امام رضا علیه السلام
امام علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب هشتمین پیشوای شیعیان می باشد. کنیه آن حضرت ابوالحسن بوده است و چون
حضرت امیر علیه السلام نیز مکنی به ابوالحسن بوده است حضرت رضا علیه السلام را ابوالحسن ثانی گفته اند. مشهورترین لقب ایشان رضا بوده است که بنا
بر روایتی در عیون اخبار الرضا (1/13) علت ملقب بودن آن حضرت به رضا این بود که هم دشمنان مخالف و هم دوستان موافق به ( ولایت عهدی او) رضایت
دادند [1] و چنین چیزی برای هیچیک از پدران او دست نداده بود، از این رو در میان ایشان تنها او به رضا نامیده شد. اما به روایت طبری ( وقایع سال 201 )
مأمون آن حضرت را الرضا من آل محمد نامید چنانکه صدوق هم بنا بر روایتی دیگر در عیون اخبار الرضا (2/147) چنین گفته است [2] . تاریخ نگاران و محققان
مسلمان در تعیین زمان ولادت آن امام همام، سخنان گوناگونی گفته اند. در بین مورخان و محدثان تولد آن حضرت به روز پنجشنبه یا جمعه 11 ذیقعده سال 148 ه.ق
مشهور است. [3] بر این اساس، سال ولادت آن گرامی همزمان با سال شهادت جد بزرگوارش امام صادق علیه السلام بوده است. برخی دیگر ولادت امام رضا
علیه السلام را از حوادث سال 153 ه.ق دانسته اند. [4] پدر بزرگوار حضرت رضا علیه السلام، امام موسی بن جعفر علیه السلام هفتمین امام شیعه است و مادر
بزرگوارش، بانوی مکرمه ای است که با نام هایی چون : تکتم، نجمه، سمان، خیزران، سکن، نجیه و طاهره از وی یاد شده، ولی مشهورترین آنها، تکتم است.
از قرائن چنین استفاده می شود که وقتی این بانوی ارجمند به خانه امام موسی بن جعفر در آمد، به این نام خوانده شد و پس از ولادت امام رضا علیه السلام
طاهره نام گرفت. [5] او زنی عفیف [6] و خردمند بوده و از شرافتمندان عجم به شمار می رفته است. [7]
امام رضا علیه السلام دارای کنیزانی چند بودند. از جمله کنیزان ایشان، سبیکه مادر امام جواد علیه السلام می باشد که پیامبر صلی الله علیه و آله از این بانوی
مکرمه به نیکی یاد کرده است [8] ولی به عنوان همسر، مورخان تنها از ام حبیبه یاد کرده اند و اگر در برخی عبارات تاریخی آمده است که حضرت دو همسر
دائم داشته اند، از هویت همسر دوم اطلاعی در دست نیست. [9]
در تعداد و اسامی فرزندان امام رضا علیه السلام اختلاف است، گروهی آنها را پنج تن پسر و یک دختر نوشته اند، به نامهای محمد قانع ، حسن، جعفر، ابراهیم ،
حسین، عایشه . سبط بن جوزی در تذکرة الخواص ، پسران حضرت ر اچهار تن ، که با حذف حسین، به شرحی که ذکر شده نام برده است، اما شیخ مفید (ره )
براین است، که امام هشتم علیه السلام فرزندی جز امام محمد جواد علیه السلام نبوده است و ابن شهر آشوب و طبرسی در اعلام الوری، نیز بر همین اعتقاد
می باشند، و آنچه از نظر ما محقق است این است که امام هشتم علیه السلام فرزندی جز امام محمد جواد علیه السلام نداشته اند و آنچه غیر از این گفته شده،
به ثبوت نرسیده است و خداوند به حقیقت حال داناتر است. [10]
در کتب معتبر، از جمله در عیون اخبار الرضا، نصوص و دلایل امامت آن حضرت مذکور است و در همین کتاب (1/23 به بعد) وصیت نامه مفصلی از حضرت امام
موسی کاظم علیه السلام مندرج است. [11] درباره تاریخ شهادت ثامن الائمه نظرات مختلفی نقل شده، که طبق مشهورترین و قویترین نقل تاریخ شهادت آن جناب ،
روز جمعه آخرین روز ماه صفر سال 203 ه.ق می باشد ، ایشان در هنگام شهادت، پنجاه و پنج سال از عمر پر برکتش می گذشته است. [12] در مورد نحوه ی شهادت
ایشان اقوال گوناگونی است ولی آنچه مسلم است با توجه به نصوص تاریخی و اوضاع خاص سیاسی ایشان به دستور مأمون عباسی در طوس مسموم وشهید شدند. [13]
_____________________________________________________________________________________
[1] « رضی به المخالفون من اعدائه کما رضی به الموافقون من اولیائه و لم یکن ذلک لاحد من آبائه علیهم السلام فلذلک سمی من بینهم بالرضا... »
[2] راه ستاران زندگی نامه چهارده معصوم، ص 327 .
[3] اعلام الوری 302؛ تذکرة الخواص 198؛ کشف الغمة 3/70؛ تاج الموالید 48؛ مطالب السؤول 88؛ مسند الامام الرضا 1/15؛ دروس شهید 154؛ بحار الانوار 49/3؛
منتهی الآمال 2/403؛ اعیان الشیعه 2/12؛ انوار البهیه 176؛ ملحقات احقاق الحق 12؛ روضة الواعظین 386، به نقل از کتاب امام علی بن موسی الرضا منادی توحید و امامت، ص 13.
[4] عیون اخبار الرضا 1/18، به نقل از کتاب به نقل از کتاب امام علی بن موسی الرضا منادی توحید و امامت، ص 13.
[5] الحیاة السیاسیة للامام الرضا 446.
[6] بحار الانوار 49/7.
[7] احقاق الحق 13/343، به نقل از ینابیع المودة.
[8] ارشاد مفید 2/265؛ ائمتنا 2/76.
[9] کتاب امام علی بن موسی الرضا منادی توحید وامامت ص 18و17.
[10] ر.ک. تحلیلی از زندگانی امام رضا علیه السلام ص 45و 44، دوازده امام شیعیان ص 384.
[11] دائرة المعارف ج 10، ص 365و ر.ک. کتاب امام علی بن موسی الرضا منادی توحید و امامت ص 28-23.
[12] مروج الذهب 3/441؛ عیون اخبار الرضا1/19؛ اعلام الوری 303؛ موالید الائمه و وفیاتهم 125، به نقل از کتاب علی بن موسی الرضا منادی توحید و امامت ص 172.
[13] ر.ک دوازده امام شیعه ص 386-382، کتاب تحلیلی از زندگانی امام رضا علیه السلام ص 167-165 و کتاب زندگانی چهارده معصوم ص 127.
زندگانی و دوره ی امامت امام رضا علیه السلام
امام رضا علیه السلام بعد از شهادت پدر بزرگوارشان دچار موقعیت دشواری شد زیرا از یک سو حکومت با تمام دستگاه های خود در تلاش بود که موجبات قتل ایشان
را فراهم کند، و از سوی دیگر، شکاف عمیقی میان اصحاب و یاران پدرشان ایجاد شده بود. این اختلاف بر اثر پدیده ای ساختگی به وجود آمد، مبنی بر این که امام
موسی بن جعفر علیه السلام شهید نشده است بلکه زنده است و همو قائم آل محمد صلی الله علیه و آله است، و غیبت او همچون غیبت موسی بن عمران از قومش
می باشد، این فکر، باعث وقوف امامت بر موسی بن جعفر علیه السلام و عدم انتقال آن به فرزندش امام رضا علیه السلام می گردید . [1] اشاعه ی این تفکر در حالی
بود که ارتحال هفتمین امام علیه السلام در شمار روشنترین رخدادهای تاریخ امامان علیهم السلام است، بویژه آن که دستگاه خلافت، چند روز پیکر مطهر امام (ع)
را کنار پل بغداد، به نمایش گذارد و از بزرگان قوم نیز گواه گرفت که موسی بن جعفر علیه السلام به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. به هر حال چنین جریانی پیش آمد
و تعدادی به نام واقفیه ظهور نمودند. شایان توجه است که امام موسی بن جعفر علیه السلام پیدایش چنین حرکتی را پیش بینی کرده و در سخنانی به محمد بن سنان
فرموده است: « در این سال حرکتی پدید خواهد آمد، از آن اندوهگین مباش که جای نگرانی نیست ... ( آنگاه حضرت فرمود: )هر کس در حق فرزندم ستم روا دارد
و پس از من امامت او را انکار کند، مانند کسی است که در حق علی بن ابی طالب ستم نموده و جانشینی و امامت او پس از پیامبر صلی الله علیه و آله را انکار کرده است.» [2]
امام رضا علیه السلام در عصر امامت خویش، با خلفایی چند از عباسیان، معاصر بوده اند؛ هر چند تنها در دوران زمامداری مأمون، شرایطی پیش آمد که امام علیه السلام
را به موضعگیری واداشت. مدت ده سال از امامت هشتمین امام علیه السلام با دوران خلافت هارون مقارن بود. در آن دوران ده ساله، هارون به دلیل بحرانهایی که
حکومتش با آن روبرو بود، هیچ گاه خود را رویاروی امام هشتم علیه السلام قرار نداد.
پس از مرگ هارون در سال 193 ه.ق زمامداری به امین واگذار شد که چهار سال واندی بیش نگذشت که آن هم به کشمکش دو برادر انجامید. در ا ین مدت، اوضاع به
حد کافی آشفته بود و فرصتی پدید نیامد تا دستگاه خلافت خود را با امام و آل علی علیه السلام درگیر کند. امین در جنگ با سپاه مأمون کشته شد و عهد مأمون فرا رسید.
مأمون روشی غیر از دیگر خلفای عباسی برگزید. او حل مشکلات و رفع موانع موجود را در اقدامی دیگر می دانست که برای انجام این مهم لازم بود امام رضا علیه السلام
را از مدینه به مرو فراخواند و آنگاه تصمیمات از پیش تعیین شده را به مرحله اجرا گذارد. و آن الزام امام علیه السلام به پذیرش ولایتعهدی بود.
بنابراین سفر امام علیه السلام به مرو که بخش مهمی از زندگانی امام رضا علیه السلام را تشکیل می دهد، رخ داد. سفری که به میل امام علیه السلام نبود، چه این که پس از
انجام این هجرت و با گذشت زمان، پرده از روی حقایق بسیاری برداشته شد و اهداف مأمون از این فرا خوانی روشن گردید. [3]
سیره ی امام رضا علیه السلام
امام رضا علیهالسلام به عنوان الگو و سرمشق فضیلت و پاکی، زندگیاش سرتاسر با زهد و تقوا و عبادت توأم بود. شبهای بسیار تا به صبح به مناجات با معبود خود
میپرداخت و چه بسیار روزها را روزه میگرفت و سفارش میکرد که سه روز از هر ماه: پنجشنبه اول، پنجشنبه آخر و چهارشنبه میان ماه را روزه بگیرند. هر سه روز
یک بار ختم قرآن میکرد. همیشه در خدمت مردم بود و به آنان محبت مینمود و با زیردستان خویش با نرمی و مهربانی رفتار میکرد
آموزه ها و آثاری از امام رضا علیه السلام
امام رضا علیهالسلام در زمان خویش از مقام علمی والایی برخوردار بود. در مباحث مختلف علمی شرکت میکرد و هر سوالی که از او میپرسیدند جواب میداد.
اَبا صَلت هروی که از دوستداران و همراهان همیشگی امام بود به نقل از خود امام میگوید: من در روضه ی منوره مینشستم و علما در مدینه بسیار بودند و هر گاه از
مسألهای عاجز میشدند همگی به من مراجعه میکردند و مسائل مشکل خود را برایم میفرستادند تا جواب گویم! در این باره جدّ بزرگوارشان امام صادق علیهالسلام
به فرزندش امام موسی کاظم علیهالسلام پیوسته میفرمودند: «عالم آل محمّد علیهالسلام در صلب تو است. ای کاش من او را درک میکردم، همانا او هم نام
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام است [1] .
پیروزی علمی امام در مهمترین جلسه علمی که مأمون عباسی با حضور اندیشمندان و برجستگان ادیان و ملل و مذاهب مختلف در دربار حکومتی خویش ترتیب داده بود،
و ... نمونه هایی از این علم بی کران است.
___________________________________________
[1] بحارالانوار، ج49 ، ص 100.
برکات حضور امام رضا علیه السلام در ایران
بی شک باید حضور امام رضا (علیه السلام) را در نیشابور نقطه عطفی در تاریخ تشیّع این منطقه (و به دنبال آن در ایران) بشمار آورد. علی رغم همه ی محدودیت هایی
که مامون برای جلوگیری از فعالیت امام رضا (ع) و ارتباط شیعیان با امام (ع) به وجود آورده بود، بارزترین موضوعی که در سیره امام رضا(علیه السلام) از مدینه
تا مرو، به ویژه در نیشابور مشهود است، تلاش حضرت برای معرفی جایگاه معصومین(علیهم السلام) در این فرصت می باشد. امام رضا (علیه السلام) از لحظه حرکت
از مدینه تا مرو همیشه از روش های گوناگون برای شناساندن شیعه بهره برد. رجاء بن ابی الضحاک که مأمور آوردن امام به مرو بود، می گوید: امام در هیچ شهری
از شهرها فرود نمی آمد، مگر این که مردم به سراغ او می آمدند و مسایل دینی و اعتقادی خویش را از او می پرسیدند.
امام در طول مسیر، احادیث را از طریق پدرانش به حضرت علی و پیامبر (سلام الله علیهم اجمعین ) می رساند که این بهترین روش برای معرفی مکتب تشیّع و خنثی کننده ی
توطئه هایی بود که شیعه را خارج از دین می شمرد. نمونه ی برجسته آن، حدیث سلسله الذهب بود...
حضور امام در مناظرات یکی دیگر از کارهایی بود که در پی آن، مکتب شیعه به درستی معرفی شد و استدلال مخالفان باطل گشت. مأمون برای محکوم کردن امام در جلسه های
مناظره با بزرگان ادیان دیگر به تشکیل چنین جلسه هایی دست یازیده بود. با این حال، امام از همه ی آنها سربلند بیرون آمد. پس از استقبال مردم از این جلسه ها، مأمون
دستور داد مردم را از در خانه ی امام دور کنند تا مبادا شیعه ی واقعی به مردم معرفی شود. [1]
همچنین مجموعه نامه هایی که امام برای توضیح مبانی تشیع به افراد گوناگون می نوشتند، در این زمینه نقش داشت. نامه های ایشان در تبیین جایگاه اهلبیت در کتاب خدا
و سنّت پیامبر(صلی الله علیه وآله)، مسایل اختلافی با اهل سنّت مانند: ایمان آوردن ابوطالب، توضیح مصداق شیعه واقعی، مراد از اولوالامر در قرآن، در گسترش فکر شیعی
و استحکام پایه های اعتقادی در ایران بسیار اثر داشت. [2]
... ورود امام رضا (علیه السلام) به خراسان، حرکت گروهی سادات و شیعیان را به ایران در پی داشت. علویان از موقعیت به وجود آمده برای امام رضا (علیه السلام) در
حکومت مأمون استفاده کردند و به صورت گروهی راهی ایران شدند...
حاکم فارس از سوی مامون دستور یافت که از ورود آنان جلوگیری کند. رهبری کاروان با احمد بن موسی (علیه السلام) (شاهچراغ) و محمد بن موسی (علیه السلام) بود.
آنان پس از درگیری با لشکر فارس، به یاران خود دستور دادند لباس مبدل بپوشند و در اطراف پراکنده شوند تا از گزند حکومت مأمون در امان باشند . به همین دلیل
گفته می شود بیشتر امامزادگانی که در شهرهای گوناگون ایران مدفون شده اند، جزء همان قافله هستند. [3] مردم ایران چون به سادات و آل رسول عشق می ورزیدند،
به این گروه پناه دادند و آنان را یاری کردند. حضور آنان در میان عاشقان اهلبیت پیامبر [4] به گسترش تشیع اعتقادی انجامید...
دیگر از برکات وجود آن حضرت به وجود آمدن حوزه ی درسی بود که "عده ای از اصحاب و محدثان و فقها دور امام (ع) حلقه زدند و از محضر مبارک ایشان بهره گرفتند.
شیخ طوسی اصحاب حضرت رضا (ع) را 317 نفر ضبط کرده است [5] پس از رحلت امام این حوزه به فعالیت خود ادامه داد و شیخ طوسی [6] خود در این حوزه پرورش یافت
و در 408 ق به بغداد هجرت نمود." [7]
[1] عیون اخبارالرضا، شیخ صدوق، جهان، 1378ق، ج2، ص170.
[2] تاریخ تشیع در ایران، رسول جعفریان، صص 158-157 .
[3] شبهای پیشاور، سلطان الواعظین شیرازی، ج1، ص130.
[4] پیروان شیعه سیاسی.
[5] رجال، 366.
[6] م460 ق.
[7] دائرة المعارف تشیع، ج6، ص574.
فضائل و کرامات امام رضا علیه السلام
شخصیت ملکوتی و شامخ علمی و زهد و اخلاق حضرت رضا علیه السلام و ا عتقاد شیعیان به او سبب شد که نه تنها در مدینه بلکه در سراسر دنیای اسلام به عنوان
بزرگترین و محبوبترین فرد خاندان رسول اکرم صلی الله علیه و آله مورد قبول عامه باشد و مسلمانان او را بزرگترین پیشوای دین بشناسند و نامش را با صلوات و
تقدیس ببرند. چونان نیاکان وارسته اش، از مقام علمی والایی برخودار بود، تا آن جا که وی را عالم آل محمد لقب داده اند. بیست و چند سال بیش نداشت که در مسجد
رسول الله صلی الله علیه و آله به فتوی می نشست. علمش بی کران و رفتارش پیامبر گونه و حلم و رأفت و احسانش شامل خاص و عام می گردید. کسی را با عمل و
سخن خود نمی آزرد، تا حرف مخاطب تمام نمی شد سخنش را قطع نمی کرد. هیچ حاجتمندی ر ا مأیوس باز نمی گرداند. در حضور مهمان به پشتی تکیه نمی داد و پای
خود را دراز نمی کرد. هرگز به غلامان و خدمه دشنام نداد و با آنان می نشست و غذا می خورد. شبها کم می خوابید و قرآن بسیار می خواند. اکثر شبهایش را از سر شب
تا صبح بیدار بود . شبهای تاریک در مدینه می گشت و مستمندان را کمک می کرد. در تابستان بر حصیر و در زمستان بر پلاس زندگی می کرد. نظافت را در هر حال رعایت
می فرمود و عطر و بخور بسیار به کار می برد. عادتا جامه ارزان و خشن می پوشید ولی در مجالس و برای ملاقاتها و پذیرائی ها لباس فاخر در بر می کرد. غذا را اندک
می خورد و سفره اش رنگین نبود. در هر فرصت مقتضی، مردم را به وظائف خود آگاه می کرد. [1]
_____________________________________________________________________________________
ر.ک دائرة المعارف تشیع ، ج10 ، ص 366 و 367 و کتاب اهل بیت عرشیان فرش نشین ص 452و کتاب امام علی بن موسی الرضا منادی توحید و امامت ص 39-34 .
شاگردان و یاران امام رضا علیه السلام
تعداد زیادی از محضر امام رضا(ع) بهره بردند و از اصحاب آن حضرت محسوب می شوند که از آن جمله اند:
حسن بن علی بن زیاد وشاء
فضل بن شاذان
حمّاد بن عیسی
اشعری قمی، سعدبن سعد
ریان بن صلت
محمد بن خالد برقی قمی
عبد العزیز مهتدی قمی
یونس بن عبد الرحمن
جالب است بدانیم تعدادی از این دانش آموختگان رضوی به گونه ای مورد اعتماد آنحضرت بوده اند که از طرف امام بعنوان پاسخگوی نیازهای علمی مردم
معرفی می شوند مثلا عبد العزیز بن مهتدی قمی که از ناحیه حضرت رضا(ع) وکیل و نماینده بود به حضرت عرض کرد: من همیشه نمیتوانم به محضر شما
شرفیاب شودم برای فرا گرفتن احکام دینی؛ نیازهای دینی خود را از چه کسی اخذ کنم؟ امام در جواب فرمود: از یونس بن عبد الرحمن. [1]
____________________________________
[1] رجال کشی، ج 2ص 778و 786.
شهادت امام رضا علیه السلام مامون خلیفه عباسی که تحمل محبوبیت امام رضا علیه السلام را نداشت و آن حضرت را سد راه اهداف پلید خود میدانست، در آخر صفر سال 203 ه . ق در سن 55 سالگی ایشان را به شهادت رساند. [1] علامه مجلسی مینویسد: حق همان است که بزرگان بدان باور دارند که حضرت رضا علیهالسلام به وسیله سم مأمون ـ که نفرین خدا بر او و دیگر غاصبان و ستمگران باد ـ شهید شده است». از اهل سنت و دیگران نیز گروه بسیاری از دانشمندان و مورخان هستند که منکر مرگ طبیعی امام(ع) بوده و یا لااقل مسمومیت وی را قولی مرحج دانستهاند، مانند این افراد: ابن حجر ، ابن صباغ مالکی، مسعودی، قندوزی، جرجی زیدان، ابوبکر خوارزمی، احمد شلبی، ابوالفرج اصفهانی، ابوزکریا موصلی، ابن طباطبا، شبلنجی، سمعانی، ابن ماجه و دکتر کامل مصطفی شیبی و... آن حضرت در نقطه ای از سناباد که بعدها مشهد الرضا نام گرفت، به خاک سپرده شد. ___________________________________________________________________________ [1] مروج الذهب، 3/441؛عیون اخبار الرضا 1/19؛ اعلام الوری 303، موالید الائمه و وفیاتهم 125، به نقل کتاب امام علی بن موسی الرضا منادی توحید و امامت، ص 172 . |
تاریخچه اماکن مربوط به امام رضا علیه السلام
نخستین بنای مضجع متبرک امام رضا علیه السلام، همان بقعه هارون الرشید بوده که توسط مأمون عباسی بنا گردیده بود. از این تاریخ تا زمان دیلمیان،
نشانه ای از تجدید یا مرمت حرم در دست نیست. از آغاز پیدایش حرم مطهر رضوی تا کنون در طول قرنها تعداد 25 بنای سرپوشیده به نام رواق، 9 فضای باز
به نام صحن و 6 مدخل ورودی به نام بست در اطراف مضجع شریف رضوی ساخته شده است.
اولین سنگ مضجع منوّر امام علیه السلام، که هم اکنون در موزه مرکزی آستان قدس رضوی نگهداری می شود، سنگ مرمری است که با توجه به تاریخ
حک شده بر روی آن در سال 516 ه.ق بر مرقد منور رضوی نصب شده است.
بارگاه منوّر امام رضا (ع) در طول تاریخ، بارها مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است.
«سبکتکین» [1] ، حرم مطهر را ویران و زیارت آن را ممنوع کرد. پس از آن، «عمید الدوله فایق» در تکمیل بقعه و آبادانی «مشهد» کوشید.
در سال 400 هجری قمری، به دستور «سلطان محمود غزنوی» بنای بقعه بار دیگر بر روی بازمانده دیوارهای گلین با آجر برپا گردیده و مناره ای نیز بدان افزوده شد.
بنای بقعه منوره که پس از حمله غزها آسیب دیده بود در زمان سلطان سنجر سلجوقی [2] مرمت و گنبدی بر آن ساخته شد.
در دوره خوارزمشاهیان [3] ، کتیبه کاشی خشتی بسیار زیبایی به خط ثلث برجسته بر روی دیوار دو طرف در ورودی حرم – از جانب رواق دارالحفاظ – نصب شد
که بر روی آن، نام و نسب حضرت رضا علیه السلام تا حضرت امیرالمومنین علیه السلام ذکر شده است. چند کتیبه و سه محراب دیگر نیز مربوط به این دوره،
در مجموعه ابنیه متبرکه موجود است.
در سال 618 هـ ق ، به هنگام حمله «تولی» پسر «چنگیز» بقعه مبارکه رضوی دچار ویرانی شد، اما به انهدام کامل نینجامید. از آن تاریخ تا حدود یک قرن بعد،
اطلاع مستندی که حاکی از مرمت حرم باشد، در دست نیست. تا آنکه نخست «غازان خان» و سپس «سلطان محمد خدابنده الجایتو» ضمن تعمیر، در تزئین و
آبادانی روضه رضوی کوشیدند.
در دوره تیموری، در زمان «شاهرخ» و همسرش «گوهرشاد» آستان قدس توسعه چشم گیری پیدا کرد. در این دوره [4] نخستین مسجد جامع شهر مشهد
به نام مسجد گوهرشاد، در سمت قبله حرم مطهر برپا شد. سپس، بنای دارالحفاظ بین حرم و مسجد فوق الذکر، دارالسیاده، در مغرب دارالحفاظ و سرانجام
«تحویل خانه» یا خزانه، در مشرق دارالحفاظ برپا شد. در پیرامون مجموعه نیز در عهد شاهرخ، سه مدرسه به نام های «مدرسه پریزاد» ، «مدرسه بالاسر»
و "مدرسه دودر» ساخته شد.
در زمان «سلطان حسین بایقرا» [5] صحن کهنه و اساس ایوان طلا به وجود آمد، که صحن مزبور در زمان «شاه عباس اول» وسعت یافت و در دوره صفویه
نیز اقدامات ارزنده ای بر روی آن صورت گرفت.
در دوره «نادرشاه افشار» ، ایوان طلای صحن عتیق و مناره بالایآن تعمیر و طلاکاری گردید.
در طول دوره قاجار نیز تحوّلاتی در مجموعه ابنیه متبرکه حرم صورت گرفته است، از جمله : ساختمان صحن جدید که در دوره «فتحعلی شاه قاجار» آغاز و
در زمان «ناصر الدین شاه» به پایان رسید و طلاکاری ایوان آن نیز صورت گرفت.
در سال 1330 هـ ق ارتش روسیه صدمات زیادی به مجموعه ابنیه وارد ساخت که پس از چندی توسط «حسین میرزا نیر الدوله» والی خراسان، تعمیر گردید.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی روند احداث فضاهای زیارتی، فرهنگی و خدماتی به سرعت افزایش یافته است به گونه ای که طی سالهای اخیر حجم عملیات
اجرایی بالغ بر پنج برابر بناهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی میباشد. زیربنای اماکن در طول 12 قرن حدود 12 هکتار بود، در صورتی که از پیروزی
انقلاب اسلامی تا کنون به 60 هکتار رسیده است. [6]
______________________________________________________________________
[1] 387- 366 هـ.ق
[2] 552-511 ه.ق
[3] سال 612 هـ ق
[4] سال 821 هـ ق
[5] 875 – 912 هـ ق
[6] نک: پایگاه اینترنتی آستان قدس رضوی
ر، ج 102/39، ذیل شماره 35؛ مجموعه آثار نخستین کنگره جهانی حضرت رضا علیه السلام، مقاله زیارت، ص 555.
زیارت امام رضا علیه السلام
بعد از زیارت سید الشهدا علیه السلام بیشترین سفارش و تأکید نسبت به زیارت امام رضا علیه السلام شده است.
توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی زمان و میزان مخالفتی که سلاطین جور با زیارت مشاهد مشرفه داشتند می تواند یکی از دلایل تشویق و ترغیب
شیعیان برای زیارت این اماکن باشد.
تاریخ از اوضاع زمان امام جواد (ع) گزارش می دهد که زیارت امام رضا (ع) با سخت گیری های خلفای ستمگر، تعطیل شده بود در حالی که نباید
هیچ یک از بقاع متبرکه ی حجت های خدا، از زائر خالی بماند بنابراین اگر این شرایط نسبت به زیارت هر امامی پیش آید این تشویق ها و ثواب ها در آنجا وجود دارد.
علاوه مرقد مطهر حضرتش از خاستگاه اسلام و موطن ائمه علیهم السلام یعنی مکه و مدینه دور بوده است.
با توجه به دشواری و خطرات چنین مسافرتی، طبیعی است که در ترغیب و تشویق به زیارت آنحضرت تأکید زیادتری بشود، تا جمع بیشتری از شیعیان به
مشرق کشورهای اسلامی- خراسان- روی آورند و تشیع در این ناحیه مقامی والا یابد.
از سویی دیگر، تشیع تا زمان امام رضا (ع) دچار اختلاف و فرقه گرایی شده بود و تاکید بر زیارت آن حضرت در واقع تاکید مجددی بود برای جلوگیری از
پدید آمدن فرقه های متعدد، تا همه بر گرد شمع آن امام همام جمع گردند و هدایت یابند البته این تلاش ها به ثمر نشست و چنان که تاریخ گزارش می دهد
شیعیانی که امامت این هشتمین پیشوای منصوب و منصوص از طرف رسول اکرم صلی الله علیه و آله را پذیرفتند، امامت بقیه ائمه اثنی عشر رانیز قبول
کردند، و در موضوع ولایت و خلافت به اسلام راستین و خالص راه یافتند. [1]
______________________________
[1] ر.ک: بحارالانوار
______________________________________________________________________________________________
منبع پایگاه حوزه به نشانی: http://www.hawzah.net/Hawzah/Subjects/Subjects.aspx?id=4928
سیره اخلاقی امام رضا علیه السلام
اخلاق فردی: ادب
اخلاق، یکی از عناصر مهم شخصیت انسان است، و کاشف کیفیت ذات، و درون اوست. امام رضا علیهالسلام به اخلاق عالی و ممتاز، آراسته بودند،
و بدین سبب دوستی عام و خاص را، به خود جلب کردند، همچنین انسانیت آن حضرت، یگانه و بیمانند بود، و در حقیقت تجلی روح نبوت، و مصداق رسالتی
بود که خود آن حضرت، یکی از نگهبانان و امانتداران و وارثان اسرار آن به شمار میرفت. از ابراهیم بن عباس صولی (1) نقل شده، که گفته است:
من ابوالحسن الرضا علیه السلام را هرگز ندیدم در سخن گفتن، با کسی درشتی کنند.
من ابوالحسن الرضا علیه السلام را هرگز ندیدم سخن کسی را پیش از فراغ از آن، قطع کند.
هرگز درخواست کسی را ،که قادر به انجام دادن آن بود، رد نفرمودند.
هرگز پاهای خود را، جلو همنشین، دراز نمیکردند.
هرگز در برابر همنشین تکیه نمیکردند.
هرگز او را ندیدم،که غلامان و بردگان خود را بد گویند.
هرگز او را ندیدم، که آب دهان بیندازند.
هرگز او را ندیدم، که قهقهه بزند، بلکه خندهاش تبسم بود.
تا آنجاکه میگوید: هر که بگوید در فضلیت، کسی را مانند او دیده، از او باور نکنید.(2)
نقل شده زمانی که امام رضا علیه السلام مجبور به پذیرفتن ولایت عهدی شدند، چون روز عید فرا رسید مامون برای خواندن نماز از امام علیه السلام دعوت
به عمل آورده ایشان با سادهترین پوشش و با لباسی که مخصوص نماز عید بود حاضر شدند، این لباس عبارت بود از دو قطیفه روی لباس و عمامه سفیدی
از کتان که به سربسته بود که یک طرف آن را به سینه و طرف دیگرش را میان دو شانه انداخته بودند عصایی به دست داشتند، در حالی که کفش برپا نداشتند
چون همراهان ایشان این وضعیت را دیدند آنان هم چون امام راه افتادند.
زهدامام علی بن موسی الرضا علیه السلام جامع تمام فضائل بودند، به طوری که تمام صفات عالی در ایشان جمع شده بود. خصایص شریف امام رضا علیه السلام
قسمتی از صفات جدش، بزرگترین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بود که از میان پیامبران ممتاز بودند. ایشان درباره زهد به نقل از پدرانشان میفرمودند زاهد آن
است که حلال دنیا را از ترس حساب و کتاب و حرام دنیا را از ترس عقاب ترک میکند.(3)
محمد بن عباد (4) درباره رفتار زاهدانه آن حضرت میگوید: پوشش ابوالحسن علیه السلام در طول تابستان همواره یک بوریا بود. ایشان در طول زمستان با همه
عظمت و وقاری که داشتند پوششی ساده داشتند و به دور از هر گونه علامتگذاری و یا این که رنگ مخصوصی داشته باشد همیشه لباس زبر به تن میکردند مگر
آن که میخواستند پیش مردم و به دیدن آنها بروند که در آن وقت بهترین لباس خود را میپوشیدند.(5)
امام میفرمودند: لباس مظهر خارجی انسان است نمیتوان نسبت به آن بیتوجه بود حرمت مومن ایجاب میکند که انسان در ملاقات با او، شئون خود و وی را
رعایت کند و مقید باشد که پاکیزه و خوش لباس باشد.(6)
از دلائلی که امام رضا علیه السلام نزد مردم، لباس خوب میپوشیدند این بود که اگر ظاهر انسان تمیز و پاکیزه باشد، دیگران از دیدن این فرد لذت میبرند و
تحت تاثیر وی قرار میگیرند. هم چنان که از دیدن یک انسان کثیف و آلوده حالشان دگرگون میشود، ایشان لباس زیبا و پاکیزه میپوشیدند تا مردم با دیدن ایشان
درس نظم و پاکیزگی را در کنار ساده زیستی بیاموزند و از طرفی نشان دهند که مومن از مال حلال در حدّ شأنش میتواند از امکانات این دنیا استفاده کند.
همچنین نقل شده: در محیط خانه امام رضا علیهالسلام آثاری از زندگی اشرافی وجود نداشت از زیور و زینت استفاده نمیکردند، مگر این که خود را به عود هندی خام بخور میدادند.
گوشهگیری از دنیا و ساده زیستی برجستهترین صفات امام رضا علیه السلام بود. تمام راویان متفق القولند که وقتی آن حضرت ولیعهد مامون شدند هیچ توجهی
به جنبه قدرت و عظمت آن نداشتند. نقل شده زمانی که امام رضا علیه السلام مجبور به پذیرفتن ولایت عهدی شدند، چون روز عید فرا رسید مامون برای خواندن
نماز از امام علیه السلام دعوت به عمل آورده ایشان با سادهترین پوشش و با لباسی که مخصوص نماز عید بود حاضر شدند، این لباس عبارت بود از دو قطیفه
روی لباس و عمامه سفیدی از کتان که به سربسته بود که یک طرف آن را به سینه و طرف دیگرش را میان دو شانه انداخته بودند عصایی به دست داشتند، در حالی
که کفش برپا نداشتند چون همراهان ایشان این وضعیت را دیدند آنان هم چون امام راه افتادند.(7)
نمونه دیگری از اخلاق امام رضا علیه السلام این بود که در دوران ولایت عهدی وتصدی بالاترین مقام در دولت اسلامی به هیچ یک از غلامانشان
دستور نمی دادند که کارهای ایشان راانجام دهند.
روایت شده که وقتی ایشان به حمام نیاز داشتند از این که به کسی دستور بدهند حمام را برای ایشان آماده کنند، تنفر داشتند و خود کارهای شخصی خویش را انجام میدادند.
همچنین ایشان جهت همدردی با مردم به حمام عمومی شهر میرفتند و از نزدیک با مردم معاشرت داشتند.(8)
عبادت عبادت، فروتنی در مقابل خداوند است. انسان کامل به هر اندازه به خدا نزدیکتر باشد به همان اندازه خشوع و بندگیاش در مقابل خدا بیشتر میگردد، چنین کسانی
هدفشان در عبادت فقط سپاس نعمتهای خداوند و نظرشان به قرب پیشگاه ابدیت میباشد این بزرگترین امتیازات مردان الهی در ارتباط با خداست، محور اصلی زندگی
آنها خدای تعالی و عشق به خداست، شدت توجه به خدا موجب شده بود که آنها لحظهای از حق غافل نشوند، به طوری که اگر گاهی حالت غفلت در خواب یا بیداری به
آنها دست میداد آن را برای خود گناه به حساب میآوردند.(9)
از دیگر ویژگیهای آن حضرت این بود که هر دعایی را که شروع میکردند صلوات بر محمد و آل او میفرستادند در نماز یا غیر نماز بسیار صلوات میفرستادند،
شبها موقعی که میخواستند بخوابند قرآن تلاوت میکردند، موقعی که به آیهای میرسیدند که در آن از بهشت و دوزخ سخن میگفتند گریه میکردند و میفرمودند:
«پناه میبرم به خدا از آتش دوزخ»، آن حضرت هر سه روز یک بار تمام قرآن را تلاوت میکردند.
به همین دلیل همواره آنان را میبینیم که در وادی شکر الهی اظهار عجز میکنند و با این همه از خوف الهی لابه میکنند و این نشان دهنده تواضع و فروتنی آنها در مقابل ذات احدیت است.
پرهیزگاری و تقوای امام رضا علیه السلام طوری بود که نه تنها مردم، بلکه دشمنان نیز به آن اعتراف میکردند، ایشان همه فکر و اندیشهشان، حفظ دین خدا و اجرای
وظایف الهی بود و نجات خود و مردم را در تقوا، پرهیزگاری و عبادت کردن میدانستند. چیزهایی که در دنیا وجود داشت، سبب نشد که ایشان از وظیفه خود دور بیفتد،
ایشان به دنیا علاقه نداشتند و نسبت به آن بیرغبت بودند، زهد و عبادتشان بینظیر بود، همیشه سعی داشتند مردم را به تقوا و عبادت و پرستش خداوند دعوت نمایند (10)
چنان که به برادرشان زید فرمودند: «ای زید از خدا بترس، آن چه که ما به آن رسیدهایم به وسیله همین تقواست هر کس که تقوا داشته باشد و
خدا را مراقب خود نداند از ما نیست و ما از او نیستیم.»(11)
منابع تاریخی، امام رضا علیه السلام را پرهیزگاری میدانند که مکرر به زیارت خانه خدا و انجام مناسک حج و عمره میرفتند، ایشان به زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله
علاقه فراوانی داشتند، بالای قبر پیامبر صلی الله علیه و آله میرفتند و خودشان را به قبر شریف میچسبانیدند، در کنار قبر پیامبر صلی الله علیه و آله شش یا هشت رکعت نماز
میخواندند در رکوع یا سجده سبحان الله سه بار یا بیشتر میگفتند، زمانی که نمازشان تمام میشد به سجده میرفتند آن قدر سجده را طولانی میکردند که عرق ایشان روی
ریگهای مسجد میریخت، صورت مبارکشان را روی زمین یا خاک مسجد میگذاشتند، دائماً در حال عبادت بودند و به عبادت عشق میورزیدند و برای عبادت خداوند
انواع رنجها را تحمل میکردند.(12)
امام رضا علیه السلام همچون پدر و اجداد پاکشان همواره قبل از هر چیز بنده خالص خداوند بودند، و همه چیز را در بندگی خدا دنبال میکردند در پرتو همین بندگی بود که
به ارزشهای والای انسانی و مقامهای بلند معنوی دست یافتند. عبادت، راز و نیاز، مناجات و سجدههای طولانیشان نشان میدهد که ایشان دلداده خداست رابطه تنگاتنگ
عاشقانه با ذات پاک خداوند داشتند. یکی از همراهان این بزرگوار در سفر خراسان میگوید: به روستایی رسیدیم، آن حضرت به نماز ایستادند، و سجدههای طولانی به جای آوردند،
او میگوید: شنیدم امام در سجده میگفتند:
«خدایا اگر تو را اطاعت کنم حمد و سپاس مخصوص تو است و اگر نافرمانی کنم حجت و عذری برایم نخواهد بود، من و دیگران در احساس تو شریکی نداریم اگر نیکی به من رسد
از جانب تو است. ای خدای بزرگوار! مردان و زنان با ایمان را در مشرق و مغرب در هر کجا هستند بیامرز.»(13)
با توجه به مضمون دعاهای ائمه میبینیم دعای امامان ابتدا برای دیگران به خصوص مومنان بود بعداً برای خودشان دعا میکردند این نشاندهنده آن است که آنها چقدر به فکر
دیگران بودند و در حق مردم مهربانی میکردند.
کسی را با تقواتر نسبت به خدای متعال مثل او ندیده بودم، ذکر خدا همیشه بر لبانشان جاری بود، همیشه خداترس و پارسا بود، موقعی که وقت نماز میشد در سجدهگاه خود
مینشست و سبحان الله، لااله الا الله و ذکرهای دیگر میگفتند و بعد از نماز اطرافیان را نصیحت میکردند.
در مورد امام رضا علیه السلام باید گفت ایشان، اسوه کامل عبودیت بودند و در این راه به حدی رسیده بودند که ایشان را عاشق عبادت میدانستند. آن حضرت بسیاری از
روزها را روزه داشتند و بسیاری از شبها بیدار بودند. به طوری که در زمان ایشان و نه بعد از آن، کسی به این درجه نرسید حتی زاهدترین افراد.
نکته مهم دیگر این که امام رضا علیه السلام بسیاری از اوقات شبانه روز به درس و بحث مشغول بودند، فقه و علوم محمدی را به شاگردانشان درس میدادند زیرا ایشان
درس را نمونهای از ذکر و عبادت میدانستند و زمانی که از درس دادن فارغ میشدند به ذکر گفتن خدا میپرداختند.(14)
اباصلت میگوید: من در سرخس به خانهای که حضرت را تحت نظر گرفته بودند رفتم، از نگهبان اجازه گرفتم او گفت: حالا موقع رسیدن به حضور ایشان نیست. گفتم: چرا؟
گفت: امام (علیه السلام) در هر شبانه روز هزار رکعت نماز میخواند و از نماز، یک ساعت پیش از ظهر و نزدیک غروب فارغ میشوند و همه اوقاتشان در جای نماز نشسته
و مشغول مناجات خدا میشود. اباصلت به نگهبان میگوید در همین موقع اجازه بگیر. اتفاقا اجازه گرفتند من در همان حال که ایشان انتظار نماز را داشتند به حضورش شرفیاب شدم.(15)
اهمیت امام به نماز در سیره عملی ایشان کاملا مشهود است. نقل شده است روزی ایشان با بزرگان ادیان مختلف مناظره داشتند و سخنان زیادی بین امام (علیه السلام) و حاضران
رد و بدل میشد، جمعیت زیادی در آن مجلس حاضر بودند. زمانی که ظهر شد امام فرمودند: وقت نماز است. یکی از حاضران که عمران نام داشت گفت: سرورم سخنانمان را
قطع نکن که دلم آزرده میشود شاید اگر سخنانتان را ادامه دهی مسلمان شوم . ایشان فرمودند نماز میخوانیم و برمیگردیم امام برخاستند و نماز خواندند. (16)
از دیگر ویژگیهای آن حضرت این بود که هر دعایی را که شروع میکردند صلوات بر محمد و آل او میفرستادند در نماز یا غیر نماز بسیار صلوات میفرستادند، شبها موقعی
که میخواستند بخوابند قرآن تلاوت میکردند، موقعی که به آیهای میرسیدند که در آن از بهشت و دوزخ سخن میگفتند گریه میکردند و میفرمودند: «پناه میبرم به خدا از
آتش دوزخ»، آن حضرت هر سه روز یک بار تمام قرآن را تلاوت میکردند و میفرمودند:
«اگر خواسته باشم قرآن را در کمتر از سه روز تمام کنم میتوانم ولی هیچ آیه را نخواندم مگر این که در معنی آن آیه فکر کنم، و درباره این که آن آیه در چه موضوع و
در چه وقت نازل شده، از این رو هر سه روز قرآن را تلاوت میکنم.»(17)
ایشان هر دعایی که میکردند خیلی زود به اجابت میرسید، نقل شده که به مأمون خبر داده بودند که امام رضا علیه السلام مجالس علمی مربوط به دین و مذهب تشکیل دادهاند
و این کار باعث شده مردم به مقام علمی ایشان پی ببرند. مامون فردی را مامور کرد که نگذارد مردم در این مجالس شرکت کنند، امام را نزد خود خواند و نسبت به ایشان
بیاحترامی و پرخاشگری کرد. ایشان از نزد مامون با ناراحتی بیرون آمدند و در حالی که لبهای خود را تکان میدادند و میگفتند: به خدا سوگند او را نفرین میکنم که
یاری خداوند از او برداشته شود. موقعی که به خانه رسیدند دو رکعت نماز به جا آوردند. اباصلت میگوید: امام هنوز نمازشان را تمام نکرده بودند که زلزلهای در شهر
اتفاق افتاد، فریادهای زیادی شنیده میشد و گرد و غبار زیادی از زمین بلند شد. اباصلت اضافه کرد من از جایم حرکت نکردم تا امام (علیه السلام) سلام نماز را گفتند.
بعد از آن بالای پشتبام رفتم و بیرون را نگاه کردم و جز سرهای شکسته چیزی ندیدم بعد از مدتی مأمون و لشکرش در حالی که سرشان شکسته بود را دیدم که با کمال
خفت و خواری از شهر بیرون شدند.(18)
از اباصلت هروی نقل شده است که روزی امام در منزل خود نشسته بودند، فرستاده هارون الرشید وارد شد و به ایشان چنین گفت: خلیفه شما را به حضور میطلبد.
امام رضا علیه السلام برخاستند
وفرمودند: ای اباصلت او مرا جز برای امر ناگواری احضار نکرده است ولی به خدا سوگند نخواهد توانست آنچه را ناپسند میدارم در حق من انجام دهد زیرا دعای جدم
رسول خدا صلی الله علیه و آله را همراه خود دارم که موجب حفظ جان من خواهد شد. ایشان وارد قصر هارون الرشید میشوند چون نگاه حضرت به هارون افتاد همان
دعا را خواندند و در مقابل او ایستادند. هارون الرشید به امام چنین گفت: ای ابوالحسن، دستور دادهایم یکصد هزار درهم به شما بپردازند تا شما نیازهای خانواده خود
را برآورده کنید. چون علی ابن موسی علیه السلام از آن مجلس بیرون رفتند هارون چنین گفت: من خواهان چیز دیگری بودم و پروردگار چیز دیگری اراده کرد و آن چه خدا بخواهد همان شود.(19)
فردی به نام رجاء بن ابی ضحاک (20) در مورد عبادت و مناجات امام رضا علیه السلام چنین میگوید: مامون مرا نزد امام علیه السلام به مدینه فرستاد که ایشان را از
مدینه به خراسان نزد وی ببرد، مامون سفارش کرده بود که مواظب امام باشد. مسیر راه بصره، اهواز، فارس، خراسان بود و خیلی سفارش شده بودند که شبانه روز
از ایشان جدا نشوند وی میگوید من همیشه کنار امام بودم و کسی را با تقواتر نسبت به خدای متعال مثل او ندیده بودم، ذکر خدا همیشه بر لبانشان جاری بود، همیشه
خداترس و پارسا بود، موقعی که وقت نماز میشد در سجدهگاه خود مینشست و سبحان الله، لااله الا الله و ذکرهای دیگر میگفتند و بعد از نماز اطرافیان را نصیحت میکردند. (21)
رجاء ابن ابی ضحاک اضافه میکند وقتی ایشان را نزد مامون بردم از من درباره احوالات امام پرسید من آنچه را دیده بودم برای او گفتم از رفتار و اعمال ایشان، رفتن و ماندنشان،
همه آنچه که اتفاق افتاده بود. مامون گفت: ای پسر ضحاک این مرد بهترین خلق خدا روی زمین است، از همهی مردم دانشش و عبادتش بیشتر میباشد آنچه که از ایشان دیدی
نزد کس دیگر نگو تا بزرگواری او بر کسی آشکار نشود مگر از زبان خود من.(22)
سخاوت
از اصول اخلاقی که در زندگی همهی امامان فراوان دیده شده است جود و سخاوت است. سخاوت در مقابل بخل قرار دارد، یعنی انسان از امکانات مادی و معنوی که
در اختیارش وجود دارد فقط خودش استفاده نکند بلکه با بخشش به دیگران قسمتی از مشکلات آنها را حل کند و دیگران را از نعمتهایی که خداوند به او داده، چه نعمت مادی
و چه نعمتهای معنوی مانند علم برخوردار کند.(23) سخاوت از «سخاء» گرفته شده است و «سخا النار و یسخوها»، یعنی این که اگر خاکستر آتش را از آتش پاک کنیم،
بهتر میسوزد و روشناییاش بیشتر میشود، بنابراین تعریف سخاوت که از همین ریشه است موجب روشنایی و گرم کردن کانون خانوادههای بینوایان میشود.(24)
شاید بهترین تعریف درباره سخاوت بیان امام رضا علیه السلام باشد که فرمودند:
«السخی یاکل من طعام الناس لیاکلوا من طعامه و البخیل لایاکل من طعام الناس لئلا یاکلوا من طعامه»؛ انسان سخاوتمند از غذای دیگران میخورد تا از غذای او بخورند،
ولی انسان بخیل از غذای دیگران نمیخورد تا از غذای او نخورند.»(25)
در بررسی سیره امام رضا علیه السلام ویژگی بذل و بخشش بسیار به چشم میخورد. ایشان بسیار صدقه پنهانی میدادند و اموال خویش را بین نیازمندان تقسیم مینمودند.
روایت شده که ایشان یک سال تمام ثروت خود را در روز عرفه بین نیازمندان تقسیم کردند. فردی به ایشان گفت: این گونه بخشش، ضرر است. حضرت فرمودند: این گونه
بخشش ضرر و زیان نیست بلکه غنیمت است، هرگز چیزی را که به وسیله آن طلب اجر و کرامت میکنید، غرامت و ضرر به شما نیاور.(26)
گزارش شده هر وقت سفره غذا را برای امام پهن میکردند کاسهای نزدیک ایشان قرار میدادند، ایشان از هر نوع غذا مقداری را برمیداشتند و در آن کاسه میریختند
و دستور میدادند آن را بین فقرا تقسیم کنند. بعداً میفرمودند:"فلا اقتحم العقبه(27)؛ باز هم به عقبه تکلیف تن در نداد ."
و میفرمودند: خداوند میداند که همه مردم قدرت این را ندارند که بنده آزاد کنند برای آنها راه دیگری قرار داده، و آن غذا دادن به فقرا است.(28)
شیوه امام علیه السلام در بخشش طوری بود که حتی کسی که مورد جود امام رضا علیه السلام قرار میگرفت، ذرهای احساس شرمندگی نکند. نقل شده که ایشان در
مجلسی با یاران خود مشغول صحبت کردن بودند، جمعیت زیادی در آن مجلس حضور داشتند که ناگهان مردی بلند قامت و گندمگون وارد مجلس شد و به حضرت سلام کرد
و گفت: من مردی از دوستان پدران و نیاکان شما هستم. از حج برمیگشتم که خرجی خود را گم کردم، اگر شما به من کمک نمائید تا به وطنم برسم پولی که شما به من میدهی،
از طرفتان صدقه خواهم داد. حضرت فرمودند: بنشین. بعد از مدتی که جمعیت پراکنده شدند و جز عدهی کمی باقی نماندند امام به اتاقشان میروند و بعد از مدت کمی بازگشتند
و دستشان را از بالای در بیرون آوردند و پرسیدند آن مرد کجاست؟ مرد جواب داد من در حضور شما هستم. ایشان فرمودند: این دویست اشرفی را بگیر و خرج کن،
لزومی ندارد که از طرف من صدقه بدهی از نزد من خارج شو تا ترا نبینم و تو نیز مرا نبینی. بعد از رفتن آن مرد، فردی که در آنجا حضور داشت به امام رضا علیه السلام
عرض کرد: شما نسبت به این شخص احسان و بخشش نمودید. علت این که فرمودید تا شما او را نبینید و او شما را نبیند چیست؟ ایشان فرمودند: از ترس این که مبادا
شرمندگی در صورت او ببینم آیا از رسول خدا صلی الله علیه و آله) شنیدهاید که فرمودند: حسنه مخفیانه با هزار حج برابر است.(29) این عمل امام (علیه السلام) ما را
متوجه مطلبی میکند و آن این که اگر انسان وقتی چیزی به بینوایی یا سائلی میدهد بخشش نیست بلکه شکر نعمتی است که خداوند به او داده است. انسان تا موقعی که
حقوق واجبش را نپرداخته در خطر بزرگی قرار دارد بخشش امام به خاطر دوستی کردن با دیگران نیست بلکه به خاطر شکر کردن نعمتهای خداوند است که به ایشان داده است.
همچنین نقل شده است شخصی به حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام گفت: به قدر جوانمردی خودتان به من عطا و بخشش کنید. ایشان فرمودند: این اندازه برای
من مقدور نخواهد شد. او گفت: پس به اندازه مروت من عطا کن. حضرت فرمودند: این مقدار ممکن میشود پس از این جریان به غلام خودشان دستور دادند تا مبلغ 200 اشرفی به او بدهند.(30)
علاوه بر نیازمندان، سخاوت امام رضا علیه السلام شامل حال شاعران و دوستداران تواضع امام رضا چنان زیاد بود که زمانی که برای آن حضرت غذا میآوردند.
ایشان غلامان و خادمان و حتی دربان و نگهبان را بر سر سفره مینشاندند و با آنها غذا میخوردند. همچنین نقل شده زمانی که آن حضرت تنها میشدند همه خادمان و
غلامان خوشان را از کوچک و بزرگ جمع میکردند و با آنان سخن میگفتند و با آنها انس میگرفتند به طوری که غلامان آن حضرت هیچ ترسی از ارباب و مولای خود نداشتند.(31)
تواضع امام به اندازهای بود که بعضی مواقع مردم ایشان را نمیشناختند و از افراد معمولی تمییز نمیدادند. نقل شده است که روزی ایشان وارد حمامی میشوند
مردی آن جا بود که ایشان را نمیشناخت به امام میگوید بیا مرا مشت و مال بده. حضرت شروع به مالیدن دست و پای او کردند زمانی که ایشان را شناخت
عذر خواهی کرد ولی امام او را دلداری دادند.(32)
ادب و تواضع امام رضا علیه السلام نسبت به دیگران به اندازهای بود که اگر فردی بر امام وارد میشد ایشان به خاطر احترام گذاشتن به آن فرد از جایشان
برمیخاستند و او را در مناسبتترین مکانها جا میدادند.(33)
در روزی که ایشان مسموم شدند و در آن روز به شهادت رسیدند بعد از این که نماز ظهر را خواندند به فردی که نزدیکشان بود فرمودند: مردم (منظور اهل خانواده
کارکنان و خدمتگزارانشان بودند) غذا خوردهاند؟ آن فرد جواب داد: آقای من در چنین وضعیتی کسی میتواند غذا بخورد؟ در این لحظه که امام علیه السلام متوجه
میشوند کسی غذا نخورده، مینشینند و دستور آوردن سفرهای را میدهند همه را سر سفره دعوت میکنند و آنها را یکی یکی مورد محبت قرار میدهند.
صبر و مقاومت
یکی از اصول مشترک در زندگانی امامان که همواره در زندگی آنها مشاهده گردیده صبر و مقاومت است. این بزرگواران الگوی بزرگ صبر و قهرمان مقاومت بودند.
در بررسی زندگی امام رضا علیه السلام میبینیم که ایشان نیز همچون دیگر امامان نمونه کامل این صفت اخلاقی بودند. شاید بتوان از موقعیتهای دشواری که ایشان
با آن رو به رو شدند زمانی که مأمون این بزرگوار را به خراسان دعوت کرد نام برد.
ایشان برای وداع خانه خدا به مکه رفتند لحظه جدایی آن حضرت از فرزندش ابی جعفر محمد بن علی جواد (علیه السلام) بود که ایشان با دلی استوار و مطمئن به
قضا و قدر الهی این مصیبت را تحمل کردند شکیبایی و بردباری آن حضرت در دوره خلافت مامون در برابر سیاستها مرموز و پشت پرده او به ویژه جریان ولایتعهدی
درجه صبر و تحمل آن حضرت را برای ما آشکار میکند.(34)
امام رضا علیه السلام در دوران زندگیشان و زندانی بودن پدر بزرگوارشان مکرر سعه صدر از خود نشان میدادند و مراقب اهل و عیال پدر ارجمندشان بودند. ایشان
اهل حلم و شکیبایی بودند. در برابر افرادی که با ایشان ستیزه و نزاع داشتند حلم و صبر میورزیدند. در برابر دهن کجیهای دیگران سعی میکردند سکوت کنند.
افرادی بودند که نسبت به ایشان بیاحترامی میکردند. اما این بزرگوار در برابر آنها خاموشی را انتخاب میکردند.(35)
اخلاق اجتماعی امام رضا علیه السلام:
بهترین تعریف درباره سخاوت، بیان امام رضا علیه السلام است که فرمودند:"انسان سخاوتمند از غذای دیگران میخورد تا از غذای او بخورند، ولی انسان بخیل از
غذای دیگران نمیخورد تا از غذای او نخورند."
رفتار امام رضا علیه السلام با خانواده
سراسر مدت سی و پنج سال امامت امام موسی کاظم علیه السلام با حوادث و فراز و نشیبهای سیاسی آمیخته بود. بیشتر زندگانی ایشان در زندانهای هارون الرشید
سپری شد. امام رضا علیه السلام در تمامی مدتی که امام کاظم علیه السلام زندانی بودند دستیار و پشتوانه استوار پدر در حوادث سیاسی فرهنگی بودند. شریک غمها
و رنجهای پدرشان بودند هرگز در برابر قدرتطلبان هوس باز، خودشان را تسلیم نکردند. ایشان راه پدر را ادامه دادند و مردم را به شدت از یاری رساندن و کمک به
خلفای طاغوتی دور میکردند. چون امام کاظم علیه السلام بیشتر عمر شریفشان در زندانها سپری شد، امام رضا علیهالسلام به عنوان فرزند ارشد مسئول نگهداری
خانواده ایشان بودند، ایشان در این مدت طوری از خانوادهشان مراقبت کردند، که اجازه ندادند کسی به آنها بیاحترامی کند، نهایت احترام را به آنها میگذاشتند
و خطرات دشمنان را از آنان دور میکردند.
علاقه حضرت به خانوادهشان در محبتی که به امام جواد علیه السلام داشتند نیز قابل ملاحظه است. قبل از تولد امام جواد علیه السلام فردی به امام رضا علیه السلام
میگوید شما کودکان را دوست دارید پس از خداوند بخواهید که پسری به شما عطا کند. حضرت فرمودند: خداوند پسری به من خواهد داد که وارث من میشود هنگامی
که اباجعفر علیه السلام متولد شدند، حضرت در طول شب گهواره ایشان را حرکت میدادند و با او بازی میکردند. امام فرزندشان را آن قدر دوست میداشتند که شب
را نمیخوابیدند و گهواره امام جواد علیه السلام را حرکت میدادند. به ایشان عرض شد آیا مردم با پسرانشان چنین رفتار میکنند؟ حضرت فرمودند: این پسر مانند
عامه مردم نیست به دنیا آمدن و رشد نمودن او مانند ولادت پدران پاکش است.(36)
رفتار امام با فرزندشان امام جواد علیه السلام آن قدر محبت آمیز و توام با احترام بود که ایشان را به نام صدا نمیزدند بلکه بیشتر با کنیه مورد خطاب قرارش میدادند.
به عنوان مثال میفرمودند: «ابوجعفر برای من نوشته است و من برای ابوجعفر نوشتم.»(37) به این ترتیب میخواست ایشان را احترام و تمجید کنند.
نمونه دیگر علاقه و وابستگی امام رضا علیه السلام، محبتی بود که به حضرت معصومه علیه السلام داشتند.
رفتار امام رضا علیه السلام با مردم
امامان با مردم نشست و برخاست داشتند و در تعاملات اجتماعی به نیکوترین صورت با آنان برخورد مینمودند. این سیره چنان نیکو بود که با الگو قرار دادن آنان
ما میتوانیم روش صحیح برخورد اسلامی با افراد گوناگون را بیاموزیم. با بررسی آِیات در مییابیم برخورد با انسانهای مختلف باید هماهنگ و متناسب با روحیه
آنها باشد خداوند عزوجل در قرآن فرموده است:
"محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم"(38)؛ محمد فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفار سخت و شدید و در میان خود مهربانند.
در آیه دیگری چنین فرموده:"یا ایها النبی جاهد الکفار و المنافقین و اغلظ علیهم"(39)؛ ای پیامبر با کافران و مجاهدان جهاد کن و بر آنها سخت بگیر.
از این آیات چنین نتیجهگیری میشود که برخورد قرآن و اسلام با انسانهای مختلف فرق میکند. در بعضی جاها دستور به برخورد نیک و پر محبت میدهد،
«با مردم سخن نیک بگویید»(40) و در جای دیگر دستور به برخورد میانه میدهد: «محمد فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفار
سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند.»(41)
امام رضا علیه السلام به عنوان اسوه کانون مهر و عاطفه نسبت به بندگان خدا بود. در زیارت آمده است: السلام علی الامام الرئوف؛
(سلام بر امام و پیشوای با رافت و مهربان) این لقبی است که از طرف خداوند به ایشان داده شده است. ایشان بیشترین محبت و مهربانی را نسبت به مردم و
اهل خانه و خدمت گزارانشان داشتند. در روزی که ایشان مسموم شدند و در آن روز به شهادت رسیدند بعد از این که نماز ظهر را خواندند به فردی که نزدیکشان بود
فرمودند: مردم (منظور اهل خانواده کارکنان و خدمتگزارانشان بودند) غذا خوردهاند؟ آن فرد جواب داد: آقای من در چنین وضعیتی کسی میتواند غذا بخورد؟
در این لحظه که امام علیه السلام متوجه میشوند کسی غذا نخورده، مینشینند و دستور آوردن سفرهای را میدهند همه را سر سفره دعوت میکنند و آنها را یکی یکی
مورد محبت قرار میدهند.(42)ایشان در جایی که مربوط به شخص خودشان بود بزرگترین گذشتها، عالیترین ایثارها و بیشترین محبت را نسبت به دیگران داشتند.
رفتار عملی امام رضا علیه السلام نشانه انسانی کامل و نمونه است که هیچ علاقهای به دنیا و ظواهر آن ندارد.اگر فردی حتی کوچکترین خدمتی برای امام رضا علیه السلام
انجام میداد، ایشان نهایت تشکر و قدردانی را به جا میآوردند و حتما خدمت آن فرد را جبران مینمودند. آن حضرت به مستضعفان و گرفتاران توجه خاصی میکردند،
اگر آنها گرفتاری و ناراحتی داشتند، سعی میکردند مشکل آنان را حل کنند. زیاد بودند افرادی که در سایه یاری رسانیهای امام علیه السلام به خیری دست یافتند.
________________________________________________________________________________
پی نوشت ها
:1- از اصحاب رضا علیه السلام بود.
2- محمدباقر مجلسی، المکتبة الاسلامیه، تهران، 1371، ص 90 -91، علی بن عیسی، الاربلی، کشف الغمه، ج 3، ص 156 – 157.
3- ابن بابویه، صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السلام، علی اکبر غفاری، ج 1، ص 628.
4- از یاران و معاصران امام رضا علیه السلام بود.
5 - علی بن عیسی الاربلی، کشف الغمه، ج 3، ص 157.
6 -ر.ک باقر شریف، قرشی، پژوهشی دقیق در زندگی علی بن موسی الرضا، سیدمحمد صالحی، تهران، دارالکتب اسلامیه، 1382، ص 59-60.
7 - ر.ک محمدبن محمد، مفید ارشاد، هاشم رسولی محلاتی، تهران، نشر فرهنگ اسلامی، 1378، ج 2، ص 372 – 373.
8- ر.ک باقر شریف، قرشی، پژوهشی دقیق در زندگی امام رضا علیه السلام ، ج 1، ص 57.
9 - ر.ک سیدهاشم ، رسولی محلاتی، مجموعه آثار نخستین کنگره جهانی حضرت رضا، ناشر کنگره امام رضا، ص 425- 426.
10 - ابن بابویه، صدوق عیون اخبارالرضا، علی اکبر غفاری، ج 2، ص 435.
11- ابن بابویه، صدوق، عیون اخبارالرضا، علی اکبر غفاری، ج2، ص 573.
12 - همان، ج 2، ص 421.
13 - محمدباقر مجلسی، بحارالنوار، ج 49، ص 92-93 .
14- ر.ک. حسین عمادزاده، مجموعه زندگانی چهارده معصوم ، ص 1064.
15- ر.ک. ابن بابویه، صدوق، عیون اخبار الرضا، علی اکبر غفاری، ج2، ص 431-432.
16 - ر. ک . محمدتقی، مدرسی، امامان و جنبشهای مکتبی، حمیدرضا آژیر، چاپ اول 1367، مشهد، آستان قدس رضوی، ص 281.
17- ر.ک . ابن بابویه، صدوق، عیون اخبار الرضا، علی اکبر غفاری، ج 2، ص 420 .
18- ر. ک. ابن بابویه، صدوق، عیون اخبار الرضا، علی اکبر غفاری، ج 2، ص 402.
19 - ر.ک. محمدتقی، مدرس، امامان و جنبشهای مکتبی، ص 248.
20 - گماشته ودایی مامون .
21- ر.ک. ابن بابویه صدوق، عیون اخبارالرضا، علی اکبر غفاری، ج 2، ص 421 .
22-ر.ک. ابن بابویه صدوق، عیون اخبارالرضا، علی اکبر غفاری، ج2، ص 421.
23- ر.ک. محمد محمدی اشتهاردی، اصول اخلاقی امامان، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ص 53.
24- ر.ک. همان، ص 54.
25- ر.ک. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 49، ص 102.
26- ر.ک. محمد امین، سیره معصومان، حجتی کرمانی، سروش، 1374، ص150.
27- سوره بلد، آیه 11.
28- ر.ک. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 49، ص97، حسین عمادزاده، چهارده معصوم، ص 1065
29- ر.ک. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 49، ص101 -100.
30- ر.ک. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 49، ص100.
31 - محمد امین، سیره معصومان، علی حجتی کرمانی، ص 149.
32- محمدباقر، مجلسی، بحارالانوار، ج 49 ، ص 99، محمدجواد، فضل الله، تحلیل از زندگی امام رضا علیهالسلام، ص 43.
33 - محمدجواد فضل الله، تحلیلی از زندگانی اما م رضا علیه السلام، ص 45.
34 - ابن بابویه، صدوق، عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 526.
35 - عمادالدین حسین، اصفهانی مشهور به عمادزاده، مجموعه زندگانی 14 معصوم، ص 1064.
36- محمدباقر، بهبهانی، جواد الائمه، ترجمه ابراهیم سلطانی نسب صیام، اول ذیقعده، 1381، ص 17.
37- باقر شریف، قرشی، پژوهشی دقیق در زندگانی امام رضا علیه السلام، 1382، ج1، ص 51، ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 596.
38- سوره فتح، آیه 29.
39- سوره توبه، آیه 73.
40- سوره بقره، آیه 83.
41- سوره فتح، آیه 29.
42- ابن بابویه، صدوق، عیون اخبارالرضا، علی اکبر غفاری، ج 2، ص 498.
منبع :گزیدهای از پایاننامه خانم طاهره بهرهمند.
عنوان پایان نامه: سیره اخلاقی و سیاسی امام رضا علیه السلام.
______________________________________________________________________________________________
برگرفته از سایت تبیان به نشانی: http://www.tebyan.net/religion_thoughts/articles/theinfallibles/imamreza/2006/11/30/29929.html
گزیده ای ازسخنان امام رضا(ع)
تواضع آن است که با مردم چنان رفتار کنی که می خواهی آنان با تو رفتار کنند.
کسی که اندوهی از دل مؤمنی بزداید، خداوند در روز قیامت اندوه دل او را برطرف می نماید.
آن که به پاداش یقین داشته باشد، بسیار بخشش می کند.
بهترین ثروت و برترین اندوخته انسان، صدقه است.
با دوستان فروتن باش،از دشمن احتیاط کن و با عموم مردم گشاده رو باش.
یاری کردن ناتوان، بهتر از صدقه دادن است.
بهترین و ارزنده ترین خلق و خوها، انجام کارهای نیکو، فریادرسی بیچارگان و برآوردن آرزوی آرزومندان است.
از حرص و حسد بپرهیزید؛ زیرا این دو ویژگی، موجب نابودی امت های پیشین شده است.
هیچ چیز با ارزش تر از اخلاق نیکو نیست.
سخاوتمند، از غذای دیگران می خورد تا از طعام او نیز بخورند؛ ولی بخیل از خوردن غذای دیگران پرهیز می کند تا از غذای او نخورند.
آن کس که خود را ارزیابی کند و محاسبه نفس نماید، سود خواهد برد و هر کس از آن غافل شود، زیان خواهد دید.
هر که از خدا بترسد، ایمن گردد و هر کس عبرت گیرد، بینا شود.
بهترین مال آن است که آبرو با آن محفوظ بماند و بالاترین درجه عقل، خودشناسی است.
خشم مؤمن، وی را از مسیر حق خارج نمی کند و خوش حالی، وی را به سوی باطل نمی کشاند.
مؤمن اگر بر گرفتن حقش قدرت پیدا کند، بیشتر از آن نمی گیرد.
هر کس به روزی کم از طرف خدا راضی و قانع باشد، خداوند نیز به اعمال اندک او رضایت پیدا می کند.
خوش به حال کسی که قلبش را به شکر نعمت مشغول کند.
هر کس بدون شناخت و آگاهی دست به کاری زند، مثل کسی است که به بیراهه می رود و هر چه تندتر گام بردارد، از مسیر حق دورتر می شود.
راستگو باشید و از دروغ بپرهیزید و بسیار مرگ را یاد کنید.
بر محمد و آل محمد بسیار صلوات و درود بفرستید؛ همانا صلوات بر محمد و آل او، سرآمد کارهای نیک است.
شب و روز بر مؤمنان دعا کنید، نیازهای آنان را برآورده سازید و سختی های آنان را برطرف کنید.
عمل صالح و عبادت را با توکل بر دوستی آل محمد علیهم السلام ترک نکنید. هم چنین دوستی ایشان و تسلیم شدن بر امر آنان را با تکیه بر عبادت
وامگذارید؛ بدانید یکی بدون دیگری پذیرفته نیست.
کیفر کفران نعمت، زودتر از عقوبت دیگر گناهان است.
هر زمان بندگان خدا گناهان جدید مرتکب شوند، خداوند آنان را به بلای جدید و ناشناخته گرفتار می کند.
________________________________________________________________________
منبع: سایت حوزه به نشانی: http://www.hawzah.net/hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=4627&id=34388