عیسی مسیح(ع)
عیسی مسیح یا عیسی ناصری متولد(۲-۷) (قبل از میلاد) وعروج( ۲۶-۳۶)(پس از میلاد)) شخصیت مرکزی مسیحیت بزرگترین دین دنیاست. در باور مسیحیان عیسی تجسم خدا در جسم انسانی و آغازگر جریان مسیحیت میباشد. او در شهر بیتلحم از شهرهای ایالت ناصره منطقه یهودیه به دنیا آمد. مسلمانان به عیسی به عنوان یک پیامبر باور دارند و برخی از دیگر مذاهب نیز او را شخصیت مهمی در نظر میگیرند.
منابع اصلی برای بررسی زندگی عیسی چهار انجیل رسمی هستند، هر چند برخی از محققین معتقدند که متنهای دیگر چون انجیل توماس نیز به اندازه چهار انجیل سنتی برای ترسیم تاریخی عیسی اهمیت دارند.[۱] اکثر پژوهشوران متعقدند که عیسی یک یهودی از ناحیه «جلیل» در شمال فلسطین بود که از او بهعنوان یک معلم و شفابخش یاد میشد. محققین اغلب اتفاق نظر دارند که او توسط یحیی غسل تعمید یافته و در اورشلیم تحت فرمان پنطیوس پیلاطس و به جرم آشوبگری بر علیه امپراتوری روم مصلوب شد.[۲] قطع نظر از اندک اتفاق نظرها و نتایج اینچنینی، مطالعات آکادمیک در گاهنگاری وقایع، پیام مرکزی تعلیمات عیسی، طبقه اجتماعی وی و یا دلیل مصلوب شدنش تاکنون به نتایج قطعی نرسیدهاند. [۳] گر چه خیلی از محققین به انجیلها به عنوان منابع تاریخی با احتیاط نگریستهاند، ولی اکثر محققین منتقد، معتقدند حداقل بخشهایی از آنچه در انجیلها در خصوص زندگی عیسی بیان شدهاست، صحیح میباشد.[۴] [۵]
نگاه مسیحیت به عیسی بر پایه اعتقاد به الوهیت عیسی، مسیح بودن او همان گونه که در عهد عتیق پیشگویی شدهاست و زنده شدن او پس از مصلوب شدنش میباشد. مسیحیان غالباً عیسی را پسر خدا میدانند (که معمولاً اینطور تعبیر میشود که او خدای پسر، رکن دوم تثلیث است) که برای رستگاری و آشتی با خدا به روی زمین آمد. آنان همچنین به تولد معجزهوار عیسی از یک باکره، انجام معجزات، عروج به آسمان، و بازگشت مجدد او در آینده باور دارند. در حالی که اعتقاد به تثلیث بهطور گسترده توسط مسیحیان پذیرفته شدهاست، گروه کوچکی، دیدگاههای غیر تثلیثی راجع به الوهیت عیسی دارند. [۶]
در آیین اسلام، عیسی یکی از پیامبران مهم خدا در نظر گرفته میشود که انجیل را به همراه خود آورده و برای اثبات نبوتش معجزاتی را به نمایش میگذاشت.[۷][۸] عیسی همچنین عنوان مسیح دارد ولی از نقطه نظر اسلامی این به معنی خداگونه بودن او نیست. اسلام مصلوب شدن و سپس برخاستن او پس از مرگ را انکار کرده و بر این نظر است که او جسماً به آسمان عروج نمودهاست.[۹]همچنین مسلمانان نیز مانند مسیحیان باور دارند که عیسی از یک دختر باکره و برگزیدهٔ خداوند به نام مریم به دنیا آمدهاست.
گاهشماری
سال دقیق تولد عیسی از نگاه باستانشناسان مشخص نیست. نظر یوسیبیوس، مورخ قدیمی کلیسا، این است که او ۵۲۰۰ سال پس از خلقت به دنیا آمد. [۱۰] انجیلهای متی و لوقا آن را در زمان هیرودیس، که سال ۴ قبل از میلاد مرد، قرار میدهند[۱۱]. لوقا همچنین عنوان میکند که تولد همزمان با سرشماری یهودیه، سال ۶ میلادی، بودهاست[۱۲]. دانشوران معاصر تولد عیسی را بین ۴ و ۶ قبل از میلاد تخمین میزنند.[۱۳]
مرگ وی در انجیلها در زمان استانداری پیلاتس، ۲۶ تا ۳۶ میلادی، عنوان شدهاست.[۱۴] بر اساس اناجیل متی، مرقس و لوقا،مرگ عیسی پس از عید فصح (یک عید یهودی) اتفاق افتاد. بر اساس انجیل یوحنّا، اعدام عیسی زودتر و در روز آماده شدن برای عید فصح اتفاق افتاد. [۱۵]
نام عیسی)ع)
عیسی ، یسوّع، یوشع، یهوشع و یهوشوع(صیغه کامل) نیز خوانده شدهاست و در عبری همه آنها برابرند. در انجیل یسوّع مسیح ۵۰ بار، عیسی مسیح ۱۰۰ بار و لفظ مسیح ۳۰۰ بار آمدهاست. [۱۶]
عیسی در زبان عبری به معنی «خدا کمک میکند» ( بعدها به معنی «خدا نجات میدهد») است.
زندگی بر اساس متن انجیلها
روایت کلیسا از عیسی به طور عمده بر پایه چهار انجیل تصویب شده میباشد. محققین مختلف نظرات بسیار مختلفی راجع به صحت تاریخی این انجیلها دارند. هر انجیل زندگی عیسی و معنی اش را به نحو متفاوتی از بقیه انجیلها به تصویر میکشد. [۱۷][۱۸] انجیل یوحنا زندگی نامه نبوده بلکه به زندگی عیسی از دید الهیات نگاه کرده و او را کلام(Logos) ازلی خدا و خود خدا و آفرینندهٔ جهان میداند.[۱۹] [۲۰] ترکیب این داستانها در یک داستان همانند ساختن یک داستان پنجم بوده که از هر کدام از چهار داستان اصلی متفاوت خواهد بود.[۱۸] بعضی از مدافعین مسیحیت اختلافها و ناسازگاریهایی که ظاهراً بین اناجیل وجود دارد را یک دلیل قاطع برای صحت انجیلها میدانند زیرا به گفته آنها تفاوتها احتمال توطئه و همدستی را از بین برده و شباهتها به مبدا مشترک آنها گواهی میدهد.[۲۱]
انجیلها (مخصوصاً متی) تولد عیسی، زندگی، مرگ و رستاخیز او را بر آورده شدن پیشگوییهای عهد عتیق میداند. از جملهٔ آنهاتولد از باکره، گریز به مصر، عمانوئیل (اشعیا ۷:۱۴)، و بنده دردکش میباشند.[۲۲]
تبارنامه و خانواده
تبارنامهٔ عیسی درانجیل متی به صورت سنتی در قالب درخت یسی به تصویر کشیده میشدهاست. یسی پدر داوود پادشاه میباشد.
در دو انجیل متی و لوقا شجرهنامه عیسی آمدهاست. این دو شجرهنامه تفاوت های اساسی با هم دارند.[۲۳] و جالب ایناست که هر دو به جای اشاره به تبار مریم مادر مسیح، شجرهنامه یوسف شوهر مریم که مردم او را پدر مسیح میدانستند را بیان کردهاند. هر دو تبارنامه نیاکان عیسی را به داوود پادشاه رسانده و از آنجا آن را به ابراهیم میرسانند. انجیل متی از پسر داوود به نام سلیمان آغاز کرده و از پادشاهان اسرائیل گذشته تا به آخرین پادشاه به نام جکونیاه میرسد (پس از جکونیاه بنی اسرائیل به تبعید در بابل میرود). تبارنامهٔ لوقا طولانی تر از متی بوده و تا آدم ابوالبشر ادامه یافته، افزون بر این نامهای بیشتری هم میان داوود و عیسی میآورد. درانجیل لوقا ۳:۲۱ نسب نامهٔ عیسی چنین آمدهاست:
یوسف پسر هالی، پسر متات، پسر لاوی، پسر ملکی، پسر ینا، پسر یوسف، پسر متاتیا، پسر آموس، پسر ناحوم، پسر حسلی، پسر نجی، پسر مات، پسر متاتیا، پسر شمعی، پسر یوسف، پسر یهودا، پسر یوحنا، پسر ریسا، پسر زروبابل، پسر سالتیئیل، پسر نیری، پسر ملکی، پسر ادی، پسر قوسام، پسر ایلمودام، پسر عیر، پسر یوسی، پسر ایلعازر، پسر یوریم، پسر متات، پسر لاوی، پسر شمعون، پسر یهودا، پسر یوسف، پسر یونان، پسر ایلیاقیم، پسر ملیا، پسر مینان، پسر متاتا، پسر ناتان، پسر داوود، پسر یسی، پسر عوبید، پسر بوعز، پسر شلمون، پسر نحشون، پسر عمیناداب، پسر ارام، پسر حصرون، پسر فارص، پسر یهودا، پسر یعقوب، پسر اسحق، پسر ابراهیم، پسر تارح، پسر ناحور، پسر سروج، پسر رعو، پسر فالج، پسر عابر، پسر صالح، پسر قینان، پسر ارفکشاد، پسر سام، پسر نوح، پسر لمک، پسر متوشالح، پسر خنوخ، پسر یارد، پسر مهللئیل پسر قینان، پسر انوش، پسر شیث پسر آدم بود و آدم پسر خدا بود. |
نویسندگان مسیحی در طول تاریخ نظریههای مختلفی جهت آشتی دو تبار نامه پیشنهاد کردهاند:
مورخین آکادمیک معاصر عموماً بر این نظر توافق دارند که این شجره نامهها را نمیتوان با هم آشتی داد و آنها را «ساختهای الهیاتی» (theological constructs) در نظر میگیرند. به صورت مشخصتر، بعضی گفتهاند که متی میخواسته تولد عیسی را به عنوان تولد یک پادشاه مسیح-گونه بیان کند و بخاطر همین اجداد او را از طریق خط سلطنتی دنبال کرده و سلیمان را در آنها قرار داده، ولی لوقا اجداد عیسی را از طریق خط کاهنی دنبال کرده و لیوای را در آنها قرار میدهد.[۲۵]
یوسف شوهر مریم در داستان بچگی عیسی ظاهر میشود. ولی در ادامه زندگینامه عیسی نامی از او برده نمیشود.
کتابهای عهد جدید مانند متی، مرقس، و غلاطیان صحبت از اعضای خانواده عیسی کرده که شامل آنچه ممکن است خواهران و برادران عیسی بوده میباشد.
دیدگاه ادیان
در اناجیل
طبق متن انجیل متی، زرتشتیان تولد عیسی را تشخیص داده و از پی آن به اورشلیم رفتند. در انجیل متی چنین آمدهاست: «و چون عیسی در ایّام هیرودیسِ پادشاه در بیتْ لَحِم یهودیه تولّد یافت، ناگاه مجوسی چند از مشرق به اُورْشلیم آمده، گفتند: کجاست آن مولود که پادشاه یهود است زیرا که ستاره او را در مشرق دیدهایم و برای پرستش او آمدهایم؟»[۲۶] سپس به راهنمائی هیرودیس به بیت لحم راهی میشوند و «روانه شدند که ناگاه آن ستارهای که درمشرق دیده بودند، پیش روی ایشان میرفت تا فوق آنجایی که طفل بود رسیده، بایستاد. و چون ستاره را دیدند، بینهایت شاد و خوشحال گشتند و به خانه درآمده، طفل را با مادرش مریم یافتند و به روی در افتاده، او را پرستش کردند و ذخایر خود را گشوده، هدایای طلا و کُنْدُر و مُّر به وی گذرانیدند.»[۲۷]
در انجیل یوحنا ، عیسی به کلام(لوگوس،λογος) مجسم خدا تعریف شدهاست:
«در ازل کلمه بود.کلمه با خدا بود و کلمه خود خدا بود. از ازل کلمه با خدا بود. همه چیز به وسیلهٔ او هستی یافت و بدون او چیزی آفریده نشد. حیات از او به وجود آمد و آن حیات نور آدمیان بود. نور در تاریکی میتابد و تاریکی هرگز بر آن چیره نشدهاست ...پس کلمه انسان شد و در میان ما ساکن گردید. ما شکوه و جلالش را دیدیم ــ شکوه و جلالی شایستهٔ فرزند یگانهٔ پدر و پر از فیض و راستی.»[۲۸] |
|
در الهیات مسیحی
طبق تعالیم مسیحی ، مسیح شخصیت دوم تثلیث اقدس و بعد حلولی یا درونباشندهٔ خداست.[۲۹] دکتر مهرداد فاتحی در این باره مینویسد: «این حلول، حلولی است در تاریخ. خدای مسیحیان در عین حال که بینهایت از همهٔ مخلوقات خود برتر و با همهٔ آنها متفاوت است، ولی با آنها بیگانه نیست. بلکه چون ذات او محبت است، عار ندارد به مخلوق خود نزدیک شود وحتی با او یگانه گردد. انجیل بیپروا و کاملاً بر خلاف انتظار انسان اعلام میدارد که خدا در یک شخصیت تاریخی یعنی عیسای ناصری حلول کرده است! خدا بشریت را به خود گرفته و در سیمای یک انسان به جهان ما قدم گذاشتهاست. مسیحیان به پیروی از انجیل، این بُعد دوم از وجود خدا را که در تاریخ حلول میکند، «پسر» میخوانند.»[۳۰] او همچنین مینویسد:
خدا در بُعد دوم وجود خود یعنی «پسر» در تاریخ ظاهر شده تا پسران و دختران گمشدهٔ خود را جستجو کند. او برای رستگاری انسان رنج کشیده و بر روی صلیب جان دادهاست.[۳۱]. |
|
بر اساس تعالیم مسیحیت و کتاب مقدس، مسیح دارای الوهیت میباشد [۳۲] و با خدای پدر (شخصیت اول تثلیث اقدس)[۳۳] و روح القدس(شخصیت سوم تثلیث اقدس)[۳۴] [۳۵] همذات است.
در اسلام
به نزدیک مسلمانان عیسی از پیامبران اولیالعزم و صاحب شریعت است. نام و داستان وی به کرّات در قرآن و احادیث اسلامی آمدهاست. مسلمانان برای عیسی معجزاتی قائلاند، از جمله سخنگفتن در گهواره در دفاع از مادر و نیز زندهکردن مردگان و شفای بیماران و کوران مادرزاد، و دمیدن حیات در گِلِ بیجان. با این حال قرآن عیسی را فقط بنده و فرستادهٔ خدا میشناسد و هرگونه اعتقاد به تثلیث یا تجسد خدا در عیسی در نزد مسلمانان کفر است. نظر مسلمانان پیرامون مرگ عیسی نیز با آنِ مسیحیان متفاوت است. طبق گفتهٔ قرآن این عیسی نبود که مصلوب شد، بلکه امر بر آنان مشتبه شد. به روایتی خدا صورت عیسی را بر یکی از دشمنان وی افکند و وی به جای عیسی مصلوب شد. به اعتقاد مسلمانان عیسی در آخرالزمان همراه مهدی ظهور خواهد کرد. پشت مهدی نماز خواهد خواند و دجال یا ضد مسیح بر دست عیسی کشته خواهد شد. [۳۶]
عیسی(ع) ناصری از دیدگاه تاریخی
دانشوران از روشهای تاریخپژوعی برای بازسازی زندگانی عیسی بهره برده اند. در طی دو قرن تصویر عیسی که توسط تاریخنگاران به دست آمده بسیار متفاوت با تصویر مرسومی است که از عیسی در انجیلها بدست می آید.[۳۷] محققان عیسی تاریخی موضوع تحقیق خود را از عیسی مسیح مسیحیان متمایز می سازند. [۳۸] محققین دیگری نیز می گویند که عیسی تنها در صورتی می تواند تغییراتی که شاهد آن هستیم را باعث شده باشد که عیسی ذکر شده در انجیل ها صحیح باشد.[۳۹][۴۰][۴۱] منبع اولیه در مورد زندگی عیسی مسیح و تعالیم او انجیل ها بخصوص انجیل مارک، ماتیو و لوک است. به همراه انجیلها، هیچ گواه تاریخی از عیسی، چه در زمان حیاتش و چه تا سی سال پس از مرگش موجود نیست.[۴۲] اکثریت انجیل پژوهشان وجود تاریخی عیسی را قبول دارند. هرچند دیدگاه آنانی که وجود تاریخی عیسی را قبول ندارند نیز طرفدارانی دارد اما این تئوری بحث برانگیز بوده و نتوانسته بسیاری از دانشوران را متقاعد نماید.[۴۳][۴۴][۴۵][۴۶][۴۷]
اشاراتی به عیسی(ع) در منابع رومی |
کُرنِلیوس تاسیتوس (حدود ۱۲۵-۵۵ میلادی)در کتاب خود با عنوان «نوشتههای تاریخی» مینویسد:
«هیچیک از تَسَلیات انسانی، هیچیک از هدایای شاهزادگان، و نه هیچ قربانی که میشد به خدایان تقدیم کرد، نتوانست نِرون را از رنج رسوایی ناشی از شایعه دخالت او در آتشسوزی ویرانگر روم تسلی دهد. از اینرو، برای سرکوب این شایعه، او به دروغ افرادی را متهم ساخت که مسیحی خوانده میشدند و به خاطر خطاهای هولناکشان مورد نفرت بودند، و ایشان را با بدیعترین شکنجهها مجازات کرد.کریستوس(مسیح)، بنیانگذار این طریقت، به دست پُنطیوس پیلاطُس، فرماندار یهودیه در دورهٔ امپراتوری طیباریوس، اعدام گردیده بود. اما این خرافهٔ مرگبار که برای مدتی سرکوب شده بود، بار دیگر اشاعه یافت، نه تنها در یهودیه که محل آغاز این بدعت، بلکه در شهر روم نیز.»
مارا بارسراپیون فیلسوفی هال سوریه در سال 70 میلادی و احتمالاً پیرو مکتب رواقی مینویسد:
«چه نفعی عاید آتِنیان شد وقتی سُقراط را به مرگ سپردند؟ مگر نه اینکه قحطی و طاعون به عنوان مجازاتِ خطایشان بر آنان نازل شد؟ چه نفعی بردند مردان سامون که پیتاگوراس را سوزاندند؟ مگر نه اینکه در یک لحظه شن سرزمینشان را پوشاند؟ چه نفعی عاید یهودیان شد وقتی که پادشاه دانایشان[منبع ثانویه بیاورید که ثابت کند منظور مسیح است] را به قتل رساندند؟ مگر نه اینکه حکومتشان درست پس از آن از میان رفت؟ خدا به حَقْ انتقام این سه مرد دانا را گرفت: آتِنیان از گرسنگی هلاک شدند؛ شهرِ سامون را دریا پوشاند؛ یهودیان کاشانهشان ویران شد و از سرزمین خود رانده، در دنیا پراکنده شدهاند. اما سُقراط برای همیشه نَمُرد؛ او در تندیس هیرا زندگی میکند. آن پادشاه دانا نیز برای همیشه نَمُرد؛ او در تعالیمی که داد زندگی میکند.»
همچنین فِلهگون ، تالوس و سویتونیوس نیز اشاراتی به عیسی داشتهاند.[نیازمند منبع]
اشارات به عیسی(ع) در منابع یهودی
در تَلْمود بابِلی چنین میخوانیم:
«چنین تعلیم داده شدهاست:در شب عید فِصَح، یَشوع(تلفظ عبری نام عیسی) را به دار آویختند. و یک منادی برای مدت چهل روز در مقابل او میرفت و میگفت: «او قرار است سنگسار شود، زیرا مرتکب جادوگری شده، اسرائیل را گمراه کردهاست. اگر کسی چیزی دارد که در دفاع از او بگوید، بیاید و شهادت خود را ارائه دهد.» اما چون چیزی به نفع او یافت نشد، او را در شب عید فِصَح به دار آویختند.»
[۴۸]
گفته یوسفوس مورخ یهودی قرن یک:
«در این زمان، شخصی بود به نام عیسی. او انسانی بود دانا، «اگر درست باشد که او را انسان بنامیم»، چرا که او انجامدهندهٔ کارهای شگفتانگیز بود، معلم افرادی که حقیقت را با خرسندی میپذیرند. او بسیاری از یهودیان و غیریهودیان را به سوی خود جذب نمود. 'او مسیحای موعود بود؛' و وقتی پیلاطُس، به خواست رؤسا و بزرگان ما، او را محکوم به صلیب نمود، آنانی که او را از ابتدا دوست میداشتند، ترکش نگفتند. 'زیرا او در روز سوم خود را بر ایشان زنده ظاهر ساخت، همانطور که انبیای خدا این را وعده داده، هزار چیز شگفتانگیز دیگر را در مورد او پیشگویی کرده بودند' و طایفهٔ مسیحیان که نام آنها را از او گرفتهاند، تا به امروز از میان نرفتهاند.»
محققین پیرامون این مطالب اتفاق نظر ندارند. چرا که یوسفوس مورخی یهودی بوده و نه مسیحی و نکاتی دربارهٔ عیسی گفته که از یکی یهودی دیندار بعید است. به نظر میرسد بخشهایی از این نوشته که به قیام مسیح اشاره میکنند ، بعدها توسط مسیحیان به پاراگراف فوق اضافه شدهاند. با این حال اگر این عبارات را از متن حذف کنیم ،از نوشتهٔ یوسِفوس کاملاً آشکار است که او عیسی را یک مرد دانا میدانسته که معجزه میکرده و تعالیم عمیقی میدادهاست.[۴۹]
مراجع:
برگرفته ازسایت ویکیپدیا به نشانی: http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%DB%8C%D8%B3%DB%8C
عیسی(ع) در اسلام
عیسی بن مریم یکی از پیامبران اولوالعزم[۱] و صاحب شریعت[۲] است. نام و داستان وی به کرّات در قرآن و احادیث اسلامی آمدهاست. مسلمانان برای عیسی معجزاتی قائلاند، از جمله سخنگفتن در گهواره در دفاع از مادر و نیز زندهکردن مردگان و شفای بیماران و کوران مادرزاد، و دمیدن حیات در گِلِ بیجان. با این حال قرآن عیسی را فقط بنده و فرستادهٔ خدا میشناسد و هرگونه اعتقاد به تثلیث یا تجسد خدا در عیسی در نزد مسلمانان کفر است. نظر مسلمانان پیرامون مرگ عیسی نیز با آنِ مسیحیان متفاوت است. طبق گفتهٔ قرآن این عیسی نبود که مصلوب شد، بلکه امر بر آنان مشتبه شد. به روایتی خدا صورت عیسی را بر یکی از دشمنان وی افکند و وی به جای عیسی مصلوب شد. به اعتقاد مسلمانان عیسی در آخرالزمان همراه مهدی ظهور خواهد کرد. پشت مهدی نماز خواهد خواند و دجال یا ضد مسیح بر دست عیسی کشته خواهد شد.
عیسی(ع) در قرآن
نام «عیسی» ۲۵ بار در قرآن آمدهاست.[۳] برای مثال در آیات ۱۵۷، ۱۶۳ و ۱۷۱ سوره نساء، آیات ۷۸ و ۱۱۴ سوره مائده، آیه ۸۵ سوره انعام، ۳۴ سوره مریم، ۷ سوره احزاب، ۱۳ شوری، ۶۳ زخرف و آیات ۶ و ۱۴ سوره زخرف این نام ذکر شدهاست. در آیه ۸۷ سوره بقره درباره عیسی چنین آمده است:
ما به موسی کتاب (تورات) دادیم، و بعد از او پیامبرانی پشت سر یکدیگر فرستادیم و به عیسی بن مریم دلائل روشن بخشیدیم، و او را به وسیله روحالقدس تاءیید نمودیم، آیا هر زمان پیامبری بر خلاف هوای نفس شما آمد در برابر او تکبر کردید (و از ایمان آوردن به او خود داری نمودید و به این قناعت نکردید بلکه) عدهای را تکذیب نموده، جمعی را به قتل رساندید؟![۴] ترجمه مکارم شیرازی
در آیه ۳۶ سوره آل عمران هنگامی که مادر مریم، مریم را به دنیا آورد و دانست که او دختر است، چنین گفت: «چون فرزند خویش بزاد، گفت: ای پروردگار من، این که زاییدهام دختر است- و خدا به آنچه زاییده بود داناتر است- و پسر چون دختر نیست. او را مریم نام نهادم. او و فرزندانش را از شیطان رجیم در پناه تو میآورم.»[۵]
سخن گفتن عیسی در گهواره : در هنگامی که مریم به فرمان خداوند روزهٔ سکوت گرفته بود و مردم علت فرزند دار شدن او را از او سوال میکردند ، او تنها به عیسی که در گهواره بود اشاره کرد و عیسی با آنان سخن گفت و خود را پیامبر خدا معرفی کرد
خدادانستن عیسی(ع)
بنا بر آیات قرآن؛ کسی که عیسی بن مریم را خدا بداند، کافر شدهاست.[۶]
کشتهنشدن
در سوره نسا در قرآن، به صراحت آمدهاست که عیسی را نکشتند. در آیههای ۱۵۷ و ۱۵۸ این سوره آمده است:
و گفتارشان که ما مسیح عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشتیم در حالی که نه او را کشتند و نه به دار آویختند لکن امر بر آنها مشتبه شد و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی میکنند و قطعا او را نکشتند. بلکه خدا او را به سوی خود برد و خداوند توانا و حکیم است.[۷] ترجمه مکارم شیرازی
عیسی(ع) در دیگر منابع اسلامی
حمل عیسی(ع) در روز جمعه
در برخی احادیث اسلامی، دلیل اهمیت روز جمعه و تبدیل شدن آن به مهمترین عید برای مسلمانان، حامله شدن مریم به عیسی، در این روز توسط روح الامین دانسته شده است.[۸]
تبارنامه عیسی(ع)
از دید مسلمانان عیسی فرزند مریم بود و مریم به نوبه خود فرزند عمران و از تبار هارون پدر تمام کاهنان بنی اسرائیل پس از موسی و از طایفه لاوی بود.[۹][۱۰] اگر بر اساس روایات اسلامی داود را نه از طایفه یهودا بلکه از طایفه لاوی بدانیم نظر مسلمانان و مسیحیان یکی خواهد شد.[۱۱]
عیسی(ع) و آخر الزمان از دید احادیث اسلامی
در احادیث اسلامی آمدهاست که در آخر الزمان، مهدی موعود ظهور خواهد کرد و عیسی نیز به همراه او باز خواهد گشت و دجال یا ضد مسیح به دست عیسی کشته خواهد شد و عیسی پشت سر مهدی نماز خواهد خواند.[۱۲]
پانویس
پیامبران و رُسُل در قرآن
آدم • ادریس • نوح • هود • صالح • ابراهیم • لوط • اسماعیل • اسحاق • یعقوب • یوسف • ایوب • شعیب • موسی • هارون • ذوالکفل • داود • سلیمان • الیاس • الیسع • یونس • زکریا • یحیی • عیسی • محمد
برگرفته ازسایت ویکیپدیا دانشنامه آزاد به نشانی:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%DB%8C%D8%B3%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85
عیسی(ع) در قرآن و انجیل
عیسی(ع) کلمه الله:
«در قرآن به مناسبتهای گوناگون از عیسی بن مریم به کلمه خدا تعبیر شدهاست: «ان الله یبشرک بکلمه منه اسمه المسیح عیسی بن مریم......» [۱] خداوند بشارت میدهد تو را به کلمهای از خویش، اسم او مسیح عیسی پسر مریم است.
«ان الله یبشرک بیحیی مصدقا بکلمه من الله» [۲] خداوند بشارت میدهد تو را به یحیی که تصدیق کننده عیسی است.
«انما المسیح عیسی بن مریم رسول الله و کلمته» [۳] همانا مسیح عیسى پسر مریم پیامبر خدا و کلمه اوست
در انجیل یوحنا باب اول نیز چنین میخوانیم:
«در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود. همان در ابتدا نزد خدا بود. همه چیز به واسطه او آفریده شده. به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت. در او حیات بود و حیات نور انسان بود. و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد پر از فیض و راستی و جلال او را دیدیم، جلالی شایسته پسر یگانه پدر. و یحیی بر او شهادت داد و ندا کرده میگفت این است آنکه درباره او گفتیم، آن که بعد از من میآید پیش از من شدهاست، زیرا که بر من مقدم بود. و از پری او جمیع ما بهره یافتیم و فیض به عوض فیض، . زیرا شریعت به وسیله موسی عطا شد، اما فیض و راستی بوسیله عیسی مسیح رسید.»»[۴]
همانندی که در این خصوص بین قرآن و انجیل دیده میشود، تعبیر از عیسی به کلمه الله و شهادت یحیی به حقانیت عیسی است، اما اختلاف دو متن به ابعاد توحیدی و نگرشهای برگرفته از آن باز میگردد، زیرا در قرآن«الله» محوری حاکم است و در عبارت انجیل، عیسی در ردیف خدا و فرزند او شناسانده شدهاست.[نیازمند منبع]
ابراهیم امینی در کتاب خود «وحی در ادیان آسمانی» مینویسد: «اگر کلمه به عیسی اطلاق شده بدین جهت است که بدون وجود پدر و به وسیله کلمه(کن) تکوینی به وجود آمدهاست.»[نیازمند منبع]
دکتر شاکر عقیده دارد: «این که قرآن عنوان کلمه در مورد عیسی بکار میبرد بجای آنکه مستلزم وجود ازلی یا الوهیت عیسی باشد، به این نکته اشاره دارد که او حاصل قدرت آفرینشگر خداوند است، زیرا به یاد آورنده این نکتهاست که عیسی با اراده مستقیم خداوند و فرمان«کن» در رحم مادرش به به وجود آمد. در نتیجه، عیسی و مادرش با هم یک آیت از آیات الهی به شمار میروند».[نیازمند منبع]
اشاره به بشر بودن عیسی(ع) در قرآن
قرآن عیسی را یک بشر میداند. «إن هو الا عبد انعمنا علیه و جعلناه مثلا لبنی اسرائیل» [۵]
و اشاره می کند در عین حال که یک بشر است بدون پدر آفریده شده و از آفرینش ویژهای برخوردار است: «إن مثل عیسی عند الله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون»[۶]
«و اذ قال عیسی بن مریم یا بنی اسرائیل انی رسول الله الیکم»[۷]
و به عنوان پیامبر و برای ارشاد مردم مبعوث شدهاست: «و یعلمه الکتاب و الحکمه و التوراه و الانجیل و رسولا الی بنی اسرائیل»[۸]
و مانند سایر پیامبران با خداوند جهان در ارتباط بوده، حقایقی دریافت کرده و به مردم ابلاغ مینماید:
«و مصدقا لما بین یدی من التوراه و لاحل لکم بعض الذی حرم علیکم»[۹]
به اذن خداوند دارای معجزه و کارهای خارق العادهاست: «و ابری الاکمه و الابرص و احی الموتی باذن الله و انبئکم بما تاکلون و ما تدخرون فی بیوتکم»[۱۰]
نه خدا است نه پسر خدا، بلکه بنده خدا است چرا که مانند سایر بندگان ولادت و مگر و زنده شدن بعد از مرگ دارد: «و السلام علی یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث حیا»[۱۱]
خود نیز از بنده خدا بودن خود امتناعی ندارد و خود را بنده خدا معرفی مینماید: «لن یستنکف المسیح ان یکون عبدا لله»[۱۲] «قال انی عبد الله اتانی الکتاب و جعلنی نبیا»[نیازمند منبع]
قرآن عقیده به تثلیث را شرک دانسته خود عیسی نیز از آن تبری میجوید: «لقد کفر الذین قالوا ان الله هو المسیح ابن مریم و قال المسیح یا بنی اسرائیل اعبدوا الله ربی و ربکم انه من یشرک بالله فقد حرم الله علیه الجنه و ماواه النار و ما للظالمین من انصار * لقد کفر الذین قالوا ان الله ثالث ثلاثه و ما من اله الا اله واحد»[۱۳] «و اذ قال الله یا عیسی ابن مریم ا انت قلت للناس اتخذونی و امی الهین من دون الله قال سبحانک ما یکون لی ان اقول ما لیس لی بحق ان کنت قلته فقد علمته ما فی نفسی و لا اعلم ما فی نفسک انک انت علام الغیوب* ما قلت لهم الا ما امرتنی به ان اعبدو الله ربی و ربکم» مائده/۱۱۶-۱۱۷</ref>
مقامات عیسی(ع) در قرآن
عیسی بنده خدا - پیامبر خدا - و رسول به سوی بنی اسرائیل و یکی ازپیامبران اولی العزم و صاحب شریعت بوده و کتابی به نام انجیل داشت، خداوند نام او را مسیح عیسی نهاد وکلمةاللهوروحی از خداخواند، و دارای مقامامامت و از گواهاناعمال، و بشارت دهندگان به آمدنپیامبر اسلام بود، وجیه و آبرومند در دنیا و آخرت و، و از اجتباء شدگانو از صالحان بود، مبارک بود هر جاکه باشد، زکی و مهذب بود، آیتی بود برای مردم و رحمتی از خدا بود واحسانگری به مادرش، و از زمره کسانی بود که خدای تعالی به ایشان سلام کرد و از کسانی بود که خدا کتابو حکمتش آموخت.[نیازمند منبع]
دکتر مصطفی شاکر در مقاله خود با عنوان«عیسی در قرآن، عیسای تاریخی و اسطوره تجسد» مینویسد: «از دیدگاه قرآن، عنوان کلمه بجای اینکه مستلزم وجود ازلی یا الوهیت عیسی باشد، به این نکته اشاره دارد که او حاصل قدرت آفرینشگر خداوند است، زیرا به یاد آورنده این نکتهاست که عیسی با اراده مستقیم خداوند و فرمان«کن» در رحم مادرش به وجود آمد. در نتیجه عیسی و مادرش با هم یک آیت از آیات الهی به شمار میروند.»[نیازمند منبع]
خاندان عیسی(ع) در قرآن
در قرآن فقط از مادر عیسی سخن گفته شده نه دیگر خاندان وی. زیرا ذکر دیگر خاندان آن حضرت نه طریقت دارد نه موضوعیت. بنابراین قرآن تنها از مادر آن حضرت به دلیل داشتن طریقت و موضوعیت نام بردهاست.[نیازمند منبع]
مادر عیسی(ع) در قرآن و انجیل :
در مورد مریم اناجیل تا پیش از مادر مسیح شدن تصویری ارائه نمیدهند، در واقع شروع ورود مریم به اناجیل از زمان مژده فرشته خداوند به اوست. مریم زنی معمولی است که لطف خدا شامل او شده و مادر مسیح میگردد. او در عقد یوسف ولی باکره بود چرا که در جواب فرشته خدا میگوید:«اما چگونه چنین چیزی ممکن است؟ در صورتیکه دست هیچ مردی هرگز به من نرسیدهاست.»[نیازمند منبع] سپس میپذیرد و میگوید: «من خدمتگزار خداوند هستم و هر چه او بخواهد با کمال میل انجام میدهد. از خدا میخواهم هر آنچه گفتی، همان بشود.»[نیازمند منبع]
دکتر شاکر به اعتقاد نامه نیقیه تنظیم شده در قرن چهارم میلادی که هنوز هم به طور مرتب در مراسم مذهبی مسیحیان خوانده میشود اشاره میکند، که بر این نکته تاکید دارد که: عیسی مسیح تنها پسر تولد یافته خداست؛ متولد شده از خدای پدر، قبل از همه جهانها.[نیازمند منبع] سپس پاسخ تقابلی قرآن با چنین پنداشتی را میآورد که قرآن در تقابلی حساب شده با چنین پنداشتی، تصریح میکند که:«خدا یگانه و قائم به ذات است، او نه میزاید و نه زاییده شدهاست.»[نیازمند منبع] در نتیجه قرآن به طور مکرر تعبیر«عیسی پسر مریم» و نه «پسر خدا» را به کار می برد، زیرا او منزه از آن است که فرزندی داشته باشد. با این حال عکس العمل قرآن در برابر دیگر عقاید مسیحیان بسیار سنجیدهاست. تا آن جا که مادیدهایم، قرآن داستانهای موجود در مورد عیسی و مادرش را که برای معاصران حضرت محمد(ص) شناخته شده بوده مورد استفاده قرار داده و به روشهای سنتی مسیحیان در تفسیر کتاب مقدس روی آوردهاست. در عین حال تفسیری که قرآن از این داستانها عرضه میکند به طور ریشهای خدا محور است».[نیازمند منبع]
دکتر شاکر در مقاله خود راجع به همانند سازی خواهر هارون با مریم مقدس چنین مینویسید:«با استفاده از روش تفسیر تمثیلی، وقایعی که در عهد قدیم حکایت شده صرفا و یا اصلا به عنوان حوادث اتفاق افتاده در تاریخ تلقی نمیشود، بلکه این حکایتها کلیشهها و نمادهایی است که زندگی عیسی را پیشگویی میکند. بنابراین برای مردمی با چنین پیشینه ذهنی، نباید همانند سازی داستان مریم، مادر عیسی، با داستان مریم، خواهر هارون و[موسی] امری شگفت آور باشد. با این همه در وجه شباهت داستان دو مریم میتوان گفت که: مریم عیسی را در طفولیت از دست هیرودیس- که کودکان بی گناه را قتل عام میکرد- نجات داد، همان طور که مریم، خواهر هارون، موسی را در کودکی از قتل عامی مشابه به دست فرعون نجات داد.علاوه بر آن ننگ به دنیا آوردن فرزند بدون داشتن همسر، با شرمی که خواهر هارون به آن دچار شد قابل مقایسهاست. کتاب مقدس میگوید که خداوند او را به طور موقت دچار مرض جذام کرد، به طوری که پوست بدنش مانند بچهای که مرده به دنیا میآید سفید شده بود.»[نیازمند منبع]
این درحالی است که در قرآن کریم مکرر از مریم یاد شده و از دیگر زنان نامی به میان نیامدهاست.[نیازمند منبع]
علامه طباطبایی در معرفی مادر حضرت عیسی طبق آیات الهی چنین بیان میکند:
«مادر مسیح نامش مریم دختران عمران بود، مادر مریم بهوی حامله شد و نذر کرد فرزنددر شکم خود را، بعد از زائیدن محرر کند یعنی خادم مسجد کند، و او در حالیاین نذر رامیکرد که میپنداشت فرزندش پسر خواهد بود ولی وقتی او را زائید و فهمید که او دختر است، اندوهناک شدو حسرت خورد و نامش را مریم یعنی خادمه نهاد، پدر مریم قبل از ولادت او ازدنیا رفته بود، بناچار خود او دخترش را در آغوشگرفته به مسجد آورد و او را به کاهنان مسجدکه یکی از آنان زکریا بود تحویل داد، کاهنان در باره کفالت مریم با هممشاجره کردند و درآخر به این معنا رضایت دادند که در این باره قرعه بیندازند و چون قرعه انداختند زکریا برنده شدواو عهدهدار تکفل مریم گشت تا وقتی که مریم به حد بلوغ رسید، در آن اوان، زکریا حجابیبین مریم و کاهنان برقرارنمود و مریم در داخل آن حجاب مشغول عبادت بود و احدی بجز زکریابر او در نمیآمد و هر وقت زکریا بر او در میآمد وداخل محراب او میشد، رزقی نزد اومییافت، روزی از مریم پرسید: این رزق از کجا نزد تو میآید: گفت: از نزدخدا و خدا بههر کس بخواهد بدون حساب روزی میدهد و مریم ع صدیقه و به صمتخدا معصومبود، طاهره بود، اصطفاء شده بود، محدث و مرتبط با ملائکه بود.ملکی از ملائکه به او گفت کهخدا تو را اصطفاء و تطهیرکرده، مریم از قانتین بود و یکی از آیات خدا برای همه عالمیان بود. بعد از آنکه مریم به حد بلوغ رسید و در حجاب(محراب)قرارگرفت، خدای تعالی روحرا(که یکی از فرشتگان بزرگ خدا است)نزد او فرستاد و روح به شکل بشریتمام عیار دربرابر مریم مجسم شد و به او گفت که فرستادهای است از نزد معبودش، و پروردگارش وی رافرستاده تا بهاذن او پسری به وی بدهد، پسری بدون پدر، و او را بشارت داد به اینکه به زودی ازپسرش معجزات عجیبی ظهور میکندو نیز خبر داد که خدای تعالی به زودی او را بهروح القدس تایید نموده، کتاب و حکمت و تورات و انجیلش میآموزد و به عنوان رسولی به سوی بنی اسرائیل گسیلش میدارد، رسولی دارای آیات بینات، و نیز به مریم از شان پسرش وسرگذشت او خبر داد، آنگاه در مریم بدمید و او را حامله کرد، آنطور که یک نفرزن به فرزندخود حامله میشود، این مطالب از آیات زیر استفاده میشود: آل عمران، آیه ۳۵ - ۴۴. آنگاه مریم به مکانی دور منتقل شد و در آنجا درد زائیدنشگرفت و درد زائیدن او را بهطرف تنه نخلهای کشانید و با خود میگفت: ای کاش قبل از این مرده و از خاطرههافراموش شده بودم، من همه چیز را و همه چیز مرا از یاد میبرد، در این هنگام از طرف پائین وی ندایش داد: غم مخور که پروردگارت پائین پایت نهر آبیقرار داده، تنه درخت را تکان بده تا پی در پیخرمای نورس از بالا بریزد، از آن خرما بخور و از آن آب بنوش و از فرزندیچون من خرسند باش، اگر از آدمیان کسی را دیدی که حتما خواهی دید، بگو من برای رحمان روزه گرفتهام و بههمین جهتامروز با هیچ انسان سخن نمیگویم، مریم چون این را شنید از آنجا که فرزند خودرا زائیده بود به طرف مردم آمد در حالی کهفرزندش را در آغوش داشت(۱) و به طوری که از آیاتکریمه قرآن بر میآید حامله شدنش و وضع حملشو سخن گفتن او و سایر شؤون وجودش از سنخهمین عناوین در سایر افراد انسانها بوده. مردم و همشهریان مریم وقتی او را به این حال دیدند، شروعکردند از هر سو به ویطعنه زدن و سرزنش نمودند چون دیدند دختری شوهر نرفته بچهدار شدهاست، گفتند: ای مریمچه عمل شگفتآوری کردی!، ای خواهر هارون نه پدرت بد مردی بود و نه مادرت زناکار، مریم اشاره کردبه کودکش که با او سخن بگوئید، مردم گفتند: ما چگونه با کسی سخن گوئیمکه کودکی در گهوارهاست، در اینجاعیسی به سخن درآمد و گفت: من بنده خدا هستم، خدای تعالی به من کتاب داد و مرا پیامبری از پیامبران کرد و هر جا کهباشم با برکتم کرد و مرابه نماز و زکات سفارش کرد، مادام که زنده باشم بر احسان به مادرم سفارش فرمود و مرا نه جبارکرد ونه شقی، و سلام بر من روزی که به دنیا آمدم و روزی که میمیرم و روزی که زنده برمیخیزم. (۲) پس این کلام کهعیسی در کودکی اداء کرد، به اصطلاح علمی، نسبت به برنامه کارنبوتش براعت استهلال بوده(براعت استهلال به این معنااست که نویسنده کتاب در حمد وثنای اول کتابش کلماتی بگنجاند که در عین اینکه حمد و ثنای خدا است اشارهای هم باشد به اینکه در این کتاب پیرامون چه مسائلی بحث میشود)، عیسی عهم با این کلماتخود فهماند که به زودی علیه ظلم و طغیان، قیام نموده و شریعت موسی ع را زندهواستوار میسازد و آنچه از معارف آن شریعت مندرس و کهنه گشته تجدید میکندو آنچه ازآیاتش که مردم در بارهاش اختلاف دارند بیان و روشن میسازد.عیسی ع نشو و نما کرد تا به سن جوانی رسید وبا مادرش مانند سایر انسانها طبق عادت جاری در زندگی بشری میخوردند و مینوشیدند و در آن دو مادامکه زندگیمیکردند تمامی عوارض وجود که در دیگران هست وجود داشت.[نیازمند منبع]
ویژگیهای مریم(ع) در قرآن:
برادران و خواهران عیسی(ع) در انجیل
«عیسی دارای خواهران و برادرانی بود. برادران او یعقوب، یوسف، شمعون و یهودا(و نیز یوشا) میباشند، ولی اسامی خواهران او برده نشدهاست.[۲۴] [۲۵] لکن برادرانش به او ایمان نداشتند. لازم بذکر است که در نامههای پولس از یک نفر به نام یعقوب برادرب خداوند(عیسی مسیح) که مومن بوده، سخن به میان آمدهاست.[نیازمند منبع] البته اصطلاح برادران و خواهران برای مومنین به مسیح نیز استفاده میشود.[نیازمند منبع]
حواریون عیسی(ع) در قرآن و منابع اسلامی
در قرآن، از گروهی به عنوان«حواریون» یاد شدهاست، چنانکه از مضمون و محتوای آیات آن استفاده میشود آنان از شاگردان خاص و طرف مستقیم ارشادات و دستورات حضرت عیسی(ع) بودهاند و گویا در سفر و حضر آن پیامبر الهی را همراهی میکردهاند: «... قال الحواریون نحن انصار الله آمنا بالله...» [۲۶] «و اذ اوحیت الی الحواریین ان آمنوا بی و برسولی قالوا آمنا.....» [۲۷] و هنگامی که به حواریون وحی کردم که به من و فرستاده من ایمان بیاورید گفتند ایمان آوردیم.
«کما قال عیسی بن مریم للحواریین من انصاری الی الله قال الحواریون نحن انصار الله....» چنانکه عیسی بن مریم به حواریون گفت چه کسانی یاران من به سوی خدایند؟ حواریون گفتند ما یاران خداییم.»[نیازمند منبع]
عیسی در مدت ۳ سال رسالت شاگردانی را به گرد خود جمع نمود که به ۷۰ نفر بالغ میشدند.[نیازمند منبع] در این میان ۱۲ نفر جایگاه ویژهای داشتند.[نیازمند منبع] آنان را عیسی(ع) برای درک رسالت و ابلاغ پیام مهم مسیحیت انتخاب کرده بود.[نیازمند منبع] عیسی(ع) شاگردان منتخب خود را رسول نامید.[نیازمند منبع] این دوازده تن ماموریت یافتند که تنها در بلاد اسرائیلی به تبلیغ بپردازند.[نیازمند منبع] ماموریت اصلی آنان در سفرهای تبلیغی، بشارت به نزدیک بودن ملکوت آسمان بود.[نیازمند منبع]
«در منابع اسلامی رسولان را با عنوان حواریان میشناسیم. حواری هر شخص کسانی اند که نسبت به او صداقت و خلوص دارند. پس حواریانت عیسی شاگردان پاک و خالص او هستند.امام رضا(ع) در بیان وجه نامگذاری آنان فرممودهاند: «به گمان مردم از آن روی به انان حواری گفته میشود که لباسها را میشستند و چرکها را از آنها میزدودند... اما در اعتقاد ما به این دلیل حواری نامیده شدند که درون خود را از آلودگی گناه زدوده و به درجه اخلاص رسیده بودند و با موعضه و نصیحت به زدودن آلودگی دیگران اقدام میکردند.»»[نیازمند منبع] طبق آیات قرآن کریم حواریون برخی حقایق را از راه وحی دریافت میکردهاند: «و اذ اوحیت الی الحواریون ان آمنوا بی و برسولی قالوا آمنا و اشهد باننا مسلمون»[نیازمند منبع]
با آنکه حواریان از اولین ایمان آورندگان به مسیح بودند، در اواخر عمر رسالت وی پس از احساس انحرافاتی در میان بنی اسرائیل، پیمان الهی خود را تجدید کردند. «فلما احس عیسی منهم الکفر قال من انصاری الی الله قال الحواریون نحن انصار الله آمنا بالله و اشهد بانا مسلمون. ربنا آمنا بما انزلت و اتبعنا الرسول فاکتبنا مع الشاهدین».[نیازمند منبع]
پانویس ها
منابع
برگرفته ازسایت ویکیپدیادانشنامه آزادبه نشانی:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%DB%8C%D8%B3%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86_%D9%88_%D8%A7%D9%86%D8%AC%DB%8C%D9%84