حضرت خدیجه(س) همسر پیامبربزرگ اسلام(ص)
همسفر خورشید
ولادت۶۸ سال پیش از هجرت پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله به مدینه، در سرزمین حجاز و در خانه خُوَیلد، دختری چشم به جهان گشود که او را خدیجه نامیدند. خویلد مرد شریفی بود و خدیجه از دوران کودکی، در خانوادهای بزرگ و با فضیلت، با اخلاقی پسندیده پرورش یافت. او از لحاظ درایت، دوراندیشی و پاک دامنی، در میان بستگان خود مقامی ارجمند و بینظیر داشت و سیره و رفتار نیکوی خدیجه، تا پایان عمر گرانقدرش، همواره او را بر زنان دیگر همعصر خود برتری میداد.
اولین خانواده مسلمان
خدیجه، اولین بانویی است که دعوت رسول گرانقدر صلیاللهعلیهوآله را لبیک گفت، به پیام آسمانی اش پاسخ مثبت داد و در کنار رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با همه نیرو و توانی که داشت در مقابل مشرکان ایستاد و مقاومت کرد. امیر مؤمنان، حضرت علی علیهالسلام در خطبهای که به غربت اسلام در آغاز بعثت اشاره نموده، میفرماید: "خانواده مسلمانی در اسلام نبود، جز خانوادهای که از پیامبر صلیاللهعلیهوآله و خدیجه تشکیل یافته بود و من سومین نفر آنها بودم".
خدیجه در دفاع از حریم دین
حضور حماسی زنان مسلمان در طول تاریخ اسلام و تشیع، به حق حضوری انکارناپذیر، چشمگیر و همهجانبه بوده است. زنان مسلمان، ضمن انجام مسئولیتهای خطیر خانهداری و تربیت فرزند، در عرصههای اجتماعی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و عبادی نیز فعالیت میکردند و حتی گاه بیشتر و بهتر از مردان به ایفای نقش میپرداختند. از شمار این زنان، خدیجه کبری علیهاالسلام است که مونس تنهایی پیامبر صلیاللهعلیهوآله و مدافع نبوت به شمار میآید. او در سختترین مراحل صدر اسلام، همراه و همسو با پیامبر صلیاللهعلیهوآله حرکت میکرد و تا ابد، افتخاری برای زنان مسلمان خواهد بود.
پشتوانه پیامبر
خدیجه کبری علیهاالسلام و ابوطالب، دو پشتیبان بزرگ و کمک کار نیرومند و با وفا برای پیشرفت اسلام و دلگرم کردن رسول خدا بودند. ابوطالب با نفوذ سیاسی و سیادتی که در میان قریش داشت، و خدیجه علیهاالسلام با نثار ثروت فراوان و تقویت روحیه، پناهگاه و حامی مؤثری در برابر آزار دشمنان به شمار میآمدند. معروف است که مرگ هر دو آن عزیزان، مصیبتهای بزرگی برای پیامبر در پیداشت، ولی ایشان با صبر و رضا، این سختیهای طاقت فرسا را تحمّل کرد و اسلام را از خطر نابودی نجات داد.
سیرت خدیجه
حضرت خدیجه علیهاالسلام از شمار شخصیتهای بزرگوار و عالیمقامی است که تاریخ، همواره از او به نیکی یاد خواهد کرد. او سیره و رفتاری با کرامت داشت و از آغاز تا انجام زندگی، همواره در همان مسیر نیک گام برداشت و اطاعت خدا کرد.
یکی از دانشمندان در مورد رفتار خدیجه گفته است: به خدیجه دختر خویلد بانوی والامقام عرب، نیاز تهیدست را برآورده میکرد و گرسنه را اطعام مینمود و برهنه را میپوشانید. خدیجه در اخلاق و نسب و ثروتش، میان قوم خود و همگنانش یگانه و منحصر بود.
هدیه ثروت
خدیجه علیهاالسلام زنی با کمال و ثروتمند، و از نظر اخلاقی، پرهیزکار بود. این بانوی خردمند، در همه حال از پیامبر خدا پیروی و مال خود را در راه تحکیم پایههای اسلام صرف کرد. خدیجه علیهاالسلام اسلام خویش را با هدیه ثروت هنگفت و قدرتهای مالی فراوان خود در راه اسلام، و تحت تصرف پیامبر اسلام دنبال نمود. پیامبر صلیاللهعلیهوآله این مال را به نیازمندانی که دینِ تازه را پذیرفته بودند، بخشید و در اموری که مصلحت میدید، مصرف نمود تا اینکه ثروت خدیجه به پایان رسید. به حدّی که خدیجه میگفت: «از آن اموال فراوان، تنها دو پوست باقی مانده که روزها روی آن برای گوسفندان علوفه میریزیم و شبها آن را روانداز خود قرار میدهیم».
حاجت جبرئیل
خدیجه کبری علیهاالسلام نمونهای از پاکترین و والا مقامترین زنان صدر اسلام است و جایگاه و منزلت خاصی نزد امامان معصوم دارد. در حدیث شریفی از پیغمبر صلیاللهعلیهوآله منقول است که فرمود: در شب معراج پس از آنکه خواستم از سدره المنتهی برگردم، با جبرئیل خداحافظی کردم و گفتم: آیا حاجتی داری؟ گفت: «حاجت من به شما این است که وقتی برگشتید، سلامم را به خدیجه برسانید». از این سخن، عظمت شأن این بانوی بزرگ معلوم میگردد که جبرئیل امین، بزرگترین ملک مقرب الهی برای او سلام و تهیّت میفرستد.
تجلیل پیامبر از خدیجه
خدیجه علیهاالسلام از شمار چهار زن برگزیده است که پیامبر از آنها نام میبرد و او را زنان با فضیلت اهل بهشت برمیشمارد. پیامبر در تجلیل از مقام همسر گرامیاش اینگونه میفرماید: «او هنگامی به من ایمان آورد که تمام مردم کافر بودند، زمانی مرا تصدیق کرد که همگان تکذیبم میکردند، در دورانی ثروت خود را در اختیار من گذاشت که دیگران مرا محروم کردند، و هنگامی که زنان به من توجهی نداشتند، به همسری من درآمد و خداوند از او فرزندانی به من بخشید».
در آستانه مرگ
حضرت خدیجه کبری علیهاالسلام در تمام دوره پر شور و حادثه پیش از هجرت، به عنوان همسری فداکار در کنار رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بود و لحظهای آن حضرت را در کوران حوادث تنها نمیگذاشت. او سرانجام سه سال پیش از هجرت پیامبر به مدینه، دنیا را بدرود گفت و آخرین سخنش در آستانه مرگ با آن سابقه خدمت و فداکاری این بود که: «ای رسول خدا، من درباره تو کوتاهی نمودم و آنچه در خور توست، به انجام نرساندم و در این لحظه اگر خواستهای داشته باشم، آن خواسته رضایت توست».
لبیک به دعوت حق
دهم رمضان، سالروز وفات بزرگ بانوی اسلام، حضرت خدیجه کبری علیهاالسلام است. در این روز، یار باوفا و همسر گرامی پیامبر و مادر فرزندان آن حضرت، دعوت حق را لبیک گفت و فاطمه پنج ساله را تنها گذاشت. آن بانوی والامقام که مونس تنهایی پیامبر اسلام و غمخوار واقعی رسول خدا بود، در ۶۵ سالگی و سه سال پیش از هجرت پیامبر، دارفانی را وداع گفت و به دیدار حق تعالی شتافت.
همسایه آسیه و مریم
مدتی پس از فوت حضرت ابوطالب، همسر گرامی پیامبر حضرت خدیجه کبری هم دار فانی را وداع گفت و رسول خدا او را به دست خود در محلّی به نام حجون دفن نمود. وقتی آن حضرت به خانه بازگشت، فاطمه پنج ساله به گرد رسول خدا میگشت و میگفت: مادرم کجاست؟ آن حضرت سخنی نمیفرمود تا اینکه جبرئیل امین نازل شد و گفت: خدای بزرگ میفرماید: «سلام مرا به فاطمه برسان و بگو مادرت در بهشت، در کاخی از لؤلؤ است که در آن تَعَب و رنجی نیست و خانهاش میان خانه آسیه و مریم قرار دارد».
خانه خدیجه
خانه حضرت خدیجه علیهاالسلام منزلگاهی است که رهبر بزرگترین نهضت جهانی و گرامیترین پیشوای الهی، به هنگام آغاز رسالت خویش در آن میزیست و نیز جایگاه نزول وحی الهی بر رسول خدا میباشد. آن خانه، زنده کننده خاطره نخستین بانوی فداکار مسلمان و زادگاه گرامیترین زنان جهان، حضرت فاطمه علیهاالسلام است. اکنون این خانه با عظمت، به صورت مخروبهای بیش نیست. در جهان امروز، خانهای که رهبران بزرگ، نهضتِ فراگیر خود را از آنجا آغاز نمودهاند، ارزش و موقعیت خاصی دارد، ولی از شمار آثار صدر اسلام که در سرزمین حجاز به دست فراموشی سپرده شده، منزل حضرت خدیجه علیهاالسلام همسر باوفای پیامبر گرامی اسلام است.
ویژگیهای رفتاری حضرت خدیچه(س) نسبتبه پیامبر (ص )
Bottom of Form
دهم رمضان (سال ده بعثت) نقطه پایان بر ۲۵ سال همراهی خدیجه، بانوی آسمانی با رسول خدا صلی الله علیه و آله بود; بانویی مبارکه، (۱) طاهره، راضیه، مرضیه، زکیه، صدیقه، کبری، (۲) شامخه، (۳) فاضله، کامله (۴) و عفیفه (۵) که ۵۵ سال قبل از بعثت چشم به جهان گشوده و از سال ۱۵ قبل از بعثت (دهم ربیعالاول) در کنار برگزیده الهی قرار گرفته بود و سرانجام بعد از قریب ۲۵ سال همراهی و همگامی، در ۶۵ سالگی چشم از جهان فرو بست و رسول الهی را در فراقی جانسوز تنها گذاشت. منابع: |
شمهای از فضایل خدیجه(سلام الله علیها)
این حدیث در کتابهای حدیثی شیعه و اهل سنت آمده کهرسول خدا-صلی الله علیه و آله-فرموده:
«کمل من الرجال خلق کثیر و لم یکمل من النساء الآمریم،و آسیه امراه فرعون،و خدیجه بنتخویلد،و فاطمه بنت محمد» (۱) یعنی از مردان گروه زیادی به کمال رسیدند ولی از میانزنان جز چهار زن کسی به مرحله کمال نرسید:مریم،و آسیههمسر فرعون،و خدیجه دختر خویلد،و فاطمه دختر محمد.
و در حدیث دیگری که ابن حجر در کتاب الاصابه و دیگراناز ابن عباس روایت کردهاند اینگونه است که گوید: رسولخدا(ص)چهار خط روی زمین ترسیم کرده آنگاه فرمود:
«افضل نساء اهل الجنه خدیجه،و فاطمه و مریم و آسیه». (۲)یعنی برترین زنان اهل بهشت:خدیجه و فاطمه و مریم وآسیه هستند...
و در روایت دیگری که او و ابن عبد البر و دیگران از رسولخدا(ص)با مختصر اختلافی روایت کردهاند اینگونه است که فرمود:«خیر نساء العالمین اربع،مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه» (۳) یعنی بهترین زنان جهانیان چهار زن هستند:مریم و آسیه وخدیجه و فاطمه.و از عایشه روایت کردهاند که گوید:هیچگاهنمیشد که رسول خدا از خانه بیرون رود جز آنکه خدیجه را یادمیکرد و ستایش و مدح او را مینمود،تا اینکه روزی طبق همان شیوهای که داشت نام خدیجه را برد و او را یاد کرد، دراینوقت رشک و حسد مرا گرفت و گفتم:«هل کانت الا عجوزا فقد ابدلک الله خیرا منها». (۴)خدیجه جز پیرزنی بیش نبود در صورتی که خداوند بهتر از اوبهره تو کرده.!
عایشه گوید:در اینوقت رسول خدا-که این سخن مرا شنیدغضبناک شد بحدی که از شدت غضب موهای جلوی سرآنحضرت حرکت کرد آنگاه فرمود:
«و الله ما ابدلنی الله خیرا منها،آمنت اذ کفر الناس،و صدقتنیو کذبنی الناس،و واستنی فی مالها اذ حرمنی الناس و رزقنی اللهمنها اولادا اذ حرمنی اولاد النساء».
بخدا سوگند خداوند بهتر از او زنی به من نداده،او بود کهبمن ایمان آورد هنگامی که مردم کفر ورزیدند،و او بود که مراتصدیق کرد و مردم مرا تکذیب نموده(و دروغگویم خواندند)واو بود که در مال خود با من مواسات کرد(و مرا بر خود مقدمداشت)در وقتی که مردم محرومم کردند،و از او بود که خداوندفرزندانی روزی من کرد و از زنان دیگر نسبتبفرزند محروممساخت.
عایشه گوید:با خود گفتم:دیگر از این پس هرگز به بدی اورا یاد نخواهم کرد (۵).
و در روایت اربلی در کشف الغمه اینگونه است که علیعلیه السلام فرمود:روزی نزد رسول خدا(ص)نام خدیجه سلامالله علیها برده شد و رسول خدا(ص)گریست.عایشه که چناندید گفت:
«...ما یبکیک علی عجوز حمراء من بنی اسد؟فقال صدقتنی اذکذبتم و آمنتبی اذ کفرتم،و ولدت لی اذ عقمتم،فقالت عایشه:
فما زلت اتقرب الی رسول الله-صلی الله علیه و آله-بذکرها» (۶) یعنی چه گریهای است که برای پیرزنی سرخ رو از بنی اسدمیکنی؟
رسول خدا فرمود:او مرا تصدیق کرد هنگامی که شماتکذیبم کردید.و بمن ایمان آورد در وقتی که شما کافر شدید.
و برای من فرزند آورد که شما نیاوردید!
عایشه گوید:از آن پس پیوسته من با یاد خدیجه و با نام او بهرسول خدا تقرب میجستم.(و هرگاه میخواستم رسول خدابمن توجه کرده و به سخنم گوش دهد سخنم را با نام خدیجه شروع میکردم).
و در چند حدیث از طریق شیعه و اهل سنت آمده که رسولخدا خدیجه را به خانهای در بهشت مژده داد که در آن دشواری ورنجی نخواهد بود (۷) و سلام خدای تعالی را که بوسیله جبرئیل برای خدیجه آوردهبود به وی ابلاغ (۸) فرمود و خدیجه نیز در پاسخ عرض کرد:
«...الله السلام و منه السلام و علی جبرئیل السلام...» (۹)
و در حدیثی که عیاشی در تفسیر خود از ابی سعید خدریروایت کرده اینگونه است که رسول خدا(ص)فرمود.در شبمعراج هنگامی که بازگشتم به جبرئیل گفتم:آیا حاجتیداری؟گفت:«حاجتی ان تقرا علی خدیجه من الله و منی السلام...».
حاجت من این است که خدیجه را از سوی خداوند و از سویمن سلام برسانی.و چون رسول خدا سلام خدا و جبرئیل را بهخدیجه ابلاغ فرمود،خدیجه در پاسخ گفت:
«ان الله هو السلام،و منه السلام،و الیه السلام» (۱۰).
و بالاخره خدیجه سلام الله علیها همان بانوی بزرگوار استکه به اجماع اهل تاریخ نخستین زن و یا نخستین انسانی استکه به رسول خدا(ص)ایمان آورد...
و وسیله آرامشی برای آنحضرت در برابر طوفانهای حوادثسهمگین و اندوههای فراوان آغاز رسالتبود...
و با ایثار مال فراوان خود برای پیشرفت اسلام در روزهائیکه اسلام نیاز شدید به بودجه داشتبزرگترین حق را بر همهمسلمانان جهان تا روز قیامت دارد...
و سختترین مشکلات را بخاطر حفظ ایمان بخدا و دفاع ازاسلام و رهبر بزرگوار آن متحمل شد.
منابع:
____________________________________________________________________________________________________________۱- مجمع البیان ج ۵ ص ۳۲۰ تفسیر کشاف ج ۳ ص ۲۵۰،تفسیر ابن جریر ج ۳ص ۱۸۰.
۲-الاصابه ج ۴ ص ۳۶۶.اسد الغابه ج ۵ ص ۴۳۷.خصال صدوق ج ۱ ص ۹۶.
۳-الاصابه ج ۴ ص ۳۶۶،و استیعاب ج ۲ ص ۷۲۰ و ۷۵۰ و تفسیر ابن جریرج ۳ ص ۱۸۰ و م جمع الزوائد هیثمی ج ۹ ص ۲۲۳.اسد الغابه ج ۵ ص ۴۳۷.
۴-لابد-طبق این روایت-منظورش از بهتر،خودش بوده که جوان و دختر بوده است!۵-اسد الغابه ج ۵ ص ۴۳۸.الاصابه ج ۴ ص ۲۷۵.
۶-بحار الانوار ج ۱۶ ص ۸.
۷-بحار الانوار ج ۱۶ ص ۱۱.و الاصابه ج ۴ ص ۲۷۵.و اسد الغابه ج ۵ ص ۴۳۸.
۸-الاصابه ج ۴ ص ۲۷۴ و اسد الغابه ج ۵ ص ۴۳۸.
۹-بحار الانوار ج ۱۶ ص ۱۱.
۱۰-سفینه البحار ج ۱ ص ۳۷۹.
فضائل خدیجه (سلام الله علیها)
درد جانکاه
دهم رمضان المبارک یاد آور داغ جانسوز و حادثه جانکاهی است که عصاره هستی و خاتم و افضل پیامبران را به سوگ نشاند. در سال دهم بعثت بانوی بزرگ اسلام بعد از ۲۵ سال همراهی و فداکاری در راه پیامبر صلیاللهعلیهوآله با کوله باری از رنجها، فداکاریها، گذشت و ایثارها، در سن ۶۵ سالگی، چشم از جهان فرو بست و همسرش محمد صلیاللهعلیهوآله را در میان دشمنان در فراق جانسوزی تنها گذاشت. این حادثه دردناک درست بعد از سه روز از وفات ابوطالب، حامی دلسوز و فداکار پیامبر صلیاللهعلیهوآله اتفاق افتاد و آنچنان حضرت ختمی مرتبت را متأثر و محزون ساخت که آن سال (دهم بعثت) را «عام الحزن» و سال غصه و غم نامگذاری نمود و در میان اندوه فراوان و اشکی چون باران، خدیجه را در محلی به نام «حجون» به خاک سپرد.
آنچه در پیش رو دارید نگاهی است گذرا، به فضائل خدیجه کبری، بانوی فداکار و صبور اسلام.
فضائل خدیجه علیهاالسلام
۱.بصیرت ژرف
از بالاترین فضائل خدیجه کبری این است که از اندیشه بلند و فکر عمیق و بصیرت ژرف برخوردار بود؛ مخصوصاً عقل عملی او در اوج خود قرار داشت. این امر را میتوان از انتخاب پیامبر اکرم به عنوان شوهر آینده و شایسته خود از بین آن همه خواستگاران پولدار و تاجر فهمید.
او در چهره و رفتار محمد صلیاللهعلیهوآله آینده درخشان و ممتاز او را میدید، به همین جهت راز پیشنهاد ازدواج با محمد صلیاللهعلیهوآله را (قبل از بعثت) چنین بیان میکند: «یَابْنَ عَمّ! اِنّی قَدْ رَغِبْتُ فِیکَ لِقِرابَتِکَ مِنّی وَ شَرَفِکَ فی قَوْمِکَ وَ اَمانَتِکَ عِنْدَهُمْ وَ حُسْنِ خُلْقِکَ وَ صِدْقِ حَدِیثِکَ؛(۱) ای پسر عمو! من به خاطر خویشاوندیات با من، و شرف و امانتداریات در میان قوم خود، و به جهت اخلاق نیک و راستگوییات، به تو تمایل پیدا کردم.»
جملات فوق به خوبی نشان میدهد که محبت و ارادت این بانو به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله براساس عشق مجازی و محبت شهوانی نبوده، بلکه بر اثر معرفت و شناخت عمیقی بوده است که از شخصیت محمد صلیاللهعلیهوآله داشت. اما افرادی که چنین بصیرتی نداشتند، از جمله گروهی از زنان قریش سخت خدیجه را مورد ملامت و سرزنش قرار دادند، تا آنجا که گفتند: «او با این همه حشمت و شوکت با یتیم ابو طالب که جوانی فقیر است تن به ازدواج داد. چه ننگ بزرگی.»
خدیجه که انتخابش از سر شناخت و معرفت بود، محکم و قرص بر انتخاب خویش پای فشرد و در جواب سخنان ناشی از جهالت و بی خبری آنها گفت: «ای زنان! شنیدهام شوهران شما [و خودتان] در مورد ازدواج من با محمد خرده گرفتهاید و عیب جویی میکنید، من از خود شما میپرسم آیا در میان شما، فردی مانند محمد وجود دارد؟ آیا در شام و مکه و اطراف آن شخصیتی به سان ایشان در فضائل و اخلاق نیک سراغ دارید؟ من به خاطر این ویژگیها با او ازدواج کردم و چیزهایی از او دیدهام که بسیار عالی است.(۲)»
۲. ایمان و اسلام محکم و پایدار
همان بصیرت ژرف خدیجه که باعث انتخاب محمد صلیاللهعلیهوآله برای همسری آینده او شد، عامل ایمان و اسلام او نیز گشت، و باعث شد که لقب اول زن مسلمان را به خود اختصاص دهد.
«ابن عبد البر» به سند خود از پدر «ابی رافع» نقل میکند که پیامبر خدا در روز دوشنبه (مبعث) نماز گذارد و خدیجه در (ساعات) آخر همان روز نماز خواند.(۳)
وَ خَدیجَهَ وَ اَنَا ثالِثُهُمْ. اَری نُورَ الْوَحْیِ وَ الرِّسالَهِ وَ اَشُمُّ ریحَ النُّبُوَّهِ؛(۴)
رسالت را میدیدم و بوی نبوت را استشمام میکردم.»
خدیجه علیهاالسلام تا آخرین لحظه بر آن ایمان پای فشرد و در راه اسلام فداکاری و گذشت نمود و یک لحظه از رهبر اسلام و حمایت او غافل نگشت .
۳. از برترین بانوان دو سرا
برترین زنان جهان هستی را چهار زن تشکیل میدهند؛ چنانکه ابن اثیر از انس بن مالک از پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله نقل کرده که فرمودند:«خَیْرُ نِساءِ الْعالَمینَ مریمُ، آسِیهُ، خدیجهُ وَ فاطِمهُ؛(۵) برترین زنان عالم مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه علیهاالسلام هستند.»
همینها که کوله بار کمال را در دنیا بستند، در بهشت نیز در صدر قرار دارند و از جمله آنها خدیجه کبری علیهاالسلام میباشد. «عکرمه» از «ابن عباس» نقل میکند که حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند:«اَفْضَلُ نِساءِ اَهْلِ الْجَنَّهِ خَدیجهُ بِنْتُ خُوَیْلَدٍ وَ فاطِمهُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ مَرْیَمُ ابْنَهُ عِمْرانَ وَ آسِیَهُ بِنْتُ مُزاحِمٍ اِمْرَأهُ فِرْعَوْنَ؛(۶) بهترین زنان بهشت اینانند: خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم، همسر فرعون.»
۴. برترین همسر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله همسران متعددی داشتند، ولی از نظر درجات یکسان نبودند.
یکی از آنها در حال حیات و بعد از رحلت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله سخت حضرت را اذیت و آزار داد، و بر خلاف دستورات او حرکت کرد، که همین امر باعث تنزل مقام و منزلت او گردید، ولی برخی از آنها مانند خدیجه کبری با تمام وجود و هستی خویش در راه اطاعت از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و جلب رضایت او کوشید و در نتیجه در بین تمام همسران رتبه ممتاز را کسب نمود. مرحوم شیخ صدوق از امام صادق علیهالسلام نقل میکند که آن حضرت فرمودند: «تَزَوَّجَ رَسُولُ اللّهِ بِخَمْسَ عَشَرَ اِمْرَأَهً اَفْضَلُهُنَّ خَدیجَهُ بِنْتُ خُوَیْلَدٍ؛(۷) رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با پانزده زن ازدواج کرد که برترین آنان خدیجه دختر خویلد بود.»
۵. مادر زهرا علیهاالسلام
طبق نص قرآن کریم همسران پیامبر مادران روحانی مؤمنان و«ام المؤمنین» هستند: «وَ اَزْواجُه اُمَّهاتُهُمْ(۸)»؛ «همسران او (پیامبر) مادران مؤمنین هستند» و خدیجه از برترین مصداقهای آیه بشمار میرود. واین سعادت در بین همه زنان حضرت، نصیب خدیجه گشت که یازده امام از نسل او از طریق فاطمه زهرا علیهاالسلام پدید آید. راستی چنین مقامی نیاز به لیاقت و استعداد بالا دارد.
از بین همه فرزندان حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله فاطمه زهرا علیهاالسلام از مقام ممتازی برخوردار است؛ چرا که هم دارای عصمت است(۹) و هم امامت و وصایت از طریق نسل او استمرار یافت.
۶. سخاوت و انفاق بی بدیل
ثروت خدیجه در آن دوران زبانزد خاص و عام بود. ثروت این بانوی کاردان و عاقله به قدری زیاد بود که مالداران درجه یک قریش چون «ابو جهل» و «عقبه بن ابی معیط» در نزد او ناچیز به شمار میرفتند.
مورخان ثروت خدیجه را بدین ترتیب شمردهاند:۱. هزاران شتر که اموال تجارتی او را حمل میکردند.۲. قبهای از حریر سبز با طنابهای ابریشمی بر بام خانهاش افراشته بود. این امر نمایانگر ثروت فراوان او بود و فقرا نیز از روی این علامت برای استعانت و کمک مراجعه میکردند.۳. چهار صد غلام و کنیز که خدمات ارجاعی او را انجام میدادند.(۱۰)
هستم.»(۱۱)
شما در این باره گواه باشید و گواهی دهید.(۱۲)»
۷. صبر و بردباری بی مانند
فردی مانند خدیجه که در درون ثروت فراوان بزرگ شده طبعا باید نازپرورده و کم تحمل باشد؛ اما خدیجه با برخورداری از نعمتها بعد از ازدواج و ایمان به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله خود را برای تحمل همه سختیها آماده کرد، تحمل فشارهای مختلف مشرکان مکه، سرزنشهای بستگان، محاصره اقتصادی در شعب ابیطالب و... مخصوصا محاصره اقتصادی سخت او را اذیت و آزار داد و با کهولت سن (۶۳ ـ ۶۵ سالگی) تحمل و بردباری نهایی را به عرصه نمایش گذاشت. بنت الشاطی در این زمینه میگوید: «خدیجه در سنی نبود که تحمل آن همه رنج برایش آسان باشد، و از کسانی نبود که در جریان زندگی با تنگی معیشت خو گرفته باشد، اما در عین حال و با وجود کهولت سن، سختیهایی را که در اثر محاصره در شعب وارد میشد تا سر حد مرگ تحمل کرد.»(۱۴)
۸. حامی رسالت و محب امامت
چهار زن در این دنیا به حد کمال رسیدهاند و به عنوان زنان نمونه و شایسته هستی شناخته شدند: آسیه، مریم، خدیجه، فاطمه علیهاالسلام . از مهمترین اشتراکات این چهار زن، حمایت و اطاعت از رهبری و پیشوایان زمان خود بوده است. آسیه تا پای جان از رهبری و رسالت موسی علیهالسلام حمایت نمود، مریم با تحمل تهمت و رنجها پایههای رسالت عیسی علیهالسلام را محکم نمود، فاطمه زهرا علیهاالسلام تا مرز شهادت از امام خویش علی بن ابی طالب پشتیبانی و دفاع نمود و سر انجام شهید راه امامت و ولایت گشت.
و اما خدیجه علیهاالسلام از حامیان راستین رسالت بود. او نیز جان و مال خویش را تقدیم رسالت نمود. او هم رسالت مدار بود و هم امامت محور. هم حامی و همگام رسالت بود و هم محب و طرفدار امامت.
در مورد حمایت از رسالت در بخشهای پیشین اشاراتی به میان آمد، در این بخش فقط به یک نکته اکتفا میشود. حضرت آدم در بهشت نگاهی به زندگی محمد صلیاللهعلیهوآله و خدیجه علیهاالسلام انداخت و گفت: «یکی از برتریهای محمد بر من این است که همسر او برای اجرای اوامر خداوند با شوهرش همکاری و مساعدت نمود و حال آنکه همسر من مرا در نا فرمانی خداوند تشویق نمود.(۱۵)»و محبتهای خدیجه صبح و شام به خانه ابو طالب روان بود.(۱۶)»(۱۷)زمان امامت حضرت هنوز به فعلیّت نرسیده بود.
مرحوم محلاتی به نقل از مجلسی رحمهالله میگوید: «روزی رسول خدا خدیجه را نزد خود خواست و فرمود: این جبرئیل است و میگوید: برای اسلام شروطی است: اول: اقرار به یگانگی خداوند، دوم: اقرار به رسالت پیامبران، سوم: اقرار به معاد و عمل به اصول و مهمات شرع، چهارم: اطاعت اولی الامر [یعنی علی] و ائمه طاهرین از فرزندان او و برائت از دشمنان آنها.» خدیجه هم به آنها اقرار نمود و آنها را تصدیق کرد.(۱۸)
تو و مولای تمام مؤمنان و امام آنها پس از من است.»آن گاه دست خود را بالای دست امیرمؤمنان گذاشت و خدیجه دست خود را بالای دست پیامبر قرار داد و این گونه بیعت ابدی ولایت مداری را انجام داد.(۱۹)
منابع:
_____________________________________________________________________________۱. سیره نبوی، ابن هشام، ج۱، ص۲۰۱؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۵۲۱.
۲.بحارالانوار،ج۱۶،ص۸۱ و ج۱۰۳،ص۳۷۴.
۳.استیعاب، ج۲، ص۴۱۹، ش۱۳.
۴.تاریخ طبری، ج۲،ص۲۰۸ وشرح نهج البلاغه ابن ابیالحدید، ج۱۳،ص۱۹۷. ۵. خصال صدوق، باب خصال اربعه. ۶.اسدالغابه، ج۵، ص۴۳۷؛ استیعاب، ج۴، ص۱۸۲۱.
۷.خصال شیخ صدوق، باب خصال اربعه. ۸.احزاب/۵.
۹. احزاب/۳۳.
۱۰.الوقایع و الحوادث، محمد باقر ملبوبی، ص۱۳؛بحارالانوار،ج۱۷،ص۳۰۹ وج۱۶،ص۲۲.
۱۱.همان دو.۱۲.بحارالانوار،ج۱۶،ص۷۵ـ۷۷.
۱۳. همان، ج۱۹، ص۶۳.
۱۴.خدیجه کبری، نمونه زن مجاهد مسلمان. ۱۵. طبقات ابن سعد، ج۱،ص۱۳۴.
۱۶. بحار الانوار، داراحیاء التراث، ج۳۷، ص۴۳.
۱۷.همان، ج۴۳،ص۳.
۱۸. محلاّتی، ریاحین الشریعه، ج۲، ص۲۰۹.
۱۹. همان.
اولین بانوی اسلام
احمد محیطی اردکانی
پیامبر اکرم(ص) به خدیجه(س)، اولین و برترین همسرش، عشقمیورزید و علاقه نشان میداد; هرگاه در طول زندگیاش نام خدیجهبه میان میآمد، از او به بزرگی یاد میفرمود و برایش استغفارمیکرد. ابن عباس میگوید: روزی رسول خدا(ص) چهار خط روی زمینکشید و فرمود: آیا میدانید اینها چیست؟ عرض کردیم: خدا و فرستادهاش داناترند. پیامبر(ص) فرمود: برترین زنان بهشت، چهار نفرند: خدیجه دخترخویلد، فاطمه دختر محمد، مریم دختر عمران، و آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون)حضرت در روایتی دیگر فرمودند:خداوند چهار زن را از میان زنان برگزید:مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه.
عایشه میگوید: به هیچ کس به اندازه خدیجه حسرت نبردم; چونپیامبر(ص) بسیار او را یاد میکرد.
پیامبر اکرم(ص) به حضرت خدیجه بسیار مهر میورزید; چون میدیدجبرئیل سلام الله علیه و خدا او را دوست دارند.
امام باقر(ع) میفرماید: پیامبر(ص) هنگام بازگشت از معراج ازجبرئیل پرسید: چه حاجتی دارید؟ جبرئیل گفت: تقاضای من این است که از جانب خدا و خودم به حضرتخدیجه سلام برسانید.
وقتی پیامبر(ص) سلام جبرئیل و خدا را به حضرت خدیجه ابلاغ کرد،خدیجه گفت: خداوند خود سلام است، سلام از او و به سوی اوست; و برجبرئیل سلامباد.
جبرئیل همچنین فرمود: من مامورم خدیجه را به خانهای بلوریندر بهشت که با گوهرهای مختلف آراسته است. بشارت دهم.
راز محبت
تاریخ راز محبت رسول خدا(ص) به خدیجه را چنین بازگفته است:اخلاق پسندیده.
حضرت خدیجه(س) حتی در عصر جاهلیت از اخلاق نیک بهره میبرد.حضرت ابوطالب(ع) هنگام ازدواج پیامبر با خدیجه(س) که ۱۵ سالقبل از بعثت پیامبر(ص) بود. وی را چنین ستود: «ان خدیجه امراه کامله میمونه فاضله تخشی العار و تحذرالشنار» همانا خدیجه، بانویی کامل، پرمیمنت و مبارک و زیبندهاست. بانویی که ساحتش از هر ننگ و بدنامی دور بوده، با شخصیت وآبرومند است.
پیامبر(ص) هنگام ازدواج با خدیجه به عموهایش فرمود: «ایعموها! بروید او را برایم خواستگاری کنید... آنچه من در بارهخدیجه میدانم، شما نمیدانید.» نبی گرامی اسلام، با این جملهحضرت خدیجه را در اوج عظمت قرار داد. حضرت خدیجه با وجودزیبایی ظاهر و برخورداری از تمام صفات عالی زنانه، هرگزدر جامعه فاسد آن روزگار خود را نباخت و به چنان درجهای ازکمال و پاکی دستیافت که به وی لقب (طاهره) دادند.
در کتابهای تاریخ و سیره چنین میخوانیم: «حضرت خدیجه باشرافتترین و ثروتمندترین و زیباترین زنان قریش بود و درجاهلیتبه «طاهره» و «سیده قریش» معروف بود و هر قبیلهایاصرار داشتبه وی تقرب جوید.»
افتخار مادری فرزندان رسول خدا (ص)
حضرت خدیجه(س) افتخار مادری فرزندان خاتم پیغمبران(ص) رادارد.پیامبر(ص) تنها از «ماریه» و خدیجه دارای فرزند شد.«ابراهیم»، فرزند ماریه، در کمتر از دو سالگی درگذشت.بنابراین تمام فرزندان رسول خدا(ص) از حضرت خدیجه(س) است.
امام صادق(ع) فرمود: روزی پیامبر خدا(ص) داخل خانه شد. ناگاهدریافت عایشه بر فاطمه(س) فریاد میزند و میگوید: و الله ایدختر خدیجه! تو را هرگز نمیبینم مگر اینکه مادرت بر ما برتریداده میشود، در حالی که او هیچ برتری بر ما نداشت و مثل ما بود.پیامبر(ص) سخنهای وی را شنید. وقتی حضرت فاطمه (س) پدربزرگوارش را دید، گریست، پیامبر(ص) فرمود: دخترم! چرا گریهمیکنی؟! فاطمه گفت: مادرم را یاد کردم، تحقیرش کردند.پیامبر(ص) غمگین شد و فرمود: حمیرا! ساکتباش. خداوند متعالزنی را مبارک قرار داده است که از همه دوست داشتنیتر باشد وفرزند بیشتری بیاورد. تمام فرزندان من از خدیجه است; عبد الله،قاسم، فاطمه، رقیه، ام کلثوم و زینب همه از خدیجه متولد شدند.اما خداوند تو را نازا قرار داد و من هیچ فرزندی از تو ندارم.
دوست داشتن صفات پیامبر (ص)
حضرت خدیجه، بعد از وفات دو شوهرش (عقیق بن خالد مخزومی و ابنهاله بن منذر اسدی) خواستگاران زیادی داشت. طبری میگوید: تمامقریش خواستگار خدیجه بودند.سران و ثروتمندان عرب بهخواستگاریاش شتافتند اما جواب رد شنیدند.
به تصریح بیشتر تاریخنویسان، بانوی قریش خود به طور مستقیمتقاضای ازدواج با محمد (ص) را با وی در میان گذاشت و به امینقریش گفت: «ای پسر عمو! من به خاطر خویشاوندی، شرافت تو در میان مردم،امانت، خوشی خلقی و راستگوییات، به تو تمایل پیدا کردم.»
گروهی از زنان جاهل و مغرض قریش او را سرزنش کردند و گفتند: «خدیجه با آن همه شوکتبا یتیم ابو طالب محمد (ص) که تهیدست وفقیر است، ازدواج کرده، آیا این ننگ نیست؟» خبر این سرزنشهاو یاوهسراییها به خدیجه رسید، آن بانوی خردمند دستور دادغذای مطبوعی آماده کنند و آن زنان را به صرف نهار فرا خوانند.وقتی میهمانان غذا خوردند، به آنها گفت: «ای گروه زنان! شنیدم شوهران شما(و شما) در مورد ازدواج منبا محمد(ص) خرده گرفتهاید. من از شما میپرسم آیا در میان شماشخصی نظیر محمد(ص) وجود دارد؟ آیا در سراسر مکه و اطراف آن،شخصیتی با جمال و کمال همانند محمد (ص) از جهت فضایل و اخلاقنیک مییابید؟! من به خاطر این کمالات عالی او با او ازدواجکردم...بنابراین، سزاوار یستبیهوده سخن بگویید.»
دوست داشتن دوستان پیامبر(ص)
حضرت خدیجه در پرتو هوش و ایمانش به دقتبه پیامبر گرامیاسلام (ص) مینگریست; هرکس را که پیامبر دوست داشت او نیز دوستمیداشت، مهر میورزید و از دشمنانش دوری میجست. وقتی دریافت پیامبر(ص) به علی که کودکی خردسال بود، بسیارعلاقهنشان میدهد و او را در دامان خود میپرورد، به علی(ع) مهرورزید و در مراقبت از وی کوشید. او کنیزهایش را به یاریعلی(ع) میفرستاد.
خدمتکارانش را وا میداشت علی(ع) را بر دوش خویش نشانند و خودنیز او را نوازش میکرد. محبت او به علی(ع) چنان بود که مردممیگفتند: «علی(ع) نور چشم محمد و خدیجه است.» او برای آشکارساختن محبتخویش به علی(ع) و خاندانش، هدایای بسیار به خانهابوطالب میفرستاد....»
اولین زن مؤمن
اولین زنی که به پیامبر(ص) ایمان آورد، حضرت خدیجه است.امیر المؤمنین(ع) فرمود: «من اولین کسی هستم که به پیامبرایمان آوردم و تا سه سال کسی جز من و خدیجه دختر خویلد کهخداوند او را رحمت کند. آن حضرت را تصدیق نکرد و با او نمازنخواند.» روزی یکیاز همسران پیامبر (ص) گفت: چرا گریه میکنی؟!آیا برای پیرزنی گندمگون از فرزندان اسد، گریه میکنی؟! پیامبرفرمود: «صدقتنی اذ کذبتم امنتبی اذ کفرتم و ولدت لی اذ عقمتم.» هنگامی که شما مرا تکذیب میکردید، او تصدیقم کرد و هنگامی کهکافر بودید، به من گروید و برایم فرزندانی آورد، در حالی کهشما نازایید.
ایثار و مقاومت
حضرت خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر(ص) ثروتمندترین زنجزیره العرب بود. حدود هشتاد هزار شتر داشت و کاروانهایتجاریاش شب و روز در طائف، یمن، شام، مصر و دیگر مناطق درحرکتبودند. او غلامان و کنیزان و اموال بسیار داشت که همه رابدون هیچ اکراه و منتی در اختیار پیامبر(ع) قرار داد. به پسرعموی خود ورقهبن نوفل گفت: برو به مردم اعلام کن که خدیجه تمام اموالش را به حضرت محمد(ص)هدیه کرده است. خداوند متعال نیز هرگز در مقابل این همه ایثارو مقاومت در راه حبیبش رسول خدا(ص)، خدیجه(س) را از یاد نبرد،او را در دنیا به مادری حضرت زهرا(س) مفتخر ساخت و در آخرتجایگاهی ویژه به وی بخشید. امام صادق(ع) میفرماید: «وقتی حضرت خدیجه از دنیا رفت، فاطمه(س) گرد رسول خدا(ص)میگشت و میگفت: پدر! مادرم کجاست؟ جبرئیل نازل شد و گفت: پروردگارت تو را مامور ساخته تا سلامشرا به فاطمه(س) ابلاغ کنی و به او بگویی که حضرت خدیجه(س) درخانهای بلورین که با طلا زینتشده و ستونهایی از یاقوت قرمزدارد. ساکن است. و آسیه و مریم بنت عمران با اویند. حضرتفاطمه(س) گفت: خداوند خود سلام است; سلام از او و به سویاوست.» ۲یاور پیامبر(ص)۲ پیامبر خاتم(ص) بعد از آشکار ساختناسلام، از طرف مشرکین و کفار آزار بسیار میدید تا جایی کهفرمود: «ما اوذی نبی بمثل ما اوذیت» هیچ پیامبری به اندازه منآزرده نشد. ابن اسحاق میگوید: «خدیجه برای اسلام وزیری راستینبود و پیامبرخدا(ص) به وسیله او آرامش مییافت و تسلای خاطرپیدامیکرد.
درسال پنجم یا ششم بعثت، پیامبر گرامی اسلام در موسم حج از کوهصفا بالا رفت و با صدای بلند فرمود: «یا ایها الناس انی رسول الله رب العالمین.» «ای مردم! منفرستاده خداوند پروردگار جهانیان هستم.» مردم به سوی اونگریستند. سپس رسول خدا بر کوه مروه رفت، دستبرگوش نهاد و سهبار با صدای بلند فرمود: ای مردم! من فرستاده خدا هستم. دراین هنگام، بتپرستان با چهره خشمآلود به او چشم دوختند وابوجهل و مشرکان سنگبارانش کردند.
در این هنگام، مردی به حضرت علی(ع) گفت: «محمد(ص) کشته شد.»حضرت علی(ع) سراسیمه به سوی خانه خدیجه(س) دوید و در را کوفت.خدیجه(س) فرمود: کیست؟ علی(ع): من هستم. خدیجه: محمد(ص) کجاست؟ علی(ع): خبر ندارم، ولی مشرکان سنگبارانش کردند. نمیدانم زندهاستیا نه. مقداری آب و غذا بده و بیا به جستجویش بپردازیم کهاکنون تشنه و گرسنه است. خدیجه(س) با برداشتن غذا و آب ازخانه بیرون آمد و همراه علی(ع) به طرف کوه حرکت کرد. او درکوه میگفت: «چه کسی از پیامبر برگزیده برایم خبر میآورد؟ چه کسی از بهارپسندیدهام آگاهم میسازد؟ چه کسی از آن که در راه خدا راندهشده، برایم سخن میگوید؟ چه کسی مرا از ابوالقاسم با خبرمیکند؟» خداوند پیامبر(ص) را نجات داد و جبرئیل در کنارشحضور یافته، به حضرت خدیجه(س) نگاه کرد و به رسول خدا(ص) عرضکرد: «آیا به خدیجه(س) نمینگری که فرشتگان آسمان از گریهاشگریستند. او را به سوی خود بخوان، سلام مرا به او برسان و بهوی بگو: خداوند به تو سلام میرساند; و او را به خانهای دربهشت، که از قطعهای بلورین ساخته شده و به سه طلا آراسته شدهاست و در آن هیچگونه رنج و نگرانی نیست، مژده بده.»
آنگاه پیامبر(ص) خدیجه(س) را دید و فرا خواند. وقتی خدیجه بهرسول خدا(ص) نزدیک شد و چهره خونین او را دید، با آهی جانکاهگفت: «پدر و مادرم به فدایت، بگذار قطرات خون چهرهات بر زمینبریزد.» پیامبر(ص) فرمود: «میترسم پروردگار بر اهلزمینخشم گیرد.» سرانجام شب فرا رسید و پیامبر(ص) در تاریکی شب همراه علی(ع) وخدیجه(س) به خانه باز گشت. حضرت آدم فرمود: «من در روز قیامتسید و سرور هستم ولی شخصیاز فرزندان من به نام محمد(ص) که یکی از پیامبران است. ازجهاتی برمن برتری دارد. از جمله، او همسری به نام «خدیجه»خواهد داشت که یاور اوست; ولی همسرمن «حوا» چنین نیست.»
حضرت خدیجه، اولین شیعه علی علیهالسلام
«کانت خدیجه امرأه عاقله شریفهً مع ما اراد الله بها من الکرامه و الخیر و هی یومئذ افضلهم نسبا و اعظمهم شرفا و اکثرهم مالاً؛(۱)
حضرت خدیجه علیهاالسلام دختر خویلد ـ که ۶۸ سال پیش از هجرت در قریش متولد شده بود ـ (۲) بانویی پرهیزکار و پاکدامن بود. چنان که به طاهره(۳) مشهور شد، او به دلیل استعداد قوی خود، یکی از ثروتمندترین افراد قریش بود. با این همه، همواره بخشی از اوقات خود را در محضر علمای بزرگ و کسب دانش از آنان میگذراند. در همین نشستهای علمی بود که متوجّه شد، به زودی پیامبری ظهور خواهد کرد(۴). با روی دادن اتفاقی چند، سرانجام پیامبر خاتم را شناخت و به تقاضای خود با وی ازدواج کرد. این رویداد بزرگ در حدود ۲۸ سال قبل از هجرت روی داد(۵) و از آن پس خدیجه عمر خود را به همدلی، همسری، همرازی و همراهی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله گذراند.
علی و محمد نور واحد
بنابر نظر مشهور امیرمؤمنان علی علیهالسلام در سیزدهم رجب سی سال پس از عام الفیل در میان خانه کعبه متولد شد و در آن وقت پیامبر صلیاللهعلیهوآله بیست و هشت ساله بود.(۶) در روایات معتبر میخوانیم: پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود:«ان الله تبارک و تعالی خلق علیّا من نوری و خلقنی من نوره و کِلانا من نورٍ واحد؛ خداوند تبارک و تعالی علی را از نور من و مرا از نور خودش خلق کرد و هر دوی ما از یک نور هستیم.»(۷)
علی علیهالسلام صرف کنند.
براساس منابع تاریخی پیامبر صلیاللهعلیهوآله تا سه سالگی علی، در خانه ابوطالب بود.(۸) پس از آن به منزل خدیجه علیهاالسلام رفت. در طول این مدت پیامبر صلیاللهعلیهوآله همواره در تربیت علی علیهالسلام میکوشید و با او پیوند داشت، لذا هنگامی که مادر حضرت علی علیهالسلام نوزادش را خدمت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آورد، پیامبر صلیاللهعلیهوآله از او خواست، گهواره علیهالسلام علی را کنار رختخوابش قرار دهد، حضرت گهواره علی علیهالسلام را تکان میداد؛ به او غذا میداد؛ علی علیهالسلام را بغل میگرفت و میفرمود: «این کودک برادر و در آینده ولی، یاور، وصی و همسر دختر من خواهد بود.»(۹)
(۱۰)
سپس در دهان من میگذاشت.»
علی در خانه خدیجه
طبیعی بود که این عشق و علاقه محمد صلیاللهعلیهوآله به علی که از خواستگاهی الهی و منبعث از پیوستگی حقیقی آن حضرت به امیر مؤمنان بود، او را وادار میکرد به نحوی علی علیهالسلام را بیشتر با خود همراه سازد و او را با تربیت الهی خود تربیت کند. لذا میبینیم خود حضرت پیشنهادی به ابوطالب میدهد و علی را به خانهاش میآورد و حضرت خدیجه با علی علیهالسلام آشنا میشود.
دوران قبل از بعثت
علی در خانه خدیجه رشد و نمو مییابد و خدیجه مانند مادری مهربان به وی مینگرد. بیشترین لحظات عمر علی علیهالسلام در این دوره نیز با پیامبر صلیاللهعلیهوآله سپری میشود. هر چند در خانه خدیجه است ولی پیامبر صلیاللهعلیهوآله چون قصد دارد بر او در تمام مراحل نظارت کند، توجه ویژهای به او میکند، خصوصا در دورههای طولانی اعتکاف در غار حرا و... لذا امام علیهالسلام خود میفرمود: «و لقد کنت اتّبعه اتباع الفصیل اثر امه یرفع لی کل یوم من اخلاقه علما و یامرنی بالاقتداء به؛(۱۱) من مانند بچه ناقهای که دنبالمادر میرود، در پی پیامبر صلیاللهعلیهوآله میرفتم، هر روز از اخلاق خود نکتهای به من میآموخت و دستور میداد از آن پیروی کنم.»
آری! به تعبیر ابن ابی الحدید: «علی آن چنان با پیامبر همراه بود که هر وقت پیامبر صلیاللهعلیهوآله از شهر خارج میشد و به غار حرا میرفت، او را نیز با خود میبرد.»(۱۲)
دوره بعثت
رسالت غیر علنی
آن گونه که گفتیم، ارتباط پیامبر صلیاللهعلیهوآله با علی علیهالسلام صرفا یک ارتباط عاطفی یا خویشاوندی نبود، بلکه برآمده از پیوندی قدسی بود. از این روی، با این که علی علیهالسلام هنوز کودکی چندین ساله است، زودتر از خدیجه علیهاالسلام ایمان میآورد و خدیجه علیهاالسلام بعد از وی به عنوان دومین نفر و اولین زن اسلام را میپذیرد. بر این اساس پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: «اوّلکم واردا علی الحوض، اوّلکم اسلاما، علی بن ابی طالب...؛نخستین کسی که بر حوض (کوثر) بر من وارد میشود، اولین کسی است که اسلام آورد. [یعنی [علی بن ابی طالب است.»(۱۳)
(۱۴)
بعد از حضرت علی علیهالسلام ، خدیجه علیهاالسلام نیز ایمان میآورد و به این ترتیب خانواده سه نفری رسول خدا صلیاللهعلیهوآله همه مؤمن به دین او میشوند.
شرح یک اشتباه
متأسفانه با وجود روایات متعدد و قراین واضح، عدهای کوشیدهاند نه به خاطر خدیجه علیهاالسلام که به خاطر دشمنی با علی علیهالسلام سابقه وی در اسلام را مخدوش کنند. لذا ایمان خدیجه را بر او مقدم میدارند. از جمله، درباره ایمان آوردن علی علیهالسلام میگویند: وقتی علی علیهالسلام بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله وارد شد که خدیجه با پیامبر مشغول نماز بود.
در روایتی دیگر امام از ایمان خدیجه علیهاالسلام چنین یاد میکند: «لم یجمع بیت واحد یومئذ فی الاسلام غیر رسول الله و خدیجه و انا ثالثهم اری نور الوحی و الرساله و اشم ریح النبوه؛(۱۷) خانهای واحد در آن روز در اسلام جمع نشد غیر از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و خدیجه علیهاالسلام و من سومین آن دو بودم. نور وحی و رسالت را میدیدم و بوی نبوت را استشمام میکردم.» در هر صورت علی علیهالسلام و خدیجه علیهاالسلام با پیامبر صلیاللهعلیهوآله اولین جامعه اسلامی را تشکیل دادند و در دوره دعوت غیر علنی به اجرای مراسم عبادی و نماز میپرداختند.
در دورهای که هنوز غیر این سه نفر کسی مسلمان نشده بود، خدیجه و علی به یاری محمد میشتابند و نه تنها در منزل یا کوه حراء که در کنار مسجد الحرام و کعبه و در منظر و مرعی کفار نماز میخوانند و حضور اولین جامعه کوچک اسلامی را به مسافران و مقیمان اطلاع میدهند. این ارتباطها همچنان ادامه داشت تا آن که نوبت به خطیرترین مرحله رسالت رسید.
اعلام عمومی رسالت
این مرحله، سختترین و گاه دردناکترین مراحل برای پیامبر صلیاللهعلیهوآله و خانواده اوست. در این دوره، خصوصا سالهای آغازین آن، خدیجه و علی به شدت تحت فشار قرار داشتند و گاه خطر کشته شدن پیامبر صلیاللهعلیهوآله را نیز مشاهده میکردند. یکی از حوادث این دوره که در راستای حمایت خدیجه و علی علیهالسلام از پیامبر صلیاللهعلیهوآله قابل مطالعه است، موضوعی است که مسلم و بخاری در صحیح خود نقل میکنند.
«در ایام حج روزی پیامبر صلیاللهعلیهوآله به بالای کوه صفا رفت و با صدای بلند به مردم خطاب کرد: «ای مردم! من رسول پروردگار هستم.» آن گاه به کوه مروه رفت و باز سه بار مطلب خود را با صدای بلند به گوش مردم رساند. اما جاهلان عرب هر یک سنگی برداشته و در پی حضرت روان شدند. ابوجهل نیز سنگی برداشت و روان شد. او سنگ را چنان پرتاب کرد که به پیشانی حضرت خورد. خون بر صورت رسول خدا جاری شد. پیامبر به کوه ابوقبیس (متکی) رفت و مشرکان نیز در پی او روانه شدند. در این بین شخصی خود را به نزد علی علیهالسلام رساند و گفت: «پیامبر را کشتند.» حضرت گریست و با شتاب خود را به خدیجه رساند و او را از این خبر وحشتناک مطلع کرد. خدیجه نیز به شدت غمگین و منقلب شد چنان که نتوانست بر خود مسلط شود و اشک بر گونههایش جاری گشت.»(۱۸)
علی و خدیجه که همچنان در پی پیامبر صلیاللهعلیهوآله بودند، سر انجام آن حضرت را با صورتی خونین یافتند و به خانه آوردند. اما قریش که مطلع شدند، پیامبر صلیاللهعلیهوآله با کمک علی و خدیجه به خانه منتقل شده، در پی آنها روانه شدند، خود را به خانه خدیجه رساندند و شروع به سنگ پرانی به خانه کردند. خدیجه علیهاالسلام ناچار از خانه بیرون آمد و فرمود: «آیا شرم نمیکنید که خانه زنی را که نجیبترین قوم شماست، سنگ باران میکنید. آیا از خدا نمیترسید؟»
در پی این سخنان بود که مردم پراکنده شدند. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هم در این هنگام پیام جبرئیل را به وی رساند. و خدیجه علیهاالسلام در جواب گفت: «ان الله هو السلام و منه السلام و علی جبرئیل السلام و علیک یا رسول الله السلام و رحمه الله و برکاته و علی من سمع السلام الا الشیطان.»(۱۹)
تحریم همه جانبه
سران قریش در نخستین شب از سال هفتم بعثت تصمیم گرفتند مسلمانان را تحت فشار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی قرار دهند. لذا پیمان نامهای نوشتند و هر نوع معاملهای را با مسلمانان تحریم کردند. ابوطالب با درک میزان خطر، مسلمانان را از شهر خارج و در درهای جمع آوری کرد. ـ درهای که سه سال پذیرای مسلمانان شد ـ در این رویداد بزرگ نیز هم حضرت خدیجه علیهاالسلام و هم حضرت علی علیهالسلام حاضر بودند و اصولاً فشارهای ناشی از تحمل گرسنگی و سختی این دوره را میتوان در رحلت خدیجه علیهاالسلام مؤثر دانست. البته خدیجه علیهاالسلام از طرق مختلف به تأمین نیازهای مسلمانان همت میگمارد که از جمله ابوالعاص بن ربیع داماد حضرت خدیجه علیهاالسلام شترها را میآورد؛ بار گندم و خرما بر آنها مینهاد و به مسلمانان میرساند.(۲۰)
بیعت با علی علیهالسلام
شگفت آورترین صحنه زندگی خدیجه علیهاالسلام مربوط به قبول ولایت امیرمؤمنان علیهالسلام و امامت اولاد امیرمؤمنان علیهالسلام است با این که در آن وقت به قبول ولایت مکلف نبود، چون این تکلیف بعد از وفات پیامبر صلیاللهعلیهوآله ، وجوب مییافت. ولی او در زمان ولادت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از امامت ائمه اطهار ـ که از نسل فرزندش فاطمه هستند ـ شنیده بود. لذا قدر و منزلت امیر مؤمنان علیهالسلام را میدانست.
علامه مجلسی در این باره مینویسد: «یک روز رسولخدا صلیاللهعلیهوآله همسر مهربانش را خواست. او را در کنار خود نشاند و فرمود: «این جبرئیل است که میگوید، اسلام شروطی دارد: اوّل، اقرار به یگانگی خداوند. دوم، اقرار به رسالت رسولان. سوم، اقرار به معاد و عمل به اصول شریعت و احکام آن. چهارم، اطاعت اولی الامر و ائمه طاهرین از فرزندان او همراه با برائت از دشمنان آنها.»
در پی این فرمایش پیامبر صلیاللهعلیهوآله خدیجه علیهاالسلام به همه آنها اقرار کرد و یک به یک تصدیق فرمود. در مورد امیر مؤمنان علی علیهالسلام رسولاکرم صلیاللهعلیهوآله به خصوص به خدیجه علیهاالسلام فرمود: «هو مولاک و مولی المؤمنین و امامهم بعدی؛ علی مولای تو و مولای مؤمنان و امام آنها پس از من است.»
رسول گرامی بعد از آن که عهد اکید از خدیجه علیهاالسلام گرفت، اصول و فروع، واجبات و محرمات را به وی آموخت. آن گاه، دست خود را بالای دست امیر مؤمنان علیهالسلام گذاشت و خدیجه علیهاالسلام دست خود را بالای دست پیامبر علیهالسلام گذاشت و به این صورت بیعت کرد.
از حدیث «ما کمل من النساء الا اربعه آسیه بنت مزاحم، مریم بنت عمران، خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد» هم ظاهر میشود که آن بانوی بزرگوار به تمام اصول و فروع دین اسلام ایمان آورد.(۲۲)
علی علیهالسلام داماد خدیجه علیهاالسلام
حضرت خدیجه علیهاالسلام ۲۴ سال زندگی پر فراز و نشیب خود با رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را پشت سر گذاشت و پیامبر صلیاللهعلیهوآله به عنوان بشارت به وی وعده بهشت داد. بعد از وفات، خود وارد قبر او شد و برایش گریست.(۲۳) فاطمه علیهاالسلام تنها باز مانده خدیجه علیهاالسلام در این لحظات سخت دور پدر میچرخید و بهانه مادر را میگرفت و این بر ناراحتی پیامبر صلیاللهعلیهوآله بی اندازه میافزود تا آن که جبرئیل نازل شد و فرمود: «ای پیامبر! به فاطمه بگو خدا برای مادرت قصری از لؤلؤ ساخته است که میان آن نهر است و در آنجا رنجی نیست.»(۲۴)
به یاد خدیجه
امیر مؤمنان علی علیهالسلام بعد از وفات حضرت خدیجه علیهاالسلام به مناسبت از وی یاد میکرد و نامش را گرامی میداشت. از جمله، یک بار به دفاع پیامبر صلیاللهعلیهوآله از حضرت خدیجه اشاره کرده و این قضیه را نقل کردند: «ذکر النبی صلیاللهعلیهوآله خدیجه یوما و هو عند نسائه فبکی فقالت عایشه ما یبکیک علی عجوز حمراء من عجائز بنی اسد؟ فقال: صدقتنی اذ کذبتم و آمنت بی اذ کفرتم و ولدت لی اذ عقمتم. قالت عایشه فما زلت اتقرب الی رسول الله بذکرها؛(۲۷) یک روز که پیامبر خدا در میان همسران خویش حضور داشت، یادی از همسرش خدیجه نمود و به فراق او گریست عایشه گفت: بر پیرزن سرخ روی از تیره بنی اسد میگریی؟ رسول خدا فرمود: «[چه کسی جای خدیجه را میگیرد] روزی که شما مرا تکذیب کردید، مرا تصدیق کرد. روزی که کفر ورزیدید به من ایمان آورد و هنگامی که شما نازا بودید او برایم فرزند آورد.
عایشه گفت از آن پس همواره خودم را با بیان خوبیهای خدیجه به پیامبر صلیاللهعلیهوآله نزدیک میکردم.»
آخرین مال
اموال حضرت خدیجه علیهاالسلام به عنوان ابزاری مناسب از همان ابتدا در خدمت اسلام و پیشرفت آن قرار گرفت. جالب این که آخرین بخش از دارایی خدیجه توسط امیر مؤمنان در سفر هجرت به مدینه صرف شد.
پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله سه شبانه روز در غار ثور ماند، امیر مؤمنان نیز شبانه خود را به غار رساند و آذوقه و لوازم سفر را آورد. در آنجا حضرت به علی علیهالسلام فرمود: «امانتهای زیادی نزد من است، به بالای ابطح (تپهای در مکه) برو و صبح و شب با صدای بلند بگو: هر کسی نزد محمد امانت و یا ودیعهای دارد بیاید و تحویل بگیرد. یا علی! بعد از این با هیچ حادثهای ناگوار مواجه نخواهی شد تا این که نزد من برسی. امانتهای مردم را آشکارا تحویل بده. ای علی! تو را
سرپرست دخترم فاطمه قرار دادم و خدا را مراقب شما. از آخرین باقیمانده اموال خدیجه برای خود و فاطمه و هر کس از بنی هاشم که قصد همراهی با شما را دارد، شتر و زاد و توشه بخر و بعد از رد امانتها، دیگر درنگ نکن... .»
ابوعبیده (نوه عمار یاسر) میگوید: «فرزند ابی رافع این مطالب را به نقل از پدرش گفت. من پرسیدم: مگر رسول خدا مال و ثروتی قابل توجه داشت که دو شتر برای سفر خودش خرید و به امیر مؤمنان هم سفارش کرد زاد و توشه دیگر مهاجران را تهیه کند؟
ابی رافع پاسخ داد: پدرم گفت: پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: هیچ مال و ثروتی برای من سودمندتر از اموال خدیجه نبود. ابی رافع افزود: پدرم گفت: از آخرین موارد مصرف اموال خدیجه خرید زاد و توشه برای مسلمانان مستضعف بود که قصد داشتند به مدینه هجرت کنند.
سفر اکثر مسلمانان با اموال خدیجه ممکن شد. آخرین آنها هم قافلهای بود که امیر المؤمنین آن را سرپرستی کرد.»(۲۸)
یک نکته
شهید مطهری رحمهالله به نکتهای اساسی در (اموال خدیجه و شمشیر علی) اشاره دارد که آگاهی از آن جهت روشن شدن ذهن مخاطبان ضروری است. زیرا وقتی گفته میشود اسلام با مال خدیجه و شمشیر علی پیش رفت، چنین به نظر میرسد که دین اسلام با همان زر و زور پیش رفته است.
شهید پاسخ مناسبی به این شبهه میدهد و مینویسد: «اگر دینی با زور پیش برود، آن چه دینی میتواند باشد؟ آیا قرآن در یک جا دارد که دین اسلام با زر و زور پیش رفت؟ آیا علی علیهالسلام یک جا گفت که دین اسلام با زر و زور پیش رفت؟ شک[ی وجود] ندارد که مال خدیجه به درد مسلمین خورد اما آیا مال خدیجه صرف دعوت اسلام شد؟ یعنی خدیجه پول زیادی داشت پول خدیجه را به کسی دادند و گفتند بیا مسلمان شو؟ آیا یک جا انسان در تاریخ چنین چیزی پیدا میکند؟ یا نه، در شرایطی که مسلمین و پیغمبر اکرم در نهایت درجه سختی و تحت فشار بودند، جناب خدیجه علیهاالسلام مال و ثروت خودش را در اختیار پیامبر گذاشت، ولی نه برای این که پیامبر ـ العیاذ بالله ـ به کسی رشوه بدهد و تاریخ نیز هیچ گاه چنین چیزی را نشان نمیدهد... پس اگر مال خدیجه نبود، فقر و تنگدستی شاید مسلمین را از پا در میآورد، مال خدیجه خدمت کرد، اما نه خدمت رشوه دادن... بلکه خدمت به این معنی که مسلمانان گرسنه را نجات داد. شمشیر علی بدون شک به اسلام خدمت کرد.... در شرایطی که شمشیر دشمن آمده بود، ریشه اسلام را بکند.»(۲۹)
منابع:
_________________________________________________________________________________۱ ـ تاریخ خمیس، ج ۱، ص ۲۶۳.
۲ ـ ریاحین الشریعه، ج ۲، ص ۲۰۲.
۳ ـ اعلام النبلا، ج ۲، ص ۱۱۱. اسد الغابه، ج ۳، ص۲۱.
۴ ـ استیعاب، ج ۴، ص ۱۸۱۷.
۵ ـ درباره سال ازدواج تاریخ خمیس، ج ۱، ص ۲۶۴. سیره حلبی، ج ۱، ص ۴۰، مشهور ۴۰ سالگی است.۶ ـ الفصول المهمه، ص ۲۹.
۷ ـ کفایه الطالب، ص ۲۰۶.
۸ ـ امیرالمؤمنین در عهد پیامبر، صادق صدر، ص ۵۹.
۹ ـ فروغ ولایت، ص ۱۷، به نقل از کشف الغمه، ج ۱، ص ۹۰.
۱۰ ـ نهج البلاغه عبده، ج ۲، ص ۱۸۲، خطبه قاصعه.۱۱ ـ نهج البلاغه عبده، ج ۲، ص ۱۸۲.
۱۲ ـ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۳، ص ۲۰۸.
۱۳ ـ مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۱۳۶ـ ج ۳ الغدیر، ص ۱۹۱ تا ۲۱۳ را بخوانید.۱۴ ـ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.
۱۵ ـ امیرالمؤمنین در عهد پیامبر، محمد صادق صدر، ترجمه دکتر سید جمال موسوی، ص ۸۹، نقل از سیره سید احمد زینی بن دحلال، ص ۱۰۴.
۱۶ ـ نهج البلاغه، خطبه قاصعه.۱۷ ـ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۳، ص ۱۹۷.
۱۸ ـ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۰۸.
۱۹ ـ مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۱۸۵؛ سبط جوزی، در تذکره الخواص، ص ۱۷۰؛ استیعاب، ج ۱۴، ص ۱۱۱.
۲۰ ـ سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۱۰۳، ۳۵۳، ۳۵۴.
۲۱ ـ همان، ج ۲، ص ۱۰۳.
۲۲ ـ ریاحین الشریعه، ج ۲، ص ۲۰۹، نقل از بحارالانوار، ج ۶.
۲۳ ـ اعلام النبلا، ج ۲، ص ۱۱۱، تاریخ طبری، ج ۱۱، ص ۵۹۳.
۲۴ ـ نهایه الارب، ج ۱۸، ص ۱۷۱.
۲۵ ـ استیعاب، ج ۴، ص ۱۸۸۲؛ مقاتل الطالبین، ص ۱۳۰.
۲۶ ـ من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۹۶.
۲۷ ـ کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۳۱؛ بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۱۸.
۲۸ ـ بحار، ج ۱۹، ص ۶۳.
۲۹ ـ سیری در سیره نبوی، صص ۲۴۸ ـ ۲۴۵.
نگاهی به آموزههای تربیتی در زندگی حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
حضرت خدیجه همسر گرامی رسول اکرم صلی الله علیه و آله، ۶۸ سال پیش از هجرت نبوی صلی الله علیه و آله در شهر مکه به دنیا آمد . پدر وی خویلد بن اسد و مادرش فاطمه دختر زائده بن اصم میباشد .
او در چهل سالگی با حضرت محمد صلی الله علیه و آله که ۲۵ سال از عمر شریفش را سپری کرده بود ازدواج نمود . بنابر قول مشهور ثمره ازدواج خدیجه شش فرزند به نامهای قاسم، عبدالله، رقیه، زینب، امکلثوم و فاطمه علیها السلام بود . قبل از اسلام وی به خاطر دارا بودن صفات پسندیده و فضائل اخلاقی و پاکدامنی، «طاهره» لقب گرفت . ثروت خدیجه در میان اهل مکه بینظیر بود و اهالی مکه با اموال وی به صورت مضاربهای تجارت میکردند . خدیجه پس از ازدواج با پیامبر همه آن ثروت را در اختیار حضرت رسول نهاد و بدین ترتیب از جنبه اقتصادی دین اسلام را تقویت نموده و در گسترش آن نهایت تلاش خود را به جای آورد . مقام او در نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حدی بود که در مدت ۲۵ سال زندگی مشترک با این بانوی با عظمت، آن حضرت به خاطر تکریم وی با هیچ زنی ازدواج نکرد و بهترین دوران جوانی خویش را به وی بخشید . بعد از رحلتحضرت خدیجه، رسول گرامی اسلام همیشه به یاد محبتها و تلاشهای او بود . بنابر برخی اقوال خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با دو نفر دیگر بنامهای «ابو هاله بن زراره تمیمی» و «عتیق بن عائذ مخزومی» نیز ازدواج کرده بود . این یاور با وفای رسالتبعد از ۲۵ سال زندگی در کنار حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله در دهمین سال بعثت در ۶۵ سالگی و در دهم ماه رمضان چشم از جهان فرو بست و قلب رسول خدا صلی الله علیه و آله و مسلمانان را داغدار نمود . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیکر پاک او را در حجون با دستهای خویش به قبر گذاشت و از شدت حزن و اندوه سال وفات او را که با فاصله اندکی از رحلت ابوطالب علیه السلام رخ داده بود، عام الحزن (سال اندوه) نامید . امیرالمؤمنین علی علیه السلام به پاس خدمات آن دو بزرگوار به جهان اسلام اشعاری جانسوز سروده و در بخشی از آن حزن و ماتم قلبی خویش را بیان داشته است: اعینی جودا بارک الله فیکما علی هالکین لا تری لهما مثلا علی سید البطحاء وابن رئیسها وسیده النسوان اول من صلی مهذبه قد طیب الله خیمها مبارکه والله ساق لها الفضلا فبت اقاسی منهما الهم والثکلا مصابهما ادجی الی الجو والهواء (۱) ای چشمان من! احسنتبر شما، [اشک بریزید] در فراق آن دو بزرگواری که نظیر ندارند . بر سرور سرزمین بطحاء و فرزند رئیس آن و بر بانوی بانوان که نخستین نمازگزار بود [ . آن بانوی] پاکدامنی که خداوند خصلتهای او را پاکیزه کرده است [ . بانوی ] مبارکی که خداوند برتری را به سوی او رانده است . مصیبت این دو عزیز فضا را بر من تیره و تار ساخته و [از این پس] شبها را در اندوه و حزن این دو سر میکنم .» در این نوشتار بر آن شدیم که نقش این بانوی خجسته را در گسترش آموزههای مکتب تربیتی اسلام مورد توجه قرار داده و مواردی قابل توجه از آن را به خوانندگان گرامی تقدیم داریم . به امید اینکه بتوانیم از این شخصیتبرجسته و بانوی نمونه در جهان اسلام درسها آموخته و با شناخت فضائل و مناقب آن بزرگوار، از او به عنوان اسوه و الگوی تربیتی پیروی کنیم . ۱- فضائل اخلاقی و علمی مطالعه تاریخ زندگی حضرت خدیجه علیها السلام نشان میدهد که او هم در دوران جاهلیت و هم بعد از بعثتخاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله دارای فضائل اخلاقی و کمالات معنوی بوده است . او در جامعه خود به عنوان یک الگوی زن برتر، تاثیر بسزایی در گسترش صفات نیک انسانی داشته است . سخاوت، کرامت، ایثار و فداکاری، عفت و پاکدامنی، دوراندیشی و درایت و توجه به مستمندان، عطوفت و مهربانی و صبر و استقامت، از جمله فضیلتهای پسندیده ایست که صفحات تاریخ این زن نمونه را نشان میدهد . به همین جهت آن بانوی یگانه در میان زنان رسول خدا صلی الله علیه و آله شرایط هم کفو بودن را احراز نمود و یک همتای واقعی برای حضرت محمد صلی الله علیه و آله بود . عدم ازدواج مجدد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در زمان حیات خدیجه کبری علیها السلام نشانگر جاذبههای معنوی و فضائل اخلاقی بیشمار در وجود آن حضرت است، که بدون تردید برخورداری از آن صفات نقش مهم و اساسی در زندگی رسول خدا صلی الله علیه و آله داشته است . به همین جهت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این بانوی تربیتیافته را از برترین زنان بهشتی شمرده و میفرماید: «افضل نساء اهل الجنه خدیجه بنتخویلد وفاطمه بنت محمد ومریم بنت عمران وآثیه بنت مزاحم امراه فرعون (۲) ; بهترین زنان اهل بهشت عبارتند از: خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم [یعنی] زن فرعون .» وفاداری این بانوی آسمانی در راه رسیدن به اهداف والای همسر خویش، مورد توجه سیرهنویسان و محققان قرار گرفته است . او از اولین لحظات بعثت، به رسولخدا صلی الله علیه و آله ایمان آورد و تا آخرین لحظات برایمان خود پای فشرد و لحظهای شک و تردید به دل راه نداد . گذشته از فضائل اخلاقی، او از کمالات علمی نیز برخوردار بود . تاریخ گواهی میدهد که خدیجه در مورد دانش عصر خود اطلاعات فراوانی داشت و از کتابهای آسمانی آگاه و از نظر عقل و درایت و زیرکی بر تمام زنان حتی بسیاری از مردان معاصر برتری داشت . بنابراین او دارای تمام کمالات و امتیازهایی بود که یک زن میتواند داشته باشد . با توجه به نکات یاد شده، خدیجه به عنوان اولین بانوی مسلمان در ترویج فرهنگ اسلامی و الگوهای یک زن مسلمان و با کمال نقش والای خود را ایفا کرده است و بانوان بسیاری از تربیت عملی وی درسها آموختهاند . اهمیت فضائل اخلاقی و کمالات انسانی در وجود این بانوی با فضیلت آنگاه به اوج خود میرسد که نگاهی به وضع زن در ایام جاهلیت و قبل از بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بیندازیم . زن در آن روز نه تنها از حقوق خود محروم بود و با رقت آورترین وضع زندگی میکرد، بلکه به عنوان مایه ننگ و عار و موجودی شوم زنده به گور میشد . خدیجه در چنین عصری اثبات نمود که یک زن نه تنها حق حیات دارد و باید حقوق مسلم خود را استیفا نماید، بلکه میتواند با اعمال شایسته و تلاش و کوشش، به مرحلهای برسد که خداوند متعال به او سلام برساند; همچنان که امام باقر علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل میکند: شبی که در معراج بودم، به هنگام بازگشت از سفر معراج به جبرئیل گفتم: ای جبرئیل! آیا خواستهای از من داری؟ گفت: خواهش من این است که از طرف خداوند و من، به خدیجه سلام برسانی . (۳) ۲- پرورش فرزندان صالح بدون تردید، مادر به عنوان مؤثرترین عامل محیطی و وراثتی در پرورش و رشد شخصیت کودک نقش به سزایی دارد . حضرت خدیجه علاوه بر این که به نص قرآن مادر روحانی همه مؤمنین است، به عنوان مادری شایسته و با ایمان در دامن خویش فرزندان نیک و صالحی برای رسولالله صلی الله علیه و آله تربیت نمود . وی شش فرزند برای پیامبر به دنیا آورد و در دامن پر مهر خویش پرورش داد که در میان آنها حضرت فاطمه علیها السلام از رتبه خاصی برخوردار است . دختری که رهبری اسلام بعد از پیامبر اکرم و علی علیه السلام از نسل او پدید آمد و ادامه یافت . این دختر با مادرش آنچنان ارتباط تنگاتنگ داشت که هنگام رحلتحضرت خدیجه، فاطمه علیها السلام که در حدود پنجسال داشتشدیدا بیتابی میکرد و به دور پدر بزرگوارش میچرخید و میگفت: «یا ابه این امی; پدر جان! مادرم کجاست؟» حضرت جبرئیل نازل شد و فرمود: یا رسولالله! خداوند میفرماید: سلام ما را به فاطمه برسان و به او اطلاع بده که مادرش خدیجه در خانههای بهشتی با آسیه و مریم زندگی میکند . (۴( این دختر پاکیزه، هنگام رحلت مادر وقتی احساس کرد که حضرت خدیجه شدیدا در فراق او و پدر ارجمندش ناراحت است و نگران تنهایی و بییاوری حضرت محمد صلی الله علیه و آله میباشد، به مادرش دلداری داده و گفت: «یا اماه! لاتحزنی ولاترهبی فان الله مع ابی)۵( مادر جان! اندوهگین و مضطرب نباش، زیرا خداوند یار و یاور پدرم میباشد .» امامان معصوم علیهم السلام نیز همیشه به وجود چنین مادری افتخار میکردند; همچنانکه حضرت مجتبی علیه السلام هنگامی که با معاویه مناظره میکرد، در مورد یکی از علل انحراف معاویه از محور حق و انحطاط اخلاقی وی و سعادت و خوشبختی خود به نقش مادر در تربیت افراد اشاره کرده و فرمود: معاویه! چون مادر تو «هند» و مادربزرگت «نثیله» میباشد [و در دامن چنین زن پست و فرومایهای پرورش یافتهای] این گونه اعمال زشت از تو سر میزند و سعادت ما خانواده در اثر تربیت در دامن مادرانی پاک و پارسا همچون خدیجه علیها السلام و فاطمه علیها السلام میباشد . (۶(امام حسین علیه السلام در روز عاشورا برای معرفی خویش و آگاه کردن دلهای بیدار، به مادرش فاطمه علیها السلام و مادربزرگ شایسته و فداکارش حضرت خدیجه اشاره نموده و فرمود: «انشدکم الله هل تعلمون ان امی فاطمه الزهراء بنت محمد؟ ! قالوا: اللهم نعم . . . انشدکم الله هل تعلمون ان جدتی خدیجه بنتخویلد اول نساء هذه الامه اسلاما؟ ! قالوا: اللهم نعم (۷) ; شما را به خدا قسم میدهم! آیا میدانید که مادر من «فاطمه زهرا» دختر محمد [مصطفی صلی الله علیه و آله ] است؟ ! گفتند: آری [ . . . فرمود: ] شما را به خدا قسم میدهم! آیا میدانید که مادربزرگ من خدیجه دختر خویلد، نخستین زنی است که اسلام را پذیرفت؟ ! گفتند: آری .» حضرت خدیجه علاوه بر اینکه در دامان پر مهر و عطوفتخویش فرزندان پیامبر را پرورش داد، فرزندان شایستهای را نیز قبل از ازدواج با پیامبر تربیت کرده بود که از جمله آنها هند بن ابی هاله میباشد . او (هند) در مدت سه شبانه روزی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در هنگام هجرت در غار ثور مخفی شده بود، به همراه علی علیه السلام دور از چشم مشرکان مکه محرمانه به پیامبر صلی الله علیه و آله آذوقه میبرد و برمیگشت . وی مردی بزرگوار، شریف، فصیح و محدث بود و از شوهر دیگر خدیجه بنام ابی هاله بن زراره تمیمی متولد شده بود . (۸)
هند پسر خدیجه همان کسی است که امام حسن علیه السلام به عنوان دایی خود از وی نام میبرد . وی اوصاف و شمایل رسول خدا صلی الله علیه و آله را برای امام مجتبی علیه السلام توصیف میکرد و بسیار مورد علاقه رسولالله صلی الله علیه و آله بود . او بتهای مشرکان را میشکست (۹) و در جنگ جمل در رکاب حضرت علی علیه السلام به شهادت رسید . (۱۰) و (۱۱)
۳- توجه به نیازهای عاطفی و خواستههای فرزندان مهرورزی و محبتبه کودکان و رفع نیازهای معنوی و عاطفی فرزندان، یکی دیگر از اصول تربیتی اسلام میباشد . حضرت خدیجه به عنوان یک مادر دلسوز و مربی آگاه در این مورد حساسیت ویژهای داشت . ماجرای زیر بیانگر این ویژگی حضرت خدیجه میباشد . در ایام بیماری خدیجه که به مرگ وی انجامید، روزی اسماء بنت عمیس به عیادتش آمد، او خدیجه را گریان و ناراحت مشاهده کرد و به او دلداری داده و گفت: تو از بهترین زنان عالم محسوب میشوی، تو تمام اموالت را در راه خداوند بخشیدی، تو همسر رسول گرامی اسلام هستی و بارها تو را به بهشتبشارت داده است . با این همه چرا گریان و نگران هستی؟ خدیجه علیها السلام فرمود: اسماء! من در فکر این هستم که دختر هنگام زفاف نیاز به مادر دارد تا نگرانیها و اسرارش را به مادر بگوید و خواستههایش را به عنوان محرم اسرار مطرح نماید، فاطمه علیها السلام کوچک است، میترسم کسی نباشد که متکفل کارهای وی در هنگام عروسی شود و برایش مادری کند اسماء بنت عمیس گفت: ای بانوی من! نگران نباش من با تو عهد میکنم که اگر تا آن موقع زنده ماندم به جای تو برای فاطمه مادری کنم و نیازهای روحی و عاطفی وی را برطرف نمایم . بعد از وفات خدیجه علیها السلام هنگامی که شب زفاف حضرت فاطمه علیها السلام فرا رسید، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: همه زنها از اتاق عروس خارج شوند و کسی در آنجا باقی نماند . همه رفتند، اما پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله متوجه شد که هنوز اسماء بنت عمیس در اتاق باقی مانده است . فرمود: آیا نگفتم همه زنان بیرون روند؟ اسماء گفت: چرا یا رسولالله من شنیدم و قصد مخالفتبا فرمایش شما رانداشتم، ولی عهد من با خدیجه مرا بر آن داشت که در اینجا بمانم; چون با خدیجه پیمان بستهام که در چنین شبی برای فاطمه مادری کنم . (۱۲(حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله با شنیدن این سخن به گریه در آمد و فرمود: تو را به خدا سوگند برای این کار ایستادهای؟ اسماء عرض کرد: آری . پیامبر صلی الله علیه و آله دستبه دعا برداشته و برای اسماء بنت عمیس دعا کرد . (۱۳( همچنین حضرت خدیجه در مورد آینده دختر خردسال خویش خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دغدغههایی را به این ترتیب بیان نمود: یا رسولالله! این دختر من - با اشاره به حضرت فاطمه علیها السلام - بعد از من غریب و تنها خواهد شد . مبادا کسی از زنان قریش او را آزار برساند، مبادا کسی به صورتش سیلی بزند، مبادا کسی صدای خود را بر روی او بلند کند، مبادا کسی با او رفتاری تند و خشن داشته باشد . (۱۴)
۴- رعایت آیین شوهرداری یکی از برنامههای تربیتی اسلام، آموزش آیین شوهرداری به بانوان میباشد . اگر به آمار اختلافات خانوادگی و طلاق و ناهنجاریهای خانوادهها توجه شود، بخش قابل توجهی از این مشکلات به رفتارهای بانوان و زنان و دختران جوان بر میگردد و این همه، به خاطر ناآگاهی و عدم توجه به حقوق شوهران، رعایت نکردن آداب معاشرت، عدم آگاهی از اصول شوهرداری در اسلام است . حضرت خدیجه علیها السلام در ترویج آیین شوهرداری اسلامی و رعایتحقوق همسر، نهایت تلاش را به عمل میآورد . حضرت خدیجه علیها السلام با شیوههای مختلفی فضای خانواده را آرام نگاه داشته و امنیت روحی و روانی را برای شوهر و فرزندان برقرار و زمینه را برای رشد فضائل اخلاقی فراهم میآورد . در اینجا به برخی از روشهای تکریم شوهر و همسرداری حضرت خدیجه اشاره میکنیم: الف) ابراز محبت: حضرت خدیجه در فرصتهای مناسب به همسر گرامی خویش ابراز علاقه و محبت میکرد . او در قالب اشعاری زیبا درباره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، مکنونات قلبی خویش را چنین ابراز میدارد: فلو اننی امشیت فی کل نعمه ودامت لی الدنیا وملک الاکاسره فما سویت عندی جناح بعوضه اذا لم یکن عینی لعینک ناظره (۱۵)
«اگر تمام نعمتهای دنیا و سلطنتهای پادشاهان را داشته باشم و ملک آنها همیشه از آن من باشد، به نظر من به اندازه بال پشهای ارزش ندارد زمانی که چشم من به چشم تو نیفتد .» ب) طرح غیرمستقیم خواستهها بدون شک هر زنی از شوهر خویش انتظارات و توقعاتی دارد . این در خواستهای معقول زن، اگر در محیطی محبتآمیز و همراه با حفظ حریمهای اخلاقی باشد، امری پسندیدهتر و جذاب خواهد بود . اگر این خواستهها به صورت غیرمستقیم انجام گیرد، در تحکیم روابط خانوادگی و افزایش محبت تاثیری فوق العاده خواهد داشت . حضرت خدیجه علیها السلام خدمات زیادی را در خانه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله انجام داده و صدمات فراوانی متحمل شده بود، از این رو به صورت طبیعی میتوانست انتظارات و توقعاتی را نیز از آن حضرت داشته باشد، اما او هیچگاه خواستههای شخصی خویش را به صورت مستقیم بیان نمیکرد بلکه سعی میکرد آنها را به عنوان یک پیشنهاد و یا خواهش غیر مهم و در کمال ادب و احترام مطرح نماید . حضرت خدیجه در آستانه وفات خویش هنگامی که وصیتهای خود را بیان میکرد، آنها را در قالب یک گفت و گوی صمیمانه و محبتآمیز مطرح نمود . وی خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کرد: «یا رسولالله! چند وصیت دارم، البته من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هرگز از تو تقصیری مشاهده نکردم . تو نهایت درجه تلاش خود را به کار گرفتی و در خانه من زحمات و مشکلات زیادی را متحمل شدی و تمام دارایی خود را در راه خدا مصرف کردی . حضرت خدیجه علیها السلام عرض کرد: یا رسولالله! میخواهم خواستهای را توسط دخترم فاطمه به شما برسانم و شرم دارم آن را مستقیما بازگو نمایم . پیامبر از منزل خدیجه بیرون رفت . آنگاه خدیجه دخترش فاطمه را صدا کرد و به او گفت: عزیزم! به پدر بزرگوارت بگو که مادرم میگوید: من از قبر هراسناکم، دوست دارم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی کفن کرده و در قبر بگذاری . فاطمه علیها السلام به نزد پدر آمده و پیام مادرش را رساند . پیامبر صلی الله علیه و آله آن لباس را برای خدیجه فرستاد . هنگامی که فاطمه علیها السلام آن را آورد، نشاط زایدالوصفی وجود خدیجه را فرا گرفت . آنگاه حضرت خدیجه با دلی آرام چشم از جهان فرو بست . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مشغول تجهیز و غسل و حنوط وی شد، هنگامی که خواستخدیجه را کفن کند، حضرت جبرئیل امین نازل شد و گفت: یا رسولالله! خداوند سلام میرساند و میفرماید: کفن خدیجه به عهده ماست و آن یک کفن بهشتی خواهد بود . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اول با پیراهن خود و از روی آن با کفن بهشتی خدیجه را کفن کرد . ج) دلجویی و دلداری همسر خانواده کانون آرامش و راحتی بخش هر انسانی است . مردی که در بیرون خانه با هزاران مشکل و گرفتاری رو به روست و گاهی در راه رسیدن به هدف و کسب روزی حلال سخنان ناروا شنیده و لطمات روحی و جسمی زیادی را متحمل میشود، انتظار دارد که کسی از وی دلجویی کرده و حرف دلش را شنیده و با کلمات شفابخش و برخوردهای آسایش آفرین مرهم گذار دردهای انباشته در دل او باشد . حضرت خدیجه چنین همسری برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود . مشرکان با سخنان توهینآمیز و اعمال وقیحانهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را ناراحت میکردند و از این ناحیه مشکلات فراوانی پیش روی پیامبر اکرم بود، اما همه این گرفتاریها به وسیله خدیجه علیها السلام جبران میشد . او شخص پیامبر و مشکلات آن حضرت را آگاهانه درک میکرد و بدین جهت در پیشرفت اهداف آن حضرت تلاش مینمود و سخنانش را تصدیق میکرد و او را از تمام غمها و غصهها میرهانید . علامه سید شرف الدین در این مورد مینویسد: «او مدت ۲۵ سال با پیامبر صلی الله علیه و آله زندگی کرد بدون آنکه زن دیگری در زندگی او شریک شود و اگر در حیات باقی میماند، پیامبر باز هم شریک دیگری انتخاب نمیکرد . او در تمام طول زندگی زناشویی شریک درد و رنج پیامبر صلی الله علیه و آله بود، زیرا با مال خود به او نیرو میبخشید و با گفتار و کردار از او دفاع مینمود و به او در مقابل عذاب و درد کافران که در راه رسالت و ادای آن نصیبش میکردند تسلی میداد . او به همراه علی علیه السلام هنگام نزول نخستین وحی آسمانی به پیامبر صلی الله علیه و آله، در غار حرا بود . (۱۶)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد همسر گرامی خویش میفرماید: «خدیجه زنی بود که چون همه از من روی میگردانیدند او به من روی میکرد و چون همه از من میگریختند، به من محبت و مهربانی میکرد و چون همه دعوت مرا تکذیب میکردند به من ایمان میآورد و مرا تصدیق میکرد . در مشکلات زندگی مرا یاری میداد و با مال خود کمک میکرد و غم از دلم میزدود . (۱۷(خدیجه آنچنان در روح و جان همسر بزرگوارش تاثیر گذاشته بود که مدتها بعد از رحلتحضرت خدیجه علیها السلام، هرگاه حضرت رسول صلی الله علیه و آله گوسفندی را ذبح میکرد، میفرمود سهمی هم به دوستان خدیجه بفرستید، زیرا من وستخدیجه را هم دوست میدارم . ۵- برترین معیارهای انتخاب همسر هر جوانی در زندگی خویش نیاز به ازدواج دارد و ازدواج در اسلام، یک امر مقدس و عبادت محسوب میشود . دختر و پسری که میخواهند به سوی امر مقدس ازدواج قدم بردارند، اولین گام را از خود دوستی به سوی غیردوستی بر میدارند، آنان با امضای پیمان مقدس زناشویی از دایره خودخواهی بیرون رفته و با وارد شدنبه مرحله جدیدی از زندگی، بخشی از کمبودهای خود را جبران میکنند که از جمله آنها میتوان به بقای نسل، رسیدن به آرامش و سکون، تکمیل و تکامل، تامین نیاز جنسی، سلامت و امنیت اجتماعی و تامین نیازهای روحی و روانی اشاره کرد . اما در این میان مهمترین دغدغههای هر دختر و پسر جوان که در آستانه ازدواج قرار میگیرد، برترین معیارها و ملاکهای ازدواج در انتخاب همسر آیندهاش میباشد . حضرت خدیجه علیها السلام به عنوان الگوی دختران و زنان مسلمان در مورد انتخاب حضرت محمد صلی الله علیه و آله به عنوان همسر آینده خویش ملاکها و اصولی را مطرح میکند که از گفت و گوی وی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله معلوم میشود . خدیجه هنگام پیشنهاد ازدواج با رسول خدا صلی الله علیه و آله به وی گفت: به خاطر خویشاوندیتبا من، بزرگواریت، امانتداری تو در میان مردم، اخلاق نیک و راست گوئیت، مایلم با تو ازدواج کنم . (۱۸)
ارزش این انتخاب خدیجه آنگاه نمایان میشود که بدانیم او در آن هنگام، موقعیتی عالی و ممتاز در جامعه خود داشت و تمام امکانات و زمینهها برای ازدواج وی با هر یک از جوانان نامدار و ثروتمند قریش فراهم بود .
منابع:
___________________________________________________________________________________
۱) بحار الانوار، ج۳۵، ص۱۴۳; دیوان امام علی علیه السلام، ص۳۵۹ و مستدرک سفینه البحار، ج۴، ص۷۳ . ۲) مناقب امیرالمؤمنین علیه السلام، ج۲، ص۱۸۶ . ۳) بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۸۵ . ۴) امالی شیخ طوسی، ص۱۷۵ . ۵) فرهنگ سخنان حضرت فاطمه علیها السلام، ص۱۶۴ . ۶) الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۲۸۲ . ۷) الامالی شیخ طوسی، ص۴۶۳ . ۸) همان . ۹) اکمال الکمال، ج۱، ص۱۱۹ . ۱۰) مکارم الاخلاق، ص۱۱ . ۱۱) برخی از متفکران اسلامی معتقدند که حضرت خدیجه قبل از حضرت رسول صلی الله علیه و آله ازدواج نکرده بود و فرزندانی همچون هند خواهرزادگان وی بودند که حضرت خدیجه آنان را در دامان خود پرورش داد . ۱۲) اعیان الشیعه، ج۱، ص۳۸۰ . ۱۳) شجره طوبی، ج۲، ص۳۳۴ . ۱۴) همان . ۱۵) مستدرک سفینه البحار، ج۵، ص۴۴ . ۱۶) خدیجه، علی محمد علی دخیل، ص۳۱ . ۱۷) بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۳۱ . ۱۸) کشف الغمه، ج۲، ص۱۳۲ .
پیامبر(صلی الله علیه و اله) و خدیجه(سلام الله علیها)ادب و عاطفه
۹ شوّال سال ۲۸ قبل از هجرت، روزی بود که پیامبر اکرم(ص) خدیجه کبرا(س) آن بانوی بزرگ را به همسری گرفت.
آنچه میخوانید نگاهی کوتاه است به روابط عاطفی میان پیامبر(ص) و خدیجه(س) که اشارهای نیز به مقدمات این ازدواج دارد. زندگی مشترک پیامبر(ص) و خدیجه(س) درسآموز تمام مردان و زنانی است که جویای سعادت در زندگی خود هستند. عدم دلبستگی خدیجه به سیم و زر دنیا وتوجه به امور معنوی، عشق و علاقه به پیامبر(ص)، عطوفت و مهربانی متقابل رسول خدا(ص) و خدیجه(س)، ایثار و وفاداری نسبت به یکدیگر، همه و همه درسهای آموزندهای است برای جویندگان سعادت.شخصیت حضرت خدیجه(س)
خدیجه را نباید تنها یک بانوی سرمایهدار دانست. که شتران حامل مالالتجاره را به مناطق مختلف میفرستاد، و سودهای کلان بدست میآورد، بلکه وی به عنوان یک شخصیت معنوی، عفیف، پاکدامن و ایثارگر، دارای شناخت و فکر بلند و تیزبین مطرح بود.این بانوی بزرگ، حتی در دوران جاهلیت، که پاکدامنی جایگاهی نداشت، به دلیل عفّت و دامن پاکش، طاهره نامیده میشد. «و کانت تُدعی فی الجاهلّیه بالطّاهره لشدّه عفافها و صیانتها».(۱)
خدیجه آنچنان بر بلندای معنویت صعود کرده است که پیامبر خدا(ص) به کمال وی شهادت داده و فرموده است: «کمل من الرجال کثیر و لم یکمل من النساء الاّ أربع: آسیه بنت مزاحم امرأه فرعون، و مریم بنت عمران، و خدیجه بنت خویلد، و فاطمه بنت محمد(ص)».(۲)
مردان بسیاری قلّه کمال را فتح نمودهاند، ولی از زنان، چهار نفر به این قلّه دست پیدا کردهاند:آسیه دختر مزاحم و همسر فرعون، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد(ص)
این بانوی بامعرفت، آنچنان حقیقتشناس و تیزبین است که در میان همه مردان و زنان عصر بعثت، اولین فردی است که نبوت رسول خدا را تصدیق میکند، و مدال پرافتخار ایمان را بدست میآورد.(۳)
خدیجه از بهترین زنان بهشت و برگزیده خداوند تبارک و تعالی است.(۴)
مقام این بانوی بزرگ به اندازهای رفیع است که پیامبر خدا(ص) خطاب به وی فرمودند: «یا خدیجه انّ اللّه عزّ و جلّ لیباهی بکِ کرام ملائکته کلُّ یومٍ مرارا».(۵)خدیجه! خداوند عز و جل روزی چندین بار به عظمت تو در نزد ملائکه مقربش مباهات میکند.و در مورد دیگر نیز فرموده است: «قال جبرئیل: هذه خدیجه فاقرء علیهاالسلام من ربّها و منّی و بشّرها بیت فی الجّنه»(۶). سلام خداوند و مرا به خدیجه ابلاغ کن و مژده خانهای در بهشت را به او بده.زمینه ازدواج با رسول خدا(ص)
خدیجه از پیش مانند سایر مردم، محمد(ص) عزیز قریش را به عنوان فردی امین و درستکار میشناخت. بر همین اساس از حضرتش دعوت کرد تا مسؤولیت یکی از کاروانهای تجارتی وی را بپذیرد، و شاید هم میخواست شخص مورد علاقه خود را به دقت بیازماید. به هر حال، محمد(ص) مسؤولیت کاروان را پذیرفت. خدیجه هم غلام مورد اعتماد خود مَیْسره را همراه حضرتش نمود، تا هم کمککارش باشد، و هم هنگام بازگشت گزارش سفر را از وی دریافت کند.علایم نبوت در سفر تجارت
در بازگشت کاروان تجاری، آن چیزی که بیشتر از خیر و برکت و سود تجارت این سفر، به سرپرستی محمد(ص)، نظر خدیجه را به خود جلب نمود، گزارش دلانگیز میسره بود:
... در بین راه به صومعه راهبی رسیدیم. امین کاروان زیر سایه درختی که نزدیک صومعه بود قرار گرفت، راهب صومعه آمد و پرسید: این شخص چه کسی است که زیر این درخت آرمیده است؟
گفتم: مردی از قریش، از اهل حرم.گفت: تا کنون جز پیامبران خدا کسی زیر این درخت قرار نگرفته است!!خدیجه بسیار متعجب شد و تشنه شنیدن سخنان میسره، که وی اضافه کرد و گفت:در بین راه هوا به شدت گرم بود، ناگهان دو فرشته را دیدم که آمدهاند و بر سر امیر کاروان سایه افکندهاند و او زیر سایه فرشتگان حرکت میکرد.(۷)
این گزارش، آنچنان قلب خدیجه را از عشق به رسول خدا(ص) آکنده نمود که بلافاصله خود را به عموی دانشمند خویش، ورقه بن نوفل رسانید، و جریان را با وی در میان گذاشت.ورقه بن نوفل گفت: اگر این گزارش میسره درست باشد، محمد(ص) همان پیامبری است که بعثتش به این امت وعده داده شده است، و من اوصاف وی را در کتابها خواندهام.(۸)
عشق سرشار خدیجه به محمد(ص)
آن گزارش میسره، و این نوید ورقه بن نوفل، چنان طوفانی از محبت محمد(ص) در دل خدیجه ایجاد کرد که بیصبرانه حضرتش را طلبید و خطاب به وی چنین گفت:
«یا بنعم، انّی قد رغبت فیک لقرابتک و سطوتک فی قومک و امانتک و حسن خلقک و صدق حدیثک».(۹) ای پسرعمو، به دلیل خویشی، شرافت خانوادگی، امانتداری، حسن خلق و راستگویی که در شما سراغ دارم، به شما اشتیاق پیدا کردم.آنگاه برای ازدواج با پیامبر(ص) اعلام آمادگی کرد.این عمل خدیجه نشاندهنده این است که وی گرچه از نظر مال و ثروت ممتاز بود، اما دل به امور معنوی داشت. او طالب شخص با کمال بود، نه فرد پولدار.بر اساس همین دیدگاه بلند بود که خواستگارانی پولدار چون عقبه بنابیمعیط و صلت بنابییهاب، که هر کدام چهارصد غلام و کنیز داشتند را نپذیرفت(۱۰). اما در برابر شخص باکمالی چون رسول خدا(ص)، هم خود پیشنهاد ازدواج داد، و هم مهریه را از مال خود تعیین کرد. امام صادق(ع) میفرماید: در جلسه خواستگاری، خدیجه(س) وقتی ملاحظه کرد عمویش ورقه بننوفل در برابر سخنان ابوطالب از عهده پاسخ برنمیآید، بیدرنگ گفت:
«یا عمّاه انّک و ان کنت اولی بنفسی منّی فیالشهود، فلست اولی بی من نفسی، قد زوجّتک یا محمد نفسی و المطّهر علیّ فی مالی»(۱۱) عموجان ممکن است درمسایل دیگر اختیار مرا داشته باشید، ولی اینجا اختیار با خود من است. سپس گفت: ای محمد من خودم را به همسری شما درآوردم، و مهر را هم خودم از مال خود قرار میدهم.این کار خدیجه عشق غیر قابل توصیف وی را نسبت به رسول خدا(ص) میرساند، آن هم عشقی مقدس و معنوی که وراء همه امور مادی است، عشق به کمال است؛ عشق به صداقت است، عشق به امانت است، عشق به همه خوبیهاست، و در یک کلام عشق به خداست.این بانو میداند که همه سعادت و خوشبختی در ارتباط با فرستاده خدا است، و لذا در بیانی چنین میگوید: «سَعِدَتْ مَنْ تُکونُ لِمحمّدٍ قرینهً، فانّه یُزیِّنُ صاحِبَه»(۱۲) خوشبختی نصیب زنی است که همسر محمد(ص) گردد، زیرا محمد برای وی مایه افتخار است.محبت و علاقه دو جانبه
عشق و علاقه خدیجه به رسول خدا(ص) یکطرفه نبود، بلکه محبت دو جانبه بود. این واقعیت را ابوطالب(ع) در خطبه عقد چنین بیان کرد: « و له فی الخدیجه رغبه ولها فیه رغبه»(۱۳) خدیجه و محمد هر دو علاقهمند به یکدیگر هستند.چه خوش بیمهربانی هر دو سر بی
که یک سر مهربانی دردسر بی
همان گونه که خدیجه نسبت به رسول خدا(ص) شناخت پیدا نموده و به حضرتش علاقهمند شده بود، رسول خدا(ص) نیز کمالات خدیجه(س) را دریافته و او را شایسته برای همسری خود میدانست. و لذا با اینکه وی قبلاً دو شوهر دیگر کرده، و از نظر سنی بنا به قولی ۱۵ سال از رسول خدا بزرگتر بود(۱۴)او را از هر زن دیگر برای همسری خود مناسبتر دید، و با وی ازدواج نمود، و او را همواره مورد احترام و تجلیل قرار میداد.رسول خدا(ص) هیچ زنی را همتای خدیجه قرار نمیداد «یثنی علیها و یفضّلها علی سائر امّهات المؤمنین و یبالغ فی تعظیمها»(۱۵). او را ستایش میکرد و بر سایر همسران خود برتری میداد و در بزرگداشت و تکریم او تلاش زیاد مینمود.ادب خدیجه در برابر رسول خدا(ص)
بررسی زندگی مشترک رسول خدا(ص) و خدیجه(س) نشان میدهد که این دو شخصیت بزرگ که الگوی همه انسانهای باکمال میباشند، برای یکدیگر ارزش خاصی قائل بودند. وی نه تنها مال و ثروت خود را به رخ شوهر که دستش از مال دنیا تهی بود نمیکشید، بلکه با افتخار ثروت کلان خود را در اختیار همسر خویش قرار داد. وقتی پیشنهاد ازدواج را به حضرتش داد، حضرت در مقابل این پیشنهاد فرمود: «یا عم ابنه أنت امرأه ذات مال و أنا فقیر لاأملک الاّ ما تجودین به علیّ و لیس مثلک من یرغب فی مثلی و أنا أطلب امرأه یکون حالها کحالی و مالها کمالی».شما بانویی هستید دارای ثروت و من فردی فقیرم که چیزی در اختیار ندارم، کسی دارای موقعیت تو رغبت به کسی مثل من پیدا نمیکند، من جویای همسریام که حالش مانند حال خودم و از نظر مالی همتای خود من باشد.بانوی باکمال قریش که شرافت و کمال با ذاتش عجین بود، در پاسخ گفت: «واللّه یا محمد ان کان مالک قلیلاً فمالی کثیر، و من یسمح لک بنفسه کیف لا یسمح لک بماله، و أنا و مالی و جواری و جمیع ما املک بین یدیک و فی حکمک لا امنعک منه شیئا».به خدا سوگند ای محمد اگر تو مالی نداری، من ثروت زیادی دارم، و کسی که خود را در اختیار تو قرار داده است، چگونه مالش در خدمت شما نباشد، من و سرمایهام، و کنیزانم و آنچه که در اختیار دارم از آن شماست، و تحت امر شماست و هیچ منعی از طرف من نیست.آنگاه اشک در چشمانش حلقه زد و گفت:واللّه ما هب نسیم الشمال
الاّ تذکرت لیالی الوصالی
ولا أضامن نحوکم بارق
الاّ توهمت لطیف الخیال
جور اللیالی خصّنی بالجفا
منکم و من یأمن جور اللیالی
رقوا و جودوا و اعطفو و ارحموا
لا بّد لی منکم علی کل حال(۱۶)
به خدا سوگند هر وزش نسیم، مرا به یاد شبهای وصال میاندازد
و چون از سوی (خانه) شما فروغی درخشیدن میگیرد، میپندارم که آن نور شبح و سایه شما است
درد و جور شبانهای از (فراق) شما کشیدهام، و چه کسی (دلدادهای ) است که از جور و رنج شبانه در امان باشد
ترحم و دلسوزی کنید، و عطوفت به کار گیرید، که در هر حال مرا گریزی از (دلبستگی) به شما نیست.ممکن است کسی گمان کند، این ادب و احترام خدیجه آن هم نسبت به شوهری چون رسول خدا(ص) یک امر عادی و طبیعی است، در حالی که با اندک توجهی میشود دریافت که ادب خدیجه نسبت به شوهر عزیزش، فراتر از ادب یک زن در برابر شوهر است.وی از آن جهت که شخصیت رسول خدا را شناخته، و رفعت مکان وی را درک کرده است، این گونه محترمانه برخورد میکند.این ادب و احترام، حتی قبل از ازدواج نیز از این بانو نسبت به عزیز قریش دیده میشود. خدیجه هنگامی که از امین قریش برای سرپرستی کاروان تجارتی استفاده میکند، به دو غلام خود، میسره و ناصح میگوید: «اعلما قد ارسلت الیکما امینا علی اموالی و انه امیر قریش و سیّدها، فلا یدٌ علی یده، فان باع لایمنع، و ان ترک لا یؤمر، فلیکن کلامکما بلطف و أدب و لا یعلوا کلامکما علی کلامه».من امینی بر اموال خود گماشتم، همو که امیر بزرگ قریش است، دستی بالای دست او نیست. اگر تصمیم بر فروش متاعی بگیرد، نباید کسی مانع شود. اگر تصمیم گرفت چیزی نفروشد، کسی حق ندارد دستوری به او بدهد. شما موظفید با لطف و ادب با وی سخن بگویید، و بالای حرف او حرفی نزنید.قدردانی رسول خدا(ص) از خدیجه(س)
اگر خدیجه نسبت به همسر گرامی خود این گونه رعایت ادب و احترام میکند، رسول خدا(ص) نیز از خدیجه به نحو شایستهای قدردانی مینماید، و برای خدیجه احترام خاصی قائل میشود، که در اینجا به نمونههایی از آن اشاره میشود.رسول خدا(ص) در زندگی، خود با رأی و نظر خدیجه مخالفت نمینمود. مثلاً وقتی ابوالعاص، پسر خواهر خدیجه، زینب، دختر رسول خدا را خواستگاری نمود، «فسألت خدیجه رسولاللّه(ص) ان یزوّجه و کان رسولاللّه لا یخالفها»، خدیجه از رسول خدا(ص) خواست که زینب را به وی تزویج کند، و رسول خدا(ص) پیشنهاد وی را پذیرفت چون رویّه حضرت بر این بود که مخالفت خدیجه نمینمود.(۱۸)
رسول خدا(ص) آن چنان به خدیجه محبت داشت و قدردان بود که قبل از خدیجه همسری اختیار ننموده و تا خدیجه زنده بود نیز همسری اختیار نکرد.(۱۹)
این قدردانی رسول خدا(ص) نسبت به خدیجه تنها به زمان حیات او خلاصه نمیشد، بلکه پس از مرگ وی نیز همواره او را یاد میکرد و از وی تجلیل به عمل میآورد. با آنکه همسران دیگری داشت هر وقت به یاد خدیجه میافتاد از وی به خوبی یاد میکرد و گریه مینمود.روزی عایشه گفت: ای رسول خدا، چقدر از خدیجه یاد میکنید! خدیجه پیرزنی بود از دست شما رفت، خدا بهتر از خدیجه را به شما عنایت کرده است!!رسول خدا(ص) برآشفته گشت و فرمود: «صدّقتنی اذ کذبتم و آمنت بی اذ کفرتم و ولدت لی اذ عقمتم»(۲۰). او زمانی نبوت مرا تصدیق کرد که شما مرا تکذیب مینمودید. به من ایمان آورد، شما کافر بودید. وی مادر فرزندان من است، در حالی که شما چنین نیستید.عایشه میگوید: من بعد از این با ذکر خیر خدیجه خود را نزد پیامبر(ص) عزیز میکردم!عشق و عاطفه رسول خدا(ص) به همسر باکمالش به حدّی رسیده بود که دوستان خدیجه نیز از آن بهرهمند بودند.عایشه میگوید: پیرزنی وارد بر رسول خدا(ص) شد، و از سوی حضرت مورد احترام خاصی واقع شد. پیرزن که از محضر رسول خدا(ص) خارج شد، پرسیدم: این زن چه کسی بود که این گونه مورد الطاف شما واقع شد؟
رسول خدا(ص) فرمود: این زن از دوستان خدیجه است. وقتی خدیجه زنده بود، زیاد نزد ما میآمد.(۲۱)
اینها همه به خاطر شخصیت والای خدیجه(س) و فداکاریهای آن بانوی بزرگ بود. خدیجهای که داخل خانه پیامبر(ص) پناه آن حضرت به حساب میآمد و تمام ناراحتیها و شکنجههای جسمی و روحی وارده از سوی قریش را با عواطف غیر قابل وصف خود، جبران مینمود.خدیجهای که مادر فرزندانش، یعنی: قاسم، طاهر، طیب، زینب، رقیّه و امکلثوم بود، و از همه مهمتر مادر امالائمه زهرای مرضیه(سلاماللّه علیها) بود، که اگر هیچ افتخاری برای خدیجه(س) نبود، جز اینکه وی مادر فاطمه است، برای وی کافی بود.و اینچنین بود که از دست دادن خدیجه برای رسول خدا(ص) بسیار ناگوار و دشوار بود، به گونهای مرگ خدیجه در روح و روان رسول گرامی اسلام، اثر گذاشت که سال درگذشت وی را که قرین وفات حضرت ابوطالب(ع) بود (عامالحزن) نامید، و پس از وفاتش نیز هرگاه به یاد خدیجه میافتاد، یا کسی از وی نام میبرد، چشمان مبارکش پر از اشک شده و از خوبیهای خدیجه سخن میگفت.
منابع:
__________________________________________________________________________________________
۱ـ سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۱.۲ـ تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۳۴۶.۳ـ بحار، ج۱۶، ص۲. سیره ابن هشام، ج۱، ص۲۵۷. سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۰۹.۴ـ بحار، ج۱۶، ص۲.۵ـ عوالم العلوم، ج۱۱، ص۴۱.۶ـ صحیح بخاری، چاپ دارالقلم، ج۵، ص۱۱۲.۷ـ سیره ابنهشام، ج۱، ص۱۹۹.۸ـ همان، ج۱، ص۲۰۳.۹ـ همان، ج۱، ص۲۰۱.۱۰ـ بحار، ج۱۶، ص۲۲.۱۱ـ فروع کافی، کتاب النکاح، باب خطب النکاح، ح۹.۱۲ـ بحار، ج۱۶، ص۲۳.۱۳ـ فروع کافی، کتاب النکاح، باب خطب النکاح، ح۹.۱۴ـ سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۱.۱۵ـ همان، ج۲، ص۱۱۰. صحیح بخاری، ج۷، ص۱۰۷.۱۶ـ بحار، ج۱۶، ص۵۵.۱۷ـ همان، ص۲۹.۱۸ـ سیره ابنهشام، ج۲، ص۳۰۶.۱۹ـ سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۰.۲۰ـ بحار، ج۱۶، ص۸. سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۲، ۱۱۷.۲۱ـ بحار، ج۱۶، ص۸.
نسب خدیجه :
«و این مثل خدیجه.صدقتنی حین کذبنی الناس» (۱)
چنانکه میدانیم فاطمه (س) دختر محمد (ص) ،رسول خدا،پیغمبر اسلام،و مادر او خدیجه دختر خویلد است.از زندگانی خدیجه پیش از آنکه بازدواج پیغمبر (ص) در آید،
جز اشارتهائی کوتاه در دست نداریم.در مصادر دست اول گاه بگاه نام او و پدر و عموزاده او بمناسبت ارتباط آنان با پارهای حادثهها دیده میشود.خویلد بن اسد بن عبد العزی بن-قصی بن کلاب،از تیرهای معروف و از محترمان قریش است.خویلد در دوره جاهلیت مهتر طائفه خود بود.در جنگ فجار (۲) دوم،در روزی که بنام شمطه معروف است،و در آن روز قریش آماده جنگ با کنانه شد،ریاست طائفه اسد را داشت. (۳) نوشتهاند هنگامی که تبع میخواستحجر الاسود را به یمن ببرد،خویلد با او به نزاع برخاست (۴) این ایستادگی نشان دهنده موقعیت ممتاز او در آن عصر است.پسر عموی خدیجه ورقه بن نوفل از کاهنان عرب بوده است و چنانکه نوشتهاند از کتابهای ادیان پیشین اطلاع داشت.چون رسول اکرم بهنگام نزول نخستین دستههای وحی مضطرب گردید،خدیجه او را نزد ورقه،برد.ورقه پس از آنکه از او پرسشهائی کرد به خدیجه مژده داد که او پیغمبر این امتخواهد بود (۵) خدیجه پیش از ظهور اسلام از زنان بر جسته قریش بشمار میرفته است تا آنجا که او را طاهره و سیده زنان قریش میخواندند.پیش از آنکه به عقد رسول اکرم در آید نخست زن ابو هاله هند بن نباش بن زراره (۶) و پس از آن زن عتیق بن عائذ از بنی مخزوم گردید (۷) وی از ابو هاله صاحب دو پسر و از عتیق صاحب دختری گردید.اینان برادر و خواهر مادری فاطمه (ع) اند.پس از این دو ازدواج،با آنکه زنی زیبا و مالدار بود و خواهان فراوان داشت،شوی نپذیرفت و با مالی که داشتبه بازرگانی پرداخت.تا آنگاه که ابو طالب از برادرزاده خود خواست او هم مانند دیگر خویشاوندانش عامل خدیجه گردد،و از سوی او به تجارت شام رود و چنین شد.پس از این سفر تجارتی بود که به زناشوئی با محمد (ص) مایل گردید،و چنانکه میدانیم او را به شوهری پذیرفت.چنانکه بین مورخان شهرت یافته و سنت نیز آنرا تایید میکند،خدیجه بهنگام ازدواج با محمد (ص) چهل سال داشت.ولی با توجه به تعداد فرزندانی که از این ازدواج نصیب او گشت،میتوان گفت،تاریخ نویسان رقم چهل را از آنجهت که عدد کاملی است انتخاب کردهاند.در مقابل این شهرت،ابن سعد باسناد خود از ابن عباس روایت میکند که سن خدیجه هنگام ازدواج با محمد (ص) بیست و هشتسال بوده است. (۸)
جز ابراهیم که از کنیزکی آزاد شده بنام ماریه قبطیه متولد شد،دیگر فرزندان پیغمبر:زینب. رقیه.ام کلثوم.فاطمه (ع) قاسم و عبد الله (۹) همگی از خدیجهاند.قاسم در سن دو سالگی پیش از بعثت و عبد الله در مکه پیش از هجرت مرد.اما دختران به مدینه هجرت کردند و همگی پیش از فاطمه (ع) زندگانی را بدرود گفتند.خدیجه نخستین زنی است که به پیغمبر ایمان آورد.هنگامی که پیغمبر دعوت خود را آشکار کرد و ثروتمندان مکه رودرروی او ایستادند،و بآزار پیروان او و خود وی نیز برخاستند،ابو طالب برادر زاده خود را از گزند این دشمنان سرسختحفظ میکرد،اما خدیجه نیز برای او پشتیبانی بود که درون خانه بدو آرامشو دلگرمی میبخشید.برای همین خوی انسانی و خصلت مسلمانی است که رسول خدا پیوسته یاد او را گرامی میداشت. (۱۰)
فاطمه اطهر بانوی بزرگ اسلام،از چنان پدر و چنین مادری زائیده شد.کی و در چه تاریخ؟، روز و بلکه سال آن بدرستی روشن نیست.یعنی تاریخ نویسان در آن همداستان نیستند.روشن کردن زاد روز و یا سال مرگ شخصیتهای بزرگ (زن یا مرد) هر چند از نظر تاریخی با ارزش و قابل بحث است،و ما نیز در این باره به جستجو خواهیم پرداخت،اما از نظر تحلیل شخصیتها چندان مهم بنظر نمیرسد.آنچه از زندگانی مردمان برجسته و استثنائی برای نسلهای بعد اهمیت دارد،اینستکه بدانند آنان که بودند؟چگونه تربیتشدند؟چگونه زیستهاند.؟چه کردهاند؟چرا کردند؟چه اثری در محیط خود،و پس از خود نهادند.اما کی زادند؟و کی مردند؟اینان میپرسند چرا در این زمینه باید جستجو کرد؟معلومست روزی بدنیا آمدهاند،و در روزی در گذشتهاند.شاید هم حق بطرف اینان باشد.چنین شخصیتها هرگز نمیمیرند و همیشه با تاریخ زندهاند.اما تاریخ نویس تعیین سال زادن و مردان چنین کسان را جزء پیشه خود میداند.هم بخاطر پیروی از سنتی که مورخان و یا نویسندگان سیره و شرح حال،خود را موظف به پیروی آن میبینند.و هم بدان جهت که این تاریخها با همه حوادثی که در زندگانی قهرمان تاریخ پدید شده بنوعی مربوط میشود.در این کتاب،اگر چنین ضرورتی در کار باشد،باید بگویم با همه کوششی که بکار رفته است متاسفانه درباره سال تولد دختر پیغمبر (ص) اطلاع درست و دقیقی نمیتوان داد.تنها زاد روز دخترپیغمبر نیست که تاریخ نویسان در آن همداستان نیستند،تاریخ پیشوایان دین و ائمه معصومین و نیز تاریخ تولد و مرگ رسول اکرم،هیچیک مورد اتفاق مورخان نیست.اینهمه اختلاف برای چه پدید آمده است؟در فصل نخستین،پاسخی کوتاه داده شد.در آن دورهها ضبط وقایع و نوشتن آن معمول نبود.راویان آنچه میشنیدند بخاطر میسپردند،و مردم آنچه سالخوردگان قوم میگفتند میپذیرفتند.گاهی رویدادهای مهم و یا حادثههائی که تازگی داشت مبدا تاریخی میشد و آنرا زاد روز یا سال مرگ شخصیتهای بزرگ به حساب میگرفتند.چنانکه ما،در زندگانی خود از بزرگتران شنیدهایم:سالی که فلان سیل آمد.سال خرابی فلان شهر.سال گرانی.سال وبائی و همچنین...معلوم است که مردم معاصر با این حادثه و نیز تا سالیانی چند پس از آن،این تاریخ را بخاطر داشته و حساب خود را بر پایه آن مینهادهاند اما پس از گذشت مدتی دراز،خود آن حادثه نیز در شمار مجهولات قرار میگیرد.مورخان نوشتهاند پیغمبر (ص) در عام الفیل متولد شد،سالی که ابرهه با پیلان خود برای ویران کردن خانه کعبه به مکه آمد.عام الفیل تا سالیانی برای مردم مکه معلوم بوده است،اما برای ما که میخواهیم بدانیم این حادثه در چه سالی رخ داده خود مسالهای است.تازه اگر پیش آمدها را که مبدا تاریخ میشود درستبدانیم و فراموش شدن تاریخ دقیق آنها را برای شاهدان عینی نادیده بگیریم،این پرسش پیش میآید:مگر حافظه راویان هر چند هم نیرومند باشد برای همیشه از اشتباه مصون میماند؟بر فرض که دسته نخست راویان اشتباه نکنند،در طول یکصد سال تقریبا سه نسل جای خود را بدیگری میدهد،چه کسی ضمانت میکند که همه راویان این سلسلهها از قوت حافظه به درجه کمال برخوردار باشند؟اینکه دو پا چند گواه مورد اعتماد،کسی را به قوت حفظ بستایند،شاید از نظر علم روایت و یا درایت و یا از جنبه کارفقیه و یا اصولی دلیلی بحساب آید،ولی در رویدادها که اثر عملی ندارد،چنین ضابطهها کافی نیست.این دو سبب که نوشتیم برای پیدا شدن اختلاف در ضبط حادثههای تاریخی کافی است،چه رسد که سببهای دیگر نیز بدان افزوده شود.و اتفاقا چنانکه خواهیم دید در مورد شخصیت مورد بحث ما چنین است.در حالی که عموم نویسندگان سیره و مورخان اهل سنت و جماعت،تولد فاطمه (ع) را نجسال پیش از بعثت نوشتهاند،تذکره نویسان و علمای بزرگ شیعه معتقدند وی سال پنجم بعثت متولد شده است.ابن سعد در طبقات (۱۱) و طبری در تاریخ (۱۲) و بلاذری در انساب الاشراف(۱۳)و ابن اثیر در کامل (۱۴) و ابو الفرج اصفهانی در مقاتل الطالبین (۱۵) و محمد بن اسحاق (۱۶) و ابن عبد البر در استیعاب (۱۷) و جمعی دیگر تاریخ نخست را پذیرفتهاند و عموما نوشتهاند:آن سالی بود که قریش خانه کعبه را میساختند.بلاذری چنین روایت کند:روزی عباس بن عبد المطلب نزد علی رفت،علی (ع) و فاطمه در گفتگو بودند که کدام یک از دیگری بسال بزرگتر است.عباس گفت تو علی!سالیانی چند پیش از ساختن کعبه متولد شدی.اما دخترم (زهرا) سالی بدنیا آمد که قریش خانه کعبه را میساختند (۱۸) و نیز طبری و دیگران تصریح کردهاند که سن زهرا (ع) بهنگام وفات در حدود بیست و نه سال بوده (۱۹) لیکن یعقوبی که در بیشتر روایتهای خود متفرد استسن زهرا (ع) را بهنگام مرگ بیست و سه سال نوشته است (۲۰) و بنا بر نوشته وی تولد فاطمه (ع) سال بعثت پیغمبر بوده است.در مقابل این شهرت دانشمندان و محدثان شیعه چون کلینی در کافی (۲۱) و ابن شهر آشوب در مناقب (۲۲) و علی بن عیسی اربلی در کشف الغمه (۲۳) و مجلسی در بحار از دلائل الامامه و کتب دیگر (۲۴) ،نوشتهاند که زهرا (ع) پنجسال پس از آنکه محمد (ص) به پیغمبری مبعوث گردید متولد شده است.تنها نوشته شیخ طوسی در مصباح المتهجد (۲۵) با این شهرت مخالف است.چه او سن فاطمه (ع) را هنگام ازدواج با امیر المؤمنین سیزده سال نوشته است.و اگر ازدواج او را پنج ماه پس از هجرت بدانیم تولد وی سال اول بعثتخواهد بود.و این رای با آنچه یعقوبی نوشته مطابقت دارد.با چنین اختلاف در نقل روایات،پذیرفتن سندی و رها کردن سند دیگر،بسیار دشوار مینماید.این جاست که چنانکه در مقدمه اشارت شد،باید قرینههای خارجی را نیز از نظر دور نداشت،شاید بتوان با استفاده از آن قرینهها کفه اختیار یکی از دو دسته را سنگینتر کرد و در نتیجه آنرا مرجح دانست.قرینهای قابل توجه و قوی در عموم روایتهای علما و محدثان شیعه وجود دارد و نشان دهنده اینست که ولادت دختر پیغمبر پس از بعثتبوده است.این قرینه ارتباط زادن زهرا (ع) ،با معراج رسول اکرم است.ضمن روایتهای معراج،رسول خدا فرموده است در شب معراج سیب بهشتی بمن دادند و نطفه دخترم زهرا از آن میوه تکوین یافت. (۲۶)
اگر مورخان،تاریخ معراج را بطور دقیق معین کرده بودند که مثلا سال چندم بعثتبوده است،مشکلی نداشتیم،اما باز این پرسش پیش میآید که معراج رسول اکرم در چه سالی بوده است؟پاسخ این پرسش نیز بدرستی روشن نیست.ابن سعد بروایتی آنرا هجده ماه پیش از هجرت به مدینه،و بروایتی یکسال پیش از هجرت (۲۷) و ابن اثیر سه سال و بروایتی یک سال پیش از هجرت دانسته است. (۲۸)
در حالیکه علمای شیعه معراج را از دو سال بعد از بعثت تا شش ماه پیش از هجرت نوشتهاند و چون با اختلاف روایات مواجه شدهاند،گفتهاند این اختلاف بخاطر این است که پیغمبر چند بار بآسمان رفته است (۲۹) اما قرینهای که گفته مورخان و محدثان سنت و جماعت را تایید میکند این است که آنان نوشتهاند فاطمه (ع) سالی متولد شد که قریش خانه کعبه را میساختند.داستان تجدید بنای خانه کعبه در همه تاریخها آمده است.و همه آشنایان بتاریخ زندگانی پیغمبر (ص) آنرا میدانند،خلاصه آنکه سالی خانه کعبه بر اثر سیل ویران گردید،و بنیاد آنرا از نو نهادند.همینکه کار بنا بجائی رسید که باید حجر الاسود را نصب کنند،بزرگان قریش بر سر گذاشتن سنگ در جای آن،با یکدیگر به رقابتبرخاستند.مهتر هر دسته میخواست این افتخار نصیب او گردد و نزدیک شد کار به درگیری برسد.سرانجام پذیرفتند که هر کس از در داخل شود داور آنان باشد،و نخستین کسی که در آمد محمد (ص) بود.همه گفتند او امین است و ما وی را بداوری میپذیریم.چون ما جرا را بدو گفتند محمد (ص) فرمود:ردائی یا پارچهای بگسترانند،سپس حجر الاسود را میان آن پارچه گذاشت و چهار مهتر قبیله را گفت تا هر یک گوشهای از ردا را بگیرد و از زمین بردارد.و چون آنان چنین کردند خود سنگ را از میان ردا برداشت و بر جای آن گذاشت.و با چنین ابتکار از خونریزی بزرگ و دامنهداری جلوگیری کرد.داستان داوری کردن محمد (ص) و نصب حجر الاسود،اگر با چنین مقدمات باشد مسلما پیش از بعثتبوده است،زیرا سال پنجم بعثت،قریش با پیغمبر (ص) التخصمانه داشتند و چنین داوری را بدو نمیدادند.قرینههای خارجی دیگر نیز بطور خلاصه چنین است:۱:روزی بدستور ابو جهل فضولات شتر را بر دوش پیغمبر (ص) ریختند.چون فاطمه (ع) آگاه شد به مسجد رفت و آن فضولات را از جامه پدر پاک کرد (۳۰) این گونه بیاحترامیها سبتبه پیغمبر ظاهرا پیش از سال دهم بعثت و پیش از هجرت رسول خدا به طائف و نیز پیش از محاصره در شعب ابو طالب بوده است.و اگر تولد فاطمه (ع) را سال پنجم عثتبدانیم،سن وی در این وقت از سه تا پنجسال افزون نبوده و بعید است دختری خردسال به مسجد رود و چنین وظیفهای را تعهد کند.۲:در روز احد چون فاطمه (ع) شنید چهره پدرش آسیب دیده استبا گروهی از زنان نزد او رفت و چون پدر را دید دست در گردن او انداخت و گریست،سپس آن خون را شست (۳۱) اگر معراج را پیش از سال پنجم بعثتبدانیم هیچگونه استبعادی در انجام این تعهد دیده نمیشود،ولی اگر روایت هجده ماه و یا شش ماه پیش از هجرت درستباشد،باید پذیرفت که فاطمه بهنگام جنگ احد پنجسال و یا کمتر از پنجسال داشته است،در صورتیکه خواهیم دید عروسی زهرا در ذو الحجه سال دوم و پیش از جنگ احد است.یعنی نه سال و یا بیشتر داشته است.۳:در روایتهای شیعی چنانکه خواهیم نوشت،آمده است که فاطمه (ع) پنجسال پس از بعثت متولد شد و آن سالی بود که قریش خانه کعبه را میساخت.داوری پیغمبر در کار مهتران قریش مسلما پیش از بعثتبوده است زیرا سال پنجم بعثت و سالهائی پیش او پس از آن قریش به رسول خدا روی خوش نشان نمیدادند،چه رسد بدانکه او را امین بداند و به داوری او،آنهم در چنان کار بزرگی گردن نهد.۴:میدانیم که سن خدیجه را هنگام ازدواج با پیغمبر چهل سال نوشتهاند،اگر بگوئیم فاطمه (ع) در سال پنجم بعثت متولد شده باشد گفتخدیجه در این تاریخ شصتساله بوده است و این موضوع هر چند محال نمینماید اما بعید بنظر میرسد.از طرفی مجلسی از امالی صدوق روایتی بدین مضمون آورده است:
«چون خدیجه به رسول خدا شوهر کرد،زنان مکه از وی دوری کردند.نه بدیدن او میرفتند و نه بر وی سلام میکردند و نه میگذاشتند زنی از او دیدن کند.چون ولادت فاطمه (ع) نزدیک شد،خدیجه از زنان قریش و بنی هاشم یاری خواست.لیکن آنان نپذیرفتند و گفتند تو نصیحت ما را نشنیدی و به یتیم ابو طالب شوهر کردی (۳۲) اگر این روایت را بهمین صورتیکه هستبپذیریم،و تولد دختر پیغمبر را سال پنجم بعثتبدانیم فاصله ازدواج خدیجه با پیغمبر (ص) و ولادت زهرا (ع) بیستسال خواهد بود.در این بیستسال گروهی از آن زنان ملامت گو مرده و زنان جوان پیر شده و دخترکان به جوانی رسیدهاند و داستان رنگ دیگری بخود گرفته است.محمد (ص) در این تاریخ دیگر یتیم ابو طالب نیست.پیغمبری است که گروهی از جان و دل پیرو او هستند.مردان قریش آرزو میکنند وی دست مساعدت به سوی آنان دراز کند و چنین استمداد را مغتنم میشمارند،تا بگمان خود آنرا مقدمهای برای سازش به حساب آورند.آنگاه زنان قریش که شوهران آنان دشمن پیغمبراند،ممکن استخواهش خدیجه را نپذیرند، اما زنان بنی هاشم چرا؟و اصولا خدیجه چه نیازی به یاری زنان کافر و بت پرست قریش داشت؟.مگر زنان مسلمان نمیتوانستند در این کار کوچک او را یاری دهند.اینجاست که باید گفتبه نقل روایت راویانی که تنها بر حافظه خود اعتماد کردهاند نمیتوان تکیه کرد.در کشف الغمه روایت دیگری آورده است:فاطمه پنجسال پس از بعثت پیغمبر (ص) متولد شد،و آن سالی بود که قریش خانه کعبه را میساختند... (۳۳) بنظر میرسد راوی نخستین یا یکی از راویان این حدیث را اشتباهی دست داده و کلمه پیش از بعثت را بعد از بعثتبخاطر سپرده است زیرا چنانکه گفتیم تجدید ساختمان خانه کعبه پنجسال پیش از بعثتبود.و بر فرض که بگوئیم بنای خانه کعبه پس از آن تاریخ نیز چند بار تجدید شده (چنانکه بعض از متاخران احتمال دادهاند) مسلم است که دوباره داستان درگیری قبیلهها پیش نمیآمده،و اگر این داستان هم تجدید میشده چنانکه نوشتیم دیگر در این تاریخ محمد (ص) را بداوری نمیخواندهاند.و اگر هیچیک از این اتفاقات با تجدید بنا همراه نبوده دیگر تجدید بنا اهمیتی نمییافته که مبدا تاریخ گردد.بهر حال آنچه مسلم است اینکه همزمانی ولادت زهرا (ع) با نوسازی خانه کعبه در چند روایت از روایتهای شیعه و سنی دیده میشود.چنانکه نوشته شده بحث در این روایات جز از نظر روشن شدن تاریخ،فایدهای ندارد.دختر پیغمبر پنجسال پس از بعثت،یا پیش از بعثت متولد شده باشد،نه سال شوهر کرده باشد یا هجده ساله،هجده ساله بجوار پروردگار رفته باشد یا بیست و هشتساله،او دختر پیغمبر اسلام و نمونه کامل زن تربیتشده و برخوردار از اخلاق عالی اسلامی است.آنچه هر زن و مرد مسلمان باید از زندگانی دختر پیغمبر بیاموزد،پارسائی او،پرهیزگاری او،بردباری،فضیلت، ایمان به خدا و ترس از پروردگار و دیگر خصلتهای عالی انسانی است که در خود داشت و در جای خویش خواهیم نوشت.این بحث را از آن رو با تفصیل بیشتری نوشتیم تا سنت تاریخ نویسان و محدثان رعایتشده باشد.
منابع:
______________________________________________________________________________________________________۱.کجا مثل خدیجه یافت میشود؟روزی که همه مردم مرا دروغگو خواندند،او مرا راستگو خواند. (سفینه البحار ج ۱ ص ۱/۳) .۲.این جنگ را از آن رو فجار گویند که در ماههای حرام رخ داده.و گفتهاند از آنجهتبدین نام خوانده شد که بعض محرمات را در آن جنگ حلال شمردند.رجوع شود به سیره ابن هشام ص ۲۰۱ ج ۱.و رجوع به مجمع الامثال میدانی،فصل ایام العرب و نیز رجوع به اقرب الموارد شود.۳.ابن اثیر ج ۱ ص ۵۹۳.و رجوع به انساب الاشراف بلاذری ص ۱۰۲ چاپ دار المعارف شود. لیکن ابن سعد در داستان روز زناشوئی پیغمبر (ص) با خدیجه چنین نویسد:
«اینکه نوشتهاند خدیجه پدر خود را با نوشاندن نوشابه از حالت طبیعی در آورد،درست نیست و اسنادی استبه غلط.آنچه از اهل علم بما رسیده است و سندی درستبه حساب میآید،اینست که خویلد پیش از جنگ فجار مرده است. (طبقات ص ۸۵ ج ۱ بخش یک) اما میدانی یوم شمطه را روز جنگ بین بنی هاشم و بنی عبد شمس معنی کرده است (مجمع الامثال) با توجه بدین که در جنگ فجار یکسو قریش و سوی دیگر کنانه بود تفسیر میدانی از دقتخالی است.داستان ستبودن خویلد در روز عقد خدیجه و راضی شدن وی بدین زناشوئی که در بعض مآخذ دیده میشود نیز بر اساسی نیست و چنانکه در بیشتر روایات اهل سنت و جماعت و در مآخذ شیعی میبینیم،این خواستگاری با حضور عمرو بن اسد عموی خدیجه و ورقه بن نوفل است و ظاهرا خویلد در این تاریخ زنده نبوده است.۴.عقاد:فاطمه الزهرا ص ۱۰.عقاد سند خود را ننوشته است.تبع لقب عام پادشاهان یمن است. اگر این داستان درستباشد این شخص،تبع الاصغر،حسان بوده است.لیکن مورخان، حادثههای دوران چند تبع را با یکدیگر در آمیختهاند (رجوع به تاریخ یعقوبی.حبیب السیر. مجمل التواریخ و القصص و تاریخ گزیده شود) .اما تا آنجا که نگارنده جستجو کرد،این تبع بر اثر خوابی که دیده بود خانه کعبه را حرمت نهاد،و آنرا پرده پوشاند.گویند او نخستین کسی است که خانه کعبه را پرده پوشانید.گویا این داستان که در سیره ابن هشام به نقل از محمد بن اسحاق آمده است،و یاقوت نیز بخشی از آن را ذیل کلمه کعبه آورده است. (ر.ک سفینه البحار ج ۲ ص ۶۴۳) پایهای نداشته باشد و الله العالم.۵.بلاذری انساب الاشراف ص ۱۰۶ و مصادر دیگر.۶.همین کتاب ص ۳۹۰.۷.ابن سعد.طبقات ج ۸ ص ۸.بعض مصادر ازدواج او را با عتیق پیش از ابو هاله نوشتهاند. (مقاتل الطالبین ص ۴۸.کشف الغمه ج ۱ ص ۵۱۱) .در مقابل این شهرت ابن شهر آشوب در مناقب و سید مرتضی در شافی گویند:«خدیجه بهنگام زناشوئی با پیغمبر دختر بوده است.و آنکه به ابو هاله شوهر کرده خواهر اوست.ابن شهر آشوب یکی از چند ماخذ خود را کتاب احمد بلاذری معرفی کرده است (مناقب ج ۱ ص ۱۵۹) ابن احمد بلاذری قاعده باید احمد بن یحیی مؤلف انساب الاشراف باشد،اگر چنین است وی از گفته امام حسن (ع) نویسد:
«از دائی خود هند بن ابی هاله پرسیدم (و در تفسیر آن گوید:چون خدیجه دختر خویلد نخست زن ابو هاله اسدی بود (انساب الاشراف ۳۹۰) و باز در ص ۴۰۶ کتاب چنین آمده است: خدیجه پیش از آنکه زن پیغمبر شود زن ابو هاله هند بن نباش بوده.۸.(طبقات ج ۸ ص ۱۰) و نیز رجوع شود به (کشف الغمه ج ۱ ص ۵۱۳) .۹.بعض نویسندگان سیره،و از جمله ابن هشام فرزندان نرینه رسول خدا را از خدیجه:قاسم، طاهر و طیب نوشتهاند (سیره ج ۱ ص ۲۰۶) و در عقد الفرید قاسم و طیب (ج ۵ ص ۵) آمده است لیکن مصعب زبیری در نسب قریش ص ۲۱ گوید پسران او قاسم و عبد الله بودند.ابن سعد در (طبقات ص ۹ ج ۸) و بلاذری در (انساب الاشراف ص ۴۰۵) نویسد:طیب و طاهر لقب عبد الله است.چون در اسلام بدنیا آمد بدین لقب خوانده شد.گویا این تخلیط از آنجاست که لقب را،اسم گرفتهاند.۱۰.بخاری ج ۵ ص ۴۷-۴۸ و رجوع شود به اعلام النساء ج ۱ ص ۳۳۰.۱۱.طبقات ج ۸ ص ۱۱.۱۲.ج ۱۳ ص ۲۴۳۴ و نیز نگاه به ج ۴ ص ۱۸۶۹ شود.۱۳.ص ۴۰۲.۱۴.ج ۲ ص ۳۴۱.۱۵.ص ۴۸.۱۶.بنقل مجلسی در بحار ص ۲۱۴.۱۷.ص ۷۵۰.۱۸.انساب الاشراف ص ۴۰۳.۱۹.ج ۴ ص ۱۸۶۹.۲۰.ص ۹۵ ج ۲.۲۱.اصول کافی ص ۴۵۸ ج ۱.۲۲.ج ۳ ص ۳۵۷.۲۳.ج ۱ ص ۴۴۹.۲۴.ج ۴۳ ص ۷ به بعد.۲۵.ص ۵۶۱.۲۶.بحار ج ۴۳ ص ۵ از علل الشرایع.۲۷.طبقات ج ۱ ص ۱۴۳.۲۸.الکامل ص ۵۱ ج ۲.۲۹.منتهی الآمال ص ۳۷ ج ۲.۳۰.انساب الاشراف ص ۱۲۵ و مآخذ دیگر.۳۱.انساب الاشراف ص ۳۲۴.مغازی ص ۲۴۹.۳۲.ج ۴۳ ص ۲-۳.۳۳.ج ۱ ص ۴۴۹.بحار ج ۴۳ ص ۷.
برگرفته ازسایت سبطین به نشانی:
http://www.sibtayn.com/fa/index.php?option=com_content&view=category&id=320&Itemid=848
زیارت نامه حضرت خدیجه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَةَ رَسُولِ اللَّهِ سَیِّدِ الْمُرْسَلینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَةَ خاتَمِ النَّبِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ اَجْمَعینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ المُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا خالِصَةَ الْمُخْلِصاتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَةَ الْحَرَمِ وَ مَلائِکَةَ الْبَطْحآءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اَوَّلَ مَنْ صَدَّقَتْ بِرَسُولِ اللَّهِ مِنَ النِّساءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ وَفَتْ بِالْعُبُودِیَّةِ حَقَّ الْوَفآءِ، وَ اَسْلَمَتْ نَفْسَاً وَ اَنْفَقْتَ مالَها لِسَیِّدِ الْأَنْبِیآءِ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا قَرینَةَ حَبیبِ اِلهِ السَّمآءِ، اَلْمُزَوَّجَةِ بِخُلاصَةِ الْأَصْفِیآءِ، یَا ابْنَةَ اِبْراهیمَ الْخَلیلِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرآئیلُ، وَ بَلَّغَ اِلَیْهَا السَّلامُ مِنَ اللَّهِ الْجَلیلِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا حافِظَةَ دینِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا ناصِرَةَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ تَوَلّى دَفْنَها رَسُولُ اللَّهِ، وَ اسْتَوْدَعَها اِلى رَحْمَةِ اللَّه، اَشْهَدُ اَنَّکَ حَبیبَةُ اللَّهِ وَ خِیَرَةُ اُمَّتِهِ، اِنَّ اللَّهَ جَعَلَکِ فى مُسْتَقَرِّ رَحْمَتِهِ فى قَصْرٍ مِنَ الْیاقُوتِ وَ الْعِقْبانِ، فى اَعْلى مَنازِلِ الْجَنانِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ. منبع زیارتنامه سایت حضرت خدیجه کبری(س) به نشانی: http://www.khadijeh.com/doa/73-1387-08-07-15-09-48.html درمدح خدیجه(س) |
خدیجه علیها السلام مادر خجستهاثر اسوهى تقوا ثناى خدیجه علیها السلام |
منبع شعرها: سایت خدیجه(س) به نشانی:
http://www.khadijeh.com/ashar/94-1387-08-07-15-34-45.html