علّامه حلّی یکی ازبزرگترین فقهای شیعه است که درزمینه های فقه و حدیث ، کلام و فلسفه ، اصول فقه ، منطق ، ریاضیات و هندسه تبحرزیادی داشت. پس از رحلت محقق حلی زعامت و مرجعیت شیعیان به علّامه حلّی که فقط 28 سال ازعمرش می گذشت منتقل گردید و این بار امانت الهی بر دوش با کفایت او گذاشته شد. بدین سبب به لقب شریف "آیة الله " مشهور گردید، که در آن روزگار تنها او به این لقب خوانده می شد و هر کس آیة الله می گفت منظورش علامه حلّی بود. این امر حاکی از نبوغ و شخصیت والای اوبود که در این سنین تمام دانشها و فضایل اخلاقی و کرامتهای معنوی و انسانی را به کمال رسانده و از دیگر عالمان و مجتهدان عصرخود برتری جسته و به مقام شامخ مرجعیت تقلید و فتوا در احکام شرع مقدس اسلام نایل گشته بود.
علامه حلّی در شب 29 رمضان 648 ه.ق در شهر حلّه عراق متولدشد. نامش حسن وملقب به جمال الدین ومعروف به آیة الله علامه حلّی است . پدرش شیخ یوسف سدیدالدین از دانشمندان و فقهای عصر خویش در شهر فقاهت حلّه است .
عصر علامه را باید زمان توسعه فقه و شیعه و حقانیت مذهب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و دوره پیشرفت تمدن و دانش در گوشه و کنار جهان اسلام نامید. چرا که علامه حلّی تلاش و کوشش خستگی ناپذیری در نشر علوم و فقه اسلام بر طبق مذهب اهل بیت نمود و در فقه تحول و شیوه نوی را ارائه کرد.
وی اولین فقیهی بود که ریاضیات را به عنوان دانشی در فقه وارد کرد و به فقه استدلالی تکامل بخشید. تاثیری که دیدگاه فقهی ، کلامی و آثار علامه گذارده بود محور بحث و تکیه گاه دانشمندان بر طبق نظرات فقهی فقها و دانشمندان شیعی بود.
علامه حلّی بیش از25 اثرارزنده درزمینه های فقه ،اصول،کلام ،حدیث،رجال،تفسیر،فلسفه ومنطق،ادبیات ودعا وغیره ازخودبجاگذاشته است.یکی ازکتابهای علامه حلّی کتاب "منهاج الکرامه" دراثبات امامت است که پس از انتشاراین کتاب ابن تیمیه که از دانشمندان متعصب اهل سنت سلفی و معاصر با علامه حلّی بود به علت عناد و لجاجتی که با علامه و امامان اهل بیت داشت کتابی به نام "منهاج السنه " به عنوان ردّ بر شیعه و بویژه ردّ بر کتاب "منهاج الکرامه " علامه نوشت .که بعدهااساس تفکرونظریات محمدابن عبدالوهاب و فرقه وهابیت حاکم درعربستان قرارگرفت.سرانجام این مرجع تقلید شیعه ، فقیه و عارف فرزانه در 21 محرم سال 726 ه.ق پس از78 سال عمر پر باربه دیارباقی شتافت. یادش گرامی باد.
بگذشت مه روزه ، عید آمد و عید آمد بگذشت شب هجـــران معشوق پدید آمد
آن صبح چو صادق شدعذرای تووامق شد معشوق تو عاشق شد شیخ تو مرید آمد
شدجنگ و ظفر آمد شد زهر و شکر آمد شد سنگ وگهـــــر آمد شد قفل و کلید آمد
جان از تن آلوده هم پاک به پاکی رفت هر چند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد
از لذت جــــــــام تو دل مانده به دام تو جان نیز چو واقف شد او نیـــز دوید آمد
بس توبه شایسته بر سنگ تو بشکسته بس زاهـــد و بس عابد کـــو خرقه درید آمد
باغ از دی نامحرم سه ماه نمی زد دم بر بــــــوی بهـــــــار تو از غیب رسید آمد
نوزدهم شهریوربرابربا اول شوال عیدسعیدفطراست.روزی که مسلمانان به شکرانه یک ماه روزه داری ومقاومت دربرابرخواهشهای نفسانی وجسمانی اجازه می یابندتاخوردن وآشامیدن رادرطول روزازسربگیرندوازاینکه توانستندیک ماه برنفس خودفایق آینداین روزراجشن گرفته وعید میگیرند. عید رمضان، در حقیقت عید شکر است؛ شکر به خاطر توفیق گذراندن دوران یک ماهه ضیافت الهی. شکر روزهداری. شکر توفیق عبادت و ذکر و خشوع و توسل به بارگاه کبریایی حضرت حق. حقیقتاً هم برای این شکر، انسان مؤمن باید عید بگیرد.
البته این روزازجانب خدای تعالی عیدقرارداده شده است.ازابتدای این روزمبارک مسلمانان باسردادن شعار( الله اکبر، الله اکبر، لا اله الا الله و الله اکبر ولله الحمد والحمدلله على ما هدانا وله الشکرعلى ما اولانا)؛(یعنی خدا بزرگتراز آن است که توصیف گردد. آرى چنین است، معبودى جزخداى یکتا و بىهمتا نیست، وخدا بزرگترازآن است که وصف شود، حمد و سپاس اختصاص به ذات پاک خدا دارد به خاطرآن که ما را درراستاى پاکسازى و بهسازى هدایت کرده، و شکراو را که جمعیت ما وامت ما را برترین جمعیت وامت قرار داده است).آماده شرکت درنمازعیدفطرمی شوند.ودرقنوت نمازخدارابدینگونه صدا می زنند:
اَللّهُمَّ اَهْلَ الْکِبْرِیاَّءِ وَالْعَظَمَةِ وَاَهْلَ الْجُودِ وَالْجَبَرُوتِ وَاَهْلَ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ وَاَهْلَ التَّقْوى وَالْمَغْفِرَةِ اَسْئَلُکَ بِحَقِّ هذَا الْیَومِ الَّذى جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیداً وَلِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ذُخْراًوَشَرَفاًوَمَزِیْداً اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تُدْخِلَنى فى کُلِّ خَیْرٍ اَدْخَلْتَ فیهِ مُحَمَّداً وَ الَ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تُخْرِجَنى مِنْ کُلِّ سُوَّءٍ اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ الَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ خَیْرَ ما سَئَلَکَ مِنْهُ عِبادُکَ الصّالِحُونَ وَاَعُوذُ بِکَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُکَ الْمُخلَصونَ .
یعنی "خدایا اى اهل بزرگى و عظمت و اى شایسته بخشش و قدرت و سلطنت و اى شایسته عفو و رحمت و اى شایسته تقوى و آمرزش از تو می خواهم به حق این روزى که آن را براى مسلمانان عید و براى محمد(ص) ذخیره و شرافت و کرامت و فضیلت قرار دادى که بر محمد و آل محمد درود بفرستى و مرا درهرخیرى وارد کنى که محمد و آل محمد را درآن وارد کردى و ازهر سوء و بدى خارج سازى که محمد و آل محمد را خارج ساختى، درود و صلوات تو براو وآنها، خداوندا، ازتو مىطلبم آنچه را که بندگان شایستهات ازتو خواستند و به تو پناه مىبرم از آنچه بندگان مخلصت به تو پناه بردند."
عیدسعیدفطربرهمه مسلمانان مبارک باد.
آرماگدون واژه ای عبری است به معنای تپه شریفان یا کوه. تپه ای که در جنوب شرقی حیفا در قسمت شمالی کشور فلسطین قرار دارد و در محدوده کرانه های باختری رود اردن واقع شده است. گفته شده که در گذشته مکانی استراتژیک در مسیر و تقاطع شمال به جنوب و شرق به غرب بوده است. به هر حال آنچه مهم است اینکه امروزه این مکان محدود وکوچک به عنوان مکانی برای جنگ آخرالزمان بنیادگرایان مسیحی وصهیونیستها انتخاب شده است. منطقه آرماگدون در غرب رود اردن و در میان الجلیل و السامره در دشت یزرعین قرار دارد. اما بنیادگرایان مسیحی معتقدند برای ظهور و بازگشت دوم عیسی مسیح(ع) ، جنگی هسته ای و اتمی در محل آرماگدون به وقوع می پیوندد که دارای فجایع بسیار زیادی است و به واسطه این نبرد عظیم، اکثر شهرهای جهان دچار تخریب و نابودی خواهد شد.
در کتاب مقدس تنها یک بار در مکاشفات یوحنا، فصل16، آیه 16، نسبت به این مکان سخن گفته شده است. به این صورت که:" ...و آنها را در جایی گرد آورد که به زبان عبرانی آرماگدون می نامند."
در عهد عتیق هیچ نشانی از این صحرا و واقعه آرماگدون وجود ندارد. پس تنها در رؤیای مکاشفات انجیل در عهد جدید یک بار آمده و در منابع اسلامی همچون قرآن و روایات نیزهیچ سخنی از آرماگدون بیان نشده است. حال آنکه در میان مجموعه عظیم روایاتی که در دست داریم تنها شش هزار روایت مختص به موضوع آخرالزمان و مهدویت می باشد اما همانطور که گفته شد نامی از این جنگ با این نام در این میان به چشم نمی خورد.
این ادعا توسط مسیحیان صهیونیست وجود دارد که در نبرد مورد نظر دو نیرو با یکدیگر وارد درگیری می شوند که یکی نیروهای شرّ و بی ایمان می باشند که فرماندهی آنها را فردی به نام دجال بر عهده دارد که ضد مسیح است و شریکان او عبارتند از اعراب، مسلمانان و حامیان روسی که ارتشی چهارصد میلیونی را تشکیل می دهند.
اما امامان شیعه علیهمالسلام از حادثه عظیمی خبرداده اندکه پیش از ظهور مهدی موعود(عج) ، رخ خواهد داد ونام "قرقیسیا" را بر آن اطلاق کردهاند . حادثه "قرقیسیا" همان حادثه بزرگی است که پیش از ظهور حضرت حجةبنالحسنالعسکری(ع) ، رخ میدهد و از آنجا که این حادثه به سفیانی ارتباط دارد و خروج سفیانی از علایم حتمی ظهورامام زمان(ع) ، است وقوع اینحادثه حتمی است، چه، امام مهدی(عج) پس از حادثه "قرقیسیا" با سفیانی برخورد خواهد کردو (پس از شکستهای سفیانی وفرو رفتن سپاه او ما بین مکه و مدینه درمحلی بنام بیدا) برای دیدار با مسیح علیهالسلام، رهسپار قدس خواهد شد . ائمه شیعه ، از این نکته خبر دادهاند که میلیونها نظامی از روم(احتمالا"منظورکشورهای اروپایی وآمریکا) ،ترک ، مصر و دول مغرب عربی به اضافه سربازانی از سرزمین شام شامل کشورهای سوریه، اردن، لبنان، فلسطین و اسراییل همگی در ناحیهای در این محدوده تحت عنوان "قرقیسیا" با یکدیگر برخورد می کنندو این واقعه را باعنوان خروج سفیانی اعلام کرده اندکه از علایم حتمی قبل ازظهورامام زمان(عج) در روایات اسلامی آمده است وسرانجام باظهور مهدی موعود(عج) وباشکست سفیانی حکومت عادلانه درجهان برقرارخواهدشد.لذاشایدبتوان گفت آرماگدون مورد نظرمدعیان مسیحی وصهیونیستها همان قرقیسیای اشاره شده در روایات اسلامی و سفیانی یا (صهیونی) سرکرده سپاه مسیحیان وصهیونیستهاست.با این تفاوت که آنها معتقدندکه گروه مسلمانان واعراب نیروهای شرّهستندودراین جنگ شکست می خورندو مسیح(ع) ظهورخواهدکرد و برعکس مسلمانان براین باورندکه سفیانی که سرکرده گروههای شرّ واشغالگران سرزمین قدس است اگرچه ابتدا پیروزیهایی را بدست می آورد ولی درنهایت توسط مهدی موعود(عج) شکست سختی خورده سرزمین قدس آزادوحکومت عدل جهانی امام مهدی(عج) درجهان برقرارخواهدشد.
هشتم شهریوربرابربا نوزدهم رمضان سالروز ضربت خوردن امیرمؤمنان حضرت علی (ع) است. صبحدم روزنوزدهم ماه مبارک رمضان سال 40 هجری ابن ملجم مرادی یکی از خوارج نادان ومتعصب با واردآوردن ضربت شمشیربرسر امیرالمؤمنین علی(ع) درمحراب نمازدرمسجدکوفه باعث جراحت شدیدآن حضرت شدکه سرانجام در21رمضان همان سال منجربه شهادت امام متقین(ع)گردید.وبدین ترتیب جامعه اسلامی راازرهبری مردی متقی ،عادل ،شجاع وجانشین برحق پیامبربزرگ اسلام محروم کرد.سلام خدابرعلی مرتضی(ع)ولعنت خدابرقاتل اوباد.
همچنین شیعیان شب نوزدهم یا شب بیست ویکم یاشب بیست وسوم ماه مبارک رمضان را شب قدر می دانند. در اصول کافی نیز آمدهاست که تقدیر در شب نوزدهم و ابرام در شب بیست و یکم و امضاء در شب بیست و سوم رمضان است ./span>>/>>/>>/>
شب قدر شبی است که براساس سوره مبارکه قدر: " بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ،وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ،لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ،تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ،سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ." وسوره مبارکه دخان: " بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُبَارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ ، فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیم ٍ، أَمْرًا مِنْ عِنْدِنَا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ ، رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ." قرآن دراین شب بطوریکجا برپیامبر(ص)نازل گردید.شب قدر را به معنی منزلت و بعضی دیگر آن را به معنی تنگی و گرفتاری دانستهاند. برخی نیز قدر را اندازهگیری و تقدیر امور معنی کردهاند.
>/>>/>/span>>/> اهل سنت اعتقاد دارند که طبق حدیث نبوی شب قدر در یکی از ده شب آخر ماه رمضان واقع شده است .اغلب شب بیست و هفتم رمضان را شب قدر میدانند و در آن شب به دعا و شبزندهداری میپردازند. مسلمانان سلفی اعتقاد دارند که شب قدر در تمام روزگار همان شبی بود که قرآن در آن نازل گردید و دیگر تکرار نمیشود. برخی نیز اظهار داشتهاند که تا زمان زندگی حضرت محمد(ص) ، شب قدر در هر سال تکرار میشد اما پس از رحلت حضرت محمد(ص) ، شب قدر از بین رفتهاست. برخی نیز معتقد بودهاند که شب قدر شبیاست در تمام سال ولی در هر سال شب نامعلومیاست، در سال بعثت در ماه رمضان بوده اما در سالهای دیگر ممکن است در دیگر ماهها باشد./span>>/>>/>>/>جمشید بن مسعود بن محمود طبیب کاشانی ملقب به غیاثالدین( زادهء ۷۹۰ هجری قمری درکاشان ایران و کشته شده در ۱۹ رمضان ۸۳۲ هجری قمری برابر با ۱۴ تیر ۸۰۸ هجری خورشیدی در سمرقند که اکنون در ازبکستان قرار دارد.) زبردستترین حسابدان و آخرین ریاضیدان برجستهی دورهء اسلامی و از بزرگترین مفاخر تاریخ ایران به شمار میآید. وی به تکمیل وتصحیح روشهای قدیمی انجام چهار عمل اصلی حساب پرداخت و روشهای جدید و سادهتری برای آنها اختراع کرد. در واقع، جمشید کاشانی را باید مخترع روشهای کنونی انجام چهار عمل اصلی حساب (به ویژه ضرب و تقسیم) دانست. کتاب ارزشمند وی با نام مفتاح الحساب کتابی درسی، دربارهی ریاضیات مقدماتی است و آن را از حیث فراوانی و تنوع مواد و مطالب و روانی بیان سرآمد همهی آثار ریاضی سدههای میانه میدانند.
غیاثالدین جمشید کاشانی که دراروپا وغرب به الکاشی(al-kashi) مشهور است. ریاضیدانی برجسته و ستارهشناس و محاسبی ماهر و زبردست بود. آلات رصدی دقیقی اختراع کرد و از حدود ۸۰۸ (۱۴۰۶میلادی) تا پایان عمرش ۸۳۲ (۱۴۲۹میلادی) فعالیت علمی داشته است. در دوران فعالیت علمیاش به تالیف کتابهای متعددی در زمینه ریاضیات و نجوم پرداخته است مهمترین این آثار عبارتاند از: زیج خاقانی، مفتاح الحساب، رسالهٔ محیطیه و رسالهٔ وتر و جیب (سینوس).او عددپی وسینوس یک درجه را با دقت بسیاربالایی به شرح زیرمحاسبه کرد که با محاسبات امروزی همخوانی دارد.
π=3.14159265358975
یا 6.2831853071795865= 2 x π
Sin10= 0.0174524064372835103712
او در همهی آثارش خود را چنین معرفی کرده است: "کمترین بندگان خداوند (یا نیازمندترین بندگان خدا به رحمت او)، جمشید، پسر مسعود طبیب کاشانی، پسر محمود پسر محمد ". بیشتر آنچه که از زندگی وی معلوم است از بررسی آثار علمی ارزندهاش و نیز دو نامه که خطاب به پدر خود و مردم کاشان نوشته به دست آمده است.
از زندگی و سرگذشت غیاثالدین جمشید کاشانی تاکنون دو فیلم و سریال بنامهای "شهرآشوب" به کارگردانی یدالله صمدی، محصول سال ۱۳۸۴ و "نردبام آسمان" به کارگردانی محمدحسین لطیفی، محصول سال ۱۳۸۸، پخش شده از ۱ شهریور ۱۳۸۸ تا ۲۴ شهریور ۱۳۸۸ (رمضان ۱۳۸۸) ساخته شده است.
این دانشمندبزرگ همانطور که دربالا اشاره شد در ۱۹ رمضان ۸۳۲ هجری قمری برابر با ۱۴ تیر ۸۰۸ هجری خورشیدی در سمرقند که اکنون در ازبکستان قرار داردکشته شد.یادش گرامی باد.
چهارم شهریور برابربا15رمضان سالروز ولادت کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی(ع) دومین پیشوای شیعیان جهان است.ولادت آن حضرت برهمگان مبارکباد.
نام آنحضرت حسن یا شُبّر(درزبان عربی یعنی حسن) بمعنای نیکو است. القاب آنحضرت مجتبی، تقی، زکی، سید و سبط وکنیه اش ابومحمد است.
مدت عمرامام ۴۷ سال و مدت امامتش ۱۰ سال (۴۱-۵۰ هجری قمری) که شش یا هشت ماه را عملا"خلیفه(امام) بود.
امام ابومحمد حسن بن علی بن ابیطالب (ع) ؛ دومین پیشوا از امامان معصوم اهل بیت ، یکی از پنج تن آل عبا و نخستین سبط رسول خدا (ص) است که پیامبر بزرگوار اسلام او و برادرش(امام حسین) را دو سرور جوانان اهل بهشت و دو گل خوشبوی خویش نامید .
مادرش فاطمه علیها السلام دخت گرامی رسول الله و بانوی بانوان جهان می باشد .
زادگاه شریفش مدینه منوره و زمان تولد این مولود مبارک، همانطورکه دربالا اشاره شد بنابر مشهور عامه و خاصه پانزدهم رمضان سال سوم و یا دوم هجرت بوده است.
زمان شهادت امام مجتبی ۲۸ صفر سال ۵۰ هجری قمری (به روایت شیعه) یا ۷ صفر سال ۵۰ هجری قمری (به روایتی دیگر) است. علت شهادت ایشان مسموم شدن به دست همسرش جعده بنت اشعث بن قیس به تحریک معاویه اتفاق افتاد.مدفن آن بزرگوارمدینه منوره درقبرستان بقیع است.
روزاول شهریور ،روزبزرگداشت شیخ الرییس حکیم ابوعلی سینا و روز پزشک است .این روزبرهمه پزشکان متعهدودانشمندمبارکباد.
ابن سینا یا پورسینا حسین پسر عبدالله متولد سال ۳۷۰ هجری قمری و در گذشته در سال ۴۲۸ هجری قمری، دانشمند و پزشک و فیلسوف بود. نام او را ابن سینا، ابوعلی سینا، و پور سینا گفتهاند. بوعلی سینا را باید جانشین بزرگ فارابی و شاید بزرگترین نماینده حکمت در تمدن اسلامی بر شمرد. اهمیت وی در تاریخ فلسفه اسلامی بسیار است زیرا تا عهد او هیچیک از حکمای مسلمین نتوانسته بودند تمامی اجزای فلسفه را که در آن روزگار حکم دانشنامهای از همه علوم معقول داشت در کتب متعدد و با سبکی روشن مورد بحث و تحقیق قرار دهند و او نخستین و بزرگترین کسی است که از عهده این کار برآمد.
زندگینامه اوبطورخیلی خلاصه اززبان خودش چنین است:" پدرم عبدالله از مردم بلخ بود در روزگار نوح پسر منصور سامانی به بخارا درآمد. بخارا در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. پدرم کار دیوانی پیشه کرد و در روستای خُرمیثن به کار گماشته شد. به نزدیکی آن روستا، روستای افشنه بود. در آنجا پدر من، مادرم را به همسری برگزید و وی را به عقد خویش درآورد. نام مادرم ستاره بود من در ماه صفر سال ۳۷۰ از مادر زاده شدم. نام مرا حسین گذاشتند چندی بعد پدرم به بخارا نقل مکان کرد در آنجا بود که مرا به آموزگاران سپرد تا قرآن و ادب بیاموزم. دهمین سال عمر خود را به پایان میبردم که در قرآن و ادب تبحر پیدا کردم آنچنانکه آموزگارانم از دانستههای من شگفتی مینمودند."
به دلیل آنکه در آن عصر، عربی زبان رایج آثار علمی بود، ابن سینا و سایر دانشمندان ایرانی که در آن روزگار میزیستند کتابهای خود را به زبان عربی می نوشتندوازاین جهت است که بسیاری ازدانشمندان ایرانی بنام دانشمندان عرب شناخته شده اند. بعدها بعضی از این آثار به زبانهای دیگر از جمله فارسی ترجمه شد.
افزون بر این، ابنسینا در ادبیات فارسی نیز دستی قوی داشتهاست. بیش از ۲۰ اثر فارسی به او منسوب است که از میان آنها انتساب دانشنامه علائی و رساله نبض بدو مسلم است. آثار فارسی ابنسینا، مانند سایر نثرهای علمی زمان وی، با رعایت ایجاز و اختصار کامل نوشته شدهاست.
آثار فراوانی از ابنسینا به جا مانده و یا به او نسبت داده شده که شامل ۱۳۱ نوشته اصیل از ایشان و ۱۱۱ اثر منسوب به او است .آثار ابن سینا درزمینه های مختلف علمی ازقبیل فلسفه،پزشکی،ریاضیات،طبیعیات،ادبیات وشعر وموسیقی است.
ازجمله مهمترین آثاراو میتوان شفا، الاشارات والتنبیهات درفلسفه،قانون درپزشکی و دانشنامه علایی رانام برد.
این دانشمندبزرگ درسال۴۲۸هجری قمری(۴۱۶خورشیدی) درگذشت و آرامگاهش هم اکنون درهمدان زیارتگاه دوستداران علم وحکمت وفلسفه است.
این دو بیت شعرمنسوب به اوست:
دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت | یک موی ندانست ولی موی شکافت | |
اندر دل من هـــــزارخورشید بتافت | آخـــــربه کمـــــال ذرهای راه نیافت |
****
مایـــیم به عفــــو تـو تــولاکرده | وز طاعت معصیت تبــــــرا کرده | |
آنجا که عنایت تو باشد، باشد | ناکرده چو کرده، کرده چون ناکرده |