ایران به شمار میآید. وی به تکمیل وتصحیح روشهای قدیمی انجام چهار عمل اصلی حساب پرداخت و روشهای جدید و سادهتری برای آنها اختراع کرد. در واقع، جمشید کاشانی را باید مخترع روشهای کنونی انجام چهار عمل اصلی حساب (به ویژه ضرب و تقسیم) دانست. کتاب ارزشمند وی با نام مفتاح الحساب کتابی درسی، دربارهی ریاضیات مقدماتی است و آن را از حیث فراوانی و تنوع مواد و مطالب و روانی بیان سرآمد همهی آثار ریاضی سدههای میانه میدانند.
غیاثالدین جمشید کاشانی که دراروپا وغرب به الکاشی(al-kashi) مشهور است. ریاضیدانی برجسته و ستارهشناس و محاسبی ماهر و زبردست بود. آلات رصدی دقیقی اختراع کرد و از حدود ۸۰۸ (۱۴۰۶میلادی) تا پایان عمرش ۸۳۲ (۱۴۲۹میلادی) فعالیت علمی داشته است. در دوران فعالیت علمیاش به تالیف کتابهای متعددی در زمینه ریاضیات و نجوم پرداخته است مهمترین این آثار عبارتاند از: زیج خاقانی، مفتاح الحساب، رسالهٔ محیطیه و رسالهٔ وتر و جیب (سینوس).او عددپی وسینوس یک درجه را با دقت بسیاربالایی به شرح زیرمحاسبه کرد که با محاسبات امروزی همخوانی دارد.
π=3.14159265358975
یا 6.2831853071795865= 2 x π
Sin10= 0.0174524064372835103712
او در همهی آثارش خود را چنین معرفی کرده است: "کمترین بندگان خداوند (یا نیازمندترین بندگان خدا به رحمت او)، جمشید، پسر مسعود طبیب کاشانی، پسر محمود پسر محمد ". بیشتر آنچه که از زندگی وی معلوم است از بررسی آثار علمی ارزندهاش و نیز دو نامه که خطاب به پدر خود و مردم کاشان نوشته به دست آمده است.
از زندگی و سرگذشت غیاثالدین جمشید کاشانی تاکنون دو فیلم و سریال بنامهای "شهرآشوب" به کارگردانی یدالله صمدی، محصول سال ۱۳۸۴ و "نردبام آسمان" به کارگردانی محمدحسین لطیفی، محصول سال ۱۳۸۸، پخش شده از ۱ شهریور ۱۳۸۸ تا ۲۴ شهریور ۱۳۸۸ (رمضان ۱۳۸۸) ساخته شده است.
این دانشمندبزرگ همانطور که دربالا اشاره شد در ۱۹ رمضان ۸۳۲ هجری قمری برابر با ۱۴ تیر ۸۰۸ هجری خورشیدی در سمرقند که اکنون در ازبکستان قرار داردکشته شد.یادش گرامی باد.
روزاول شهریور ،روزبزرگداشت شیخ الرییس حکیم ابوعلی سینا و روز پزشک است .این روزبرهمه پزشکان متعهدودانشمندمبارکباد.
ابن سینا یا پورسینا حسین پسر عبدالله متولد سال ۳۷۰ هجری قمری و در گذشته در سال ۴۲۸ هجری قمری، دانشمند و پزشک و فیلسوف بود. نام او را ابن سینا، ابوعلی سینا، و پور سینا گفتهاند. بوعلی سینا را باید جانشین بزرگ فارابی و شاید بزرگترین نماینده حکمت در تمدن اسلامی بر شمرد. اهمیت وی در تاریخ فلسفه اسلامی بسیار است زیرا تا عهد او هیچیک از حکمای مسلمین نتوانسته بودند تمامی اجزای فلسفه را که در آن روزگار حکم دانشنامهای از همه علوم معقول داشت در کتب متعدد و با سبکی روشن مورد بحث و تحقیق قرار دهند و او نخستین و بزرگترین کسی است که از عهده این کار برآمد.
زندگینامه اوبطورخیلی خلاصه اززبان خودش چنین است:" پدرم عبدالله از مردم بلخ بود در روزگار نوح پسر منصور سامانی به بخارا درآمد. بخارا در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. پدرم کار دیوانی پیشه کرد و در روستای خُرمیثن به کار گماشته شد. به نزدیکی آن روستا، روستای افشنه بود. در آنجا پدر من، مادرم را به همسری برگزید و وی را به عقد خویش درآورد. نام مادرم ستاره بود من در ماه صفر سال ۳۷۰ از مادر زاده شدم. نام مرا حسین گذاشتند چندی بعد پدرم به بخارا نقل مکان کرد در آنجا بود که مرا به آموزگاران سپرد تا قرآن و ادب بیاموزم. دهمین سال عمر خود را به پایان میبردم که در قرآن و ادب تبحر پیدا کردم آنچنانکه آموزگارانم از دانستههای من شگفتی مینمودند."
به دلیل آنکه در آن عصر، عربی زبان رایج آثار علمی بود، ابن سینا و سایر دانشمندان ایرانی که در آن روزگار میزیستند کتابهای خود را به زبان عربی می نوشتندوازاین جهت است که بسیاری ازدانشمندان ایرانی بنام دانشمندان عرب شناخته شده اند. بعدها بعضی از این آثار به زبانهای دیگر از جمله فارسی ترجمه شد.
افزون بر این، ابنسینا در ادبیات فارسی نیز دستی قوی داشتهاست. بیش از ۲۰ اثر فارسی به او منسوب است که از میان آنها انتساب دانشنامه علائی و رساله نبض بدو مسلم است. آثار فارسی ابنسینا، مانند سایر نثرهای علمی زمان وی، با رعایت ایجاز و اختصار کامل نوشته شدهاست.
آثار فراوانی از ابنسینا به جا مانده و یا به او نسبت داده شده که شامل ۱۳۱ نوشته اصیل از ایشان و ۱۱۱ اثر منسوب به او است .آثار ابن سینا درزمینه های مختلف علمی ازقبیل فلسفه،پزشکی،ریاضیات،طبیعیات،ادبیات وشعر وموسیقی است.
ازجمله مهمترین آثاراو میتوان شفا، الاشارات والتنبیهات درفلسفه،قانون درپزشکی و دانشنامه علایی رانام برد.
این دانشمندبزرگ درسال۴۲۸هجری قمری(۴۱۶خورشیدی) درگذشت و آرامگاهش هم اکنون درهمدان زیارتگاه دوستداران علم وحکمت وفلسفه است.
این دو بیت شعرمنسوب به اوست:
دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت | یک موی ندانست ولی موی شکافت | |
اندر دل من هـــــزارخورشید بتافت | آخـــــربه کمـــــال ذرهای راه نیافت |
****
مایـــیم به عفــــو تـو تــولاکرده | وز طاعت معصیت تبــــــرا کرده | |
آنجا که عنایت تو باشد، باشد | ناکرده چو کرده، کرده چون ناکرده |
سی ویکم خردادسالروزشهادت مردبااخلاص ،عارف ومجاهد درراه خدا دکترمصطفی چمران است.این بزرگمرد پس ازمجاهدتهای فراوان درمبارزه بادشمنان انقلاب اسلامی وحضورمستمردرجبهه های جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی وتلاشهای فراوان ولی بی ادعا در31خرداد 1360هجری شمسی درجبهه دهلاویه به شهادت رسید.او ضمن دارابودن سطح بالای علمی و فنی مردی عارف ، مجاهد،بااخلاص ،بی ادعا ، عاشق اسلام وحق وحقیقت بود.
دکتر مصطفی چمران در سال 1311 در تهران، خیابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولک متولد شد.وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و در دبیرستانهای دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشته الکترومکانیک فارغالتحصیل شد و یکسال به تدریس در دانشکدة فنی پرداختدکترچمران در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به امریکا اعزام شد و پس از تحقیقاتعلمی در جمع معروفترین دانشمندان جهان در دانشگاه کالیفرنیا و معتبرترین دانشگاه امریکا –برکلی- با ممتازترین درجه علمی موفق به اخذ دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما گردید.
دکتر مصطفی چمران علاقه شدیدی به مسائل مذهبی داشت و از 15 سالگی در درس تفسیر آیتا.... طالقانی و دروس منطق و فلسفه شهید مطهری شرکت میکرد. به هنگام تحصیل در دانشکده فنی از اعضای فعال انجمن اسلامی دانشجویان بود و در جریانات ملی شدن صنعت نفت و مبارزات آن فعالانه شرکت جست. پس از واقعه 15 خرداد تصمیم به مبارزه مسلحانه با رژیم شاه گرفت و به همین منظور عازم مصر شد و مدت دو سال دوره آموزش های چریکی و جنگ های پارتیزانی را گذراند. چمران با جمال عبدالناصر در مسأله ناسیونالیسم عربی که ناصر به آن دامن میزد اختلاف پیدا کرده و پس از فوت وی عازم لبنان شد. در لبنان، آموزش دورههای چریکی به مبارزان ایرانی را آغاز کرد و با کمک امام موسی صدر، ‹‹حرکت المحرومین›› و نیز شاخه نظامی آن یعنی ‹‹جنبش امل›› را بنیان نهاد. شهید چمران در لبنان حملات بسیاری به مواضع صهیونیزم اشغالگر و نیروهای فالانژ وابسته به این رژیم داشت. با اوجگیری انقلاب اسلامی ، شهید چمران با نظر امام خمینی به وطن بازگشت و ابتدا به آموزش نخستین گروه از سپاه پاسداران پرداخت. در همان زمان به معاونت نخست وزیر منصوب شد. دکتر چمران پس از بروز غائله پاوه عازم منطقه شد و حماسه ساز کردستان شد. پس از این حماسه از سوی امام خمینی(ره) به وزارت دفاع منصوب شد و سپس به نمایندگی امام در شورای عالی دفاع در کنار حضرت آیتالله خامنهای نصب گردید. در انتخاب دوره اول مجلس به عنوان نماینده تهران انتخاب شد اما با شروع جنگ تحمیلی با اجازه امام عازم جبهههای جنگ شد و ستاد جنگهای نامنظم را تشکیل داد و اقدامات بسیار مهمی در آن زمان که رکود بر جبههها حاکم بود انجام داد. در جنگ سوسنگرد مجروح شد اما از پای ننشست و دوباره به جبههها بازگشت و حماسههای بسیاری آفرید . سرانجام در 31 خرداد 1360 در منطقه دهلاویه به آرزوی دیرینش یعنی شهادت و لقاءا... رسید. روانش شادباد و خدایش رحمت کناد.
24خردادبرابربا اول ماه رجب سالروز ولادت حضرت امام محمدباقر(ع) امام پنجم شیعیان جهان است. دربرخی روایات ولادت آن حضرت سوم ماه صفرآمده است. این زادروز فرخنده برهمه مسلمانان بویژه شیعیان مبارکباد.
امام محمدباقر (ع) ، فرزند امام زین العابدین علیبنالحسین (ع) است. مادر حضرت، فاطمه دختر امام حسن مجتبی(ع) است.
نام شریف آن حضرت محمد و کنیه آن جناب ابوجعفر و القاب شریفش: باقر، شاکر و هادی است؛ مشهورترین آنها باقر است.باقردرلغت بمعنای شکافنده است.امام پنجم را باقرالعلوم مینامندیعنی شکافنده علوم.اونقش زیادی درمبارزه با احادیث جعلی یا اسراییلیات داشت.
شیخ صدوق در علل الشرایع به نقل از عمرو بن شمر آورده است: از جابر جعفى پرسیدم چرا به امام پنجم ، باقر مىگفتند؟ گفت: «چون علم را مىشکافت و اسرار آن را آشکار مىکرد» .در مناقب ابن شهر آشوب نوشته شده است: گفتهاند براى هیچ یک از فرزندان حسن(ع) و حسین (ع) این اندازه از علوم، از قبیل تفسیر و کلام و فتوا و احکام و حلال و حرام فراهم نشد که براى امام باقر (ع) .
اول خردادماه روزبزرگداشت ملاصدرای شیرازی است.
صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی معروف به مُلاصَدرا و صدرالمتألهین یکی از بزرگترین فیلسوفان جهان اسلام در سدهٔ یازدهم هجری قمری و بنیانگذار حکمت متعالیه است. ملاصدرا در روز نهم جمادیالاول سال ۹۸۰ هجری قمری، در شیراز و در محلهٔ قوام ، زاده شد و او را محمد نام نهادند. به روایتی پدر او خواجه ابراهیم قوام، مردی دانشمند و وزیر حاکم پارس بود.
ابراهیم قوام در آغاز، محمد کوچک را به مکتبخانهٔ ملااحمد در محلهٔ قوام و به نزد ملااحمد برد. محمد دو سال در این مکتبخانه خواندن و نوشتن و قرائت قرآن را فراگرفت. سپس او را به یک معلم خانگی به نام ملا عبدالرزاق ابرقویی سپردند تا صرف و نحو بیاموزد.پس از وقفه ای کوتاه درتحصیل علم محمد، او به اصفهان مهاجرت ودرمدرسه خواجه اصفهان به ادامه تحصیل پرداخت.
ملاصدرا در مدرسهٔ خواجهٔ اصفهان دروس فقه، علوم حدیث و تفسیر را از شیخ بهایی، حکمت الهی و حکمت شرق و غرب را از میرداماد و علم ملل و نحل را از میرفندرسکی آموخت. ملاصدرا پس از کسب درجهٔ اجتهاد، به تدریس در مدرسهٔ خواجه پرداخت، اما از آنجایی که نظریاتش در برخی مسائل فقهی با بیشتر دانشمندان قشری اصفهان متفاوت بود، او را به بدعتگذاری در دین متهم ساختند و خواهان اخراج او از مدرسه و در نهایت تبعید او از اصفهان شدند. بدین سان ملاصدرا از اصفهان تبعید شدو از آنجا راهی روستای کهک قم گشت.
ملاصدرا با دعوت اللهوردیخان حاکم فارس که مدرسه ای نوساز ساخته بود ازتبعیدبه زادگاهش شیراز بازگشت.اوپس از بازگشت به شیراز، تدریس در این مدرسه را آغاز کرد. در این مدرسه افزون بر حکمت و فقه، ادبیات، اخترشناسی، ریاضیات، شیمی، زمینشناسی و علوم طبیعی نیز تدریس میشد. اهمیت این مدرسه از مدرسهٔ خواجهٔ اصفهان نیز فزونی یافت.
برای ملاصدرا بیش از 50تألیف برشمرده اند که مهمترین آنها الحکمة المتعالیة فی الأسفار الأربعة العقلیة است.نظریه حرکت جوهری ملاصدرا یکی ازنظریات بدیع اوست که شهرت بسیاردارد.
این حکیم وارسته در طول عمر 71 ساله اش هفت بار با پای پیاده به حج مشرف شد و در آخر نیز سر بر این راه نهاد و به هنگام آغاز سفر هفتم یا در بازگشت از آن سفر به سال 1050 ه .ق در شهر بصره دارفانی را وداع نمود و در جوار حق قرار گرفت، و در همانجا به خاک سپرده شد.روحش شادباد.
شعرزیریکی ازاشعاراین فیلسوف وعارف بزرگ است:
هست اشیاء جمله در تسبیح حق خواه گویا، خواه خاموش از نطق
جمله اشیاء لمعه ای از نور اوست خواه دشمن گیر، خواهی گیر دوست
از میِ شوقش همه گردیده مست خواه مؤمن گیر، خواهی بت پرست
سرعت افلاک و سنگینی خاک جملگی از شوق آن بی چون پاک
اصطکاک باد هـــم از یاد اوست اضطراب آب هــــم از دادِ اوست
عنصر و افلاک هـــــر دو در طواف در طلب هم تیره دل، هم سینه صاف
جمله در هستی طلب کار ویند در روش هـــــــر یک گرفتار ویند
چرخ اندر بندگـــــی مدهوش او از کواکب حلقــه ها در گوش او
دست یکدیگر همـــه بگرفته اند از پی هــــم در طریقش رفته اند
پا برون ننهاده یک تن زین طریق در روش با یکدگــــر گشته رفیق
یک قـــدم ننهاده جز در طاعتی جز به یاد حق نبوده ساعتـــی
چرخ و انجم گام زن در راه او دائم از شوق وی اندر جستجو
علوی و سفلی همه در کوششند ساکن و جنبان همه در جوششند
یک قدم ننهاده کس زین خط برون نیست کس را آگهی از چند و چون
آتش اندر سینه، گردون در غمش شب سیه پوشد فلک در ماتمش
جملگی پا گشت و اندر وی شتافت پای تا سر دیده شد او را نیافت
لیک آن کو یک قدم دارد سبق می رباید عقل و هوش از قــرب حق
هر که را گامی در این ره پیش گشت در نهادش نور هستی بیش گشت
منبع شعر: http://www.iec-md.org/monasebatha/digar/mulla_sadra_poem.html