اربعین حسینی
نویسنده: یدالله حاجی زاده
بیستم ماه صفر در تاریخ، به عنوان اربعین حسینی مشهور شده است. در برخی از روایات به بزرگداشت این روز اشاره شده است. در حدیثی از امام حسن عسکری زیارت اربعین به عنوان یکی از نشانههای مؤمن شمرده شده است.[1] «اربعین» در منابع، بیشتر به دو رویداد اشاره دارد:
1- روز مراجعت اسرای کربلا از شام به مدینه؛
2- روزی که جابر بن عبدالله انصاری به زیارت قبر امام حسین(ع) مشرف شد.
اما در اینکه در این روز اسرای کربلا به کربلا رسیده باشند، تردیدی جدی وجود دارد.
شیخ مفید در «مسار الشیعه» آورده است:
«روز اربعین، روزی است که اهل بیت امام حسین(ع) ، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند و نیز روزی است که جابر بن عبدالله برای زیارت امام حسین(ع) وارد کربلا شد».[2]
شیخ طوسی در «مصباح المتهجّد»[3]و ابن اعثم در الفتوح[4] نیز همین مطلب را ذکر کردهاند. میرزا حسین نوری مینویسد:
«از عبارت شیخ مفید و شیخ طوسی استفاده میشود که روز اربعین روزی است که اسرا از شام به مقصد مدینه خارج شدند. نه آنکه در آن روز به مدینه رسیدند.[5] »
در این میان سید بن طاوس در «لهوف»، اربعین را روز بازگشت اسرا از شام به کربلا ذکر کرده است. ایشان مینویسد:
«وقتی اسرای کربلا از شام به طرف عراق بازگشتند به راهنمای کاروان گفتند: ما را به کربلا ببر. بنابراین آنها به محل شهادت امام حسین(ع) آمدند. سپس در آنجا به اقامه عزا و گریه و زاری برای اباعبدالله پرداختند ...»[6]
ابن نما حلی نیز روز اربعین را روز بازگشت اسرا از شام به کربلا و ملاقات آنها با جابر و عدهای از بنی هاشم ذکر کرده است.[7] میرزا حسین نوری پس از از نقل قول سید بن طاوس به نقد آن پرداخته است.[8]
رسول جعفریان مینویسد:
«شیخ مفید در ارشاد، ابومخنّف در مقتل الحسین، بلاذری در انساب الاشراف، دینوری در اخبار الطوال و أبن سعد در الطبقات الکبری، اشارهای به بازگشت اسرا به کربلا نکردهاند».[9]
شیخ عباس قمی هم داستان آمدن اسرای کربلا را در اربعین از شام به کربلا بسیار بعید میداند.[10]
محمدابراهیم آیتی[11] و شهید مطهری (ره) نیز آمدن اسرای کربلا را در روز اربعین به کربلا، انکار کردهاند. شهید مطهری مینویسد:
«جز در کتاب لهوف که آن هم نویسندهاش در کتابهای دیگرش آن را تکذیب کرده و لااقل تأکید نکرده، در هیچ کتاب دیگری چنین چیزی نیست و هیچ دلیل عقلی هم این را تأیید نمیکند».[12]
امّا در خصوص ورود جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین سال 61 هجری به کربلا، به نظر میرسد بین منابع تاریخی چندان اختلافی نباشد. شیخ طوسی مینویسد:
«روز اربعین روزی است که جابر بن عبدالله انصاری صحابی رسول خدا(ص) از مدینه برای زیارت قبر امام حسین(ع) به کربلا آمد و او اولین زائری بود که قبر شریف آن حضرت را زیارت کرد».[13]
مرحوم آیتی مینویسد:
«جابر بیستم ماه صفر، درست چهل روز بعد از شهادت امام وارد کربلا شد و سنت زیارت اربعین امام به دست او تأسیس گردید».[14]
فردی که به همراه جابر در این روز به کربلا آمده «عطیه بن سعد بن جناده عوفی کوفی» است. آیتی، در خصوصی شخصیت وی مینویسد:
«بسیار شده است که از روی نادانی و بیاطلاعی وی را غلام جابر گفتهاند، در حالی که او یکی از بزرگترین دانشمندان و مفسران اسلامی است. وی از بزرگان تابعین و از شاگردان عبدالله بن عباس میباشد. و تفسیری در پنج مجلّد بر قرآن مجید نوشته و از راویان حدیث محسوب میشود».[15]
در کتاب بشادة المصطفی آمده است:
عطیه عوفی میگوید، به همراه جابر بن عبدالله انصاری به منظور زیارت قبر امام حسین(ع) وارد کربلا شدیم. جابر نزدیک شریعه فرات رفت. غسل کرد و لباسهای نیکو پوشید ... سپس به طرف قبر مطهر حرکت کردیم. جابر هیچ قدمی را بر نمیداشت، الا اینکه ذکر خدا میگفت. تا به نزدیک قبر رسیدیم. سپس به من گفت مرا به قبر برسان.[16]
من دست او را روی قبر گذاشتم. جابر روی قبر افتاد و غش کرد. سپس من مقداری آب روی صورتش پاشیدم وقتی به هوش آمد سه بار گفت: یا حسین. سپس گفت: ای حسین چرا جواب مرا نمیدهی؟! سپس به خودش گفت: چگونه میتوانی جواب دهی در حالی که رگ های گلوی تو را بریدهاند و بین سر و بدنت جدایی افتاده است. شهادت میدهم که تو فرزند خاتم النبین و سید المؤمنین ... و پنجمین فرد از " اصحاب کساء " هستی ...درود و سلام و رضوان الهی بر تو باد. سپس به اطراف قبر امام حسین(ع) حرکت کرد و گفت: السلام علیکم ایتها الارواح التی حلت بفناء الحسین ... اشهد انکم اقمتم الصلاة و آتیتم الزکاة و امرتم بالمعروف و نهیتم عن المنکر...»[17]
به نظر میرسد روز اربعین روزی است که اهل بیت امام حسین(ع) از شام به قصد مدینه حرکت کردهاند. به جز «لهوف»[18] که جریان ورود اهل بیت امام حسین(ع) را در این روز به کربلا نقل کرده، و البته در کتابهای دیگرش هم آن را تائید نکرده است، در منابع دست اول مطلبی در خصوص ورود اسرای کربلا در روز اربعین به کربلا وجود ندارد.
منابع
____________________________________________________________________________
[1]- محمد بن محمد بن نعمان، المزار، قم، مدرسه الامام الهادی، چاپ اول،ص 53.
[2]- محمد بن محمد بن نعمان، مسار الشیعه، بیروت، دارالمفید، 1414، چاپ دوم، ص 46.
[3]- شیخ طوسی، محمد بن حسن؛ مصباح المتهجد، بیروت، مؤسسه الشیعه، چاپ اول، 1411، ص 787.
[4]- ابن اعلم کوفی، احمد؛ ترجمه محمد بن محمد بن مستوفی هروی، تهران، انتشارات آموزش و انقلاب اسلامی، 1372، ص 916.
[5]- النوری، المیرزا؛ لولو و مرجان، تهران، فراهانی، 1364، ص 154.
[6]- حسنی، سید ابن طاووس، اللهوف فی قتلی الطوف، بیجا، مهر، 1417ه.ق، ص114
[7]- حلی، ابن نما؛ مثیر الاحزان، نجف، الحیدریه، 1369ه.ق، ص86.
[8]- نوری، المیرزا؛ پیشین، ص 152.
[9]- جعفریان، رسول؛ نأملی در نهضت عاشورا، قم، نشر مورخ، 1386ش، ص 216.
[10]- قمی، شیخ عباس؛ منتهی الامال، بیجا، مطبوعاتی حسینی، 1370، ج1، ص 525.
[11]- آیتی، محمد ابراهیم؛ بررسی تاریخ عاشورا، تهران، صدوق، 1372ه.ش، هشتم، ص139.
[12]- مطهری، مرتضی؛ حماسه حسینی، تهران، صدرا، 1373، چاپ بیست و یکم، ج1، ص 30.
[13]- طوسی، محمد بن حسن؛ پیشین، ص 787.
[14]- آیتی، محمدابراهیم، پیشین، ص 231-230.
[15]- همان، ص 232-231.
[16]- برخی نقل کردهاند که جابر در این زمان تقریباً نابینا بوده است.
[17]- طبری، محمد بن علی؛ بشارة المصطفی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1420، چاپ اول، ص 126.
[18]- به این نکته نیز باید توجه داشت که لهوف از منابع دست اول نیست این کتاب در قرن هفتم هجری نوشته شده است.
منبع : سایت پژوهه به نشانی : http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=31331
از عاشورا تا اربعین
اولین زائر
از عطیه روایت شده که در روز اربعین، با جابر بن عبداللّه انصاری به زیارت قبر امام حسین علیهالسلام رفتیم. وقتی به کربلا رسیدیم، جابر غسل کرده و بر سر قبر حضرت رفت و گفت: «دست مرا بر قبر گذار.» چون دستش به قبر رسید بیهوش شد و وقتی به هوش آمد سه بار گفت: یا حسین، سپس گفت: «آیا دوست، جواب دوست را نمیدهد؟ چگونه جواب میدهی در حالی که سرت را از بدن جدا کردهاند.» و گفت: «سوگند به خدا که ما نیز در آن جا حضور داشتیم.» من گفتم: چگونه؟ در حالی که شمشیری نزدیم، و این گروه مابین سرو بدنشان جدایی افتاده و اولادشان اسیر شده و [ما...]، جابر گفت: «از رسول خدا شنیدم که هر که گروهی را دوست دارد، با آنان محشور میشود و هر که عمل مردمی را دوست داشته باشد، در عمل ایشان شریک شود. همانا دوست ایشان به بهشت بازگشت نماید و دشمن ایشان به دوزخ بازگردد.
دیدار اهلبیت از شهدای کربلا در روز اربعین
سیدبن طاووس در کتاب مقتل خود به نام لهوف آورده است: زمانی که اهلبیت حضرت سیدالشهداء علیهمالسلام از شام به مدینه برمیگشتند در عراق از کاروان دار خواستند که آنها را از راه کربلا ببرد. چون به بر تربت پاک امام حسین علیهالسلام رسیدند، جابر بن عبداللّه را با گروهی از طایفه بنیهاشم و مردانی از آل پیغمبر صلیاللهعلیهوآله دیدند که به زیارت حضرت آمدهاند. آنان شروع به عزاداری و نوحه سرایی کردند، زنان قبائل عرب نیز که در آن اطراف بودند جمع شده و عزاداری کردند. کاروانیان سپس از آنجا به سوی مدینه کوچ کردند.
اسارت زن مسلمان
از مظلومیتهایی که حکایت از نقض آشکار قوانینی است که اسلام به آنها سفارش کرده، اسیر گرفتن زن مسلمان است. در حادثه کربلا پس از پایان نبرد، اهل بیت امام حسین را اسیر کرده و شهر به شهر گرداندند و در کوفه و شام به نمایش گذاشتند. اسیر گرفتن زن مسلمان از نظر اسلام مردود است چنان که علی علیهالسلام در جنگ جمل اسیر کردن را روا نشمرد و عایشه را به همراه عدهای زن به شهر خودش بازگرداند؛ اما متجاوزان اموی فرزندان پیامبر را مثل اسیران کافر، از کوفه به شام فرستادند و چهره زنان اسیر را بر اهالی شهرها نمودند و درنهایت سنگدلی با آنان رفتار کردند. چنان که حضرت زینب علیهاالسلام هنگام عبور از کنار اجساد شهدا (در اعتراض به اسارت اهل بیت) فرمود:ای محمّد صلیاللهعلیهوآله این دختران تو هستند که به اسارت میروند.
از رسول خدا شنیدم که هر که گروهی را دوست دارد، با آنان محشور میشود
راز نهضت حسینی در سخنان مقام معظم رهبری
رهبر معظم انقلاب درباره اهداف قیام امام حسین علیهالسلام فرمودهاند: «قیام امام حسین علیهالسلام ظاهرا قیام علیه حکومت فاسد یزید است، اما در باطن قیامی برای ارزشهای اسلامی است برای این است که مردم را از جهالت و پستی نجات دهد؛ لذا هنگامی که از مدینه خارج میشوند در پیام خود به برادران محمّدبن حنیفه میفرمایند: من با تکبّر، با غرور از روی فخر فروشی و از روی میل به قدرت... قیام نکردم. میبینم که اوضاع در میان امت رسول اللّه دگرگون شده و حرکت به سوی انحطاط است و برای مقابله با آن قیام کردم. برای ایجاد حکومت حق قیام کردم؛ لذا در رفتار امام حسین علیهالسلام از همان ابتدا که از مدینه حرکت کردند تا وقتی در کربلا به شهادت رسیدند همان معنویت و عزت و سرفرازی و در عین حال عبودیت و تسلیم مطلق در مقابل خدا محسوس است.
اهل بیت، بهترین مبلغان عاشورا
بیتردید، اهل بیت امام حسین علیهالسلام بهترین مبلغان عاشورا بودند آنان در کربلا حضور داشتند تا پیام عاشورا را به گوش جهانیان برسانند.اگر آن حضرت، غیر از اهلبیت، افرادی دیگر را به عنوان مبلغ قرار میدادند، یقینا آنان نیز مثل دیگر یاران آن حضرت به شهادت میرسیدند؛ زیرا موقعیت به گونهای بود که به چنین افرادی پس از شهادت امام حسین علیهالسلام و یارانش و اسارات اهل بیت، اجازه و امکان تبلیغ نمیدادند. همچنین هیچ مبلغی قادر نبود همانند اهل بیت به خصوص امام سجاد علیهالسلام و زینب کبری علیهاالسلام با کلام آتشین و خطبههای گویا، مردم را تحت تأثیر قرار دهد.
تبلیغات اهل بیت در کوفه
دشمن، پس از شهادت امام حسین علیهالسلام ، اهلبیت را به همراه سرهای شهدا به کوفه برد. حضرت زینب علیهاالسلام در سخنانی پرشور مردم کوفه را به سختی سرزنش کرده، و امام حسین و یارانش را معرفی کردند؛ چون در اثر تبلیغات گسترده یزدیان، عده زیادی نمیدانستند علل قیام امام چه بوده است. همچنین دشمن درصدد تحریف واقعیتهای قیام حضرت بود. اما حضرت زینب با سخنان کوبنده، از این تحریفات جلوگیری کرد. چنان که وقتی اسیران را به کاخ ابنزیاد بردند او خطاب به حضرت زینب گفت: «آیا دیدی خدا با برادرت چه کرد؟» زینب علیهاالسلام پاسخ داد: من از خدا درباره برادرم جز خوبی ندیدم. آنها به راهی رفتند که خدا میخواست. آنان با شهادت به افتخاری که خواستند رسیدند؛ اما تو پسر ابن زیاد! خود را آماده کن که خدا بین تو و آنان حکم خواهد کرد.
پیامآوران قیام کربلا
هر قیام و نهضتی از دو بخش مبارزات و قیام مسلحانه یا غیرمسلحانه و از بخش رساندن پیام آن انقلاب و بیان آرمانها و اهداف تشکیل میشود. در بررسی قیام امام حسین علیهالسلام این دو بخش کاملاً محسوس است، روز عاشورا مظهرِ، بخش خون و شهادت و ایثار بود و بخش دیگر آن بعد از عاشورا و پرچمدار آن امام سجاد علیهالسلام و زینب علیهاالسلام بودند که پیام انقلاب و شهادت سرخ آن حضرت را به اطلاع مردم رساندند. بیشک اگر بازماندگان حضرت نبودند دشمنان اسلام با تبلیغات گسترده خود قیام آن حضرت را در طول تاریخ لوث میکردند. بازماندگان حضرت سیدالشهداء در دروان اسارت با افشاگریهای آگاهانه اجازه چنین تحریف و خیانتی را به دشمنان امام حسین علیهالسلام ندادند.
جنگ تبلیغاتی
بعد از واقعه عاشورا بازماندگان خاندان پیامبر از فرصت دیدار با مردم که به دلیل اسارت و از این شهر به آن شهر رفتن به دست آوردند، به بهترین وجه بهره برداری کردند. آنها با استفاده از این فرصت، حقیقت قیام امام حسین علیهالسلام را به تصویر کشیدند و جنایتهای عمال اموی را برملا کردند. اسرا به ویژه حضرت زینب علیهاالسلام و امام سجاد علیهالسلام اولین تعقیب کننده راه و هدف حسین علیهالسلام و فرمانده جنگ سرد و تبلیغاتی برضد حکومت اموی بودند. در پرتو همین افشاگریها بود که انقلاب حسینی در دل همه مردم شکوفا شد و موج تنفر از حکومت اموی به وجود آمد تا جایی که بستگان یزید هم به لرزه و گریه افتادند، و همان یزدی که با دیدن اسرا خرسندی میکرد ناچار شد برای انحراف افکار عمومی ابن زیاد را مقصر قلمداد کند.
قیام امام حسین علیهالسلام ظاهرا قیام علیه حکومت فاسد یزید است، اما در باطن قیامی برای ارزشهای اسلامی است
توقف در کربلا
یزیدیان در هنگام حرکت به سوی کوفه به اهل بیت امام حسین علیهالسلام اجازه عزاداری نداده بودند؛ از این رو خاندان داغدیده رسالت، پس از ورود به کربلا برای شهیدان خود به عزاداری پرداختند. سیدبن طاووس در کتاب مقتل خود به نام لهوف میگوید: «کاروانیان مجلس عزا به پا داشتند و تا سه روز بدین منوال سپری شد.»
حرکت از کربلا
وقتی کاروان شام به کربلا رسید، اهل بیت امام حسین علیهالسلام به گونهای جانسوز به عزداری پرداختند، امام سجاد علیهالسلام وقتی که اوضاع را چنین دیدند، دانستند که اگر زنان و کودکان در کنار این قبور مطهر بمانند، خود را در اثر شیون و زاری هلاک میکنند؛ از این رو فرمان دادند تا بار شتران را ببندند و از کربلا به سوی مدینه حرکت کنند. چون بارها را بستند و آماده حرکت شدند، حضرت سکینه اهل حرم را برای وداع، با ناله و فریاد به سوی مزار مقدس امام حرکت داد و همگی در اطراف قبر مقدس گرد آمدند. سکینه قبر پدر را در آغوش گرفت و به شدت گریست و این ابیات را زمزمه کرد: «ای کربلا! بدنی را در تو به امانت گذاشتیم که بدون غسل و کفن مدفون شد.ای کربلا، کسی را به نزد تو یادگار نهادیم، که روح احمد و وصی اوست...».
رسیدن کاروان اهل بیت به مدینه
کاروان اهل بیت به سوی مدینه رهسپار شد. «بَشیر» که آنان را همراهی میکرد میگوید: به آرامی رفتیم تا به شهر مدینه نزدیک شدیم. امام سجاد علیهالسلام مرا طلبیده و فرموند: خداوند پدرت را رحمت کند که شاعر نیکویی بود آیا تو نیز شعر میگویی؟ گفتم: آری، پس فرمود به مدینه برو و خبر شهادت ابی عبداللّه را به مردم ابلاغ کن. بشیر میگوید: وقتی خبر شهادت امام حسین علیهالسلام را به مردم مدینه رساندم، مردمان مدینه از خانه خود بیرون آمده و شروع به گریه و زاری کردند. من همانند آن روز را به یاد ندارم که مردم همه یک دل و یک زبان گریه کنند و تلختر از آن روز را بر مسلمانان ندیدم.
فرستاده پادشاده روم در مجلس یزید
از امام زین العابدین علیهالسلام روایت شده که چون سر مبارک امام حسین علیهالسلام را برای یزید آوردند، سر مقدس را مقابل خود قرار داده و میخواری میکرد. یک روز فرستاده پادشاه روم که از اشراف بود در مجلس حضور داشت و از یزید پرسید که این سر کیست؟ یزید گفت: «این سر حسین بن علی، فرزند فاطمه، دختر رسول خداست.» فرستاده روم وقتی چنین شنید گفت: «تف بر تو باد. پدر من با واسطههای بسیار از نوادههای حضرت داوود است؛ با این حال، مسیحیان مرا به این دلیل بزرگ میشمارند واز خاک پایم تبرک میبرند، و شما پسر دختر پیامبر خود را میکشید؟! این چه دین داری است؟» یزید وقتی اعتراض سفیر روم را شنید، گفت: «این نصرانی را بکشید تا مرا در کشور خود رسوا نکند.» چون نصرانی چنین فهمید گفت: «دیشب رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را در خواب دیدم که به من فرمودند: تو اهل بهشتی.» و سپس شهادتین گفت و سر حسین علیهالسلام را به سینه چسبانید و بوسید تا کشته شد.
اهداف یزید از اسارات و به آتش کشیدن خیام اهل بیت
سیاست حکومتهای ظالم آن است که برای جلوگیری از نهضتهای احتمالی بعدی، از هر وسیلهای استفاده کنند. حکومت یزید نیز پس از فاجعه عاشورا، برای ایجاد ترس و وحشت بین مردم، اهل بیت را با وضعی دلخراش اسیر کرد و در دو شهر مهم کوفه و شام گرداند. شبیه این کار غیر انسانی را عبیداللّه بن زیاد در شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه انجام داده بود. او بدنهای پاک این دو را پس از شهادت در کوچهها و خیابانهای کوفه گرداند. هم چنان که سر مبارک اما حسین و دیگر شهیدان کربلا را بر بالای نیزه کرد و به تماشای مردم گذاشت.
تأثیر تبلیغ اهلبیت در داخل کاخ یزید
زنان اهل بیت، در کاخ یزید تبلیغات گستردهای انجام دادند. طبری در کتاب تاریخ خود مینویسد: زنان اهل بیت از منزل یزید خارج نشدند، مگر آن که دیگر زنان برای سوگواری به منزل او رفتند، و هیچ زنی از آل ابیسفیان باقی نماند مگر آن که به نزد آنان آمد و در آن جا اقامه عزا کرد. عزاداری اهلبیت در کاخ یزید و دارالاماره، چنان تأثیر گذاشت که مردم تصمیم گرفتند به خانه یزید ریخته و او را بکشند.
از بین بردن ابهت پوشالی یزدیان
سیاست رعب و وحشت یزیدیان، با افشاگریهای اهل بیت با شکت روبه رو شد. اهلبیت امام حسین علیهالسلام با وجود تحمل سختترین مشکلات، در مقابل دشمنان تسلیم نشدند؛ بلکه با خطبهها و سخنرانیهای کوبنده علاوه بررسوا کردن حکومت یزید به توده ناآگاه مردم درس آزادی و آزادگی دادند و بدین گونه، نهضتهای دیگری چون قیام توابین شکل گرفت. و شعار نهضت امام حسین علیهالسلام در فضای تمامی شهرها طنین افکند.
قیام عاشورا در کلام امام خمینی
امام خمینی( رحمهالله ) درباره انگیزه الهی قیام امام حسین علیهالسلام میفرمایند: «شما ملاحظه کنید که بهترین خلق اللّه در عصر خودش حضرت سیدالشهداء و جوانان بنیهاشم و اصحاب او شهید شدند. لکن وقتی در آن مجلس پلید یزید صحبت میشود حضرت زینب قسم میخورد که آنچه در کربلا دیدم جز پیشامدی زیبا نبود. شهادت یک انسان کامل در نظر اولیاء خدا جمیل است نه برای این که جنگ کرده و کشته شده، برای این که جنگ برای خدا بوده است.»
گریههای امام سجاد علیهالسلام
امام سجاد علیهالسلام پس از واقعه کربلا تا آخر عمر، پیوسته اندوهناک و گریان بود. سیدبن طاووس در کتاب مقتل خود به نام لهوف از امام صادق روایت کرده که امام زین العابدین علیهالسلام حدود چهل سال بر پدر بزرگوارش گریست در حالی که روزها را روزه میگرفت و شبها را به عبادت میپرداخت. هنگام افطار وقتی غلام آن حضرت برایش غذا میآرود. امام میفرمود: پسر پیامبر را با شکم گرسنه و لب تشنه شهید کردند. و وقتی غلام میگفت: مولای من، آیا وقت آن نرسیده که اندوهتان تمام شود و گریههایتان پایان پذیرد؟ حضرت میفرمود: «وای بر تو! یعقوب 12 پسر داشت خدا یکی را پنهان کرد، موی سرش سفید شد، کمرش خمیده و دیدگانش به سبب گریه، بینایی خود را از دست داد؛ در حالی که میدانست او زنده است اما من، پدر و عزیزانم را دیدم که به خون آغشته بر زمین افتاده بودند. چگونه اندوهم پایان یابد و گریهام بکاهد.»
امام حسین و جوانان بنیهاشم بهترین مردان زمانه خود بودند که شهید شدند
ورود اهل بیت به مسجد رسول خدا صلیاللهعلیهوآله
اهل بیت، پس از یک سفر طولانی و پرماجرا هنگام ورود به مدینه، به کنار قبر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله رفتند، آنان در کنار مرقد پیامبر، گفت و گوها و درد دلهای بسیار داشتند؛ اما تاریخ از بیان همه آنها سکوت کرده و تنها گفته است: زینب علیهاالسلام دستها را به دو طرف درب و سر را داخل مسجد قرار داد و گفت: یا جدّاه، خبر قتل برادرم حسین علیهالسلام را آوردهام. سکینه، با صدای بلند فریاد کشید: ای جد گرامی از آن چه بر سر ما گذشته است پیش تو شکایت آوردهام به خدا قسم، سنگ دلتر از یزید ندیدم و کافر و مشرکی بدتر از او سراغ ندارم. با چوب خیزران بر لب و دندان پدرم حسین علیهالسلام ـ (همان جایی که شما میبوسیدید ـ) میزد و میگفت: حسین چوبها را چگونه میبینی؟
یزید از خدمات ابن زیاد تقدیر میکند
برخلاف آن چه برخی از مورخان گفتهاند، یزید نه تنها از کرده خود پشیمان نشد بلکه از ابن زیاد به دلیل جنایاتی که مرتکب شده بود، تقدیر و تشکر کرد. یزید طی نامهای به ابن زیاد نوشت: «تو بالا رفتی و از ابر گذشتی و مراحل پس از ابر را پشت سرگذاشته و دیگر جایی برای بالا رفتنت نمانده، مگر آن که بر بالای خورشید بنشینی. همین که نامه ما را دیدی، برای دریافت جایزه به شام حرکت کن.» ابن زیاد با عدهای از استانداران به شام رفت، یزید از او استقبال کرد، او را در آغوش کشید، پیشانیش را بوسید و از کشتن امام حسین به جهاد تعبیر کرد. یزید به ابن زیاد و عمر سعد هر کدام یک میلیون درهم جایزه داد. همچنین مالیات عراق را نیز به ابن زیاد بخشید.
نتایج قیام عاشورا
نهضت امام حسین علیهالسلام آثار و نتایج بزرگی در جامعه اسلامی بر جای گذاشت که از جمله، رسوا ساختن هیأت حاکمه وقت بود؛ چون بنیامیه به حکومت خود رنگ دینی میداد و در جهت تثبیت موقعیت خود در جامعه میکوشید. ولی قیام و شهادت امام حسین بزرگترین ضربه بر پیکر این حکومت ناپاک وارد آورد. از آثار دیگر نهضت امام حسین علیهالسلام احیاء سنت شهادت بود. پس از درگذشت پیامبر صلیاللهعلیهوآله در اثر انحراف حکومت اسلامی از مسیر خود، مسلمانان کمکم روحیه سلحشوری را از دست دادند و به رفاه خو گرفتند؛ ولی قیام امام حسین این وضع را دگرگون ساخت و سنت شهادت را در جامعه اسلامی زنده کرد. همچنین قیام حضرت، سرچشمه نهضتها و قیامهای دیگری چون نهضت توابین، قیام مختار و... شد.
بازگشت به مدینه
مدینه کاروانــــی سوی تو با شیون آوردم |
ره آوردم بود اشکی که، دامن دامن آوردم |
مدیـنه دربه رویم وامکن چون یک جهان ماتم |
نـیاوردارمغان بـا خود کسی، تـنهامن آوردم |
مدیـنه یک گـلـسـتان گل اگر در کربــلا بـــردم |
ولی اکنون گلاب حسـرت ازآن گـلشـن آوردم |
اسـیرم کرداگردشمن به جان دوسـت خرسـندم |
به پایان خدمت خود را به نحواحـسـن آوردم |
مدینه یوسف آل علــــی را بردم و اکنـــــون |
اگـــــر او را نیاوردم از او پیـــــراهن آوردم |
مدینه گر به سـویت زنده برگشـتم مکن مَـنعَمْ |
که من این نیمه جان راهم به صدجان کندن آوردم |
مدینه این اسـیریها نشـد ســدّ رهــم بنگـــر |
چها با خطبههای خود به روز دشـمـن آوردم زهرا نجارزادگان |
منبع : سایت تبیان به نشانی : http://www.tebyan.net/Religion_Thoughts/Articles/TheInfallibles/ImamHossein/2009/2/15/85651.html
علمای اعلام اتفاق دارند که اربعین، روز بیستم ماه صفر است؛ و زیارت اربعین هم که مأثور وارد شده و مثاب است، همان زیارت بیستم ماه صفر است.
شیخ طوسی ابوجعفر محمد بن حسن متوفی 460 در کتاب «التهذیب» صفحهی 17 جلد 2 باب فضل زیارت الحسین «علیهالسلام» مینویسد:
اخبار وارده در زیارت مقید به اوقات خاصه است که از آن جمله روز عاشورا و روز بیستم ماه صفر است.
طبق روایت جابر بن عبدالله انصاری به عنوان اولین زائردر «مصباح المتهجد» صفحهی 551 در استحباب زیارت حسین روز اربعین که بیستم ماه صفر است مینویسد: روزی است که جابر در این روز به زیارت آمد.
و سید ابنطاووس در «اقبال» و علامهی حلی در «المنتهی» و علامهی مجلسی در مزار بحار و شیخ یوسف بحرانی در «حدائق» و حاجی نوری در «تحیة الزائر» و شیخ عباس قمی در «مفاتیح»، همه از شیخ طوسی نقل کردهاند.
فقط شیخ بهائی در «توضیح المقاصد» مینویسد:
اربعین حسین 19 ماه صفر میشود، و این نظریه روی حساب دهم محرم است که جزو عشرهی اول میشود، و باید چهلم جزو عشرهی دوم 19 باشد، و این رأی اولا" خلاف متعارف است، ثانیا ربطی به ثواب و زیارت مأثوره ندارد، چه همه ساله که اختلاف حسابی در تمام و ناقص بودن نیست که بگوئیم اگر ماه محرم 29 روز بوده، اربعین نوزده میشود، و چهلم را از روز 11 محرم میشمارند، چنانچه مجلسی از کفعمی در وجه تسمیهی زیارت اربعین در حدیث حضرت عسکری «علیهالسلام» مینویسد: اربعین روز بیستم ماه صفر است که چهل روز پس از عاشورا میباشد، یعنی چهلم شهادت حسین «علیهالسلام» است، و این همان روزی است که جابر بن عبدالله انصاری برای زیارت قبر سیدالشهداء آمد و حدیث نبوی را روایت کرد، و اول زائر قبر حسین در اولین اربعین بوده است.
منبع : سایت تبیان به نشانی : http://www.tebyan.net/Religion_Thoughts/Articles/TheInfallibles/ImamHossein/2009/2/15/85715.html
مهم ترین دلیل بزرگداشت اربعین
مهم ترین دلیل بزرگداشت اربعین سیدالشهدا(علیه السلام) روایت مرسله ای از امام عسکری(علیه السلام)است که فرموده است: نشانه های مؤمن، پنج چیز است که یکی از آن ها زیارت اربعین است.3 افزون بر این، امام صادق(علیه السلام)زیارت اربعین را به صفوان بن مهران جمّال تعلیم داده است که در آن به بزرگداشت اربعین تصریح شده است.1
اما درباره منشأ اهمیت اربعین در منابع کهن شیعه، باید گفت که به این روز از دو جهت توجه شده است:
یکی از جهت بازگشت اسرا از شام به مدینه و دیگری به سبب زیارت قبر سیدالشهدا(علیه السلام) توسط جابر بن عبدالله انصاری، یکی از اصحاب برجسته رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و امیرالمؤمنین(علیه السلام).
شیخ مفید، شیخ طوسی و علامة حلّی(قدس سره) در این باره می نویسند:
روز بیستم صفر روزی است که حرم امام حسین(علیه السلام) از شام به سوی مدینه بازگشتند. هم چنین در این روز، جابر بن عبدالله انصاری، صحابی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) برای زیارت امام حسین(علیه السلام) از مدینه به کربلا آمد و او اولین کسی بود که قبر امام حسین(علیه السلام) را زیارت کرد.2
------------------------------------------------------------------------------------------------------
1. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص 788- 789; همو، تهذیب الاحکام، ج6، ص 113- 114; سید ابن طاووس، همان، ج3، ص 101- 103; مجلسی، بحار الانوار، ج 98، ص 331 -332.
2. شیخ مفید، مسارّ الشیعة (چاپ شده در جلد 7 مؤلفات شیخ مفید)، ص 46; شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص 787; رضی الدین علی بن یوسف مطهر حلی، العدد القویه، ص 219.
محسن رنجبر
منبع : سایت تبیان به نشانی : http://www.tebyan.net/Religion_Thoughts/Articles/TheInfallibles/ImamHossein/2009/2/15/85716.html
اهمیت اربعین
گرامی داشت اربعین، تعظیم شعایر دینی و رمز پویایی همیشگی نهضت پربار حسینی و اعلام پایبندی به مکتب سرخ عاشوراست. اگر پیشوایان معصوم ما به برگزاری مراسم عزاداری، نوحه خوانی و مرثیهسرایی تأکید بسیار داشتهاند و اگر برای گریاندن و گریستن، زیارت کردن و نماز خواندن بر تربت امام حسین (ع) ثواب و فضیلتهای فراوانی بیان کردهاند، به دلیل همین آثار بالنده معنوی و عاطفی است که در روح مسلمانان آزاده بر جای میگذارد.
سرگذشت جاودانه
در آینه تاریخ، حوادثی دیده میشود که مثل یک حباب در خاطرهها میترکد و گرد و غبار فراموشی میپذیرد و به کلی از صفحه یادها محو میشود. اما حوادثی نیز هست که همانند موج، دامنه میگیرد، گسترده میشود و کران تاکران را در مینوردد. چنین حادثههایی، جاوید و بیمرگ است و هیچ سدّ و پردهای را توان پوشاندن آنها نیست. یکی از این سرگذشتهای جاودانه، یاد بزرگ سردار دشت کربلا، حضرت حسین بن علی علیهالسلام است که با هر اربعین، حرمتی فزونتر مییابد؛ زیرا گرامی داشت چهلمین روز شهادت آن پرچمدار بزرگ اسلام، زنده نگه داشتن یاد و خاطره او و پاسداری از ارزشهای معنوی است. حتی در نخستین اربعین عاشورای حسینی نیز، جابر بن عبداللّه انصاری و عطیه عوفی، به زیارت تربت پاک سیدالشهداء رفتند و در سوگ آن عزیز گریستند و به عزاداری پرداختند. از آن پس، در این روز، مراسم با شکوهی در کشورهای مختلف برگزار میشود تا شور و حماسه دیگری در تداوم عاشورا پدید آید.
تأکید بر زیارت امام حسین علیهالسلام
از مقدسترین و با فضیلتترین عبادتهایی که در فرهنگ روایی اسلام به آن سفارش شده، زیارت اولیای الهی و امامان معصوم علیهمالسلام است و در میان آن بزرگواران، زیارت امام حسین علیهالسلام اهمیت ویژهای دارد، به گونهای که برای زیارت هیچ یک از معصومان، این اندازه سفارش نشده است. امام صادق علیهالسلام به ابن بُکَیر که از ترس در راه زیارت امام حسین علیهالسلام سخن میگفت، فرمود: «آیا دوست نداری که خداوند تو را در راه ما ترسان ببیند؟» از آن جا که خداوند قلبهای مردم را در گرو عشق به امام حسین علیهالسلام نهاد و عشق، عاشق را به سر منزل دوست میرساند، عاشقان حسین علیهالسلام از نخستین اربعین، با وجود حاکمیت بیداد اموی و انواع فشارهای پنهان و آشکار، پای در راه زیارت حضرت ابی عبداللّه نهادند و تا به امروز، زیارت امام حسین علیهالسلام به عنوان یک آرزوی همیشگی برای هر مرد و زن مسلمان بوده است.
زائر امام حسین علیهالسلام در فراز عرش، هم سخن آفریدگارش میشود
در روایات اسلامی، برای زیارت قبر سیدالشهداء، آثار و برکات زیادی نقل شده است؛ زیارتی که در آن شناخت و تقرب وجود داشته باشد. از جمله علامه مجلسی رحمهالله در بحارالانوار، چنین آورده است:
1. خداوند خطاب به فرشتگان مقرّب نموده و میفرماید: «آیا زائران حسین را نمیبینید که چگونه با شور و شوق به زیارت او میشتابند؟»
2. «زائر امام حسین علیهالسلام در فراز عرش، هم سخن آفریدگارش میشود».
3. «زائر امام حسین علیهالسلام در بهشت به همسایگی پیامبر و خاندانش مفتخر و مهمان آنان میگردد».
4. «زائر امام حسین علیهالسلام به مقام فرشتگان گرامیِ خدا ارتقاء مییابد».
زیارت اربعین
از زیارتهایی که در روایات اسلامی به عنوان علامت ایمان شمرده شده، زیارت اربعین امام حسین علیهالسلام است. امام حسن عسکری علیهالسلام در این زمینه فرموده است: «پنج چیز علامت مؤمن است: 51 رکعت نماز در شبانه روز، زیارت اربعین، انگشتر در دست راست، بر خاک گذاشتن پیشانی و بلند گفتن بسم اللّه الرحمن الرحیم در نماز». زیارت نامه امام حسین علیهالسلام در روز اربعین، از امام صادق علیهالسلام و به وسیله صفوان جمّال نقل شده است. صفوان، ساکن کوفه و از راویان مورد اعتماد به شمار میرود. او فردی پرهیزکار بود که افتخار شاگردی امام کاظم علیهالسلام را هم داشته است.
عطیه و زیارت مرقد امام حسین علیهالسلام در اربعین
اربعین و زیارت امام حسین علیهالسلام با نام دو تن عجین است. یکی از این دو تن «عطیة بن عوف کوفی» است که در نخستین اربعین سیدالشهداء، به کربلا رفت و مرقد پاک آن حضرت را زیارت نمود. عطیه، اهل کوفه بود و در زمان خلافت امیرمؤمنان علی علیهالسلام دیده به جهان گشود. از او نقل شده است: وقتی از مادر متولد شدم، پدرم مرا به کوفه نزد علی علیهالسلام برد و عرض کرد: این پسر به تازگی از مادر متولد شده، او را چه بنامم؟ امام فرموده بود: «هذا عَطیّة اللّه؛ این هدیهای الهی است.» به همین مناسبت، مرا عطیه نامیدند. عطیه با «محمدبن اشعث» بر ضد «حجاج بن یوسف ثقفی» حاکم ظالم مدینه قیام کرد، ولی پس از شکست محمدبن اشعث، راهی فارس شد. وی از مردان مورد اعتماد است که شیعه و سنی از او روایت نقل کردهاند. عطیه همچنین خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام را در مورد غصب فدک از عبداللّه بن حسن شنیده و آن را نقل کرده است.
جابربن عبداللّه انصاری و زیارت اربعین
آن زمان که سر پاک امام حسین علیهالسلام بر نیزه رفت و اهل بیت او به اسارت برده شدند، عشق حضور در کربلا و زیارت مرقد مطهر امام حسین علیهالسلام برای عاشقانش، آرزویی دست نیافتنی به نظر میرسید؛ زیرا دستگاه ستم اموی، چنان پرده سیاه خود را برجهان اسلام گسترده بود که کسی باور نمیکرد بتوان این پرده نفاق را درید و خود را به زیارت سرور شهیدان عالم رساند. اما آتش محبت حسین علیهالسلام چنان در قلبهای مؤمنان فروزان بود که هیچ گاه نتوانستند آن را خاموش کنند. آری، همین محبت بود که انسانهای دلباخته را به سوی کربلا کشاند و هنوز یک اربعین بیشتر از شهادت او نگذشته بود که عشق حسینی، پای جابربن عبداللّه انصاری را برای رفتن استوار ساخته، شوق دیدارو زیارت امام حسین علیهالسلام او را حرکت داد. جابر وقتی خود را به کنار فرات رسانید، در آن غسل کرد تا پاک و مطهر شود، آن گاه به سوی قبر مطهر اباعبداللّه الحسین علیهالسلام حرکت کرد. او وقتی دست خود را روی قبر شریف حضرت نهاد، فریادی زد و از هوش رفت. بعد از آن که به هوش آمد، سه بار گفت: یا حسین! و سپس شروع به خواندن زیارت کرد.
زائر امام حسین علیهالسلام به مقام فرشتگان گرامیِ خدا ارتقاء مییابد
منبع : سایت تبیان به نشانی : http://www.tebyan.net/Religion_Thoughts/Articles/TheInfallibles/ImamHossein/2009/2/15/85622.html