توضیح واشعارزیرمربوط به آقای مهندس محمدعلی مشایخی
هم ولایتی وانشانی عزیز ازسایت حوزه به نشانی:
http://www.hawzah.net/HAWZAH/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=%205939&id=61059
برگرفته شده است وبدلیل اینکه اشعاربسیارزیبایی است حیفم آمد که دراینجا نقل نکنم.لذا به آقای مهندس مشایخی بخاطر دارابودن این قریحه خوش تبریک میگویم وبااجازه ایشان مواردمذکورراذیلا" درج مینمایم.
" اشاره: آقای محمدعلی مشایخی (نافذ)، متولد 1338 در روستای وانشان گلپایگان، مهندس برق (الکترونیک) است که ذوق و قریحه لطیف او را به وادی شعر نیز کشانده است و گاهگاهی در این عرصه در قالبهای گوناگون، طبعآزمایی میکند. دو قطعه شعر از سرودههای ایشان در پی میآید."
مرغهای رسته
ای مرغهای رسته از قفس و آب و دانهها
وی بگسلیده بند دل از آشیانهها
ققنوس را به آتش حسرت نشاندهاید
عنقاست در قفای شما نازدانهها
پروازتان بلند که پرچین آسمان
کوته عروج گاه شما بینشانهها!
آوازتان بلند که آنک سرودهاید
نیکوتر از هَزار، هِزاران ترانهها
گر جلوه کرد حضرت حق بر درخت سبز
آتش به جان سوخته دارد زبانهها
بگشوده باب فتح و شهادت به روزتان
ذکر و سجود و خلسهی ناب شبانهها
کرّوبیان به فرّ شما غبطه میخورند
آوازهای است رفته کران تا کرانهها
بر صفحهای ز دفتر معنا نوشتهاند
زیبا عبارتی، خطی از جاودانهها
جان دادگان وادی ایثار زندهاند
نزد خدا غنوده زمان تا زمانهها
«نافذ» به زخمة دگری نغمهساز کن
سر ده سرود عشق، میاور بهانهها
تکسوار فجر
؛توصیفی بسیار نارسا از ابرمرد دوران؛ حضرت امام خمینی؛
فجر است و مهر، پرتو زرفام میزند
از پشت میغ، تیغ به اظلام میزند
این سوی ابرهای سیه دشت شب زده
ا ِعلام انتظار، به اَعلام میزند
بنشسته بر براق سخن، تکسوار پیر
در آسمان خاطرهها گام میزند
با چشم معرفت همه جا یار دیده است
اما سخن ز دیدهی ناکام میزند
با گوش جان شنیده چو تسبیح کائنات
گویی که حرف از سر الهام میزند
تسخیر قلبها به محبت همیکند
وانگاه دم ز مکتب و اسلام میزند
همچون نسیم صبح دلانگیز و جانفزاست
گفتار او، که با دل آرام میزند
همچون خروش بحر و یا رعد سهمگین،
فریاد او که بر سر حکام میزند
چون از صفات متقیان صحبتی شود
او نالهها ز خطبهی هَمام میزند
بر بام عقل و قلهی اندیشه آن سترگ
دست خرد به سینهی اوهام میزند
بر بوم عشق، نقش نگارین کشیده است
رنگ خدا به پردهی اَفهام میزند
کی ترک میپرستی و خمار کرده است؟
رندانه از چهارده خم جام میزند
«نافذ» از آن یگانهی دوران به یادگار
نقشی است بر جریدهی ایام میزند