Atyabi Weblog/وب نگاری اطیابی

این وب نگاری درمورد موضوعات گوناگون می باشد.

Atyabi Weblog/وب نگاری اطیابی

این وب نگاری درمورد موضوعات گوناگون می باشد.

حاکم نیشابوری

حاکم نیشابوری

چکیده:

ابوعبدالله محمد بن‌ عبدالله حاکم ‌نیشابوری یکی از بزرگان فقه، حدیث و تاریخ‌نگاری اسلامی است. شخصیت علمی وی از 9 سالگی با سماع حدیث شروع و در16 سالگی با تصنیف‌نگاری ادامه و در بیست سالگی با سفرهای علمی کامل‌تر گشت؛ تا جایی که ذهبی او را امامی حافظ، علامه‌ای ناقد، بزرگ محدثین و دریای علم می‌نامد. «المستدرک علی الصحیحین» در بین تألیفات بی‌شمار وی یکی از مهمترین‌ها به شمار می‌رود که به دلیل داشتن دسته‌ای احادیث در منقبت اهل‌البیت علیهم‌السلام واکنشی دوگانه را نسبت به کتاب و مؤلف در بین مسلمین برانگیخته است؛ علمای شیعه در پی پرارج جلوه دادن کتاب و مؤلف بوده‌اند و عامّه در صدد تضعیف کتاب و ترور شخصیتی مؤلف برآمده‌اند.

در این مقال پس از گزارشی چند پیرامون زندگی، آثار و شخصیت علمی حاکم نیشابوری به اتهام رافضی‌گری او پرداخته و در پایان به معرفی اجمالی کتاب «المستدرک» پرداخته شده است.

آشنایی با مؤلف:

«ابوعبدالله محمّد بن عبدالله ‌بن محمّد بن حمدویه‌ بن نعیم ‌بن الحکم، الضبّی، الطهمانی، النیسابوری، الحافظ، الحاکم، معروف به ابن ‌البیع»، فقیه، محدّث و تاریخ نگار معروف در ربیع الاوّل سال 321‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هجری قمری در نیشابور به‌دنیا آمد.

او از سنّ 9سالگی [در سال 330ق‌‌] و تحت نظر پدر و دایی‌اش شروع به سماع حدیث کرد و از سنّ 16سالگی روی به تصنیف نگاری نمود [337ق]. در 20 سالگی در سفری حدیث‌پژوهانه به عراق رفت و پس از بجای آوردن حج، به خراسان و ماوراء‌النهر بازگشت و در نیشابور ساکن شد.

در زمان دولت سامانیان و در سال 359ق به قضاوت شهر نساء منسوب شد و نیز پس از مدتی قضاوت جرجان را به او پیشنهاد کردند که وی این سمت را نپذیرفت؛ در همان ایام به عنوان سفیر دولت سامانی به دربار آل‌بویه رفت ‌و آمد داشت و در کارهای سیاسی، قضایی و اجتماعی شرکتی فعّال می‌نمود. حاکم نیشابوری سرانجام پس از 84سال زندگی پر برکتِ علمی که با تألیفاتی بسیار نیز همراه بود در صفر سال 405 هجری قمری بدرود حیات گفت و در نیشابور به خاک سپرده شد.

شخصیت علمی حاکم:

حاکم نیشابوری از جمله‌ اعاظم محدثان عصر خویش و یکی از بزرگترین و نام‌آورترین آنان در طول حیات تاریخ اسلام بوده‌است، همانگونه که ذکر شد وی از همان بدو کودکی شروع به سماع حدیث نموده، درآغاز جوانی به تألیف و تصنیف روی‌آورد و طی دو سفر علمی به بغداد و حجاز، از بزرگان و استادان آن دیار نیز استفاده نمودو به چنان مقامی دست‌یافت که ابن عساکر در موردش می‌گوید: در زمان حاکم در حجاز، شام، عراقین، جبال، ری، طبرستان، قومس، خراسان و ماوراء‌النهر هیچکس همطراز و همپای وی در حدیث نبود. به غیر از موارد ذکر شده، دیگر مؤلفه‌های شخصیت علمی حاکم را می‌توان در عناوین زیر دنبال کرد:

الف) نظرات بزرگان در مورد حاکم نیشابوری :

1 خطیب بغدادی می‌گوید: «کان من اهل الفضل والعلم والمعرفة والحفظ... وکان ثقة»

2 ذهبی او را این‌چنین معرفی می‌کند: «الامام الحافظ، الناقد العلّامه، شیخ المحدثین، ... وکان من بحورالعلم»،و در مقامی دیگر می‌گوید:«الحافظ الکبیر، امام المحدثین »

3 ابن‌عساکر دمشقی وی را«امام اهل حدیث فی عصره » می‌داند.

4 ابن‌خلّکان گفته‌است: «کان عالماً عارفاً واسع‌العلم »

5 ابن‌جوزی می‌نویسد: «وکان من اهل الفضل والعلم والحفظ للحدیث وله فی علوم الحدیث مصنّفات »

6 سبکی نگاشته‌است: «کان اماماً جلیلاً وحافظاً حفیلاً اتفق علی امامته وجلالته وعظم قدره »

7 ابن‌حجر می‌گوید: «امامٌ صدوقٌ » و.... .

ب) استادان‌و مشایخ حاکم:

از آنجا که در زمان حاکم، نیشابور یکی از بزرگترین مدارس حدیثی جهان اسلام به شمار می‌رفت و همچنین به دلیل سفرهای علمی حدیثی حاکم نیشابوری، در کتب تاریخ و أعلام تعداد استادان وی را بیش از 1000تن ذکرکرده‌اند(البته سبکی تعداد مشایخ حاکم را 2000نفر می‌داند که 1000تن از آنها شیوخ او در نیشابور و 1000تنِ دیگر شیوخ وی در دیگر نقاط بوده‌اند.) که از جمله استادان حاکم می‌توان به اسامی زیر اشاره نمود:

مشایخ حدیث حاکم:

پدر و دایی حاکم نیشابوری، محمد بن یعقوب الأصم، ابو‌بکر النجاد، محمد‌ بن یعقوب الشیبانی ابن الأخرم ، محمد بن عبد‌الله بن أحمد الصفار، ابو‌سهل بن زیاد ، محمد بن صالح ‌بن هانئ ، ابو‌النضر محمد بن محمد الفقیه ، ابو‌حامد أحمدبن علی ‌بن حسنویه، محمد بن علی المذکر، عبدالباقی بن قانع، ابو‌بکر أحمد بن إسحاق الصبغی ، ابو‌علی الحسین بن علی النیسابوری الحافظ‌، علی ‌بن عبدالله الحکیمی، إسماعیل‌ بن محمد الرازی، محمد بن القاسم العتکی، ابو‌جعفر محمد بن محمد بن عبدالله البغدادی الجمال، محمد بن المؤمل الماسرجسی، ابو‌جعفر محمد بن أحمد بن سعید الرازی صاحب ابن وأره، محمد بن أحمد بن محبوب محدث مرو، القاسم بن القاسم السیاری، أحمد بن محمد بن عبدوس العنزی، محمد بن أحمد الشعیبی الفقیه، إسماعیل ‌بن محمد بن الشعرانی، ابو‌أحمد بکر بن محمد المروزی الصیرفی، حاجب ‌بن أحمد الطوسی، علی‌ بن حمشاد العدل، ابو‌عمرو عثمان ‌بن أحمد الدقاق البغدادی، الحسین ‌بن الحسن الطوسی ، الحسن‌ بن یعقوب البخاری، عبدالله‌ بن درستویه‌ ، عبدالرحمن ‌بن حمدان الجلاب شیخ همذان، علی ‌بن محمد بن محمد بن عقبة الشیبانی ، محمد بن حاتم خزیمة الکشی، محمد بن أحمد بن بالویه الجلاب ، ابو‌عمرو ابن السمّاک، دعلج بن أحمد، ابوالعباس المحبوب، ابو‌جعفر بن عبید الحافظ الهمدانی، ابویحیی نافلة عبدالله بن یزید المقری، ابو‌اسحاق بن فراس المالکی، ابو‌سهل محمد بن سلیمان الحنفی .

استادان قرائتِ حاکم:

علی‌ابن الإمام، محمد بن ابو منصور الصرام، ابو‌علی بن النقار(مقرئ الکوفة) ، ابو‌عیسی بکار(مقرئ بغداد).

مشایخ فقاهتِ حاکم:

ابو‌علی بن ابو‌هریرة، ابو‌الولید حسان بن محمد ، ابو‌سهل الصعلوکی.

استادان علوم حدیث حاکم:

ابو‌علی الحافظ (بغدادی)، الدارقطنی، الجعابو، ابو‌أحمد الحاکم.

ج) شاگردان حاکم :

در بین شاگردان حاکم این اسامی به چشم می‌خورد: أبوالفتح بن أبی الفوارس، أبو‌العلاء الواسطی، محمد بن أحمد بن یعقوب، أبویعلی الخلیلی، أبوذر الهروی ، أبوبکر البیهقی، أبوالقاسم القشیری ، أبوصالح المؤذن، أبوبکر أحمد بن علی ‌بن خلف الشیرازی ، الزکی عبدالحمید البحیری ، عثمان ابن محمد المحمی، مؤمل ابن محمد بن عبدالواحد، أبوالفضل محمد بن عبیدالله الصرام، ابن مظفر، الامام أبوبکر القفال الشاشی، أبوأحمد بن مطرف، أبومحمد ابن زبارة العلوی، أبوعبدالله العصمی، أبوأحمد بن شعیب المزکی، أبواسحاق ابراهیم ‌بن محمد بن یحیی، ابن‌أبی درام، ابن‌القصار الرازی .

در این بین کسانی هم بوده‌اند که هم حاکم از آنها حدیث نقل کرده‌‌است و هم آنها از وی، همچون: الدارقطنی، أحمد‌ بن أبی عثمان الحیری و أبوإسحاق المزکی.

د) تصنیفات و آثارحاکم:

با توجه به اینکه حاکم نیشابوری از شخصیت و قابلیت علمی بالایی برخوردار بوده و استادان بیشماری را درک نموده بود، در علوم مختلف آثاری نگاشته است که هر یک از آنها در موضوع خود یکی از بهترین تألیفات هستند. علماءِ تاریخ و رجال برای حاکم حدود 1000جزء (کتاب،تصنیف) برشمرده‌اند و حتّی برخی تعداد آنها را 1500اثر دانسته‌اند که از جمله آنها می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

1 المستدرک علی الصحیحین: (در ادامه به معرفی بیشتر این کتاب خواهیم پرداخت.)

2 تاریخ النیسابوریین (تاریخ علماء نیشابور) :

این کتاب که به نوعی کتاب رجال محسوب می‌شود دربردارنده نام تمامی عالمان، فقیهان و محدثانی است که یا در نیشابور به دنیا آمده، و یا فوت کرده و یا از آنجا گذر کرده‌اند. تا پیش از حاکم کسی در مورد علمای نیشابور چنین کتابی تألیف نکرده بود.

اصل این کتاب که به گفته‌ی خلیفه‌ی نیشابوری‌، 14مجلّد بوده‌است، از بین رفته‌ ولی از عبارات حاجی‌خلیفه (متوفی1067ق) برمی‌اید که این کتاب تا زمان وی در دسترس بوده است. این کتاب توسط فردی به نام محمد بن حسین خلیفه‌ نیشابوری (زنده در 717 ق) تلخیص گردیده و با تصحیح آقای شفیعی کدکنی توسط نشر آگه به طبع رسیده‌است.

کتابِ حاضر شامل نام (و گاهی شرح حالِ) 2680 نفر در 8 طبقه (از طبقه صحابه تا معاصرین مؤلف) می‌باشد و حاوی برخی نکات و اطّلاعات جغرافیایی و تاریخی درمورد نیشابور است. همچنین در این کتاب نام950 تن از مشایخ سماعِ حدیث حاکم توسط خودش نام برده شده‌اند.

3 معرفة علوم (اصول)الحدیث:

این کتاب دومین اثر در زمینه‌ی درایة الحدیث در بین اهل سنّت و در عین حال یکی از مهم‌ترین و متقدم‌ترین آنها می‌باشد که ابن‌خلدون در مورد آن می‌گوید:«وقد ألّف الناس فی علوم الحدیث وأکثروا، ومِن فحول علمائه وأئمتهم أبوعبدالله الحاکم وتألیفه فیه مشهورة وهو الذی هذّبه وأظهر محاسنه.» حاکم در این کتاب در 52 بخش مباحث مختلف علوم حدیث را مطرح و تبیین می‌کند.

4 الإکلیل ؛ 5 فضائل الشافعی ؛ 6 المدخل إلی الصحیح( الصحیحین) (المدخل إلی معرفة الصحیح من السقیم) ؛ 7 مُزَکّی الاخبار ؛ 8 أمالی العشیات ؛ 9 تراجم الشیوخ ؛ 10 علل الحدیث (العلل) ؛ 11 الأمالی ؛ 12 الصحیحان ؛ 13 ماتفرد بإخراجه کل واحد من الامامین ؛ 14 الأبواب ؛ 15 فوائد الشیوخ ؛ 1916 فوائد النسخ، فوائد الخراسانیین، التلخیص، تراجم المسند علی شرط الصحیحین ؛ 20 المدخل إلی الاکلیل ؛ 21 سؤالات الحاکم الدار قطنی ؛ 22 اربعین فی الحدیث ؛ 23 تسمیة مَن أخرجهم البخاری ومسلم ؛ 24 فضائل العشرة المبشرة ؛ 25 مناقب الصدیق ؛ 26 جزء ؛ 27 الضعفاء ؛ 28 فضائل فاطمة الزهرا ؛ 30و29 «مقتل الحسین»؛ و «المعرفة فی ذکر المُخضرمین» ؛ 31 سؤالات مسعودبن علی السجزی عن الحاکم ؛ 32 أجوبة الحاکم النیسابوری علی مُنصرفه من بغداد عن أسئلة أهل الحدیث....الجرح و التعدیل

مذهب حاکم:

یکی از بحث‌های پیرامون شخصیت حاکم نیشابوری، مذهب اوست. برخی از علمای اهل سنّت، حاکم را متّهم به رافضی‌گری و شیعه بودن کرده و این موضوع را موجب طعن وی دانسته‌اند. این مسئله به قدری مورد توجّه عالمان بوده که حتّی ایت‌الله سید حسن صدر حاکم را شیعه محسوب نموده و او را اولین نفر دربین شیعه می‌داند که در موضوع علم درایةالحدیث کتابی نگاشته است.( با توجه به کتاب معرفة علوم الحدیثِ حاکم).

از جمله‌ی عالمان اهل سنّت که حاکم را متّهم به رافضی‌گری و شیعه بودن کرده‌اند می‌توان به اشخاص زیر اشاره نمود:

1 - خطیب بغدادی می‌گوید: «کان ابن‌البیع یمیل إلی التشیع» همچنین وی در ادامه‌ی گفتارش به نقل از ارموی می‌گوید: حاکم احادیثی را که به زعم خود بر طبق شرایط صحیح بخاری و مسلم بود جمع کرد و از جمله‌ی آنها حدیث « طیر» و حدیث« من کنت مولاه فعلی مولاه» بود و این کار سبب شد که« اصحاب حدیث این کار او را رد کنند و به سخنش توجه نکنند و کارش را درست ندانند. »

2 - نقل ذهبی از ابن‌طاهر که: از أبو‌اسماعیل عبدالله بن محمد هروی در مورد حاکم پرسیدم، جواب داد: «ثقةٌ فی الحدیث، رافضی خبیث» البته ذهبی در ردّ این سخن و دفاع از حاکم می‌گوید:« کلّا لیس هو رافضیاً بلی یتشیع.»

3 - همچنین خودِ ابن‌طاهر می‌گوید:« حاکم در باطن، شیعه‌ی متعصّبی بود ولی درظاهر(خلافت خلفاء) اظهار تسنّن می‌کرد، او از معاویه منحرف بود و از اظهار آن هیچ ابایی نداشت.» (حتّی به همین دلیل عبدالله بن کرام که طرفدار معاویه بود حاکم را خانه‌نشین کرده ومنبرش را شکسته بود ولی وی حاضر نبود به درخواست دیگران در فضیلت معاویه حدیثی نقل کند و می‌گفت: «لایجیءُ من قلبی، لایجیءُ من قلبی»).

ذهبی این‌بار نیز در مقام دفاع از حاکم برآمده و می‌گوید: «عدم دشمنی حاکم با علی روشن است ولی او همواره شیخین را گرامی می‌داشته است و رافضی نبوده، بلکه تنها شیعه بوده‌است. » و نیز می‌گوید: «هو شیعی مشهور بذلک من غیر تعرّض للشیخین.» وهمچنین: «الله یحب الانصاف، ماالرجل برافضی، بل شیعی فقط.»

4 - سمعانی گفته‌است: «وکان فیه تشیع.»

5 - ابن‌تیمیه در منهاج السنّةنیز سخنانی در مورد حاکم گفته‌است.

نتیجه‌ی اتّهام:

این سخنان و اظهارنظرها در مورد حاکم سبب شده‌است که برخی کتاب مستدرک او را (که مهم‌ترین تالیفش نیز بشمار می‌رود)، مورد طعن قرار داده و از ارزش واقعی آن بکاهند، همچون ابوسعید مالینی که مدّعی است همه کتاب را از ابتدا تا انتها خوانده‌است و در آن هیچ حدیثی را که منطبق بر شروط بخاری و مسلم باشد نیافته‌است. و یا ذهبی که ادّعا می‌کند، از آنجا که شأن کتب مستدرک به آوردن احادیث جعلی و ساختگی است، بنابراین در کتاب حاکم نیز احادیث موضوعه وارد شده‌است، و به همین دلیل بعدها خودِ ذهبی 100 حدیثِ موضوع از احادیث کتاب مستدرک را در جزئی گرد می‌آورد، و از سویی ابن‌جوزی نیز در کتاب الموضوعات خود 60حدیث جعلی از کتاب حاکم را گرد می‌آورد.

در سخنی دیگر ذهبی ادّعا می‌کند: نیمی از احادیث کتاب بر اساس شروط بخاری و مسلم است و ربع آن، احادیثی صحیح و فقط یک چهارم آن، احادیث مناکیر،‌ مطالب موهومی که اصلی ندارد و موضوعات است. و یا اینکه ابن‌ حجر عسقلانی می‌گوید: «حاکم در اواخر عمر دچار غفلت شد و احوالش دگرگون گشت و در همین زمان هم مستدرک را نوشت. »

با این تفاصیل به نظر می‌رسد که دلیل اصلی زدن اتهام شیعه بودن و رافضی‌گری به حاکم (که مذهبش شافعی است) به دلیل انصاف اوست و اینکه به خاطر عدم تعصّبش احادیثی را که در فضیلت علی علیه‌السلام بوده درکتاب مستدرکِ خویش آورده‌است (برخلاف بخاری ومسلم که به دلیل تعصّب شدیدشان از آوردن اینگونه احادیث خودداری کرده‌اند.)

و این سخن ابن‌صلاح بهترین سخن در این مقام است که: « چیزی که حاکم حکم به صحّتش کرده ولی درکتب أئمه قبلی (بخاری ومسلم) نیامده، اگر صحیح نباشد دست کم حسَن است و می‌توان با آن احتجاج کرد و به آن عمل نمود، مگر مواردی که در آن بیماری‌ای باشد که موجب ضعف حدیث گردد.»

منابع:

خیرالدین الزرکلى، الأعلام، [بی‌نا]، بیروت، 1377ق.

سیّد محسن أمین، أعیان الشیعة، تحقیق: سیّد حسن أمین، دارالتعارف للمطبوعات، 1420ق، ج14.

عبدالکریم بن محمد السمعانى، الأنساب، تقدیم وتعلیق: عبدالله عمر البارودى، دارالجنان، بیروت، 1408ق.

اسماعیل باشا بغدادى، ایضاح المکنون، دارالکتب العلمیّة، بیروت، 1413ق.

احمد بن علی الخطیب البغدادى، تاریخ مدینة السلام[تاریخ بغداد]، تحقیق: بشار عوّاد معروف، دارالغرب الاسلامى، بیروت، 2001م.

فؤاد سزگین، تاریخ نگارش‌های عربى، ترجمه، تدوین و آماده‌سازى: مؤسسه نشر فهرستگان، سازمان چاپ وانتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1380ش.

حاکم نیشابورى، تاریخ نیشابور، به تصحیح شفیعی کدکنى، نشر آگه، 1375ش.

سید حسن صدر، تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام، منشورات الاعلمى، طهران، [ بی‌تا].

علی ‌بن حسن ابن عساکر الدمشقى، تبیین کذب المفترى...، دارالکتب العربى، بیروت، 1411ق.

عبدالرحمن بن ابی بکر السیوطى، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوى، تحقیق: أحمد عمر هاشم، دارالکتب العربى، 14091417ق.

شمس الدین محمد بن احمد الذهبى، تذکرة الحفاظ، داراحیاء التراث العربى، بیروت، [بی‌تا].

محمد محمد أبوزهو، الحدیث والمحدثون، دارالکتب العربى، بیروت.

دانشنامه جهان اسلام، زیرنظر غلامعلی حدّاد عادل، بنیاد دایرة المعارف اسلامى، تهران، 1380ش.

دایرة المعارف تشیّع، زیرنظر: احمد صدر حاج سیّد جوادی و دیگران، نشر شهید سعید محبّى، تهران، 1376ش.

محمد باقر خوانسارى، روضات الجنّات فی احوال العلماء و السادات، اسماعیلیان، قم، 1390ق.

میرزا محمد علی مدرّس تبریزى، ریحانة الادب، کتاب‌فروشی خیّام، 1369ش.

حاکم نیشابورى، سؤالات مسعودبن علی السجزى....، تحقیق: موفق بن عبدالله، دارالغرب الاسلامى، بیروت، 1408ق.

شمس الدین محمد بن احمد الذهبى، سیر اعلام النبلاء، تحقیق: حسّان عبد المنّان، بیت الافکار الدولیّة، لبنان، 2004م.

عبدالوهّاب بن علی السبکى، طبقات الشافعیّة الکبرى، تحقیق: مصطفی عبد القادر احمد عطا، دارالکتب العلمیّة، بیروت، لبنان، 1420ق.

مصطفی بن عبدالله معروف به حاجی خلیفة، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، دارالکتب العلمیّة، بیروت، 1413ق.

شیخ عباس قمى، الکنی و الالقاب، انتشارات کتابخانه صدر، تهران، 1368ش، چاپ پنجم.

ابن حجر عسقلانى، لسان المیزان، اشراف: محمد عبدالرحمن المرعشلى، داراحیاء التراث العربى، بیروت، 1422ق.

حاکم نیشابورى، المستدر ک علی الصحیحین، تصحیح: عبدالسلام بن محمد علّوش، دارالمعرفه، بیروت، 1418ق.

حاکم نیشابورى، المستدر ک علی الصحیحین، به تصحیح مصطفی عبدالقادر عطا، دارالکتب العلمیّة، بیروت، 1411ق.

حاکم نیشابورى، کتاب معرفة علوم الحدیث، تصحیح وتعلیق: السیّد معظم حسین، مکتبة المتنبى، قاهره [بی‌تا].

عبدالرحمن ابن خلدون المغربى، مقدمه ابن خلدون، داراحیاء التراث العربى، بیروت، الطبعة الرابعة [بی‌تا].

عثمان بن عبدالرحمن، مقدمة ابن صلاح فی علوم الحدیث، مؤسسة الکتب الثقافیّة.

ابن‌جوزى، عبدالرحمن بن على، المنتظم فی التاریخ الملوک والامم، تحقیق: عبدالقادر عطا و دیگران، دارالکتب العلمیّة، بیروت، 1412ق.

محمد بن أحمد الذهبى، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقیق: علی محمد البجاوى، دارالفکر [ بی‌تا].

خلیل بن ایبک صفدى، الوافی بالوفیات، تحقیق: احمد الأرناووط و ترکی مصطفى، داراحیاء التراث العربى، بیروت، 1420ق.

ابن خلّکان احمد بن محمد، وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، تقدیم: محمد عبدالرحمن المرعشلى، داراحیاء التراث العربى، بیروت، 1417ق.

اسماعیل باشا البغدادى، هدیة العارفین، دارالکتب العلمیّة، بیروت، 1413ق.

منبع : سایت حوزه به نشانی : http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=7043&id=85422

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد