Atyabi Weblog/وب نگاری اطیابی

این وب نگاری درمورد موضوعات گوناگون می باشد.

Atyabi Weblog/وب نگاری اطیابی

این وب نگاری درمورد موضوعات گوناگون می باشد.

حضرت امام جعفرصادق(ع)

امام جعفر بن محمدالصادق

بسم الله الرحمن الرحیم

(امام )جعفر صادق(ع):

نقش:        ششمین امام شیعیان

نام:            جعفر صادق

کنیه:          ابوعبدالله

تولّد:           ۱۷ ربیع الاول سال ۸۳ پس از هجرت

زادگاه:         مدینه

مدفن :       قبرستان بقیع، مدینه

طول عمر : پیش از امامت ۳۱ سال (سال ۸۳ تا ۱۱۴ پس از هجرت) دوران امامت ۳۴ سال (سال ۱۱۴ تا ۱۴۸ پس از هجرت)

القاب:         صادق ـ کاشف الحقایق ـ طاهرـ محقق ـ مصدق

همسر :      حمیده البربریه

پدر:             (امام )محمد باقر

مادر:            ام فروه

فرزندان:      ( امام) موسی کاظم، اسماعیل، عبدالله، محمد دیباج، اسحاق، علی عریضی، عباس، ام فروة، اسماء، فاطمه

  • جعفر پسر محمد، ششمین امام شیعیان و پایه گذار این مذهب، فرزند محمد باقر و ام‌فروه است. او در ۱۷ ربیع الاول ۸۳ هجری قمری در مدینه
  • دیده به جهان گشود. بعدها نزد شیعیان به جعفر صادق ملقب شد.[۱] او توسط منصور دوانیقی، خلیفه عباسی مسموم شد و در ۲۵ شوال ۱۴۸
  • هجری قمری در سن ۶۵ سالگی در مدینه درگذشت. محل دفن وی در بقیع است.[۲]

مشخصات

مشهورترین القاب وی نزد شیعیان صادق، صابر، طاهر، و فاضل است[۳].

بنا به ادای شیعه٬ علی بن حسین -امام چهارم شیعه- دربارهٔ ملّقب‌شدن جعفر به «صادق» گفته‌است: «از نسل پنجم او مردی به نام جعفر متولّد می‌شود

 که به دروغ ادّعای امامت می‌کند، و نامش جعفر کذّاب است، از این رو به امام ششم، جعفر صادق لقب داده‌اند.»[۴] [۵]

شیعیان معتقدند دوران امامت وی ۳۴ سال بوده که با اواخر حکومت امویان واوایل حکومت عباسیان مصادف می‌باشد. او با پنج تن از خلفای بنی امیه،

هشام بن عبدالملی، ولید بن یزید بن عبدالملی، یزید بن ولید بن عبدالملی، ابراهیم بن ولید و مروان بن محمد ملقب به حمار و دو تن از خلفای بنی عباس

 ابوالعباس (عبدالله بن محمد) معروف به سفاح و ابوجعفر معروف به منصور دوانیقی معاصر بود.

فرزندان

وی ۷ پسر و ۳ دختر داشت که عبارتند از: موسی کاظم (امام هفتم شیعیان)، اسماعیل، عبدالله، محمد دیباج، اسحاق، علی عریضی، عباس، ام فروة، اسماء و فاطمه.[۶]

زمامداران معاصر

  • خلفای اموی معاصر:

۱.هشام بن عبدالملک (۱۲۵- ۱۱۴)

۲.ولید بن یزید بن عبدالملک (۱۲۶- ۱۲۵)

۳.یزید بن ولید بن عبدالملک (۱۲۶)

۴.ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (۲ ماه و ۱۰ روز از سال‏ ۱۲۶)

۵.مروان بن محمد معروف به مروان حمار (۱۳۲- ۱۲۶)

  • خلفای عباسی معاصر:

۱.ابوالعباس عبدالله بن ‏محمد (۱۳۷- ۱۳۲)

۲.ابوجعفر منصور دوانیقی (۱۴۸- ۱۳۷)

منابع

  1. حسن زاده آملی. فضایل و سیره چهارده معصوم (ع). ۳۵۴.
  2. شیخ عباس قمی، کلیات مفاتیح الجنان
  3. نام و القاب امام صادق
  4. جعفر کذّاب (فارسی). دانشنامهٔ رشد. بازدید در تاریخ ۲ مرداد ۱۳۸۸.
  5. راوندی. «جلد ۱». الخرائج. ۲۶۸.
  6. مناقب

برگرفته ازسایت ویکی پدیا دانشنامه آزاد به نشانی:

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1_%D8%A8%D9%86_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF

 اصحاب امام جعفر صادق(ع)

تعداد راویان و اصحاب امام صادق(ع) بیش از چهار هزار نفر است که از محضر آن حضرت بهره‏مند شده و در جهان اسلام به انتشار علوم اهل بیت(ع) پرداختند.

 در این جا به نام برخی از بزرگان اصحاب و راویان آن حضرت اشاره می‏گردد:
1. جمیل بن درّاج.
2. عبدالله بن مسکان.
3. عبدالله بن بکیر.
4. حمّاد بن عیسی.
5. حمّاد بن عثمان.
6. ابان بن عثمان.
این شش نفر به «اصحاب اجماع» معروف شده‏اند.
7. أبان بن تغلب.
8. اسحاق بن عمّار صیرفی.
9. ابو حمزه ثمالی.
10. برید بن معاویه عجلی.
11. حریز بن عبدالله سجستانی.
12. حمران بن اعین شیبانی.
13. زرارة بن اعین شیبانی.
14. صفوان بن مهران اسدی.
15. عبدالله بن ابی یعفور.
16. عمران بن عبدالله اشعری.
17. عیسی بن عبدالله اشعری.
18. فضیل بن یسار بصری.
19. فیض بن مختار کوفی.
20. ابو بصیر مرادی.
21. مؤمن الطاق محمد بن علی.
22. محمد بن مسلم کوفی.
23. معاذبن کثیر کسایی.
24. مُعَلیّ بن خُنَیس کوفی.
25. هشام بن محمد.
26. یونس بن ظبیان کوفی.
27. معاویة بن عمّار.
28. زید شحام.
29. سُدیر بن حکیم.
30. عبد السلام بن عبدالرحمن.
31. جابربن یزید جُعفی.
32. ثابت بن دینار.
33. مفضل بن قیس.
34. مفضل بن عمر جُعفی.
35. سفیان بن عیینه.

برگرفته ازسایت گوناگون به نشانی: http://www.goonagoon.org/SubjectForPrint.aspx?key=9417   یادآوری میشود درسایت مذکور

 مرجعی برای مطلب فوق ارائه نشده است.

پیام‏هایی درباره امام جعفر صادق(ع)

ولادت

ولادت با سعادت امام جعفر صادق(ع) در هفدهم ربیع الاوال واقع شده، و مصادف با ولادت جد بزرگوارش حضرت محمد(ص) است. از این رو، این روز پربرکت در نزد مسلمانان منزلت

 خاصی دارد و به جا آوردن عباداتی چون روزه، نماز، صدقه دادن و زیارت امامان(ع)، در این روز ثواب دو چندان دارد.

مادر امام صادق(ع)

مادرگرامی امام صادق(ع) فاطمه ملقب به‏امٌٍ فروه است. وی زنی بسیار مؤمن پرهیزکار، و از تمامی زنان زمان خود، در عبادت و زهد و نیکوکاری بهتر و برتر بود. بانویی که همسرش

حضرت باقر العلوم(ع)، پدر همسرش حضرت زین العابدین(ع) و فرزندش سرچشمه علم و دانش، حضرت امام صادق(ع) است و در فقه و دانش دین دانا و بی‏نیاز بود.

جایگاه علمی امام صادق(ع)

امام جعفر صادق(ع) به تناسب وضع فرهنگی و سیاسی زمان خود، در عرصه علم و دانش، به هدایت و راهبری مردم پرداخت، آن حضرت همیشه مجالس بحث و گفتگوی علمی

ترتیب می‏دادند و به تبیین معارف دین واجبات و محرمات و تفسیر قرآن و علوم دینی می‏پرداختند.

ایشان به سئوالات مردم پاسخ می‏دادند و آنها را روشن می‏ساختند. هیچ سئوال کننده‏ای از حضورشان بیرون نمی‏رفت، مگر این که پاسخ در خور و پسندیده‏اش را می‏گرفت.

قناعت

انسان، با فضیلتِ قناعت به زندگی خویش زیبایی می‏بخشد. بسیاری از مشکلاتی که گریبانگیر خانواده‏های امروزی است، ناشی از چشم و هم‏چشمی و مصرف بی‏رویه و بی‏قاعده است.

 در حالی که انسان، اگر همیشه از نظرمادی به افراد پایین‏تر از خویش یا تهیدست بنگرد، پی به راحتی و آسایش زندگی خویش می‏برد. امام صادق(ع) در این باره می‏فرمایند: همواره از نظر

ثروت و مال دنیا به کسی بنگرکه مالش از تو کمتر باشد و به کسی که ثروتش از تو بیشتر باشد، نگاه نکن. هرگاه چنین کردی، به آنچه خداوند روزی تو قرار داده است، قانع خواهی شد.

صبر در مشکلات

همواره به دنبال سختی‏ها و مشکلات راحتی و آسایش وجود دارد. دنیا محل آزمایش است؛ خداوند گاهی انسان را باسختی‏ها و گاهی با خوشی‏ها می‏آزماید. انسان است که باید در

مقابل سختی‏ها صبور باشد تا از آزمون سربلند بیرون آید و پس از سختی‏ها و مصیبت‏ها به آرامش و پاداش صبر دست یابد. در این باره امام صادق(ع) می‏فرمایند: هر گاه بلایی از پس بلای

دیگر نازل شود، همانا پس از آن عافیت و سلامت خواهد بود.

وصیت امام صادق(ع) درباره سبک شمردن نماز

امام جعفر صادق(ع) پیش از مرگ تمام خویشان و آشنایان را نزد خود خواند. هنگامی که جمع شدند، امام به آنها نگاه کردند و فرمودند: به درستی که شفاعت ما به کسی که نماز را

 سبک و کوچک بشمارد، نخواهد رسید.

صبر و بردباری

اساسا انسان در میان مشکلات و سختی‏ها زندگی می‏کند. در میان این سختی‏هاست که خوشی‏ها معنا می‏یابد. در صورتی که انسان در هنگام سختی صبر و حوصله کند و با درایت

 و عقل و تدبیر، مشکل خویش راحل کند، به آرامش خواهد رسید. در غیر این صورت بر اثر بی تابی، بر مشکل خویش مشکلات بزرگ‏تری می‏افزاید. از این رو امام صادق(ع) می‏فرمایند:

 هر گاه انسان در مقابل مشکل یا سختی بی تابی کند، به سختی بزرگتری دچار می‏شود.

دوستی

از مسائل مهم در زندگی انسان، بر قرار کردن پیوند دوستی و صمیمیت با افراد شایسته است. دوستی و محبت بین انسان‏ها باعث نزدیک شدن قلب‏ها به یکدیگر می‏شود و آثار مثبت

 و سازنده‏ای در زندگی به جای می‏گذارد. دوستان خوب زندگی این دنیا و آخرت انسان راتضمین می‏کنند. امام صادق(ع) در این مورد می‏فرمایند. شمار دوستان خود را افزون کنید که

 آنان در دنیا یار و یاور شما، و در آخرت شفاعت خواه شمایند.

تحصیل علم

شرط لازم برای تکامل روحی و معنوی انسان، داشتن روح علم جویی و حقیقت‏طلبی است. کسی که دارای این ویژگی باشد، در همه حال به دنبال تحصیل حقایق و آشنایی با علوم

و معارف جدید است. مسلمان واقعی در تمام دوران عمر و در هر زمان باید در حال تحصیل علم باشد. حضرت امام صادق(ع) در جمله کوتاهی حق مطلب را ادا کرده، می‏فرماید:

 تحصیل علم در همه حال واجب است.

قساوت قلب

هر چه انسان بر معصیت و گناه اصرار ورزد، به همان اندازه قساوت در اعماق قلبش ریشه می‏دواند. چنین شخصی از درک لذت‏های معنوی باز می‏ماند و در حقیقت خداوند او را از

 لذت قرب به خدا و مناجات با او محروم می‏سازد، امام جعفر صادق(ع) در این باره می‏فرمایند: خداوند متعال می‏فرماید آسان‏ترین کاری که با بنده شهوتران انجام می‏دهم،

 این است که او را از لذت مناجاتم محروم می‏سازم.

امر به معروف و نهی از منکر

امامان و اولیای خدا همواره به امر به معروف و نهی از منکر سفارش، و در ترویج و تثبیت این دو فریضه تلاش بسیار کرده‏اند. مسلمانی که تحت عبودیت خداوند قرار دارد، باید دیگران

 را به آنچه خداوند دستور داده هدایت کند و از آنچه خداوند منع کرده، دیگران را بر حذر دارد. لیکن در این میان، هستند کسانی که فقط با زبان مردم را نصحیت می‏کنند؛ در حالی که

 انسان مسلمان باید با انجام دادن اعمال شایسته دیگران را به حق و حقیقت هدایت کند. همچنان که امام صادق(ع) می‏فرمایند: مردم را با چیزی جز زبانتان (یعنی با اعمال خود)

 به سوی حقیقت فرا خوانید.

خداترسی

معرفت به ذات خداوند آثار و ثمرات فراوانی دارد. اولین ثمره معرفت خدا، فضیلت خوف است. ثمره خداترسی توبه و بازگشت به سوی درگاه حق، زهد و بی رغبتی نسبت به دنیا

و بردباری و شکیبایی در مخالفت با هوای نفس است. امام صادق(ع) می‏فرمایند: هر که خدا را بشناسد، از او می‏هراسد و هر کس که از خدا هراسناک باشد، به آسانی از دنیا می‏گذرد.

حسد

انسان حسود بدخواه دیگران است و همواره از مشاهده نعمت و فضیلت در دیگری احساس ناراحتی و ناخشنودی می‏کند و آرزوی زوال آن را دارد. ممکن است بر اثر حسد بسیاری از

امور دینی و فضایل اخلاقی را زیر پا بگذارد، یا کینه دیگران را به دل بگیرد. انسان حسود همواره ایمانی سست و اراده‏ای ضعیف دارد امام ششم شیعیان، حضرت امام صادق(ع)،

در این باره می‏فرمایند: حسد ایمان را از بین می‏برد، همان طور که آتش هیزم را.

عبادت

امام صادق(ع) با وجود داشتن دانش فراوان، در نهایت بندگی و خشوع قرار داشت. چنان بود که حضرت را همواره در یکی از این سه حالت می‏دیدند: یا روزه دار بود یا به نماز و عبادت

مشغول بود، یا در حال ذکر و یاد خدا بود.

تواضع

امام جعفر صادق(ع) نمونه والای تمام کمالات و فضایل انسانی است. آن حضرت در نهایت فروتنی در مقابل خدا و خلق بود. ایشان درباره تواضع می‏فرمایند: از نشانه‏های تواضع و فروتنی

 این است که شخص به نشستن در پایین مجلس راضی می‏شود، و به کسی که با او روبرو می‏شود سلام کند. و ترک جدال کند، هر چند حق به جانب او باشد و دوست نداشته باشد

 که او را به سبب تقوا بستایند.

ترک تعلّقات

بالاترین مرتبه کمال و تقرب این است که تمامی تعلّقات از صفحه دل محو شود و شخصا یک تعلق بر جای ماند و آن تعلّق به خداست. بی شک این کمال تنها نصیب بندگان خاص خدا می‏شود.

چنان پر شد بر فضای سینه از دوستکه نقش خویش گم شد از ضمیرم.

حضرت امام صادق(ع) در این باره می‏فرمایند: دل حَرَم خداست؛ در حرم خدا غیر خدا را راه ندهید.

الگوهای شایسته در اسلام

هدف از تربیت اخلاقی در اسلام تنها این نیست که شخص پاره‏ای از آداب اخلاقی را به طور سطحی و ظاهری در خود ایجاد کند. در میان مردم هستند افرادی که به داشتن علم و آگاهی

 شهرت دارند، در حالی که بسیاری از اصول اخلاقی را رعایت نمی‏کنند. افرادی نیز هستند که از عمق آداب اسلامی بی اطّلاع‏ند و به ظاهر آداب شرع توجه می‏کنند. اینان به سبب

بی بهره بودن از فضایل و محرومیت از عمق معنوی لازم، هرگز الگوهای مطلوب اخلاق اسلامی نیستند. اینان نه تنها خود از رسیدن به کمال باز می‏مانند، دیگران را هم دین و آیین الهی

 گریزان می‏سازند، امام جعفر صادق(ع) می‏فرمایند: دو طایفه کمر مرا شکستند: عالم فاسد و بی حیا و جاهل مقدس مآب.

اولی مردم را با فسادو پرده دری از علم خویش باز می‏دارد و دومی آنان را به سبب جهالت خویش از عبادت گریزان می‏سازد.

وصیّت

امام صادق(ع) به یکی از یاران و شاگردان خود وصیت فرمودند میزان خواب خود را در شب و کلام خود را در روز کاهش ده و به آنچه خداوند روزی تو کرده است، قناعت کن.

چیزی که به آن خواهی رسید آرزو مکن. کسی که قناعت ورزید سیر می‏شود و کسی که قناعت نکرد، هرگز راضی نمی‏شود. در حال توانگری، تکبُّر و ناسپاسی و در حال تنگدستی،

 جزع و بی تابی مکن. آنقدر خشن و تندخو مباش که مردم از نزدیک شدن به تو کراهت دانسته باشند و آنقدر نیز نرم خو و سست مباش که تو را حقیر و کوچک شمارند.

 با کسی که از تو بزرگ مرتبه‏تر و والاتر است دشمنی مکن و کسی را که از تو کم‏تر و پائین‏تر است ریش‏خند مزن.

مزد کارگر

از ویژگی‏های دین اسلام که آن را از تمام ادیان متمایز ساخته، جامعیت آن است که به تمام ابعاد زندگی بشر توجه داشته است؛ به عنوان مثال شایسته است که مزد کارگر را

پیش از خشک شدن عرق و رفع خشکی‏اش، به او بدهند روزی امام صادق(ع) تعدادی کارگر برای کار در باغ خود، استخدام کرده بود. هنگام عصر، چون از کار فارغ شدند،

امام صادق(ع) روبه یکی از اطرافیان خویش کردند و فرمودند: دستمزد این کارگران را قبل از آنکه عرق پیشانی‏شان خشک شود، پرداخت کن.

کار و تلاش برای طلب معیشت

امام جعفر صادق(ع) با وجود مقام و منزلت بالای علمی و معنوی، برای امرار معاش خود، کار می‏کرد و عرق می‏ریخت. آن حضرت بیل به دست می‏گرفت و کشاورزی می‏کرد.

روزی در حال کار کردن - که عرق از سرو روی مبارکشان فرو می‏ریخت - یکی از یاران از آن جا می‏گذرد و به ایشان عرض می‏کند: فدای‏تان شوم، بیل را به من دهید و اجازه

بفرمایید تا به شما کمک کنم. حضرت به آن شخص فرموند: بسیار دوست می‏دارم که مرد برای طلب معیشت خویش در گرمای خورشید کار کند و خسته شود.

جملات آموزنده امام جعفر صادق(ع)

- لازمه دوست داشتن دین، دوست داشتن برادر دینی است.

- هر که در عملی دیگری را شریک خدا قرار دهد، خدا آن عمل را از او نمی‏پذیرد.

- کسی که برای مردم عمل کند، پاداش او بر عهده مردم است و کسی که برای خدا کار کند، پاداش او بر عهده خداست.

- هر که حیا ندارد، ایمان ندارد.

- امید مدار جز به خدای خود و مترس مگر از گناه خود.

- کسی که گرفتار عجب و خودپسندی شود، هلاک می‏شود.

- کسی که گرفتار کبر شود، خداوند روز قیامت او را می‏شکند و خوار و ذلیل می‏کند.

- خشم کلید همه بدی‏هاست.

- خداوند از مؤمن هیچ عملی را نمی‏پذیرد، اگر کینه برادر ایمانی اش را درون دل داشته باشد.

- بپرهیزد از اینکه بعضی از شما بر بعضی دیگر حسد بورزید؛ چرا که اصل و ریشه حسد کفر است.

- بر مؤمن واجب است که در حضور و غیبت، خیرخواه مؤمن باشد.

- از شیعیان ما نیست کسی که به مردم ستم کند.

- مبغوض‏ترین خلق خدا کسی است که مردم از زبان او بیمناک باشند.

- حسن خلق آثار خطاها را از بین می‏برد، همچنان که آفتاب یخ را؛ بدرفتاری عمل را تباه می‏سازد، همچنان که سرکه عسل را.

- هرگاه فاسقی آشکارا گناه کند و حیا نکند، احترامی ندارد و غیبت او حرام نیست.

- کامل‏ترین بی نیاز کسی است که اسیر حرص و آز نباشد.

- بهترین شما بخشندگان شمایند و بدترین شما بخیلان شما.

- اساس و پایه عقل، بعد از ایمان به خدای متعال، مهرورزی و محبّت داشتن نسبت به مردم است.- سخت‏ترین چیزی که خداوند آن را بر بندگانش واجب فرموده است،

انصاف داشتن میان خود و مردم است.

- کسی که اهل جفا است و از بی وفایی دوری نمی‏کند، ناسپاس هم هست.

- مؤمنان خدمت‏گزار یکدیگرند.

- کسی که خدا را در به جاآوردن امر به معروف و نهی از منکر اطاعت نمی‏کند، دین ندارد.

- اگر مردم به آنچه در تحصیل علم و معرفت هست پی می‏بردند، آن را جستجو می‏کردند، هر چند به ریختن خونشان و فرو رفتن در اعماق دریاها باشد.

برگرفته ازسایت حوزه به نشانی:  http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=5139&id=46676

زندگینامه حضرت امام جعفر صادق (ع)ازمنبعی دیگر 
 

امام صادق ( ع)


حضرت امام جعفر صادق علیه السلام رئیس مذهب جعفری ( شیعه ) در روز 17 ربیع الاول سال 83هجری  قمری چشم به جهان گشود .

پدرش امام محمد باقر ( ع ) و مادرش "ام فروه " دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر می باشد. کنیه آن حضرت : "ابو عبدالله " و لقبش "صادق " است .

حضرت صادق تا سن 12سالگی معاصر جد گرامیش حضرت سجاد بود و مسلما تربیت اولیه او تحت نظر آن بزرگوار صورت گرفته و امام ( ع ) از خرمن

دانش جدش خوشه چینی کرده است . پس از رحلت امام چهارم مدت 19سال نیز در خدمت پدر بزرگوارش امام محمد باقر ( ع ) زندگی کرد و با این

 ترتیب 31سال از دوران عمر خود را در خدمت جد و پدر بزرگوار خود که هر یک از آنان در زمان خویش حجت خدا بودند ، و از مبدأ فیض کسب نور می نمودند گذرانید .

 بنابراین صرف نظر از جنبه الهی و افاضات رحمانی که هر امامی آن را دار می باشد ، بهره مندی از محضر پدر و جد بزرگوارش موجب شد که آن حضرت با استعداد

 ذاتی و شم علمی و ذکاوت بسیار ، به حد کمال علم و ادب رسید و در عصر خود بزرگترین قهرمان علم و دانش گردید . پس از درگذشت پدر بزرگوارش 34سال نیز

 دوره امامت او بود که در این مدت "مکتب جعفری " را پایه ریزی فرمود و موجب بازسازی و زنده نگهداشتن شریعت محمدی ( ص ) گردید . زندگی پر بار امام

 جعفر صادق ( ع ) مصادف بود با خلافت پنج نفر از بنی امیه ( هشام بن عبدالملک - ولید بن یزید - یزید بن ولید - ابراهیم بن ولید - مروان حمار )

 که هر یک به نحوی موجب تألم و تأثر و کدورت روح بلند امام معصوم ( ع ) را فراهم می کرده اند ، و دو نفر از خلفای عباسی ( سفاح و منصور ) نیز در زمان امام ( ع )

مسند خلافت را تصاحب کردند و نشان دادند که در بیداد و ستم بر امویان پیشی گرفته اند ، چنانکه امام صادق ( ع ) در 10سال آخر عمر شریفش در ناامنی

و ناراحتی بیشتری بسر می برد .
عصر امام صادق ( ع )

عصر امام صادق ( ع ) یکی از طوفانی ترین ادوار تاریخ اسلام است که از یک سو اغتشاشها و انقلابهای پیاپی گروههای مختلف ، بویژه از طرف خونخواهان

امام حسین ( ع ) رخ می داد ، که انقلاب "ابو سلمه " در کوفه و "ابو مسلم " در خراسان و ایران از مهمترین آنها بوده است . و همین انقلاب سرانجام حکومت

 شوم بنی امیه را برانداخت و مردم را از یوغ ستم و بیدادشان رها ساخت . لیکن سرانجام بنی عباس با تردستی و توطئه ، بناحق از انقلاب بهره گرفته و حکومت

 و خلافت را تصاحب کردند . دوره انتقال حکومت هزار ماهه بنی امیه به بنی عباس طوفانی ترین و پر هرج و مرج ترین دورانی بود که زندگی امام صادق ( ع )

 را فراگرفته بود . و از دیگر سو عصر آن حضرت ، عصر برخورد مکتبها و ایده ئولوژیها و عصر تضاد افکار فلسفی و کلامی مختلف بود ، که از برخورد ملتهای اسلام

 با مردم کشورهای فتح شده و نیز روابط مراکز اسلامی با دنیای خارج ، به وجود آمده و در مسلمانان نیز شور و هیجانی برای فهمیدن و پژوهش پدید آورده بود .

 عصری که کوچکترین کم کاری یا عدم بیداری و تحرک پاسدار راستین اسلام ، یعنی امام ( ع ) ، موجب نابودی دین و پوسیدگی تعلیمات حیات بخش اسلام ،

هم از درون و هم از بیرون می شد . اینجا بود که امام ( ع ) دشواری فراوان در پیش و مسؤولیت عظیم بر دوش داشت . پیشوای ششم در گیر و دار چنین بحرانی

 می بایست از یک سو به فکر نجات افکار توده مسلمان از الحاد و بی دینی و کفر و نیز مانع انحراف اصول و معارف اسلامی از مسیر راستین باشد ، و از توجیهات

غلط و وارونه دستورات دین به وسیله خلفای وقت جلوگیری کند . علاوه بر این ، با نقشه ای دقیق و ماهرانه ، شیعه را از اضمحلال و نابودی برهاند ، شیعه ای

که در خفقان و شکنجه حکومت پیشین ، آخرین رمقها را می گذراند ، و آخرین نفرات خویش را قربانی می داد ، و رجال و مردان با ارزش شیعه یا مخفی بودند ،

و یا در کر و فر و زرق و برق حکومت غاصب ستمگر ذوب شده بودند ، و جرأت ابراز شخصیت نداشتند ، حکومت جدید هم در کشتار و بی عدالتی دست کمی

 از آنها نداشت و وضع به حدی خفقان آور و ناگوار و خطرناک بود که همگی یاران امام ( ع ) را در معرض خطر مرگ قرار می داد ، چنانکه زبده هایشان جزو لیست

 سیاه مرگ بودند . "جابر جعفی " یکی از یاران ویژه امام است که از طرف آن حضرت برای انجام دادن امری به سوی کوفه می رفت . در بین راه قاصد تیز پای امام

 به او رسید و گفت : امام ( ع ) می گوید : خودت را به دیوانگی بزن ، همین دستور او را از مرگ نجات داد و حاکم کوفه که فرمان محرمانه ترور را از طرف خلیفه

داشت از قتلش به خاطر دیوانگی منصرف شد . جابر جعفی که از اصحاب سر امام باقر ( ع ) نیز می باشد می گوید : امام باقر ( ع ) هفتاد هزار بیت حدیث

 به من آموخت که به کسی نگفتم و نخواهم گفت ... او روزی به حضرت عرض کرد مطالبی از اسرار به من گفته ای که سینه ام تاب تحمل آن را ندارد و محرمی

 ندارم تا به او بگویم و نزدیک است دیوانه شوم . امام فرمود : به کوه و صحرا برو و چاهی بکن و سر در دهانه چاه بگذار و در خلوت چاه بگو :

 حدثنی محمد بن علی بکذا وکذا ... ، ( یعنی امام باقر ( ع ) به من فلان مطلب را گفت ، یا روایت کرد ) . آری ، شیعه می رفت که نابود شود ، یعنی اسلام

 راستین به رنگ خلفا درآید ، و به صورت اسلام بنی امیه ای یا بنی عباسی خودنمایی کند . در چنین شرایط دشواری ، امام دامن همت به کمر زد و به احیا

 و بازسازی معارف اسلامی پرداخت و مکتب علمی عظیمی به وجود آورد که محصول و بازده آن ، چهار هزار شاگرد متخصص ( همانند هشام ، محمد بن مسلم و ... )

در رشته های گوناگون علوم بودند ، و اینان در سراسر کشور پهناور اسلامی آن روز پخش شدند . هر یک از اینان از طرفی خود ، بازگوکننده منطق امام که همان

منطق اسلام است و پاسدار میراث دینی و علمی و نگهدارنده تشیع راستین بودند ، و از طرف دیگر مدافع و مانع نفوذ افکار ضد اسلامی و ویرانگر در میان مسلمانان

 نیز بودند . تأسیس چنین مکتب فکری و این سان نوسازی و احیاگری تعلیمات اسلامی ، سبب شد که امام صادق ( ع ) به عنوان رئیس مذهب جعفری ( تشیع )

 مشهور گردد . لیکن طولی نکشید که بنی عباس پس از تحکیم پایه های حکومت و نفوذ خود ، همان شیوه ستم و فشار بنی امیه را پیش گرفتند و حتی از آنان

هم گوی سبقت را ربودند . امام صادق ( ع ) که همواره مبارزی نستوه و خستگی ناپذیر و انقلابیی بنیادی در میدان فکر و عمل بوده ، کاری که امام حسین ( ع )

 به صورت قیام خونین انجام داد ، وی قیام خود را در لباس تدریس و تأسیس مکتب و انسان سازی انجام داد و جهادی راستین کرد .
جنبش علمی
اختلافات سیاسی بین امویان و عباسیان و تقسیم شدن اسلام به فرقه های مختلف و ظهور عقاید مادی و نفوذ فلسفه یونان در کشورهای اسلامی ، موجب پیدایش

 یک نهضت علمی گردید . نهضتی که پایه های آن بر حقایق مسلم استوار بود . چنین نهضتی لازم بود ، تا هم حقایق دینی را از میان خرافات و موهومات و احادیث

 جعلی بیرون کشد و هم در برابر زندیقها و مادیها با نیروی منطق و قدرت استدلال مقاومت کند و آرای سست آنها را محکوم سازد . گفتگوهای علمی و مناظرات آن

حضرت با افراد دهری و مادی مانند "ابن ابی العوجاء" و "ابو شاکر دیصانی " و حتی "ابن مقفع " معروف است . به وجود آمدن چنین نهضت علمی در محیط آشفته

 و تاریک آن عصر ، کار هر کسی نبود ، فقط کسی شایسته این مقام بزرگ بود که مأموریت الهی داشته باشد و از جانب خداوند پشتیبانی شود ، تا بتواند به نیروی

 الهام و پاکی نفس و تقوا وجود خود را به مبدأ غیب ارتباطدهد ، حقایق علمی را از دریای بیکران علم الهی به دست آورد ، و در دسترس استفاده گوهرشناسان

حقیقت قرار دهد . تنها وجود گرامی حضرت صادق ( ع ) می توانست چنین مقامی داشته باشد ، تنها امام صادق ( ع ) بود که با کناره گیری از سیاست و جنجالهای

 سیاسی از آغاز امامت در نشر معارف اسلام و گسترش قوانین و احادیث راستین دین مبین و تبلیغ احکام و تعلیم و تربیت مسلمانان کمر همت بر میان بست .

 زمان امام صادق ( ع ) در حقیقت عصر طلایی دانش و ترویج احکام و تربیت شاگردانی بود که هر یک مشعل نورانی علم را به گوشه و کنار بردند و در "خودشناسی "

و "خداشناسی " مانند استاد بزرگ و امام بزرگوار خود در هدایت مردم کوشیدند . در همین دوران درخشان - در برابر فلسفه یونان - کلام و حکمت اسلامی رشد کرد

 و فلاسفه و حکمای بزرگی در اسلام پرورش یافتند . همزمان با نهضت علمی و پیشرفت دانش بوسیله حضرت صادق ( ع ) در مدینه ، منصور خلیفه عباسی که از

 راه کینه و حسد ، به فکر ایجاد مکتب دیگری افتاد که هم بتواند در برابر مکتب جعفری استقلال علمی داشته باشد و هم مردم را سرگرم نماید و از خوشه چینی از

محضر امام ( ع ) بازدارد . بدین جهت منصور مدرسه ای در محله "کرخ " بغداد تأسیس نمود . منصور در این مدرسه از وجود ابو حنیفه در مسائل فقهی استفاده نمود

و کتب علمی و فلسفی را هم دستور داد از هند و یونان آوردند و ترجمه نمودند ، و نیز مالک را - که رئیس فرقه مالکی است - بر مسند فقه نشاند ، ولی این مکتبها

 نتوانستند وظیفه ارشاد خود را چنانکه باید انجام دهند . امام صادق ( ع ) مسائل فقهی و علمی و کلامی را که پراکنده بود ، به صورت منظم درآورد ، و در هر رشته

 از علوم و فنون شاگردان زیادی تربیت فرمود که باعث گسترش معارف اسلامی در جهان گردید . دانش گستری امام ( ع ) در رشته های مختلف فقه ، فلسفه و کلام ،

 علوم طبیعی و ... آغاز شد . فقه جعفری همان فقه محمدی یا دستورهای دینی است که از سوی خدا به پیغمبر بزرگوارش از طریق قرآن و وحی رسیده است .

 بر خلاف سایر فرقه ها که بر مبنای عقیده و رأی و نظر خود مطالبی را کم یا زیاد می کردند ، فقه جعفری توضیح و بیان همان اصول و فروعی بود که در مکتب اسلام

از آغاز مطرح بوده است . ابو حنیفه رئیس فرقه حنفی درباره امام صادق ( ع ) گفت : من فقیه تر از جعفرالصادق کسی را ندیده ام و نمی شناسم . فتوای بزرگترین

فقیه جهان تسنن شیخ محمد شلتوت رئیس دانشگاه الازهر مصر که با کمال صراحت عمل به فقه جعفری را مانند مذاهب دیگر اهل سنت جایز دانست - در روزگار

ما - خود اعترافی است بر استواری فقه جعفری و حتی برتری آن بر مذاهب دیگر . و اینها نتیجه کار و عمل آن روز امام صادق ( ع ) است . در رشته فلسفه و حکمت

حضرت صادق ( ع ) همیشه با اصحاب و حتی کسانی که از دین و اعتقاد به خدا دور بودند مناظراتی داشته است . نمونه ای از بیانات امام ( ع ) که در اثبات وجود

 خداوند حکیم است ، به یکی از شاگردان واصحاب خود به نام "مفضل بن عمر" فرمود که در کتابی به نام "توحید مفضل " هم اکنون در دست است .

مناظرات امام صادق ( ع ) با طبیب هندی که موضوع کتاب "اهلیلجه " است نیز نکات حکمت آموز بسیاری دارد که گوشه ای از دریای بیکران علم امام صادق ( ع ) است .

 برای شناسایی استاد معمولا دو راه داریم ، یکی شناختن آثار و کلمات او ، دوم شناختن شاگردان و تربیت شدگان مکتبش . کلمات و آثار و احادیث زیادی از

 حضرت صادق ( ع ) نقل شده است که ما حتی قطره ای از دریا را نمی توانیم به دست دهیم مگر "نمی از یمی " . اما شاگردان آن حضرت هم بیش از چهار هزار

 بوده اند ، یکی از آنها "جابر بن حیان " است . جابر از مردم خراسان بود . پدرش در طوس به داروفروشی مشغول بود که به وسیله طرفداران بنی امیه به قتل رسید .

جابر بن حیان پس از قتل پدرش به مدینه آمد . ابتدا در نزد امام محمد باقر ( ع ) و سپس در نزد امام صادق ( ع ) شاگردی کرد . جابر یکی از افراد عجیب روزگار و از نوابغ

بزرگ جهان اسلام است . در تمام علوم و فنون مخصوصا در علم شیمی تألیفات زیادی دارد ، و در رساله های خود همه جا نقل می کند که ( جعفر بن محمد )

به من چنین گفت یا تعلیم داد یا حدیث کرد . از اکتشافات او اسید ازتیک ( تیزآب ) و تیزاب سلطانی و الکل است . وی چند فلز و شبه فلز را در زمان خود کشف کرد .

 در دوران "رنسانس اروپا" در حدود 300رساله از جابر به زبان آلمانی چاپ و ترجمه شده که در کتابخانه های برلین و پاریس ضبط است . حضرت صادق ( ع ) بر اثر

 توطئه های منصور عباسی در سال 148هجری مسموم و در قبرستان بقیع در مدینه مدفون شد . عمر شریفش در این هنگام 65سال بود . از جهت اینکه عمر

 بیشتری نصیب ایشان شده است به "شیخ الائمه " موسوم است . حضرت امام صادق ( ع ) هفت پسر و سه دختر داشت . پس از حضرت صادق ( ع ) مقام امامت

 بنا به امر خدا به امام موسی کاظم ( ع ) منتقل گردید . دیگر از فرزندان آن حضرت اسمعیل است که بزرگترین فرزند امام بوده و پیش از وفات حضرت صادق ( ع ) از

 دنیا رفته است . طایفه اسماعیلیه به امامت وی قائلند .
خلق و خوی حضرت صادق ( ع )


حضرت صادق ( ع ) مانند پدران بزرگوار خود در کلیه صفات نیکو و سجایای اخلاقی سرآمد روزگار بود . حضرت صادق ( ع ) دارای قلبی روشن به نور الهی و در احسان

 و انفاق به نیازمندان مانند اجداد خود بود . دارای حکمت و علم وسیع و نفوذ کلام و قدرت بیان بود . با کمال تواضع و در عین حال با نهایت مناعت طبع کارهای خود را

 شخصا انجام می داد ، و در برابر آفتاب سوزان حجاز بیل به دست گرفته ، در مزرعه خود کشاورزی می کرد و می فرمود : اگر در این حال پروردگار خود را ملاقات کنم

 خوشوقت خواهم بود ، زیرا به کد یمین و عرق جبین آذوقه و معیشت خود و خانواده ام را تأمین می نمایم . ابن خلکان می نویسد : امام صادق ( ع ) یکی از ائمه

 دوازده گانه مذهب امامیه و از سادات اهل بیت رسالت است . از این جهت به وی صادق می گفتند که هر چه می گفت راست و درست بود و فضیلت او مشهورتر

 از آن است که گفته شود . مالک می گوید : با حضرت صادق ( ع ) سفری به حج رفتم ، چون شترش به محل احرام رسید ، امام صادق ( ع ) حالش تغییر کرد ،

 نزدیک بود از مرکب بیفتد و هر چه می خواست لبیک بگوید ، صدا در گلویش گیر می کرد . به او گفتم : ای پسر پیغمبر ، ناچار باید بگویی لبیک ، در جوابم فرمود :

چگونه جسارت کنم و بگویم لبیک ، می ترسم خداوند در جوابم بگوید : لا لبیک ولا سعدیک .

منبع تبیان
 

 برگرفته ازسایت تبیان به نشانی :  http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=42771&BiogId=8

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد